شرایط لازم برای انجام یک کار عملی موثر
در این نظرسنجی پاسخ (ه) «به طور کلی بین کمک به دیگری و زمانی را به همسر اختصاص دادن، مغایرتی وجود ندارد: سینا میتوانست با اختصاص دادن آن شب به همسرش کاری اخلاقی انجام داده باشد.» بالاترین درصد را داشت. و به دنبال آن گزینه (الف) «کارهای سخاوتمندانه ضرورتا با موانعی همراه هستند. کسی که خواهان پیشرفت معنوی است باید بر آنها غلبه کند: سینا میبایست منتظر مخالفت سوزان میبود و خود را برای گذراندن این مانع بدون ایجاد تنش آماده میکرد.» بالاترین درصد را داشته است. بررسی کلی نظرات نشان میدهد که رفتار سینا مورد انتقاد بوده است، زیرا در تصمیمگیری خود معیارهایی مانند تقدم حقوق و وظایف، رعایت نکردن قانون طلایی، تعادل و نیت را در نظر نگرفته است.
با جمع بندی نظرات میتوان به سه نکته اشاره کرد:
۱- ارزیابی قوای شخصیتهای این داستان: چه علائمی از خود بروز میدهند، چه عدم تعادلهای صفاتیای در رفتار آنها نهفته است. به طور کلی چه اختلالی را میتوان در آنها تشخیص داد؟
۲- تعیین «عملکرد صحیح » در این داستان: هر یک از شخصیتهای داستان در حالت ایده آل باید به چه نحوی رفتار میکردند. راه حل مناسب چیست؟
۳-شرایط کلی عمل صحیح به اصول اخلاقی . شرایط لازم برای عملکرد صحیح چیست؟
در دو مورد اول مطالب کلی بیان شدهاند و تجزیه و تحلیل آنها به عهده هر فرد است. در زیر به بررسی عمیقتر مورد سوم میپردازیم. در اینجا منظور توصیۀ یک رفتار خاص نیست که در مواجهه با تمام آزمونهای گوناگون زندگی روزمره مناسب باشد. هدف به دست دادن چارچوبی است برای فراهم کردن شرایط کلی در عمل به اصول اخلاقی.
این چهارچوب شامل توصیههایی است برگرفته از مبحث دوم کتاب طب روح که به ما در انتخاب عملکرد صحیح کمک میکند.
در این فصل به عواملی که منجر به تغذیه و پیشرفت روح میشود، اشاره شده که در زیر آمده است.
شرایط یک کار عملی مؤثر
بعد از یافتن اصول اخلاقی اصیل و سازگار با عصر خود، وظیفۀ ماست که به آن عمل کنیم، زیرا با عمل به این اصول است که فرایند تغذیه و تحلیل حاصل میشود. تغذیۀ سالم، چه مادی و چه معنوی، باید با برخی معیارها مطابقت داشته باشد. در ارگانیزم فیزیکی، تغذیه باید متنوع و متعادل باشد. به همین قیاس، عمل به اصول اخلاقی اصیل در صورتی بر ارگانیزم معنوی اثر مثبت میگذارد که با معیارهای زیر مطابق باشد.
الف) مکرر باشد: تنها با تکرار در عمل به یک اصل اخلاقی و داشتن پشتکار لازم است که میتوان آن را در مایۀ روحی خود ثتبیت کرده و به صورت یک طبیعت ثانویه در آورد. مثلاً، برای کسب فضیلت سخاوت، کافی نیست که تنها چند بار سخاوتمند باشیم، بلکه باید آن قدر این کار را انجام دهیم تا عصارۀ سخاوت وارد مایۀ روحیمان گردد.
ب) تمام و کمال باشد: هر اصل اخلاقی را باید به طور تام و بدون کم وکاست جذب کرد.
برای روشن شدن مطلب، بیماری بریبری یا کمبود ویتامین B1 را در نظر میگیریم. این بیماری که اغلب به اختلالات عصبی میانجامد، برای اولین بار در خاور دور و در کشورهایی که غذای اصلی مردم آن برنج است مشاهده شد. بیماری بیشتر در میان طبقهای که از برنج پوست کنده استفاده میکردند شیوع یافت، زیرا که ویتامین B1، در پوستۀ برنج نهفته است. با توجه به این مثال، در مورد صفات نیز به همین گونه میتوان قیاس کرد. مثلاً در مورد نوعدوستی، باید آن را به طور تمام و کمال در خود تحلیل ببریم، یعنی پیامد آن( قدرناشناسی) را نیز بپذیریم، وگرنه ممکن است کار نوعدوستی به تلخی بیانجامد.به همین ترتیب، اگر بخواهیم به اصل شجاعت به طور تمام و کمال عمل کنیم باید لازمۀ آن را که احتیاط باشد نیز جذب کنیم. شجاعت بدون احتیاط، تبدیل به تهورمیشود و انسان را به ارتکاب اعمالی گاه با عواقب وخیم، وامیدارد.
