دسته: مقالات

یک کتاب راهنما برای دانشجوی طب جدید روح

 
 
نویسنده: امانوئل کنت

استاد الهی می‌گوید: «این راه… راه حرف نیست، راه عمل است، فقط با عمل باید پیشرفت کرد.»۱ ولی چطور وارد عمل شویم؟ از کجا شروع کنیم؟ با چه ذهنیتی به این کار بپرداریم؟

ارائۀ پایه‌های معنویت فطری- معنویتی که استاد الهی آن را «طب جدید روح» می‌نامد- یک مکمل عملی، یا به نوعی یک جزوه دانشجویی نیاز داشت که با انتشار کتاب راهنمای عملی۲ این منظور برآورده شد. مؤلف کتاب،‌ دکتر بهرام الهی می‌گوید: کتاب حاضر و چهار کتاب همراهش که در آینده منتشر خواهد شد، شامل پایه‌های سیر کمال روحی انسان است.

راهنمای عملی، بی‌تردید زیربنای این مجموعه محسوب می‌شود. این کتاب، به صورت یک کتاب راهنما طراحی شده، شامل چندین تصویر و مطالب کوتاه که برای درک بهتر، باید آنها را به همان ترتیب ارائه شده مطالعه کرد. راهنمای عملی، دستور‌العمل طب جدید روح است.
 

توجه دائم و توجه کامل

 
 
اصل در معنویت توجه کامل به مبدأ است۱.

بر انسان عاقل وظیفه است به خدا توجه کند تا خدا به او توجه کند. استاد در آثار نوشتاری و گفتاری و آموزشی خود بر توجه دائم بسیار تأکید دارد،‌ ولی در عمل منظور ایشان توجه کامل است. توجه دائم، تنها توجه به حضور دائم و همیشگی خداست، در حالی که توجه کامل، توجه همزمان به حضور دائم و همیشگی خدا، و به حضور دائم فعالیت‌های همیشه زیان‌بار نفس اماره – برای روح خویشتن – نیز است.

توجه دائم

به این معنی است: در خاطر زنده نگه‌داریم‌ (توجه کنیم) که سیالۀ الهی همیشه حضور دارد و بر ما محیط است، که هر نیکویی‌ای به ما می‌رسد از یکتا است و هر بدی‌ای که به ما می‌رسد از نفس امارۀ خودمان است. تا زمانی که این‌گونه فکر می‌کنیم، او هرگز ما را تنها و بی‌پشتیبان به حال خود رها نمی‌کند.
 

زندگی پس از مرگ

 
 
انسان همواره در جستجوی پاسخی بوده برای معمای اصلی زندگی که پس از مرگ و در حین فرایند آن چه اتفاقی برای روح می‌افتد. این سوال که زمانی فقط به حوزه مذهب و فلسفه محدود می‌شد اکنون از این حوزه پا فراتر نهاده و براساس تحقیقات علمی مورد مطالعه قرار گرفته است.

شواهد موجود حاکی از آن است که روح یا به عبارت علمی آن «آگاهی» حداقل تا چند ساعت بعد از مرگ بالینی به حیات خود ادامه می‌دهد.

در ویدیوی زیر « داستان خدا» وابسته به نشریه رسمی انجمن جغرافیای ملی۱ ، دکتر سام پرنیا مدیر تحقیقات پروژۀ «هشیاری در حین احیا» موضوع آگاهی و زندگی پس از مرگ را با رویکردی علمی بررسی می‌کند. او تاکنون مقالات متعددی در مجلات علمی در مورد تجربیات نزدیک به مرگ نگاشته است.
 

ارکان اخلاق عملی(۲)

 
 
جبر و اختیار، تسلیم و رضا

استاد با اشاره به موضوع جبر و اختیار، و تسلیم و رضا، توجه حقیقت‌جو را به مسئولیتش در سرنوشت اخروی، همچنین توجه او را به رویکردش در رخدادهای زندگانی جلب می‌کند.

برداشت صحیح و واقع‌بینانه از جبر و اختیار، انسان را در قبال سرنوشت اخروی خود، مسئولیت‌پذیر و به‌هوش می‌کند. با این که جبری‌ها، ارادۀ خود را در سرنوشت دخیل نمی‌دانند، و در مقابل، قَدَری‌ها، ارادۀ یکتا را؛ اما رویدادهای زندگی، در عمل، هیچ‌یک از این دو حالت افراطی را به طور مطلق تأیید نمی‌کند. از این رو، برای قریب به اتفاق مردم، قانون بینِ اَمرین که صورت منطقی از موضوع جبر و اختیار پیش روی می‌گذارد، صادق است.
 

