شرایط لازم برای انجام یک کار عملی موثر
عمل به اخلاقیات در شرایط دشوار
نوعدوستی تصوری، خودخواهی واقعی
«فطرت خودپسندِ منِ انسان فقط خودش را دوست دارد و به فکر خودش است.»
(بلِز پاسکال، تفکرات)
اخیراً با مشکلاتی کوچک ولی متعدد روبهرو شدهام. از جمله موقعی که میخواستم سوار مترو شوم، جوانی مرا هُل داد، سپس، همکارم درست قبل از ترک اداره از من خواست کار نیمه تمام او را انجام دهم، یا همکاران دیگر در بحبوحۀ کارم مزاحم میشدند و از من سوالاتی میپرسیدند که خودشان هم به خوبی میدانستند پاسخی برایشان ندارم…. این مسائل که در چند روز اخیر پشت سر هم اتفاق افتاد، باعث بد خُلقی و عصبانیتم شد، به طوری که تا به حال چنین حالتی برایم پیش نیامده بود.
در شناخت خود
آینههایی برای نگرش خود
اختیار خود را به دست چه کسی بسپاریم ؟
انسان دارای اختیار است و این امتیاز استثنائی او را قادر به رسیدن به هدفی میکند که برای آن خلق شده است، یعنی کمال. ولی برای رسیدن به این هدف، شخص باید در موقعیتهای مختلفِ زندگی روزمره؛ مثلاً محیط خانوادگی، حرفه ای و غیره به نحو صحیح از اختیار خود استفاده کند و در راستای هدف معنوی خود، در هر موقعیتی، از خود بپرسد: «چطور و برای چه باید از قوۀ اختیار استفاده کنم؟»
• آیا کاربرد قوۀ اختیار این است که با روشی کاملاً خودخواهانه منافع شخصیام را حفظ کنم؟ چنین روشی مثل این است که اختیار خود را به دست ایگو سپردهام و تصمیماتم بدون در نظر گرفتن ارزش معنوی آن موقعیت و هدف واقعیام است.
• یا برعکس، میخواهم از اختیار خود برای انجام وظایف معنویام، یعنی عمل به اخلاقیات بر حسب وظیفۀ انسانی و جلب رضایت خدا و به منظور تغذیۀ روح خود و پیشرفت در مسیر کمال معنوی بهره ببرم؟ در این صورت، بر انتخابهایی که میکنم مسلط هستم، چون در لحظۀ تصمیمگیری، احتیاجات منِ حقیقیام را در نظر میگیرم و از عواقب مادی و معنوی آن موقعیت آگاهم.
سهل انگاری
نوشته: ساندرین دوپلسیس
اگر کسی از ما سؤال کند: «آیا سهلانگار هستید؟ » معمولاً جواب مثبت میدهیم، چون در غیر این صورت ممکن است از خود راضی به نظر برسیم. برعکس، اگر از ما بپرسند «در چه مواردی و از چه نظر سهل انگار هستید؟»، مسئله به نحوی پیچیده میشود. در واقع، چطور میتوانیم موارد و میزان (گاهی/مرتباً، کم/ زیاد) سهلانگاری را در خود تشخیص دهیم، با در نظر گرفتن اینکه سهلانگاری پیامد بیتوجهی است و به وضوح و به طور مستقیم تشخیص داده نمیشود یا اینکه، ما به طور کلی اهمیت چندانی به آن نمیدهیم.