ج) متنوع باشد: تغذیۀ ارگانیزم فیزیکی، تنها با یک نوع مادۀ غذایی، هر چند مفید، منجر به عدم تعادل غذایی میشود. به همین ترتیب تغذیۀ ارگانیزم معنوی نیز تنها با عمل به یک اصل اخلاقی، موجب عدم تعادل میشود که برای ارگانیزم زیانبار است. مثلاً، عمل به فداکاری، بدون رعایت حقوق خود و دیگران منجر به رفتار نسنجیده و غیر عقلایی میشود که باعث تشویق سودجویان میگردد و در این صورت به حقوق خود و اجتماع لطمه وارد خواهد کرد. برای اجتناب از عدم تعادل در تغذیۀ ارگانیزم معنوی، لازم است که به اصول اخلاقی گوناگون، به طور همزمان عمل شود
د) مناسب و بجا باشد: یعنی به وقت خود و در جای خود عمل شود. باید معنای عمیق هر اصل به طور صحیح درک شود و عمل به آن، کورکورانه و بدون توجه به شرایط نباشد. مثلاً جهت پرورش صفت تواضع در خود، عمل به آن در همه وقت و نزد همه کس جایز نیست. باید توجه داشت با چه کسی روبرو هستیم و در چه موقعیتی قرار داریم. در مورد صفت صداقت هم همین طور است. صداقت با شیاد و ریاکار مغایر اخلاق است. صداقت تا حدی جایز است که حقوق فرد و اجتماع لطمه نبیند وگرنه تبدیل به نوعی سادهلوحی میشود.
ه) متعادل باشد: عمل به هر اصل مستلزم رعایت تعادل است، بدون هیچ گونه افراط و یا تفریط. صفت مسالمتجویی یا عدم تهاجم را در نظر میگیریم. غریزۀ خشم یکی از صفات قوۀ غضبیه است. داشتن این غریزه برای حفظ شخص و دفاع از حقوقش ضروری است و سعی در خنثی کردن کامل آن، کار صحیحی نیست، زیرا نبود و یا کمبود آن، سبب از بین رفتن حیثیت انسان و بروز خواری و بیارادگی انفعالی میگردد. عمل صحیح به غریزۀ خشم بدین معناست که در چارچوب قانون، شرع، عرف و اخلاق و با رعایت حقوق دیگران، از غریزۀ خشم برای دفاع از حیثیت و حقوق خود، استفاده کنیم.
با توجه به شرایط کار اخلاقی صحیح که در بالا بیان شد به دو سوال زیر پاسخ دهید.
۱- برای پاسخ به نظر سنجی کدامیک از شرایط زیر را در اجرای اصول اخلاقی در نظر گرفته بودید؟
مکرر باشد (58 رای، %8)
تمام و کمال باشد (71 رای، %10)
متنوع باشد (82 رای، %11)
مناسب و بجا باشد (276 رای، %37)
متعادل باشد (259 رای، %35)
Loading ...
۲-از میان شرایط زیر، دو شرطی را که انجام آنها برای شما در عمل به اخلاقیات از همه سخت تر هستند، انتخاب کنید.
مکرر باشد (144 رای، %20)
تمام و کمال باشد (190 رای، %26)
متنوع باشد (49 رای، %7)
مناسب و بجا باشد (141 رای، %19)
متعادل باشد (200 رای، %28)
Loading ...
برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr
با سلا م و سپاس بسیار از این سلسله پرسشهای آموزنده، در صورت امکان موارد متنوع بیشتری را بصورت مثالهای روزمره به پاسخ بگذارید که کمک بیشتری برای جذب مفاهیم مورد نظر بوده و به همگی برای پیشرفت هر چه بیشتر کمک نماید.
با تشکر / HSH
با عرض سلام و تشکر شیوه بسیار جالبى در نظر گرفته شده و نکات ظریفى که معمولا در تصمیم گیرى هایمان کمتر به انها توجه میکنیم عنوان شد. بینهایت سپاسگزارم و لطفا این روش را ادامه دهید.
