مشتق و انتگرال در سیرکمال
مقالهی زیر توسط یکی از کاربران متیس بلاگ نوشته شده است.
اکثر ما حوصلهی خواندن ریاضیات را نداریم. قصد ما هم در اینجا تدریس ریاضی نیست، اما دو مفهوم در ریاضیات وجود دارد که در تجزیه و تحلیل و درک مطالب میتواند مفید باشد.
الف) مشتق : مشتق در ریاضی یعنی ریز کردن یا خُرد کردن یک چیز به ذرات بسیار ریز در حد صفر اما نه خود صفر. برای مثال، بدن یک انسان را آنقدر تقسیم کنیم تا به یک سلول برسیم یا اقیانوس آرام را به قطرههای آب یا مولکولهای آب خُرد کنیم. مشاهده میکنیم که در مقابل اقیانوس آرام یک قطره آب در حد صفر است ولی وجود دارد.
مجادله بر سر اعتقادات
چرا از اینکه دیگران با ما هم عقیده نیستند، احساس ناراحتی میکنیم؟ چرا اختلاف بر سر یک اعتقاد باعث درگیری ما با دیگری میشود؟ چرا کسی را به صرف مخالفت با نظراتمان تحقیر میکنیم و از او متنفر میشویم؟ اگر ما در انتخاب اعتقاداتمان آزاد هستیم، چرا نفی آن توسط دیگری احساس تنفر را در ما ایجاد میکند؟
رنجش، تحقیر و عصبانیت ناشی از دگراندیشی دیگری و اعتراضاتی از قبیل«با من موافق نیست؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟» بدون شک نشانهی این است که ایگو جریحهدار شده است.
اعتقادات ما از نهاد ما سرچشمه میگیرد و معرف قسمت مهمی از آنچه که هستیم یا به طور دقیقتر آن چیزی که فکر میکنیم هستیم، میباشد. ایگوی ما طبیعتاً توسعهطلب است و میل دارد خود را برتر جلوه دهد. به قورباغه ای شباهت دارد که میخواست به بزرگی یک گاو جلوه کند۱ . در حقیقت، ایگو اعتقاداتش را همچون ابزاری به کار میگیرد تا در دیگران نفوذ کند، و آنها را به جبههی خود ملحق کند یا حتی بر آنها مسلط شود. حال اگر کسی عقاید ما را نپذیرد یا از آنها انتقاد کند، ایگوی ما خود را مطرود و تحقیر شده احساس میکند و برآشفته میشویم.
برزخ
برزخ عالمی است معنوی که روح بعد از ترک جسم به طور موقت در آن اقامت میکند.
بر اساس معنویت فطری، مرگ پایان زندگی نیست، بلکه گذرگاهی است به سوی دنیایی دیگر در بُعدی حقیقی و بسیار لطیف که دکتر الهی آن را برزخ مینامد.
از نظر نویسندهی کتاب مبانی معنویت فطری، برزخ طریق دیگری برای تعریف عالم دیگر و پاسخ به نیاز بشر مبتنی بر اعتقاد به بقای روح بعد از مرگ جسم نیست، بلکه پاسخی است به ضرورتی بنیادین در سیستم زندگیهای متوالی.
هدف از زندگیهای متوالی سیرکمال روح است. حال اگر گذر از یک زندگی به زندگی بعدی بهطور آنی و بدون توقف در عالم برزخ صورت گیرد، کسی که در طول زندگی خاکی خود، آگاهی معنوی به دست نیاورده است، فرصتی برای کسب آن نخواهد داشت. بنابراین احتمال دارد که ناآگاهیاش را از یک زندگی به زندگی بعد به همراه ببرد که در اینصورت زندگیهای متوالی بیحاصل خواهد بود. از این رو برزخ پاسخگوی نیاز بشر به وجود مکانی است مابین دو زندگی تا در آنجا بتواند برخی حقایق معنوی را جذب کند و آن را با خود به زندگی تازهاش ببرد. این حقایق بر فکر و عملکرد او تأثیر میگذارند و سیر کمالش را در زندگی بعدی سهلتر میکنند.
تربیت فرزندان با تربیت والدین آغاز میشود
سادهترین کار در تربیت کودک این است که شخصیت کودک یا محیط مدرسه را بهانه قرار دهیم و رفتارهای اشتباهش را توجیه کنیم. کدام پدر و مادری، بدرفتاری شدید فرزندش را با این جمله که: «شخصیت خودش را دارد!» توجیه نکرده است؟ و یا تقصیر رفتار نادرست فرزندش را به گردن مدرسه نینداخته است؟ برای والدین، بسیار دشوار است که روش تربیتی خود را بررسی کنند و در این مورد مسئولیتپذیر باشند. مطالعات بسیار نشان میدهد که والدین نقشی تعیین کننده در آموزش فرزند دارند. با اینکه تأثیر محیط اجتماعی را نباید نادیده گرفت، ولی کودک، در ابتدا با تقلید و سپس با میل و علاقه، نحوه رفتار والدینش را فرا میگیرد.
