دسته: مقالات

در جستجوی روح

 
 
در این مقاله فیلسوف فرانسوی، الی دورینگ کاربرد روز افزون واژه‌ی «معنویت» در عصر حاضر را از نظر عملی و در ارتباط با مباحث مورد نظر عام بررسی می‌کند. بعد از یک تعریف مختصر در مورد معنویات که آن را با ایده‌ی کمال ارتباط می‌دهد، نوآوری روش دکتر بهرام الهی که تحت عنوان « معنویت فطری » ارائه شده را مطرح می کند. تأکید این فیلسوف جوان بر بُعد عملی این روش و جایگاه آن می‌باشد.

مذهبیون قرن حاضر، با در پیش گرفتن روش‌هایی برای دوباره سازیِ مدرن تصوف کهن و تجدد در معنویت و یا با پراگماتیزم و روش‌های شخصیِ پیشرفت روحی و غیره، همچون افرادی معلول و محتاج به اجتماع به نظر می‌آیند. در چنین دورنمای دلگیری، « معنویت فطری» موردی استثنائی به نظر می‌رسد که می‌تواند آینده ای را ترسیم کند که مثل سایرین محتمل به سقوط نباشد. این معنویت، زبانی جدید، عقایدی نیرومند و مفاهیمی در زمینه‌ی تحقیق است. آیا ممکن است معنویت به علم تبدیل شود؟
 

ریاضت، ریاضت کشیدن

 
 

در جوامعی که انسان‌ها زندگی معنوی خود را بر اساس آیین‌های منظمی برنامه‌ریزی کرده‌اند، ریاضت کشیدن، مطابق هر تمدن و دورانی، به شیوه‌ و به درجات متفاوت ، همیشه نقش داشته است.

ریشه کلمه ریاضت در زبان فرانسه از کلمه یونانی اَکِسیس می‌آید که به معنی «تکلیف» است. در یونان باستان منظور از ریاضت، تمرین‌ها و برنامه‌هایی بود که برای تربیت ورزشکاران تعیین می‌شد. نقطه مشترک بین انواع مختلف ریاضت‌، برنامه و تمرینی است که برای تربیت اراده در مقابله با برخی کشش‌های طبیعی جسم انجام می‌گیرد. مثلاً در هند، ریاضت شامل تمرین‌های بدنی برای کنترل جسم، تمرین‌های تنفسی برای کنترل جسم و روح و همچنین انواع روزه‌های غذایی و مدیتیشن است.

مذاهب (یا حتی بعضی از مکتب‌های فلسفه باستان)، هرکدام، انواع مختلف ریاضت‌، مانند روزه (غذایی یا جنسی)، مراسم دعاخوانی یا شب زنده‌داری را توصیه می‌کنند. هدف از این تمرین‌ها، تقویت اراده فرد معتقد است، تا جایی که بتواند کشش‌های اولیه جسم (گرسنگی، تشنگی، خواب و…) را کنترل کند. مادامی‌که ریاضت از چارچوب کلی‌ای، که این تمرین‌ها را هدایت می‌کند، خارج نشود، تمرین اراده و برنامه‌ای برای یک زندگی‌ طبیعی و متعادل محسوب می‌شود. ولی تعدادی از عرفا، که می‌خواهند از دستورات ساده عبادی فراتر روند، ریاضت را اصلی برای زندگی خود قرار داده‌اند و آن را اساس تکالیف معنوی خود می‌دانند. امروزه، وقتی از ریاضت کشیدن صحبت می‌شود، حد نهایی آن به ذهن می‌آید، یعنی «فرد به‌ منظور پرهیزکاری، تمرینات تنبیهی، محرومیت و نفس‌کشی را به خود تحمیل می‌کند». مفهوم پرهیزکاری در اینجا موضوعِ اساسی است، زیرا نمایانگر این طرز تفکر است که تمرین‌های تضعیفِ جسم، برای رسیدن به هدفی اخلاقی و معنوی است و بر این اساس، برای رستگاری روح باید با خواسته‌های جسم مبارزه کرد. بنابراین، از دیدگاه عرفانِ مسیحیت، اسلام و همچنین بودائیسم و هندوئیسم، هدف از اَشکال مختلف ریاضت ( محروم کردن یا صدمه زدن) و همچنین کناره‌گیری از دنیا، جداکردن خود از وسوسه‌های دائمی زندگی اجتماعی و تضعیف جسم است تا اولویت به روح داده شود.

