دسته: مقالات

راه کمال از دیدگاه استاد الهی

 
 
نویسنده: مارک آلپوزو۱
در این بلاگ بارها به موضوع دین و زندگی معرفت‌محور پرداخته‌ام و تقریباً همیشه آن را از دیدگاه مسیحیت بررسی کرده‌ام. اما نباید نسبت به ادیان و اعتقادات دیگر هم بی‌اعتنا باشیم زیرا این ‌کار ممکن است بخش بزرگی از تعلیمات و آینده معنوی‌مان‌ را به خطر بیندازد. دکتر بهرام الهی، در کتاب راه کمال، مقدمه‌ای روشن و برجسته از مشی فکری پدرش، استاد الهی و مراحل مختلف لازم برای سیر کمال را ورای هرگونه جزم‌گرایی یا تعصب دینی تشریح می‌کند و تصویر زنده‌ای از معنویت را ارائه می‌دهد.

از نظر من هیچ‌چیز ویران‌کننده‌تر از بیابان معنوی‌ای نیست که چندین دهه است وارد آن شده‌ایم. خداناباوری، دگماتیسمی (جزم‌‌گرایی‌) است مانند سایر دگماتیسم‌ها و از این نقطه نظر تفاوتی با آنها ندارد. و فلسفه‌های ماده‌گرایِ خداناباوری، مانند فلسفه میشل انفره، از اعتبار بیشتر یا کمتری نسبت به سایر فلسفه‌ها یا اعتقادات برخوردار نیستند. آنها محوری، مثلاً قدسی‌گونه، را معرفی می‌کنند که غالباً دور آن می‌چرخند، بی‌آنکه تفکر انتقادی مناسبی به آن اضافه کنند.
 

دربارۀ کتاب راهنمای عملی *

 
 
نوشته: موریس روبن هایون۱

مطلب زیر از مؤلف کتاب ارزشمند راهنمای عملی به روشنی نگرش او را خلاصه می‌کند: « انسان‌ها امکان انتخاب دارند و می‌توانند … فکرشان را تنها متوجه جهان مادی کنند، عقل‌شان را با حقایق مادی صرف بپرورانند و به درجات بالای علمی نیز برسند، اما خود را از درک صحیح ابعاد معنوی بی‌بهره گذارند، تا جایی که واقعیت خدا و روح و آن دنیا و حساب آخرت و … را کلاً انکار کنند.»

تمام دستورالعمل این «راهنمای عملی سیر کمال» در چند سطر بالا خلاصه شده که نمایانگر فشردگی مطالب آن است.

‌ باید بگویم که در ابتدا با دیدن عنوان کتاب، کمی نسبت به آن بدگمان بودم، اما همین که شروع به خواندن کردم،‌ مجذوب آن شدم. در حالی‌که من همیشه موضوع روح را از حوزۀ منطق تفکیک می‌کنم.

در این کتاب با یک درس زیبا از فلسفۀ اخلاق، سر و کار داریم، اخلاقی نوع‌دوستانه، متکی بر فضیلت که نقطۀ مرکزی آن تزکیۀ روح است.

اما آنچه در این کتاب بیشتر مرا تحت تأثیر قرار داد، جهانی بودن مطالب آن است، خصوصیت کاملاً مشترک هر روح انسانی، با احساس دغدغۀ پیشرفت خود، برای یافتن پاسخی معقول به تمام سؤالات مربوط به هستی: از کجا می‌آیم؟ به کجا می‌روم؟
 

یک کتاب راهنما برای دانشجوی طب جدید روح

 
 
نویسنده: امانوئل کنت

استاد الهی می‌گوید: «این راه… راه حرف نیست، راه عمل است، فقط با عمل باید پیشرفت کرد.»۱ ولی چطور وارد عمل شویم؟ از کجا شروع کنیم؟ با چه ذهنیتی به این کار بپرداریم؟

ارائۀ پایه‌های معنویت فطری- معنویتی که استاد الهی آن را «طب جدید روح» می‌نامد- یک مکمل عملی، یا به نوعی یک جزوه دانشجویی نیاز داشت که با انتشار کتاب راهنمای عملی۲ این منظور برآورده شد. مؤلف کتاب،‌ دکتر بهرام الهی می‌گوید: کتاب حاضر و چهار کتاب همراهش که در آینده منتشر خواهد شد، شامل پایه‌های سیر کمال روحی انسان است.

راهنمای عملی، بی‌تردید زیربنای این مجموعه محسوب می‌شود. این کتاب، به صورت یک کتاب راهنما طراحی شده، شامل چندین تصویر و مطالب کوتاه که برای درک بهتر، باید آنها را به همان ترتیب ارائه شده مطالعه کرد. راهنمای عملی، دستور‌العمل طب جدید روح است.
 

توجه دائم و توجه کامل

 
 
اصل در معنویت توجه کامل به مبدأ است۱.

