برچسب: دين داري

دینداری داریم تا دینداری

 
 
نوشته‌: استفان کالوز

مقصود از دینداری چیست؟

وقتی صحبت ازدینداری به میان می‌آید، غالباَ منظور « عمل کردن به یک دین خاص است»، یعنی رعایت مجموعه‌ای از آداب دینی مانند دعا، روزه، پرهیز غذایی، برگزاری مراسم دینی… . به طور کلی عامه‌ی مردم عادت دارند معنویات را به دین تقلیل داده و عمل به دین را به رعایت آداب ظاهری و شرعی و حلال و حرام و غیره محدود کنند. با چنین نگرشی این ابهام به وجود می‌آید که ایمان داشتن بدون وابستگی به دینی خاص امکان پذیر نیست، و عکس آن را  نادیده می‌گیرند که افراد زیادی آداب ظاهری دین را به طور کامل رعایت می‌کنند، بی‌آنکه اعتقادی به بُعد معنوی آن داشته باشند. من شخصاٌ با چنین نمونه‌هایی مواجه شده‌ام.

فرض کنیم معنی بعضی آداب دینی، مثلاً دعا خواندن که فواید معنوی آن را می‌دانیم، مشخص باشد. اما جز مواردی چند، چه برداشتی از دینداری داریم؟ اگر  دینداری را فراتر از رعایت آداب شرعی در نظربگیریم،  مفهوم عملی آن چیست؟
 

چند توصیه برای سیرکمال

 
 
 
OE2س: چگونه می‌توان عقیده را کامل کرد؟

ج: عقیده به وسیله‌ی ایمان کامل می‌شود. یعنی وقتی قلب از راهی که می‌رود تأمین حاصل کرد که راه صحیح دارد می‌رود، ایمان پیدا می‌شود؛ وقتی ایمان پیدا شد عقیده حاصل خواهد شد، شرایط عقیده هم شک و تردید نداشتن است. عقیده زمانی که کامل شد، عشق و شوق و ذوق پیدا می‌شود؛ وقتی عشق و ذوق حقیقت حاصل شد، پیرو می‌شود و کوشش می‌کند به مقصود برسد؛ وقتی که کوشش کرد و راه را به دست آورد، البته به مقصود خواهد ‌رسید. بعبارهاخری کامل شدن عقیده، نتیجه‌ی فتح باب برای حق‌شناسی و راه پیدا کردن می‌شود.

س: برای موفق شدن در سیرکمال معنوی، چه توصیه‌ای می‌کنید؟

ج: برای سیر کمال علاوه بر انجام دستورات، فقط همیشه توجه فکرت به خدا باشد، در هر کاری که می‌کنید فرض کنید که خدا مثل یک نفر نزد شما ایستاده و آنچه می‌دانید که مطابق میل اوست عمل کنید، همین قدر بر شما کافی است.

س: چگونه رضایت خدا را می‌توان به‌دست آورد؟

ج: رضایت خدا آن است: آنچه در احکام دینی به شما دستور داده شده است تماماً به جای بیاورید، یعنی اوامر خدا را به جای بیاورید و نواهی خدا را ترک کنید، النهایه این کاری که می‌کنید، طلباً لمرضاه‌الله باشد، نه به قصد اجر و مزد؛ هر چه خدا در دنیا و آخرت به شما عطا فرموده فبها، و اگر هم نداد، شاکر و تسلیم و راضی به رضایت او باشید. بعباره‌اخری در مقابل هر عبادت و دین‌داری و حق‌پرستی که می‌کنید انتظار هیچ اجر و مزدی نداشته باشید، فقط و فقط برای خاطر رضای خدا باشد. پس باید بندگی خدا بکنید برای این‌که تو بنده‌ی او هستی و وظیفه‌ات عبادت و اطاعت است. باید به خودت تلقین کنید ای بنده‌ی عاصی، شما باید اطاعت امر خدا کنید و نافرمان نباشید چون وظیفه‌ی‌ تو است، بدون هیچ گونه انتظار پاداش و مزدی.