 

مصاحبه با پروفسور بهرام الهی تحت عنوان : معنویت یک علم تجربی

 
 

روزنامۀ لارِفُرم چاپ فرانسه

به مناسبت صدمین سال تولد استاد الهی (۱۹۹۵م)، روزنامۀ لارفرم مصاحبه‌ای با پروفسور بهرام الهی انجام داد. در این مصاحبه، پروفسور بهرام الهی، به تفصیل در مورد پدر خود و مسیری که او را از زندگانی به سبک عرفان سنتی، به بطن زندگی پر تحرک اجتماعی سوق داد، سخن می‌گوید.

استاد الهی در یک خانوادۀ محترم مسلمان ایرانی متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی استاد الهی دور از اجتماع، به ریاضت و به مراقبه سپری شد. او چند سال بعد از درگذشت پدر به اجتماع وارد شد. سپس به شغل قضاوت اشتغال یافت و نزدیک به سی سال، عهده‌دار پست‌های بعضاً حساس قضاوت در مناطق مختلف ایران بود. قسمت اعظم زندگانی استاد الهی، به نگارش و آموزش بینش اخلاقی و سیرکمال معنویِ حاصل از تجربیات خود گذشت. بینش او از معنویت جهانی بود، و از سنتی که در آن پرورش یافته بود فراتر رفت. پروفسور بهرام الهی می‌گوید:« استاد الهی بنا به اصل ثابتی که به‌‌ آن پایبند بود، تا زمانی‌که شخصاً ارزش عملی و معنوی موضوعی را تجربه نکرده بود، هرگز آن را به دیگران نمی‌گفت.»

 

معنای زندگی

 
 

راه کمال (فصل اول)

مؤلف: دکتر بهرام الهی

« انسان هرگاه فهمید از کجا آمده، برای چه آمده و بعد به کجا می‌رود، متوجه می‌شود که چه باید بکند؛ از آن پس سرگردان نمی‌ماند». ۱

 

راه کمال، سیرتکامل فکری

 
 

نوشته: فردریک پرالت
راه کمال، مؤلف: دکتر بهرام الهی. انتشارات جیحون.

کتابِ« راه کمال» تألیف دکتر بهرام الهی، که در سال ۲۰۰۲ میلادی منتشر شد، چاپ جدید و تجدید نظر در کتابی است که پیش از آن، چهار بار بین سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۹۲ میلادی انتشار یافته است. ورای محتوای کتاب – که بعدا،ً به طور خلاصه به آن می‌پردازیم – آنچه توجه ما را به خود جلب می‌کند، سیرتکامل فکری ای است که در این نسخه‌ها پیوسته تحقق یافته و تا مجموعه کتاب‌های «مبانی معنویت فکری» امتداد می‌یابد.

در حقیقت پویایی این فکر و قابلیت آن مبنی بر غنی‌تر کردن محتوای کتاب و پیوستگی مبانی آن، صفات ویژه ای هستند که در این کتاب به چشم می‌خورند. مباحث معنوی غالباً در اصول و آداب تغییر ناپذیر و یا تکرار مداوم حقایقی که در گذشته بیان شده، منجمد می‌گردند. ولی در این کتاب موضوع کاملاً برعکس است: حقیقت گفتار دکتر بهرام الهی بطور دقیق در قابلیت پیشرفت دائمی آن برای رسیدن به اصل و جوهر حقیقت نهفته است.

