آگاهی و جسم
برای کسانی که به معنویات علاقهمند هستند، وجود روح و بقای آن بعد از مرگ جسم، موضوع مهمی است. رابطهی بین آگاهی و جسم چیست؟ آیا فقط از طریق جسم است که آگاهی میتواند بروز کند و خود را بنمایاند؟ زمانی که دانشجو بودم، این سؤالات تا حدود زیادی فکرم را بهخود مشغول میکرد. این مقوله موضوعی بسیار حساس است زیرا غالباً تصور میکنند که تنها بین فلاسفه میتوان از فرضیهی وجود روحی مستقل از جسم صحبت کرد. مطرح کردن این موضوع، بهخصوص در محیط علمیای که با آن سر و کار دارم، غالباً انکار و تردیدی توأم با تمسخر را به همراه دارد.
افراد بسیاری و بخصوص برخی از همکارانم، تصور میکنند که طرح این سؤال از نظر علمی، نمایانگر طرز فکری ضعیف و بدون استدلال منطقی است. با اینحال تاریخ علم گواهی میدهد که میدان امکانات بسیار وسیعتر از آنست که دامنهی محدود دانش فعلی ما قادر به تعبیر همهی موضوعات آن باشد. یک ذهن منطقی باید لااقل جانب احتیاط را رعایت کند و نسبت به آنچه که احتمالاً بتواند پاسخگوی سؤالاتی باشد بینش وسیعتری داشته باشد. در این مقالهی کوتاه، پس از یادآوری بعضی حقایق شناخته شده در این زمینه، به بحث در مواردی که شخصاً تهیه کردهام، میپردازیم. این موارد حتی اگر پاسخی قانع کننده ارائه ندهند، حداقل سؤالاتی را مطرح میکنند که برای کسانی که به مسائل مربوط به روح و جسم علاقهمندند بیمورد به نظر نمیرسد.