نشان وحدت

 
 
حاج نعمت‌الله مکری جیحون‌آبادی جزو مربیان ذات‌داری بود که از طرف یکتا مأموریت هدایت داشت. با اینکه در ظاهر استاد و راهنما و حتی مشوقی نداشت، هرگز در هدفش دچار تردید نشد و فریب سراب‌های به ظاهر معنوی و گمراه ‌کننده را نخورد. ذات قوی او می‌توانست حقایق الهی واقعی را که در پشت ظواهر و صحنه‌سازی‌ها پنهان شده، تشخیص دهد.

تعلیمات این مربی برگزیده که حاصل معرفتی فراعلی بود، همواره پیروان صادقش را که دست «شرط» به او داده بودند، در مسیر حرکت روحی به سوی مبدأ محفوظ نگه می‌داشت و آفات ظاهر و باطن را از آنها دور می‌کرد.
 

نوعدوستی تصوری، خودخواهی واقعی

 
 
نویسنده: فردریک پرو

«فطرت خودپسندِ منِ انسان فقط خودش را دوست دارد و به فکر خودش است.»
(بلِز پاسکال، تفکرات)

اخیراً با مشکلاتی کوچک ولی متعدد روبه‌رو شده‌ام. از جمله موقعی که می‌خواستم سوار مترو شوم، جوانی مرا هُل داد، سپس، همکارم درست قبل از ترک اداره از من خواست کار نیمه تمام او را انجام دهم، یا همکاران دیگر در بحبوحۀ کارم مزاحم می‌شدند و از من سوالاتی می‌پرسیدند که خودشان هم به خوبی می‌دانستند پاسخی برایشان ندارم…. این مسائل که در چند روز اخیر پشت سر هم اتفاق افتاد، باعث بد خُلقی و عصبانیتم شد، به طوری که تا به حال چنین حالتی برایم پیش نیامده بود.
 

در شناخت خود

 
 
در زمینۀ فلسفی، تفکرات معنوی، مذهبی، تئوری‌های روانشناسی و غیره می‌توان به شناخت نظری اصول بنیادین آنها اکتفا کرد و همین برای یافتن خط مشی کلی در زندگی و آسودگی خیال از این که معنای زندگی را یافته‌ایم کفایت می‌کند. اما ایجاد تغییر واقعی در خود، مستلزم ورود به مرحلۀ عمل در معنویات برای سیرکمال روحی است. برای رسیدن به این منظور، از کجا باید شروع کرد و چه باید کرد؟ در اینجا، مقصود انجام تشریفات مذهبی یا اجرای توصیه‌های اخلاقی مرسوم نیست. در واقع، کار معنوی با شناخت خود شروع می شود. بدین معنی که نگاه را متوجه درون خود کنیم و آن را به دقت ارزیابی کنیم« تا خصوصیات اخلاقی خویش،یعنی نقاط ضعف و قوت شخصیت روحی-روانی‌مان را بهتر بشناسیم»۱ . لازمۀ این کار، صداقت است زیرا باید بتوانیم عیوب خود را درست و بی‌طرفانه ببینیم. علاوه بر این، باید اعتماد به نفس داشته باشیم تا با دیدن نقاط ضعف خود دچار یأس و نومیدی نشویم. همچنین ارزیابی خصوصیات‌مان باید در چارچوب سیر کمال معنوی باشد. به عبارت دیگر معیار‌های سنجش نقاط ضعف و قوت، صفات مثبت و منفی‌مان نباید متأثر از ضوابط اجتماع بلکه براساس ارزش‌های اخلاقی و معنوی صحیح باشد. مثلاً درون گرایی در اجتماع نقطه ضعف محسوب می‌شود، در حالی که در معنویت چنین حالتی، به خودی خود صفتی مثبت یا منفی نیست. حتی این صفت در بعضی مواقع می‌تواند مثبت هم باشد زیرا چنین شخصی راحت‌تر می‌تواند درون خود را بررسی کند.
 