 

روح ملکوتی و روح بشری

 
 

روح ملکوتی

ما موجوداتی دو بعدی هستیم، مرکب از روح بشری و روح ملکوتی. تا وقتی که در روی زمین زندگی می‌کنیم، روح ملکوتی و بشری به هم پیوسته و یک کلِ واحد به نام «خود» را تشکیل می‌دهند. با این وصف، با کمی توجه به جریان‌های متفاوتی که در روان صورت می‌گیرد می‌توان تا حدی، آنچه را که از این دو روح ناشی می‌شود، تشخیص داد. مثلاً، عشق به مادیات، برخاسته از روح بشری است. در حالیکه خاستگاه عقل، وجدان اخلاقی، ایمان، شرافت، از خود گذشتگی، عشق به حقیقت و عدالت، روح ملکوتی است.

بهترین نشانه وجود روح ملکوتی در ما آن است که حتی در کامل‌ترین خوشبختی مادی، زیباترین موفقیت اجتماعی، شغلی یا خانوادگی، احساس عدم رضایت از خود، که اساس طبیعت ما را تشکیل می‌دهد، در ما فرو نمی‌کاهد. این عدم رضایت همیشگی، بطور دقیق، ناشی از ساختار دو قطبی ماست:« ارگانیزم معنوی انسان، به علت دارا بودن منشاء دوگانۀ آسمانی و زمینی (روح ملکوتی و روح بشری) با ورود به دنیای خاکی دچار عدم تعادل صفاتی می‌شود. این عدم تعادل در کارکرد واحدهای صفاتی، بعدها به صورت احساس کشمکشی میان خیر و شّر در درون آدمی بروز می‌کند و نگرانی در عمق وجود او پدید می‌آورد. این نگرانی عمیق درونی، محرک اولیۀ لازمی است که انسان را وارد عمل کند تا با کمک عقل اعلی و اصلاح اشتباهات و خطاها، به آگاهی از خود برسد.»(طب روح) بنابراین، مادامی‌که روی کره خاکی زندگی می‌کنیم، خوشبختی کامل وجود ندارد، یا اگر هم باشد، بسیار محدود و زودگذر است. نگاهی کوتاه به زندگی خود و دیگران برای مشاهده این واقعیت کافی است. اما، عدم رضایت مداومی که در آن زندگی می‌کنیم، این «نگرانی عمیق»ی، که ما را از دیگر آفریدگان متمایز می‌کند، این ناخشنودی کم و بیش مبهم، که جزئی از وجود ما شده، و دیگر آن را احساس نمی‌کنیم، طبیعی و حتی برای پیشرفت ما لازم است، زیرا مانع می‌شود که زندگی‌ خود را صرفاً در ارضای نیازهای طبیعی و روانی اولیه است محصور کنیم.

 

معنویت، معنویت فطری

 
 
نوشته: گروه نویسندگان سایت e-ostadelahi.fr
معنویت در اصطلاح عام، عبارت از هر چیزی است که به زندگی روح مربوط می‌شود که گاهی آن را زندگی درونی نیز می‌نامند. چنین تعریف مبهمی هر گونه برداشتی از معنویت را مجاز می‌دارد. امروزه وقتی موضوع معنویت مطرح می‌شود، از هر چیزی، هر چند ضد و نقیض، سخن به میان می‌آید: از زندگی در دِیر با کارگاه‌های یوگا، کیمیاگری، تائو، فال ورق و غیره. بازار اعتقادات و معنویات مشکلی با این تضادها ندارد، چنانکه حتی الحاد نیز می‌تواند به نوعی معنویت محسوب شود.

معنویت از دیدگاه استاد الهی معنایی بسیار دقیق ‌دارد، که به عملکرد دینی یا عرفان سنتی می‌پیوندد. در معنویت، زندگی روح و فطرت خاص آن مورد نظر است، که از عوامل جسمانی و در مورد انسان بالاخص از قسمت حیوانی‌اش متمایز است. معنویت از فعالیت در جهت تغییر خود، که منجر به شناخت و دستیابی به چشم‌اندازی برتر از خود و عالم می‌شود، جدایی‌ناپذیر است. «زندگی» روح باید جهت داشته باشد و کمال جهت حرکت روح را تعیین می‌کند.