ارکان اخلاق عملی(۱)

 
 

شرح فصل پنجم*

استاد، در فصل پنجم کتاب برهان‌الحق ارکان اخلاق عملی را در چهار فضیلت معرفی کرده است:
پاکی، راستی، نیستی و ردآ. او ایجاد چنین فضایلی را آسان نمی‌شمارد: « برای هر کدام باید با طبیعت جنگید و در واقع کار ماوراءالطبیعه انجام داد»(آح۲، گ ۱۷۲).
پاکی
صرف نظر از پاکی و نظافت ظاهر، آنچه از نظر اخلاق عملی حائز اهمیت است، پاکی روح و فکر است تا نیات و اعمال و رفتار و کردار انسان را بپالاید. پاک،‌ در لغت به معنی عاری بودن از هر ناپاکی و کثافت و آلودگی و پلیدی است که نشان از سلامتی دارد.
در کلمۀ سادۀ پاکی، یکی از اصول اساسی سیر کمال روحی، یعنی خودشناسی نهفته است. استاد، کسی را پاک می‌داند که صفات پاکیزگی خدا به او سرایت کرده باشد، یعنی روحش پاکیزه و مبرا از هر عیب و نقص شده باشد ( آح۱، گ۷۱۸ و آح۲، ص ۲۵۹) . در همین راستاست که توصیه می‌کند: « در حق مردم به نیکی به پاکی و به خوشی رفتار کنیم» . اما پاکی، به منزلۀ کمال نیست (آح۱، گ ۷۱۸).
در نتیجه، پاکی، در معنای وسیع خود، به معنی کنترل و در چارچوب قرار دادن اید است تا به افراط و تفریط یا انحراف کشیده نشود، گام بعدی مهار کردن نقاط ضعف صفاتی و سپس تسلط بر ایگو است: پاک و عاری شدن از هر نقطه ضعف صفاتی.
 

هدف روح زمانی که در دنیاست۱

 
 

نویسنده: دکتر مایکل نیوتن

روح را نمی‌توان تعریف یا اندازه‌گیری کرد. چون آفرینش الهی‌اش در هیچ چارچوب تعریفی نمی‌گنجد. موفق‌ترین گزارش‌ها در مورد جوهر روح، معرف انرژی هوشمندی است که فناناپذیر است و توسط امواج ارتعاشی خاصی از نور و رنگ آشکار می‌شود. تمام انسان‌ها روحی دارند که تا لحظه‌‌ی مرگ به جسم انتخاب شده‌شان متصل می‌ماند. روح‌ها در انتخاب جسم مادی بعدی‌شان نقش دارند. … هر روح یک هویت فناناپذیر منحصر به فرد دارد. وقتی که به یک مغز بشری می‌پیوندد، این «خودِ» روحی با خلقیات احساسی، یا همان «خود» بشریِ آن جسم در هم می‌آمیزد تا شخصیتی واحد اما موقتی برای آن زندگی پدید آورد. معنای ثنویت ذهن ما همین است.

در حالی که خاطرات روح ممکن است به واسطۀ فراموشی از ضمیر خودآگاه فرد پنهان بماند،‌ الگوهای فکریِ روح بر مغز او تأثیر می‌گذارد تا انگیزه‌های لازم برای انجام برخی کارها در او به وجود آید. روح بارها و بارها به جسم می‌آید تا با پرداختن به درس‌های مرتبط با عملکردش در زندگی‌ّهای قبلی، به سطوح بالاتر کمال دست یابد. هر شخصیتی در هر زندگی، سهمی در تکامل روح دارد. دانش و خِرَد روح‌ها از طریق این روندِ یادگیری افزایش می‌یابد. ضمن اینکه در فاصلۀ بین زندگی‌ها، تحت هدایت معلمان روحی‌شان می‌توانند افکار و کردارهایشان در زندگی‌های گذشته را ارزیابی کنند و سطح آگاهی‌شان را ارتقا دهند.  

نمودار «من» و اثر آن در عمل به معنویت

 
 

نویسنده: اس سی آر

دکتر بهرام الهی در دو کنفرانس «روح و من آگاه» و «واقعیت غایی انسان» نموداری از روح انسان یا آنچه آن را «من واقعی» می‌نامد، ارائه می‌دهد. در این نمودار، روح همچون جسم، به صورت یک ارگانیزم واقعی نشان داده شده: ارگانیزم روحی-روانی. این مطلب برای کسانی که در جهت رشد انسانیت خود کار می‌کنند و می‌خواهند قوای مختلف ارگانیزم روحی روانی خود را بشناسند و آن را تحت کنترل خود درآورند می‌تواند مفید باشد.

بررسی این نمودار مرا ترغیب کرد تا آن را در موقعیت‌های گوناگون زندگی روزمره به کار بگیرم. در واقع هر فرد فقط در صورتی می‌تواند حقیقت آن را به طور ملموس تجربه کند که قوای مختلف ارگانیزم روحی روانی خود را در شرایط گوناگون زندگی روزمره به آزمون در آورد. در این مقاله به دو تجربه اشاره می‌شود که به طور وضوح این مطلب را نشان می‌دهند.