بر انسان عاقل وظیفه است به خدا توجه کند تا خدا به او توجه کند. استاد در آثار نوشتاری و گفتاری و آموزشی خود بر توجه دائم بسیار تأکید دارد،‌ ولی در عمل منظور ایشان توجه کامل است. توجه دائم، تنها توجه به حضور دائم و همیشگی خداست، در حالی که توجه کامل، توجه همزمان به حضور دائم و همیشگی خدا، و به حضور دائم فعالیت‌های همیشه زیان‌بار نفس اماره – برای روح خویشتن – نیز است.

توجه دائم

به این معنی است: در خاطر زنده نگه‌داریم‌ (توجه کنیم) که سیالۀ الهی همیشه حضور دارد و بر ما محیط است، که هر نیکویی‌ای به ما می‌رسد از یکتا است و هر بدی‌ای که به ما می‌رسد از نفس امارۀ خودمان است. تا زمانی که این‌گونه فکر می‌کنیم، او هرگز ما را تنها و بی‌پشتیبان به حال خود رها نمی‌کند.
 

زندگی پس از مرگ

 
 
انسان همواره در جستجوی پاسخی بوده برای معمای اصلی زندگی که پس از مرگ و در حین فرایند آن چه اتفاقی برای روح می‌افتد. این سوال که زمانی فقط به حوزه مذهب و فلسفه محدود می‌شد اکنون از این حوزه پا فراتر نهاده و براساس تحقیقات علمی مورد مطالعه قرار گرفته است.

شواهد موجود حاکی از آن است که روح یا به عبارت علمی آن «آگاهی» حداقل تا چند ساعت بعد از مرگ بالینی به حیات خود ادامه می‌دهد.

در ویدیوی زیر « داستان خدا» وابسته به نشریه رسمی انجمن جغرافیای ملی۱ ، دکتر سام پرنیا مدیر تحقیقات پروژۀ «هشیاری در حین احیا» موضوع آگاهی و زندگی پس از مرگ را با رویکردی علمی بررسی می‌کند. او تاکنون مقالات متعددی در مجلات علمی در مورد تجربیات نزدیک به مرگ نگاشته است.
 

ارکان اخلاق عملی(۲)

 
 
جبر و اختیار، تسلیم و رضا

استاد با اشاره به موضوع جبر و اختیار، و تسلیم و رضا، توجه حقیقت‌جو را به مسئولیتش در سرنوشت اخروی، همچنین توجه او را به رویکردش در رخدادهای زندگانی جلب می‌کند.

برداشت صحیح و واقع‌بینانه از جبر و اختیار، انسان را در قبال سرنوشت اخروی خود، مسئولیت‌پذیر و به‌هوش می‌کند. با این که جبری‌ها، ارادۀ خود را در سرنوشت دخیل نمی‌دانند، و در مقابل، قَدَری‌ها، ارادۀ یکتا را؛ اما رویدادهای زندگی، در عمل، هیچ‌یک از این دو حالت افراطی را به طور مطلق تأیید نمی‌کند. از این رو، برای قریب به اتفاق مردم، قانون بینِ اَمرین که صورت منطقی از موضوع جبر و اختیار پیش روی می‌گذارد، صادق است.
 

ارکان اخلاق عملی(۱)

 
 

شرح فصل پنجم*

استاد، در فصل پنجم کتاب برهان‌الحق ارکان اخلاق عملی را در چهار فضیلت معرفی کرده است:
پاکی، راستی، نیستی و ردآ. او ایجاد چنین فضایلی را آسان نمی‌شمارد: « برای هر کدام باید با طبیعت جنگید و در واقع کار ماوراءالطبیعه انجام داد»(آح۲، گ ۱۷۲).
پاکی
صرف نظر از پاکی و نظافت ظاهر، آنچه از نظر اخلاق عملی حائز اهمیت است، پاکی روح و فکر است تا نیات و اعمال و رفتار و کردار انسان را بپالاید. پاک،‌ در لغت به معنی عاری بودن از هر ناپاکی و کثافت و آلودگی و پلیدی است که نشان از سلامتی دارد.
در کلمۀ سادۀ پاکی، یکی از اصول اساسی سیر کمال روحی، یعنی خودشناسی نهفته است. استاد، کسی را پاک می‌داند که صفات پاکیزگی خدا به او سرایت کرده باشد، یعنی روحش پاکیزه و مبرا از هر عیب و نقص شده باشد ( آح۱، گ۷۱۸ و آح۲، ص ۲۵۹) . در همین راستاست که توصیه می‌کند: « در حق مردم به نیکی به پاکی و به خوشی رفتار کنیم» . اما پاکی، به منزلۀ کمال نیست (آح۱، گ ۷۱۸).
در نتیجه، پاکی، در معنای وسیع خود، به معنی کنترل و در چارچوب قرار دادن اید است تا به افراط و تفریط یا انحراف کشیده نشود، گام بعدی مهار کردن نقاط ضعف صفاتی و سپس تسلط بر ایگو است: پاک و عاری شدن از هر نقطه ضعف صفاتی.