اثبات وجود خدا (۳): پرورش دید
پاسکال حقداشت، دلایل مبنی بر وجود خدا برای معتقد کردن افراد بیایمان کافی نیست. برای شناخت وجود خدا به چیزی بیش از «استدلالات منطقی» نیازمندیم. حال باید دید آن چیز چه میتواند باشد؟ استاد الهی، در فصل اول کتاب معرفتالروح « ندای وجدان» را به عنوان ابزاری درونی در نظر میگیرد که میتواند به وجود خدا گواهی دهد. منظور از «ندای وجدان» چیست؟ منشأ آن چیست و چگونه میتواند ما را به شناخت وجود خدا رهنمون کند؟
مجادله بر سر اعتقادات
چرا از اینکه دیگران با ما هم عقیده نیستند، احساس ناراحتی میکنیم؟ چرا اختلاف بر سر یک اعتقاد باعث درگیری ما با دیگری میشود؟ چرا کسی را به صرف مخالفت با نظراتمان تحقیر میکنیم و از او متنفر میشویم؟ اگر ما در انتخاب اعتقاداتمان آزاد هستیم، چرا نفی آن توسط دیگری احساس تنفر را در ما ایجاد میکند؟
رنجش، تحقیر و عصبانیت ناشی از دگراندیشی دیگری و اعتراضاتی از قبیل«با من موافق نیست؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟» بدون شک نشانهی این است که ایگو جریحهدار شده است.
اعتقادات ما از نهاد ما سرچشمه میگیرد و معرف قسمت مهمی از آنچه که هستیم یا به طور دقیقتر آن چیزی که فکر میکنیم هستیم، میباشد. ایگوی ما طبیعتاً توسعهطلب است و میل دارد خود را برتر جلوه دهد. به قورباغه ای شباهت دارد که میخواست به بزرگی یک گاو جلوه کند۱ . در حقیقت، ایگو اعتقاداتش را همچون ابزاری به کار میگیرد تا در دیگران نفوذ کند، و آنها را به جبههی خود ملحق کند یا حتی بر آنها مسلط شود. حال اگر کسی عقاید ما را نپذیرد یا از آنها انتقاد کند، ایگوی ما خود را مطرود و تحقیر شده احساس میکند و برآشفته میشویم.
وظیفه و معنای آن
اگر تاکنون کیفیت کار خود را مورد تردید قرار ندادهاید، و یا هرگز به ذهنتان نرسیده، که بیشتر وقت شما صرف اعمال بیهوده میشود، این مقاله به درد شما نمیخورد. ولی کسانی که که مثل من چنین حالاتی را تجربه کردهاند، با خواندن این مقاله میتوانند احساس تسکینی که هم اکنون به من دست میدهد را درک کنند.
تردیدی نیست که شرایط سنی و تجارب زندگی سبب شده است، عملکرد بهتری در زندگی داشته باشم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم. ولی در حرفهً من که تدریس است معیارهای سنجش مطمئنی وجود ندارد ولی در واقع مشکل اساسی این نیست.