کوشش، همان نتیجه است

 
 
نویسنده: استفان کالوز

کوشش مجموعه‌ تلاش‌هایی است که برای رسیدن به یک هدف صورت می‌گیرد. از اصطلاح « نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود» چنین به نظر می‌رسد که عکس آن نیز درست است، بدین معنی که « حاصل رنج لزوماً گنج باید باشد». اما برای شخصی که در جهت بهتر شدن خودتلاش‌ می‌کند، شاید نتیجه‌ی به دست آمده نتیجه‌ی مورد انتظار نباشد.

« سالهاست تلاش می‌کنم توجه بیشتری نسبت به رعایت حق دیگران داشته باشم و بیشتر به فکر اطرافیانم باشم. با این حال اغلب این موضوع را فراموش می‌کنم و فرصت‌هایی را که برای اظهار محبت و توجه به دیگران پیش می‌آید را از دست می‌دهم. هر بار فکر می‌کنم در این مورد پیشرفت نکرده‌ام و احساس می‌کنم، هدفی که برای خود قرار داده‌ام دور از دسترس است. با این حال ناامید نمی‌شوم و به کوشش خود ادامه می‌دهم…»

از گفته‌ی این شخص چنین بر می‌آید که وقتی سال‌ها با یک نقطه ضعف، مبارزه می‌کنیم، ولی نتیجه‌ی چندانی به دست نمی‌آوریم، ادامه‌ی تلاش و کوشش در این زمینه بسیار مشکل می‌شود. در واقع بعضی از نقاط ضعف ما آن‌قدر عمیق و دامنه‌دار‌اند که هر چه کوشش کنیم، باز هم نمی‌توانیم، بطور قطعی آنها را از وجود خود بزداییم. شاید هم خاصیت این نقاط ضعف این است که همچون دردی مزمن باعث می‌شوند هیچ‌وقت در خود احساس آرامش نکنیم. گاهی اوقات وقتی با یکی از نقطه ضعف‌های خود مبارزه می‌کنیم، ممکن است به نظر بیاید که پیشرفت محسوس و سریع است یا تصور شود که بعد از مدتی مبارزه، آن نقطه ضعف از بین خواهد رفت. از بین رفتن قطعی یک ضعف اخلاقی، چنانچه بر فرض، امکان هم داشته باشد، مستلزم چنان پشتکار و تلاش دامنه‌داری است که اگر بعد از چند ماه یا حتی چند سال مبارزه، برآوردی از آن بکنیم، به نظرمان می‌رسد که در حال رکود و توقف بوده‌ایم. به این می‌ماند که در جهت مخالفِ حرکتِ یک پله برقی، قدم برداریم و علی‌رغم خستگی و زحمتی که متحمل می‌شویم، هیچ به جلو نرویم. توقع پیشرفت محسوس داشتن ما را به دام می‌اندازد، چنین توقعی گرچه منطقی و بجا به نظر می‌رسد، ولی می‌تواند توقعی بیجا باشد. حال به درد دل دوست‌مان برگردیم و نکته‌ای آموزنده از تجارب‌اش را بینیم.

 

مصاحبه با پروفسور بهرام الهی درباره نوع‌دوستی

 
 

سایت e-ostadelahi.fr « مصاحبه‌ای با پروفسور بهرام الهی» تحت عنوان نوع‌دوستی انجام داده است. پروفسور الهی، فرزند استاد الهی، بیش از چهل سال با تحقیقات و تجربیات شخصی، به تدقیق در فلسفه و مشی فکری پدرش پرداخته است. او در آثار متعدد خود، فلسفه‌ی معنوی استاد الهی را معرفی کرده است. در این مصاحبه، مفهوم نوع‌دوستی و نکات اساسی در عمل به آن، در سیر کمال روحی بررسی می‌شود.


س- جایگاه «نوع‌دوستی» در فلسفه‌ی معنوی استاد الهی کجاست؟

ج- پرورش محبت به دیگران در خود، یکی از پایه‌های اخلاقیات حقیقی است. «نوع‌دوستی» توأم با توجه به مبدأ و مبارزه‌ی با نفس اماره، یکی از پایه‌های معنویت عملی در فلسفه‌ی استاد الهی است.

س- چگونه می‌توان به طور عملی، نوع‌دوستی را در خود پرورش داد ؟

ج- با انجام کارهای ساده‌ای که از روی سخاوت و خیرخواهی انجام می‌دهیم، می‌توان به دیگران کمک کرد: به درد دل دیگران گوش کردن. از دیگران صادقانه تعریف کردن، رفتاری دوستانه با دیگران داشتن و یا هر نوع کمک دیگر… یا با هرنوع امکاناتی که در اختیار داریم، از جمله، کمک مالی، کمک روانی، افکار مثبت نسبت به دیگران و یا حتی با نیت خوب داشتن می‌توان به دیگران کمک کرد. اگر نیت کمک به دیگران را در خود رشد دهیم، ولی موقعیت عمل به آن برایمان پیش نیاید، این نیت اثری مثبت روی دیگران و خودمان می‌گذارد. کسی که خواهان سیرکمال معنوی است باید نوع‌دوستی را عملاً در برنامه‌ی معنوی خود قرار دهد.

