برچسب: سيركمال

سخنرانی پروفسور بهرام الهی، بخش دوم: هدف از وجود

 
 
استاد الهی تعلیمات خود را طب جدید روح می‌نامید: طبی سازگار با طبیعت حقیقی انسان و منطبق با قوانین علّی که زندگی معنوی و مادی او را نظم می‌دهد. او به معنویت فطری عمل می‌کرد و فرایند سیرکمال معنوی را مانند یک دوره‌ی تحصیلی در نظر می‌گرفت.

در ماه مارس ۲۰۱۱ در کنفرانسی در سوربن، که بخشی از آن در اینجا خواهد آمد، پروفسور بهرام الهی، به جنبه‌های مختلف تفکر استاد الهی می‌پردازد. او مثل همیشه با روشی ساده و صریح، چکیده‌ای از مفاهیم بنیادین این فلسفه را به طور منسجم شرح می‌دهد.

 

مشتق و انتگرال در سیرکمال

 
 
نویسنده: الف.ج
مقاله‌ی زیر توسط یکی از کاربران متیس بلاگ نوشته شده است.

اکثر ما حوصله‌ی خواندن ریاضیات را نداریم. قصد ما هم در اینجا تدریس ریاضی نیست، اما دو مفهوم در ریاضیات وجود دارد که در تجزیه و تحلیل و درک مطالب می‌تواند مفید باشد.

الف) مشتق : مشتق در ریاضی یعنی ریز کردن یا خُرد کردن یک چیز به ذرات بسیار ریز در حد صفر اما نه خود صفر. برای مثال، بدن یک انسان را آن‌قدر تقسیم کنیم تا به یک سلول برسیم یا اقیانوس آرام را به قطره‌های آب یا مولکول‌های آب خُرد کنیم. مشاهده می‌کنیم که در مقابل اقیانوس آرام یک قطره آب در حد صفر است ولی وجود دارد.
 

برزخ

 
 
نوشته: گروه نویسندگان سایت e-ostadelahi.fr

برزخ عالمی است معنوی که روح‌ بعد از ترک جسم به طور موقت در آن اقامت می‌کند.

بر اساس معنویت فطری، مرگ پایان زندگی  نیست، بلکه گذرگاهی است به سوی دنیایی دیگر در بُعدی حقیقی و بسیار لطیف‌ که دکتر الهی آن را برزخ می‌نامد.

از نظر نویسنده‌ی کتاب مبانی معنویت فطری، برزخ  طریق دیگری برای تعریف عالم دیگر و پاسخ به نیاز بشر مبتنی بر اعتقاد به بقای روح بعد از مرگ جسم نیست، بلکه پاسخی است به ضرورتی بنیادین در سیستم زندگی‌های متوالی.

هدف از زندگی‌های متوالی سیرکمال روح است. حال اگر گذر از یک زندگی به زندگی‌ بعدی به‌طور آنی و بدون توقف در عالم برزخ صورت گیرد، کسی که در طول زندگی خاکی خود، آگاهی معنوی به دست نیاورده است، فرصتی برای کسب آن نخواهد داشت. بنابراین احتمال دارد که ناآگاهی‌اش را از یک زندگی به زندگی بعد به همراه ببرد که در این‌صورت زندگی‌های متوالی بی‌حاصل خواهد بود. از این رو برزخ پاسخگوی نیاز بشر به  وجود مکانی است مابین دو زندگی تا در آنجا بتواند برخی حقایق معنوی را جذب کند و آن را با خود به زندگی تازه‌اش ببرد. این حقایق بر فکر و عملکرد او تأثیر می‌گذارند و سیر کمالش را در زندگی بعدی سهل‌تر می‌کنند.
 

چند توصیه برای سیرکمال

 
 
 
OE2س: چگونه می‌توان عقیده را کامل کرد؟

ج: عقیده به وسیله‌ی ایمان کامل می‌شود. یعنی وقتی قلب از راهی که می‌رود تأمین حاصل کرد که راه صحیح دارد می‌رود، ایمان پیدا می‌شود؛ وقتی ایمان پیدا شد عقیده حاصل خواهد شد، شرایط عقیده هم شک و تردید نداشتن است. عقیده زمانی که کامل شد، عشق و شوق و ذوق پیدا می‌شود؛ وقتی عشق و ذوق حقیقت حاصل شد، پیرو می‌شود و کوشش می‌کند به مقصود برسد؛ وقتی که کوشش کرد و راه را به دست آورد، البته به مقصود خواهد ‌رسید. بعبارهاخری کامل شدن عقیده، نتیجه‌ی فتح باب برای حق‌شناسی و راه پیدا کردن می‌شود.

س: برای موفق شدن در سیرکمال معنوی، چه توصیه‌ای می‌کنید؟

ج: برای سیر کمال علاوه بر انجام دستورات، فقط همیشه توجه فکرت به خدا باشد، در هر کاری که می‌کنید فرض کنید که خدا مثل یک نفر نزد شما ایستاده و آنچه می‌دانید که مطابق میل اوست عمل کنید، همین قدر بر شما کافی است.

