سهل انگاری
نوشته: ساندرین دوپلسیس
اگر کسی از ما سؤال کند: «آیا سهلانگار هستید؟ » معمولاً جواب مثبت میدهیم، چون در غیر این صورت ممکن است از خود راضی به نظر برسیم. برعکس، اگر از ما بپرسند «در چه مواردی و از چه نظر سهل انگار هستید؟»، مسئله به نحوی پیچیده میشود. در واقع، چطور میتوانیم موارد و میزان (گاهی/مرتباً، کم/ زیاد) سهلانگاری را در خود تشخیص دهیم، با در نظر گرفتن اینکه سهلانگاری پیامد بیتوجهی است و به وضوح و به طور مستقیم تشخیص داده نمیشود یا اینکه، ما به طور کلی اهمیت چندانی به آن نمیدهیم.
دانشجوی معنوی کیست؟

در مقالۀ زیر که برگرفته از کتاب راه کمال است. دکتر بهرام الهی با زبانی ساده و صریح به این موضوع پرداخته است.
ویژگی دانشجوی معنوی چیست؟
« دانشجوی معنوی کسی است که تشنه حقیقت باشد»
هر کس، همان طور که هست، با همان ادراک، به دنیای دیگر میرود. اگر در اینجا درکی از حقایق معنوی نداشته باشد، در آن دنیا نیز ندارد، آنگاه خود را غمگین، سرگردان و گمگشته مییابد. واقع آنکه در عالم معنا، معلوماتی که صرفاً جنبه فیزیکی و مادی داشته باشد کاربردی ندارد. معلومات شبه الهی هم فاقد ارزش است و بر سردرگمی شخص میافزاید. معلومات ضد الهی نیز بارهایی هستند سنگین که از وسعت میدان ادراک شخص میکاهند، به سردرگمیاش شدت میبخشند و تولید غم و رنج اضافی میکنند. به طور کلی، در عالم معنا هر کس محصور در میدان ادراک خویش است.
تجربیات نزدیک به مرگ
در سالهای اخیر تجربیات نزدیک به مرگ ( اِن دی ئی) توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است. اما در جامعۀ علمی هنوز این موضوع کاملاً مورد قبول واقع نشده و برخی از پزشکان آن را ساخته و پرداخته مغزی میدانند که در شرایط دشوار میخواهد به هر ترتیبی شده به حیات خود ادامه دهد. دکتر الکساندر هم یکی از همین پزشکان بود که تجربیات نزدیک به مرگ را وهمیات و ساخته ذهن میدانست. تا اینکه خودش در دوران کما یعنی زمانی که جسم فیزیکیاش بر اساس موازین کنونی علم پزشکی در موقعیتی قرار داشت که غیر ممکن بود بتواند هیچ چیزی را حس و تجربه کند، به ماورای این جهان سفر کرد و به درک حقایقی نائل شد که بنا به گفتۀ خودش واقعیترین رویداد زندگیاش بود.
دنیا و برزخ : الهام یا فرضیهای منطقی؟
این مقاله به دنبال کامنتی در مقالۀ «اندیشۀ استاد الهی در هفت اصل» در قسمت «عوالم و برزخ» نوشته شده است. در این کامنت این سؤال مطرح شده که اگر بخواهیم با بینشی منطقی به موضوع معنویت بپردازیم، برداشت ما از عوالم و برزخ چگونه باید باشد؟ آیا باید بدون چون وچرا آنچه را در مورد این عوالم گفته شده بپذیریم یا اینکه امکان وجود این عوالم را به روشی منطقی بررسی کنیم.
یک روش برای درک «منطقی»عوالم و برزخ، تفکر بر مفهوم«عدالت مطلق الهی» است. موارد زیر را در نظر بگیریم: یا عدالت الهی وجود دارد (خدا عادل است) یا اینها خیالاتی بیش نیست.
بهشت برین حقیقت دارد
کتاب بهشت برین حقیقت دارد ۱(Proof of Heaven) ، دربارۀ تجربۀ نزدیک به مرگ دکتر ایبن الکساندر، جراح مغز و اعصاب، در حالت کما میباشد. دکتر الکساندر در ماه نوامبر سال ۲۰۰۸ در اثر ابتلا به بیماری نادری مدت ۷ روز به کما میرود. در این دوران، به ماورای این جهان سفر میکند و به شناخت واقعیتی عینی دست مییابد که نشان میدهد مرگ جسم، پایان زندگی نیست و تجربیات انسان ورای مرگ هم ادامه دارد. او در سفرش به عالم دیگر درمییابد که زندگی ما در این دنیا در قیاس با واقعیتی که بر آن جهان حاکم است خوابگونه به نظر میرسد. قبل از دوران کما، چندین دهه کار در محیط علمی جراحی مغز و اعصاب سبب شده بود دکتر الکساندر در صحت خدا، بهشت و زندگی پس از مرگ تردید داشته باشد. اما امروز بر این اعتقاد است که پدیدههایی که در عوالم دیگر تجربه کرد نه تنها با علم در تضاد نیستند، بلکه واقعیترین حقیقت علمی میباشند.
عرفان و تعریف آن
در تاریخ تمدن ایران دورهای هست که میتوان آن را «دورۀ عرفانی» نامید. این دوره در صدر اسلام به وجود آمد و در واقع ثمرۀ شیرین اسلام است. از ویژگیهای این دوره، ظهور عرفای بزرگی است که با شاهکارهای هنری و علمی خود، رفیعترین بنای اندیشگی( ایدئولوژی) و جهانبینی انسانمدار و انساندوستانه را پدید آوردند. اگر به دیدۀ تحقیق به تاریخ این دوره و آثار شگفتانگیز آن بنگریم، به این نتیجه میرسیم که در عصر ما، که عصر فنآوری و دانشوری است، اگر بخواهیم در زمینۀ تقابل فرهنگهای جهان، متاعی تقابلپذیر عرضه کنیم، جز عرفان انسانگرای ایرانی دستاورد دیگری نداریم.
دربارۀ خالق: برهانالحق

ج: هر مذهب و مسلکی که تحت قواعد دینی، و پایهاش روی پایۀ توحید و یکتاپرستی و خدمت به خلق باشد، از طرفی هم مغایر و مخالف با اصول عقاید کتب آسمانی نباشد، البته پیروان آن طریق به سوی خدا هدایت خواهند یافت.
س: آیا درک ذات حق برای مخلوق امکانپذیر است؟
ج: درک ذاتِ حق که خالق کل مخلوق است برای مخلوق امکانپذیر نیست، و الا خالق هم مخلوق محسوب میگردد. زیرا به قاعدۀ علمی و عقلی هم وقتی فکر شود، مسلم میدارد که هیچ مصنوعی پی به کنه ذات صانعش نخواهد برد. مثلاً یک قاب ساعت و یا یک دستگاه مخابراتی هر چقدر هم منظم کار کند، ولی غیر ممکن است که درک ماهیت صانع خود نماید.