 

در جستجوی روح

 
 
در این مقاله فیلسوف فرانسوی، الی دورینگ کاربرد روز افزون واژه‌ی «معنویت» در عصر حاضر را از نظر عملی و در ارتباط با مباحث مورد نظر عام بررسی می‌کند. بعد از یک تعریف مختصر در مورد معنویات که آن را با ایده‌ی کمال ارتباط می‌دهد، نوآوری روش دکتر بهرام الهی که تحت عنوان « معنویت فطری » ارائه شده را مطرح می کند. تأکید این فیلسوف جوان بر بُعد عملی این روش و جایگاه آن می‌باشد.

مذهبیون قرن حاضر، با در پیش گرفتن روش‌هایی برای دوباره سازیِ مدرن تصوف کهن و تجدد در معنویت و یا با پراگماتیزم و روش‌های شخصیِ پیشرفت روحی و غیره، همچون افرادی معلول و محتاج به اجتماع به نظر می‌آیند. در چنین دورنمای دلگیری، « معنویت فطری» موردی استثنائی به نظر می‌رسد که می‌تواند آینده ای را ترسیم کند که مثل سایرین محتمل به سقوط نباشد. این معنویت، زبانی جدید، عقایدی نیرومند و مفاهیمی در زمینه‌ی تحقیق است. آیا ممکن است معنویت به علم تبدیل شود؟
 

چند توصیه برای تسلط بر نفس

 
 
 
OE2س: از تعالیم شما چنین استنباط می‌شود که اساس کار معنوی، مبارزه با نفس و اجتناب از غرور است. در گذشته من به چهار طریق بر نفس خود مسلط می‌شدم: ۱- عمل به توصیه‌های شما ۲- ریاضت کشیدن ۳- عبادت مخفی ۴- خدمت به خلق و پناه بردن به جم. ولی حال وسوسه‌ی‌ نفسانی چنان مرا احاطه کرده‌است که در گردنه گیر آمده‌ام، کمکم کنید و از آن نصایح گران‌بهای خودتان با زبان ساده برایم مرقوم فرمایید که سرمشق قرار دهم.

ج: راجع به مبارزه‌ی‌ با نفس همان چهار راه خوب است فقط یک چیز دیگر به آن اضافه کنید و آن اینست: همیشه هر چه ریاضت می‌کشید و عبادت می‌کنید همه را در نظر خود حقیر و کوچک بشمارید و از آن مغرور نشوید و با نفس همیشه به‌نظر خصومت و دشمنی نگاه کنید. اگر نفس خیالی هم به‌شما جلوه‌گر (تلقین) می‌کند که مطابق با خدا پرستی باشد، اگر به نفعت بود عمل کن و به او بگو که من به ‌حرف تو عمل نکردم، بلکه به نفع خودم عمل کردم، والا اِی نفس… تو مزور و دروغگو و کاذب هستی و کوچکتر از آن هستی که من مطیع تو باشم. مثلا اگر نفس به شما گفت: مگر ندیدی فلان‌جا فلان پیشگویی صحیح را کردی یا دعایت تأثیر کرد پس باطن‌دار هستی! جواب دهید ای نفس بی‌کردار، من که قادر نیستم ناخنی را از خودم کم و زیاد کنم، یک موی سیاهی را سفید و یا سفیدی را سیاه کنم، باطن‌دار کجا هستم؛ نهایت اگر کراماتی صورت گرفته تصادفی بوده و تأثیر آن هم از توجه عقیده‌ی‌ طرف بوده، پس تو غلط می‌کنی. اگر باز نفس به تو گفت روزه بگیر و ریاضت بکش، بگو ای نفس، من روزه و ریاضت را چون می‌دانم تقویت روح می‌دهد و تو را ضعیف می‌کند می‌کشم، اما نه به گفته‌ی تو، بلکه به گفته‌ی روحم و به‌ گفته‌ی اولیای بزرگ است که ریاضت می‌کشم. آنوقت اگر کسی از آن نفس سؤال کند ای نفس، تو که راضی نیستی ضعیف بشوی و روح تقویت شود، پس چرا دستور ریاضت کشیدن که سرمایه‌ی ‌ تقویت روح و ضعف تو است به فلان کس می‌دهی؟ یواشکی و به‌طور آهسته و محرمانه جواب خواهد داد: ای سائل به کسی نگوئید که مقصود من چیست، چون غرور بطوری مضر است که از هر گناهی بیشتر روح را ضعیف و نفس را قوی می‌کند، می‌خواهم به‌این وسیله فلانی را گول بزنم و او ‌را به ریاضت‌کشی وادار کنم که از خودش مغرور بشود، آنوقت از آن راه، روح را زمین بزنم و بیچاره‌اش کنم. خلاصه راه نفس کشی، مغرور نشدن و برخلاف میل او رفتار کردن است و بس.