س: چگونه رضایت خدا را می‌توان به‌دست آورد؟

ج: رضایت خدا آن است: آنچه در احکام دینی به شما دستور داده شده است تماماً به جای بیاورید، یعنی اوامر خدا را به جای بیاورید و نواهی خدا را ترک کنید، النهایه این کاری که می‌کنید، طلباً لمرضاه‌الله باشد، نه به قصد اجر و مزد؛ هر چه خدا در دنیا و آخرت به شما عطا فرموده فبها، و اگر هم نداد، شاکر و تسلیم و راضی به رضایت او باشید. بعباره‌اخری در مقابل هر عبادت و دین‌داری و حق‌پرستی که می‌کنید انتظار هیچ اجر و مزدی نداشته باشید، فقط و فقط برای خاطر رضای خدا باشد. پس باید بندگی خدا بکنید برای این‌که تو بنده‌ی او هستی و وظیفه‌ات عبادت و اطاعت است. باید به خودت تلقین کنید ای بنده‌ی عاصی، شما باید اطاعت امر خدا کنید و نافرمان نباشید چون وظیفه‌ی‌ تو است، بدون هیچ گونه انتظار پاداش و مزدی.
 

معنای زندگی

 
 

راه کمال (فصل اول)

مؤلف: دکتر بهرام الهی

« انسان هرگاه فهمید از کجا آمده، برای چه آمده و بعد به کجا می‌رود، متوجه می‌شود که چه باید بکند؛ از آن پس سرگردان نمی‌ماند». ۱

 

هفت اصل از اندیشه استاد الهی

 
 
[این مقاله ادامه مقاله «اندیشه استاد الهی»می باشد]

سیر کمال
سیرکمال بی‌شک انگاره مرکزی و رشته هادی همه اندیشه استاد الهی است. اما باید به‌خوبی دانست که سیرکمال مستلزم چه چیزی است. منظور فقط این نیست که استعدادها را پرورش دهیم، یا به کمالی در عرصه مهارت فنی دست یابیم. راه‌های گوناگونی برای بهبود صلاحیت‌های بدنی، ذهنی و اجتماعی و جز آن هست. اما معنویت تنها با طبیعت یا با جوهر انسان کار دارد و در پی پرورش کیفیات سطحی نیست و می‌خواهد خودِ انسان را پرورش دهد.

پس پرسش چنین است: بهترین شدن به طور مطلق، نه به طور نسبی، در قابلیت‌هایی که به‌لحاظ اجتماعی پذیرفته و ارزشمند است چه معنایی دارد؟ به کمال رساندن خود، زمانی که سخن نه از جنبه‌هایی از وجود، که از«خود» در شکلِ بنفسه آن است، چه معنایی دارد؟ آیا فقط کافی است فهرست تمریناتی را برای خود آماده کنیم؟ چنانچه منظور کسب برخی صفات باشد، چگونه آن‌ها را تشخیص دهیم؟ برای فهمیدن این مطلب، لازم است منظور از «خود» را به‌دقت توضیح دهیم. چیزی که در وجودمان می‌تواند بگوید «من».

در این مورد، اندیشه استاد الهی به الهام فلسفی جریان‌های بزرگی مرتبط می‌شود که از دوران باستان، در پی آن بودند که خیر را با برداشتی صرفاً خاص؛ جزئی جدایی ناپذیز از کمال توصیف کنند: محقق‌ ساختن خیر در خود، بهترشدن و کامل‌ترشدن، مستلزم سمت‌گیری کلیِ زندگی، در جهت خیر یا اندیشه آن است، چیزی که ما را از حیوانات هوشمند یعنی از زندگان میرا مجزا می‌کند. اما اندیشه کمال، در مورد انسان، اگر مستقیماً از مبنای غایت خاصی که متعلق به انسان است در نظر گرفته نشود، اندیشه‌ای مبهم باقی خواهد ماند. موضوع کمال، با درک این که انسان چه می‌تواند بشود و به چه چیزی قادر است و این ‌که طبیعت حقیقی «خود» او چیست، اندک‌اندک معنایی ملموس‌تر می‌یابد. باری، هدف انسان و بالاترین امکان او چیست؟ این است ‌که طبیعتش را تمام ‌و کمال محقق سازد و همه توانایی‌هایی را که بدان قادر است در وجود خود به تحقق در آورد و در بالاترین حد، همه خصوصیات انسانی را در خود پرورش دهد. بدین‌ترتیب، اندیشه تعالی معنایی عینی می‌یابد: نمی‌توان این اندیشه را از تنشی که انسان را به‌سمت حالت ممتاز تحقق خویش برمی‌انگیزد جدا دانست. انسان موجودی است قادر به تغییردادن جوهر وجودش تا جایی که همه صفات انسانیت حقیقی را در خود پرتوافکن سازد. اما باید دید که منظور از انسانیت و خود چیست.