گفتارهایی از استاد الهی

 
 
خرد به انسان می‌آموزد مقدرات را بپذیرد. اما، استاد الهی می‌افزاید انسان نباید بدون تلاش تسلیم مقدرات بشود، بلکه باید سعی کند در هر اتفاقی جنبه معنوی آن را مشاهده کند. در این صورت است که وارد فرایند پیشرفت معنوی می‌شود.

گفتار ۴۱۶

دنیا همه‌اش مکررات است زیرا هر خاطره‌ای، از بدی یا خوبی، بالاخره می‌گذرد و فراموش می‌شود. وظیفه انسانیتی در ما هست که باید انجام بدهیم، یعنی نسبت به همنوع خود مهربان باشیم و خدمت بکنیم و گذشت داشته باشیم، زیرا انتقام هیچ‌وقت لذت ندارد بلکه پشیمانی می‌دهد، در صورتی که گذشت همیشه لذت دارد.
 

فروتنی، از کدام «من» ناشی می شود؟ (۱)

 
 
نوشته: ایزابل نجار

فروتنی، زمانی فضیلتی اساسی محسوب می‌شد، ولی دیگر تمایلی به آن نداریم زیرا ناخودآگاه حس حقارت را که به معنی فرومایگی و بی‌ارزش بودن است در ما تداعی می‌کند که خوشایند نیست.

حال، چرا این مفهوم را مطرح می‌کنیم و کاربُرد آن در عمل به اخلاقیات چیست؟ فروتنی می‌تواند رابطه‌ای را که با خود و با دیگران داریم به نحوی مثبت تغییر دهد.

مطلب را بدون مقدمه با این سؤال شروع کنیم: من چیستم؟
 

انگیزه هایی برای نوعدوستی (۲)

 
 

نوشته کلود ب. ژ

بعد از خواندن مصاحبۀ دکتر بهرام الهی دربارۀ نوعدوستی، نکته‌ای که تأثیر زیادی بر من داشت این بود: «کسی که خواهان سیرکمال معنوی است باید نوعدوستی را عملاُ در برنامۀ معنوی خود قرار دهد». در مقالۀ قبلی مفهوم نوعدوستی و ارزش عمل به آن در زندگی روزمره بررسی شد. در این مقاله به این مطلب می‌پردازم که چرا باید به نوعدوستی عمل کنیم؟

با عمل به نوعدوستی متوجه شدم که این کار بیشتر از همه برای خودم مفید بوده است. اینکه بگوییم نوعدوستی باعث نفع شخصی است ممکن است کمی ناخوشایند باشد و بررسی نوعدوستی از این منظر، ضدونقیض به نظر برسد، زیرا نوعدوستی به معنی عمل بدون توقع و بر حسب وظیفۀ انسانی یا نیت رضایت مبدأ است و باید تنها با نیت نوعدوستی باشد در حالی که در اینجا موضوع نفع شخصی را مطرح کردم.
 

سخنرانی پروفسور بهرام الهی، بخش چهارم: چند اصل بنیادین

 
 
استاد الهی تعلیمات خود را طب جدید روح می‌نامید: طبی سازگار با طبیعت حقیقی انسان و منطبق با قوانین علّی که زندگی معنوی و مادی او را نظم می‌دهد. او به معنویت فطری عمل می‌کرد و فرایند سیرکمال معنوی را مانند یک دوره‌ی تحصیلی در نظر می‌گرفت.

در ماه مارس ۲۰۱۱، پروفسور بهرام الهی در کنفرانسی در سوربن، که بخشی از آن در اینجا خواهد آمد، به جنبه‌های مختلف تفکر استاد الهی می‌پردازد. او مثل همیشه با روشی ساده و صریح، چکیده‌ای از مفاهیم بنیادین این فلسفه را به طور منسجم شرح می‌دهد.
 

نکاتی دربارۀ عبادت

 
 
عبادت جامع‌ترین عمل معنوی است و اگر درست انجام شود باعث قرب روح انسان به مبدأ می‌شود و نمی‌گذارد دچار غفلت شود. همچنین به انسان امکان می‌دهد تا  بُعد حقیقی‌اش را که فطرتی معنوی دارد بیشتر در نظر داشته باشد.

استاد الهی از دوران کودکی انواع مختلف عبادت را تجربه کرده و در تعلیماتش بارها به شرایط اصلی توجه به مبدأ اشاره کرده است. در زیر تعدادی از این گفتارها آمده است.
 

نگرشی عملی به نوعدوستی (۱)

 
 
نوشته کلود ب. ژ

چندی پیش که مصاحبه دکتر بهرام الهی دربارۀ نوع‌دوستی را خواندم، جملۀ زیر به خصوص توجهم را جلب کرد: «کسی که خواهان سیرکمال معنوی است باید نوع‌دوستی را عملاً در برنامۀ معنوی خود قرار دهد».

از سال‌ها پیش که به پیشرفت معنوی خود علاقه‌مند شده بودم احساس می‌کردم که سعی در کمک به دیگران عملی مطابق با رضایت مبدأ و اخلاقیات است. اما تازه متوجه شده‌ام که اهمیت این کار را در حد «باید» و «برنامه معنوی» درک نکرده‌ام.

بنابراین تصمیم گرفتم با دقت بیشتری روی این موضوع تمرکز کنم و به همین دلیل دو سؤال برایم پیش آمد: چرا؟ و چگونه؟
 

کسی که قضاوت نکند، برنده است

 
 
نوشته:کامیل کلمان

این مقاله بعد از انتشار مقالۀ « قضاوت منفی نکردن» توسط یکی از کاربران سایت ای استاد الهی نوشته شده است.

قضاوت منفی نکردن، هدفی قابل ستایش و ضروری است، ولی وقتی با کسی مواجه می‌شویم که واقعاً قابل انتقاد است چه باید کرد؟ کسی که رفتارش به ضرر دیگران است و مثلاً در محیط کار، عملکرد مناسب یک بخش را مختل می‌کند. وقتی یکی از اعضای گروه، کارش را درست انجام نمی‌دهد و نتیجه آن به ضرر تمام گروه است چه باید کرد؟ من چنین تجربه‌ای با یکی از همکارانم در محیط کارم داشتم. به نظر همۀ ما، او در کارش جدی نبود. بارها سعی کردم از او انتقاد نکنم و در نحوۀ ارتباطش با دانش‌آموزان نکات مثبتی پیدا کنم، حتی مشکلاتی که در زندگی‌اش وجود دارند را در نظر بگیرم … ولی تمام این کارها بی‌حاصل بود. با اینکه کمتر از او انتقاد می‌کردم ولی ذهنم در این مورد منفی بود و این ناراحتم می‌کرد. این ذهنیت منفی مثل یک ماده آلوده‌ی غلیطی بود که احساس می‌کردم بر تمام افکارم تأثیر منفی گذاشته است. لازم بود اقدامی کنم. پس، موقعیت را از نقطه نظر قضاوت با معیارهای پیشنهاد شده در کتاب «ندانسته قضاوت نکنیم»۱، بررسی کردم.