تجربیات نزدیک به مرگ
در سالهای اخیر تجربیات نزدیک به مرگ ( اِن دی ئی) توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است. اما در جامعۀ علمی هنوز این موضوع کاملاً مورد قبول واقع نشده و برخی از پزشکان آن را ساخته و پرداخته مغزی میدانند که در شرایط دشوار میخواهد به هر ترتیبی شده به حیات خود ادامه دهد. دکتر الکساندر هم یکی از همین پزشکان بود که تجربیات نزدیک به مرگ را وهمیات و ساخته ذهن میدانست. تا اینکه خودش در دوران کما یعنی زمانی که جسم فیزیکیاش بر اساس موازین کنونی علم پزشکی در موقعیتی قرار داشت که غیر ممکن بود بتواند هیچ چیزی را حس و تجربه کند، به ماورای این جهان سفر کرد و به درک حقایقی نائل شد که بنا به گفتۀ خودش واقعیترین رویداد زندگیاش بود.
دنیا و برزخ : الهام یا فرضیهای منطقی؟
این مقاله به دنبال کامنتی در مقالۀ «اندیشۀ استاد الهی در هفت اصل» در قسمت «عوالم و برزخ» نوشته شده است. در این کامنت این سؤال مطرح شده که اگر بخواهیم با بینشی منطقی به موضوع معنویت بپردازیم، برداشت ما از عوالم و برزخ چگونه باید باشد؟ آیا باید بدون چون وچرا آنچه را در مورد این عوالم گفته شده بپذیریم یا اینکه امکان وجود این عوالم را به روشی منطقی بررسی کنیم.
یک روش برای درک «منطقی»عوالم و برزخ، تفکر بر مفهوم«عدالت مطلق الهی» است. موارد زیر را در نظر بگیریم: یا عدالت الهی وجود دارد (خدا عادل است) یا اینها خیالاتی بیش نیست.
بهشت برین حقیقت دارد
کتاب بهشت برین حقیقت دارد ۱(Proof of Heaven) ، دربارۀ تجربۀ نزدیک به مرگ دکتر ایبن الکساندر، جراح مغز و اعصاب، در حالت کما میباشد. دکتر الکساندر در ماه نوامبر سال ۲۰۰۸ در اثر ابتلا به بیماری نادری مدت ۷ روز به کما میرود. در این دوران، به ماورای این جهان سفر میکند و به شناخت واقعیتی عینی دست مییابد که نشان میدهد مرگ جسم، پایان زندگی نیست و تجربیات انسان ورای مرگ هم ادامه دارد. او در سفرش به عالم دیگر درمییابد که زندگی ما در این دنیا در قیاس با واقعیتی که بر آن جهان حاکم است خوابگونه به نظر میرسد. قبل از دوران کما، چندین دهه کار در محیط علمی جراحی مغز و اعصاب سبب شده بود دکتر الکساندر در صحت خدا، بهشت و زندگی پس از مرگ تردید داشته باشد. اما امروز بر این اعتقاد است که پدیدههایی که در عوالم دیگر تجربه کرد نه تنها با علم در تضاد نیستند، بلکه واقعیترین حقیقت علمی میباشند.
عرفان و تعریف آن
در تاریخ تمدن ایران دورهای هست که میتوان آن را «دورۀ عرفانی» نامید. این دوره در صدر اسلام به وجود آمد و در واقع ثمرۀ شیرین اسلام است. از ویژگیهای این دوره، ظهور عرفای بزرگی است که با شاهکارهای هنری و علمی خود، رفیعترین بنای اندیشگی( ایدئولوژی) و جهانبینی انسانمدار و انساندوستانه را پدید آوردند. اگر به دیدۀ تحقیق به تاریخ این دوره و آثار شگفتانگیز آن بنگریم، به این نتیجه میرسیم که در عصر ما، که عصر فنآوری و دانشوری است، اگر بخواهیم در زمینۀ تقابل فرهنگهای جهان، متاعی تقابلپذیر عرضه کنیم، جز عرفان انسانگرای ایرانی دستاورد دیگری نداریم.
فروتنی۴ – فروتنی توانایی است
هنگامی خود را قلباً سبک احساس میکنیم که صادقانه بیکفایتی خود را پذیرفته باشیم.
(ویلیام جیمز، اصول روانشناسی)
چرا فروتن باشیم؟
اگر فروتنی را به معنای مقاومت در برابر غرور در نظر بگیریم، غلبه بر آن مستلزم کوشش است و مثل هر کوششی، باید از علت آن آگاه باشیم. به طور کلی، اگر توهمات ایگو را تا زمانی که معقول به نظر میرسد، جزیی از طبیعت اولیهمان محسوب کنیم، چرا باید برای از میان برداشتن آن – حتی اگر چنین کاری امکان پذیر باشد- تلاش کنیم؟
وجوه دوگانه دین

وجوه دوگانه دین
ادیان الهی دارای دو وجهاند: یکی وجه ظاهری یا آیینی( مرحلۀ شریعت)، و دیگری وجه باطنی یا معنوی( مرحلۀ عرفان). از این حیث، اصل دین مانند مغز بادامی است که در پوستۀ خود قرار دارد. با اینکه هدف، گذر از پوسته و رسیدن به مغز است، اما در ابتدا، انسان فقط پوسته را میبیند، بیآنکه تصوری از وجود مغز داشته باشد. هدف اصلی تمامی پیامبران الهی متوجه ساختن انسان به جنبه معنوی دین است و جنبه آیینی دین برای آمادگی او است.
فروتنی ۳ ـ تشخیص غرور در خود
تشخیص غرور هم مانند خصوصیات دیگری که در ما حضور دارند و وجودمان را مورد حمله قرار میدهند کار دشواری است. البته با توجه به بعضی علایم میتوان آن را در خود تشخیص داد. این علایم در اشخاص مختلف به صورتهای کم و بیش متفاوت بروز میکند ولی هیچکس عاری از آن نیست. کافی است در خود فرو رویم تا بتوانیم تمایلات شدیدی را در خود تشخیص دهیم که بنا بر شرایط به صورتهای مختلف گاه پنهان و گاه مبهم بروز میکنند.