 

برگزیده

 
 
گزیده‌ای از گفتار‌های نورعلی الهی
به اهتمام دکتر بهرام الهی

 
از مجموع آثار استاد الهی، (۱۲۷۴-۱۳۵۳شمسی) تاکنون دو کتاب تحقیقی و یک رساله منتشر شده است، و بخشی از مجموع گفتارهای شفاهی‌اش طی سال‌ها در جمع دوستان و بستگان در دو مجلد با عنوان آثارالحق، چند بار به چاپ رسیده است. آثارالحق چکیده‌ای از اندیشه‌های استاد الهی است که ریشه در تجارب شخصی او و حقایق معنوی دارند.

استاد الهی در طول زندگانی و در آثارش ـ چه کتبی، چه شفاهی، و چه موسیقیایی ـ همواره بر آن بوده تا توجه انسان را به عالمی فراتر از عالم مادی سوق دهد و تداوم زندگی را در عالم بعد به او یادآور شود. او تأکیدش بر این بود که اساس کامیابی و خوش دلی درونی در این جهان، مستلزم داشتن نگاه معنوی به زندگی است، فارغ از چالش‌های خُرد و کلان آن.

کتاب حاضر، گزیده‌ای از گفتار‌های آثارالحق است که بر اصول معنوی مشی فکری استاد تأکید بیش‌تری دارند.

 

وظیفه و معنای آن

 
 
نوشتهً دمینیک لمون
اگر تاکنون کیفیت کار خود را مورد تردید قرار نداده‌اید، و یا هرگز به ذهن‌تان نرسیده‌، که بیشتر وقت شما صرف اعمال بیهوده می‌شود، این مقاله به درد شما نمی‌خورد. ولی کسانی که که مثل من چنین حالاتی را تجربه کرده‌اند، با خواندن این مقاله می‌توانند احساس تسکینی که هم اکنون به من دست می‌دهد را درک کنند.

تردیدی نیست که شرایط سنی و تجارب زندگی سبب شده است، عملکرد بهتری در زندگی داشته باشم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم. ولی در حرفهً من که تدریس است معیارهای سنجش مطمئنی وجود ندارد ولی در واقع مشکل اساسی این نیست.

 

ریاضت، ریاضت کشیدن

 
 

در جوامعی که انسان‌ها زندگی معنوی خود را بر اساس آیین‌های منظمی برنامه‌ریزی کرده‌اند، ریاضت کشیدن، مطابق هر تمدن و دورانی، به شیوه‌ و به درجات متفاوت ، همیشه نقش داشته است.

ریشه کلمه ریاضت در زبان فرانسه از کلمه یونانی اَکِسیس می‌آید که به معنی «تکلیف» است. در یونان باستان منظور از ریاضت، تمرین‌ها و برنامه‌هایی بود که برای تربیت ورزشکاران تعیین می‌شد. نقطه مشترک بین انواع مختلف ریاضت‌، برنامه و تمرینی است که برای تربیت اراده در مقابله با برخی کشش‌های طبیعی جسم انجام می‌گیرد. مثلاً در هند، ریاضت شامل تمرین‌های بدنی برای کنترل جسم، تمرین‌های تنفسی برای کنترل جسم و روح و همچنین انواع روزه‌های غذایی و مدیتیشن است.

مذاهب (یا حتی بعضی از مکتب‌های فلسفه باستان)، هرکدام، انواع مختلف ریاضت‌، مانند روزه (غذایی یا جنسی)، مراسم دعاخوانی یا شب زنده‌داری را توصیه می‌کنند. هدف از این تمرین‌ها، تقویت اراده فرد معتقد است، تا جایی که بتواند کشش‌های اولیه جسم (گرسنگی، تشنگی، خواب و…) را کنترل کند. مادامی‌که ریاضت از چارچوب کلی‌ای، که این تمرین‌ها را هدایت می‌کند، خارج نشود، تمرین اراده و برنامه‌ای برای یک زندگی‌ طبیعی و متعادل محسوب می‌شود. ولی تعدادی از عرفا، که می‌خواهند از دستورات ساده عبادی فراتر روند، ریاضت را اصلی برای زندگی خود قرار داده‌اند و آن را اساس تکالیف معنوی خود می‌دانند. امروزه، وقتی از ریاضت کشیدن صحبت می‌شود، حد نهایی آن به ذهن می‌آید، یعنی «فرد به‌ منظور پرهیزکاری، تمرینات تنبیهی، محرومیت و نفس‌کشی را به خود تحمیل می‌کند». مفهوم پرهیزکاری در اینجا موضوعِ اساسی است، زیرا نمایانگر این طرز تفکر است که تمرین‌های تضعیفِ جسم، برای رسیدن به هدفی اخلاقی و معنوی است و بر این اساس، برای رستگاری روح باید با خواسته‌های جسم مبارزه کرد. بنابراین، از دیدگاه عرفانِ مسیحیت، اسلام و همچنین بودائیسم و هندوئیسم، هدف از اَشکال مختلف ریاضت ( محروم کردن یا صدمه زدن) و همچنین کناره‌گیری از دنیا، جداکردن خود از وسوسه‌های دائمی زندگی اجتماعی و تضعیف جسم است تا اولویت به روح داده شود.