ارکان اخلاق عملی(۲)

21 سپتامبر, 2019
 
جبر و اختیار، تسلیم و رضا

استاد با اشاره به موضوع جبر و اختیار، و تسلیم و رضا، توجه حقیقت‌جو را به مسئولیتش در سرنوشت اخروی، همچنین توجه او را به رویکردش در رخدادهای زندگانی جلب می‌کند.

برداشت صحیح و واقع‌بینانه از جبر و اختیار، انسان را در قبال سرنوشت اخروی خود، مسئولیت‌پذیر و به‌هوش می‌کند. با این که جبری‌ها، ارادۀ خود را در سرنوشت دخیل نمی‌دانند، و در مقابل، قَدَری‌ها، ارادۀ یکتا را؛ اما رویدادهای زندگی، در عمل، هیچ‌یک از این دو حالت افراطی را به طور مطلق تأیید نمی‌کند. از این رو، برای قریب به اتفاق مردم، قانون بینِ اَمرین که صورت منطقی از موضوع جبر و اختیار پیش روی می‌گذارد، صادق است.

قانون بینِ امرین، نقش اصلی را در توضیح سرنوشت اکثر قریب به اتفاق ما انسان‌ها دارد. ما انسان‌هایی که در مرحلۀ اقتضای طبیعت قرار داریم (ب ح، فصل ۵).

بر اساس این قانون، تا آنجا که فرد قوۀ تشخیص، حق انتخاب، و ارادۀ عمل دارد، خود نقش اصلی و کلیدی در ساختن سرنوشت خود دارد. تنها خارج از آن است که دستگاه الهی، بسته به مقدرات فرد در لوح محفوظ، و مصلحت یکتا کارسازی می‌کند. بنابراین،‌ آنچه از انسان انتظار می‌رود کوشش است ( آح۱، گ ۲۶۹، ۷۸۳).
«مصلحت» هم برای همه نیست، « کلمۀ مصلحت برای آنهایی است که خودشان را به خدا واگذار کرده‌اند، نه برای همه. روایت لاجبر و لاتفویض… مربوط به عموم است» (آح، گ ۹۶۶).

از این رو، هرکس بنا بر انتخاب‌های خود، سرنوشت اخروی‌اش را رقم می‌زند. باید نیک کاشت تا نیک دروید‌ (ب ح، فصل ۴). وقوف به چنین مسئولیتی است که فرد را متوجه خود و اعمال خود می‌کند، او را به فکر سرنوشت اخروی خود می‌اندازد و انگیزش لازم برای حرکت به سوی کمال را به او می‌دهد. چرا که می‌داند سرنوشت اخروی‌اش تابع اختیار و انتخاب‌های خودش است (رک، فصل ۱۷) .

در مرحلۀ اقتضای طبیعت، از نکاتی که رهرو حقیقت‌جو با آن روبه‌روست، یافتن رابطه‌ای بین رخدادهای زندگانی‌اش، و نقش یکتا در آنها، و رویکرد صحیح رهرو با آن است. پرسش در اینجا، این است که چه مقدار از رویدادها، ناشی از عمل خودم است، چه مقدار از یکتا؟ و در برابر رویدادها، خصوصاً رویدادهای ناخوشایند، رویکرد صحیح‌ام چه باید باشد.

قانون امر بین امرین، نقش فرد را در رخدادهای زندگانی‌اش روشن می‌کند. اما بازخورد رهرو به این رخدادها که حاصل انتخاب‌های خود اوست چه باشد، خصوصاً نسبت به نتایج ناخوشایند آن؟ چنین رویکردی را قانون تسلیم و رضا و اصل «خواستن رضای یکتا» روشن می‌کند (آح ۱، گ ۱۷۶۰، ۱۷۷۶).

از آنجا که انسان در مرحلۀ بین امرین، عمدتاً امیال خودخواهانۀ ایگوی او هدایت فکر و روانش را در دست دارد، ناگزیر انسان باید بتواند بر فشار امیال خودخواهانۀ ایگو مسلط شود و صحیح عمل کند: «‌در این مقام که هنوز از سالک سلب اراده و شخصیت و خودیت نشده، او با قدرت ایمان و تحمل ریاضات شاقه، ارادۀ حق را بر ارادۀ خود ترجیح می‌دهد و تحمیل می‌کند، و عقلاً راضی به رضای او می‌شود» ( آح۱، گ ۹۱، ۴۸۰). چنین کاری، مستلزم هشیاری و تربیت صحیح ایگو است تا عاقبت بتوان خود را راضی به رضای او کرد. در اینجا، ابزار اصلی، عقل سلیم، ایمان صادقانه، و تلقین صحیح است تا مانع از پیامد هایی مانند گله و شکایت و چون و چرا در فرد شود‌( آح۱، گ ۲۱۳).

در مراحل بالاتر از قانون تسلیم و رضا که خارج از موضوع این بحث است، فرد در اثر عمل به حقایق اخلاقی-الهی واقعی، و رشد عقل سلیم، خصوصیاتش چنان تغییر می‌کند که «تحمیل» رضای او بر خود و یا تسلط بر امیال خودخواهانۀ ایگو برای قبولاندن رضای یکتا موضوعیت نمی‌یابد زیرا از او سلب خودیت می‌شود و ایگو مانند مرکبی مطیع در اختیار راکب است.