آینه‌هایی برای نگرش خود

 
 
من تصمیم گرفته‌ام دیگران را همچون آینه‌ در نظر بگیرم. منظور از این کار این است که با مشاهدۀ رفتاری که نسبت به من دارند، اطلاعاتی دربارۀ خودم به دست بیاورم و با تمرکز روی آنها سعی‌ در خودشناسی کنم. یک روز صبح که سر کارمی‌رفتم، همین که ماشین را از گاراژ بیرون آوردم یادم افتاد که تلفنم را در خانه جا گذاشته‌ام. ماشین را جلوی گاراژ پارک کردم و با عجله به خانه برگشتم، تلفن را برداشتم و فورا برگشتم که سوار ماشینم بشوم. در آن حال دیدم پیرزن بد اخلاقی که همسایه مان است دارد عصایش را محکم به چرخ جلوی ماشین می‌زند. با خود گفتم « این همیشه همین طور است. هر وقت ماشینم را چند دقیقه جلوی در گاراژ می گذارم می‌آید و با عصای خود ضربه ای به آن می‌زند.» دیگر طاقت نیاوردم و به او گفتم: «من هیچ وقت بیش از دو دقیقه جلوی در گاراژ معطل نمی شوم. این قدر موضوع را بزرگ نکنید، تازه جلوی گاراژ خودم پارک کرده‌ام…»
 

اختیار خود را به دست چه کسی بسپاریم ؟

 
 
نوشتۀ آرنو تویلیه

انسان دارای اختیار است و این امتیاز استثنائی او را قادر به رسیدن به هدفی می‌کند که برای آن خلق شده است، یعنی کمال. ولی برای رسیدن به این هدف، شخص باید در موقعیت‌های مختلفِ زندگی روزمره؛ مثلاً محیط خانوادگی، حرفه ای و غیره به نحو صحیح از اختیار خود استفاده کند و در راستای هدف معنوی خود، در هر موقعیتی، از خود بپرسد: «چطور و برای چه باید از قوۀ اختیار استفاده کنم؟»

• آیا کاربرد قوۀ اختیار این است که با روشی کاملاً خودخواهانه منافع شخصی‌ام را حفظ کنم؟ چنین روشی مثل این است که اختیار خود را به دست ایگو سپرده‌ام و تصمیماتم بدون در نظر گرفتن ارزش معنوی آن موقعیت و هدف واقعی‌ام است.

• یا برعکس، می‌خواهم از اختیار خود برای انجام وظایف معنوی‌ام، یعنی عمل به اخلاقیات بر حسب وظیفۀ انسانی و جلب رضایت خدا و به منظور تغذیۀ روح خود و پیشرفت در مسیر کمال معنوی بهره ببرم؟ در این صورت، بر انتخاب‌هایی که می‌کنم مسلط هستم، چون در لحظۀ تصمیم‌گیری،‌ احتیاجات منِ حقیقی‌ام را در نظر می‌گیرم و از عواقب مادی و معنوی آن موقعیت آگاهم.

 

علت را در خود بجوییم

 
 
نوشته: ژوزف لوکاندا

«هر چیزی برای انسان اتفاق بیفتد علتش در خود انسان است، خارج از او نیست، پس علت را همیشه باید در خود بیابد. »

مطالعۀ این گفتارِ استاد الهی مرا به تفکر در مسائلی واداشت که مایلم در این مقاله آنها را با شما در میان بگذارم.

ما بیشتر اوقات «تمام دنیا» را مسئول اتفاقات ناخوشایندی می‌دانیم که برایمان پیش می‌آید و برعکس دراتفاقات خوب، خود را طبیعتاً عامل اصلی در نظر می‌گیریم. هرچند همیشه بعد از کمی تفکر متوجه می‌شویم که حقیقت پیچیده‌تر از آنست که به نظر می‌رسد.

برای یافتن علت اتفاقات در خود، در نظر گرفتن دو نکته دارای اهمیت است:

• هر چیزی علتی دارد و ما باید به جای دیدن ظاهر موضوع، سعی کنیم علت را جستجو کنیم .

• در علت اتفاقاتی که برایمان رخ می دهد، ما نقش اصلی را داریم .

 

در جستجوی خدا: گزیده‌ای از کنفرانس پروفسور بهرام الهی

 
 
پروفسور الهیهر چند در معنویت فطری عقل نقشی بنیادین ایفا می‌کند، اما احساسات مثبت نیز در فرایند سیرکمال از اهمیت خاصی برخوردار است.

در گزیدۀ زیر که برگرفته از کنفرانس پروفسور بهرام الهی در تاریخ نوامبر ۲۰۱۱ در دانشگاه سوربن است به این بُعد درونی و شخصی خودشناسی پرداخته شد‌ه است. در این کنفرانس به احساسات خاصی که از ارتباط انسان با خدا و حقیقت ناشی می‌شوند و همچنین لذت غیر قابل توصیف، قوی، عمیق و مطبوع حاصل از درک حقایق الهی اشاره شده است.