توصیهی استاد این است: «بچه را قبل از اینکه به دنیا بیاید تربیت کنید. یعنی پدر و مادرش تربیت داشته باشند.»۱ تربیت یعنی: «پرورش ذهن و استعدادهای فکری، جسمانی و اخلاقی کودک» بنا بر این مفهوم «تربیت داشتن» یعنی والدین قبل از پرورش این استعدادها در فرزندشان، آنها را در وجود خود تحلیل برده باشند.
آگاهی و جسم
برای کسانی که به معنویات علاقهمند هستند، وجود روح و بقای آن بعد از مرگ جسم، موضوع مهمی است. رابطهی بین آگاهی و جسم چیست؟ آیا فقط از طریق جسم است که آگاهی میتواند بروز کند و خود را بنمایاند؟ زمانی که دانشجو بودم، این سؤالات تا حدود زیادی فکرم را بهخود مشغول میکرد. این مقوله موضوعی بسیار حساس است زیرا غالباً تصور میکنند که تنها بین فلاسفه میتوان از فرضیهی وجود روحی مستقل از جسم صحبت کرد. مطرح کردن این موضوع، بهخصوص در محیط علمیای که با آن سر و کار دارم، غالباً انکار و تردیدی توأم با تمسخر را به همراه دارد.
افراد بسیاری و بخصوص برخی از همکارانم، تصور میکنند که طرح این سؤال از نظر علمی، نمایانگر طرز فکری ضعیف و بدون استدلال منطقی است. با اینحال تاریخ علم گواهی میدهد که میدان امکانات بسیار وسیعتر از آنست که دامنهی محدود دانش فعلی ما قادر به تعبیر همهی موضوعات آن باشد. یک ذهن منطقی باید لااقل جانب احتیاط را رعایت کند و نسبت به آنچه که احتمالاً بتواند پاسخگوی سؤالاتی باشد بینش وسیعتری داشته باشد. در این مقالهی کوتاه، پس از یادآوری بعضی حقایق شناخته شده در این زمینه، به بحث در مواردی که شخصاً تهیه کردهام، میپردازیم. این موارد حتی اگر پاسخی قانع کننده ارائه ندهند، حداقل سؤالاتی را مطرح میکنند که برای کسانی که به مسائل مربوط به روح و جسم علاقهمندند بیمورد به نظر نمیرسد.
تعالیم استاد الهی
نوشته: پروفسور ج.و. موریس
مشی فکری استاد الهی مبتنی بر شناخت جوهر و اصول مشترک تمام ادیان است که درک آن فقط از طریق عمل به معنویت میسر میباشد. استاد الهی در تألیفاتش، به زبان کُردی و فارسی، عقاید خود را در هر دو زمینهی الهیات و عرفان اسلامی بسط داده است. با این وجود، در تعلیمات شفاهی خود، برای کسانی که با ادیان و ملیت و عقاید مختلف برای راهنمایی نزد او میآمدند، به طور مستقیم و با روشی سیستماتیک و فراگیر به تشریح کاربُرد عملی حقایق معنوی پرداخته است. این تعالیم در دو مجلد به نام آثارالحق گرد آوری شده است.
استاد الهی با تعلیمات شفاهی خود و پاسخ به سه سؤال بنیادین متافیزیکی و اخلاقی دربارهی منشأ و فطرت انسان، حقوق و وظایفش و مقصد نهاییاش، دانشگاه معنوی را برای تمامی انسانها با هر فرهنگ و عقیده، پایهگذاری کرد. آموزههای استاد الهی، روش عملی منسجمی را در اختیار انسان قرار میدهد که پیشرفت معنوی او را در تمام مراحل مختلف میسر میسازد. از نکات اساسی تعالیم او میتوان به توضیح مفهوم نقش مظهریت الهی اشاره کرد.
نگاهی بر ارزشهای دنیوی
شواهد زیاد حاکی بر این است که خِرد بر اثر کوشش مداوم در جهت درک ارزش واقعی هر چیز حاصل میشود. واژهی «ارزش» در واقع بیانگر دو معنی است: ارزش ذاتی هر چیز و ارزشی که انسان به طور ذهنی برای آن قائل میشود. بنابراین «درک واقعی ارزشهای دنیوی» مستلزم زدودن ارزشهای تصوری است. یعنی انسان با تغییر نگرش خود نسبت به مسائل دنیوی، به شناخت حقایق و در نتیجه به آرامشی شایستهی عقل رهنمون میشود.
بی ارزشی دنیا
واژهی «ارزش» در فرهنگ لغت، به معنی صفت قابل شمارش چیزی که مورد علاقه یا تعویضپذیر است، میآید. بنا بر این تعریف، هر عملی بر طبق ارزشی که برای آن قائل هستیم و میلی که به آن داریم، سنجیده میشود. از اینرو معنای زندگی و علت وجود انسان در این دنیا ، تعیین کنندهی ارزشی است که برای زندگی از جنبهی مادی یا معنوی قائلیم.