بسیار سپاس گذارم از متیس با این تجزیه و تحلیل دقیق، ایشاا… چراغ راهم باشد برای عمل و دقت در عمل…
با سلام
خواندن این مطالب بسیار شیرین است و نظر دادن آسان و لذت بخش.من هم مثل شما دوستان می خوانم و در موردش فکر می کنم …….
اما متاسفانه حدود یک سال است وقتی تصمیم می گیرم یک کار عملی برای خودم در نظر بگیرم انگار اراده ام فلج شده . همان کارهایی را که پارسال ۴۰ روز با عزم راسخ انجام می دادم.الان یک روز یا نهایت دو روز،بیشتر نمی توانم ادامه بدهم. مطا لعه ی معنو ی ام را هر روز دارم.
البته مثل همه من هم فشارهایی در زندگی داشته ام اما قبلا هم سختی های زندگی را تجربه کرده بودم و کار عملی ام را هم می کردم.
ببخشید اگر خیلی بی ربط است اما خواهش می کنم یکی یک نظری بده شاید اراده ی من تکانی بخورد. مرسی
با تشکر فراوان إز زحمات زیاد متیس بلاگ
این روش أمو زش دادن بسیار در درک و فهمم مفید است درسهای پر و فسور الهی را می خوانم ولی زود فراموش میکنم می دانم چون عمل درستی ند ارم در ذهنم نمی ما ند این متد مرا وأدار به عمل درست میکند برایم کار عملی مستقیم است و چون در روز می توانم مرتب با متیس تماس داشته با شم تکرار درس میشود با امید به یاری یکتا توجه ام به درستی عمل بیشتر خواهد شد هزار ان بار مرسی .
امیدوارم همیشه در پناه یکتا و سر منشأ اثر خیر در جامعه باشید.
باتشکر از سایت متیس .
من با دریافت این نظر سنجی به نکاتی درخود بیشتر واقف شدم
با سلام
برای بنده شناخت حدود وبه تعادل رسیدن همیشه سخت است
مثلاً در مورد سینا فکر می کنم شاید غرور ( اینکه دوستان نمی توانند مثل او کار را انجام دهند) باعث شده همسرش را ناراحت کند
عامل دیگر می تواند وسواس باشد ( یعنی باید خودم ببینم که به فقرا کمک شده)
عامل دیگر می تواند منفعت طلبی باشد ( اجر کار خیر ذخیره ی خودش شود)
در حالیکه با واگذاری این کار به دوستانش هم همسرش که حق زیادی دارد ناراحت نمی شد همه به افراد مستحق کمک می شد هم دوستانش از ذخیره اخروی برخوردار می شدند
مشکل شخص من همیشه غرور وخودخواهی خودم هست که فکر می کنم دیگران نمی توانند کار را به درستی من انجام دهند وتشخیص تعادل برایم همیشه مشکل است
با تشکر
بنده فکر می کنم یکی از اصولی که همیشه باید در نظر بگیرم اصل انصاف هم هست
تا جایی که بخاطرم هست استاد همیشه در مورد انصاف سفارش فرموده بودند
در این داستان بنظر من سینا اصل انصاف را درنظر نگرفته بود ونسبت به همسرش بی انصافی کرده است
با تشکر
با سلام و عرض ادب !
بسیار سپاسگزارم از زحمات متیس عزیز و همکاران گرامی .
در این آزمون صادقانه ضعف کارکرد اخلاقیم را ارائه دادم و
از یکتا طلب میکنم که در این اصول مهم مرا کمک و یاری دهد .
با احترام
با سلام وتشکر فراوان اززحمات شما
بنظرم متعادل بودن در هر کارى از همه سخت تره
ولى چیزى که من تجربه کردم با مکرر انجام دادن اعمال
مثبت هما نطور که دکتر بهرام الهى در کتاب راه کمال
فصل ١٩ فرمودند این رو أسان تر میکنه
با سلام
بی نهایت از این همه زحمت و رحمت سپاسگزارم. این نعمتها یعنی این دروس رو چطور بتونم قدر بدونم؟؟؟ ممنون…
درست مثل همیشه به هدف زدید. اینبار مشکل من در این مورد بی اندازه بزرگه. یعنی چه وقت، چه تصمیمی یا حرکتی یا حرفی به جا و مناسبه و چه کاری به همراه تعادل صورت گرفته. این اشکال باعث دردسر های زیادی برام شده تا حدی که از بسیاری از افراد و یا شرایط فراری شدم چونکه در موردشون اشتباه رفتار یا تصمیم گیری و یا قضاوت کردم. من در جواب نظر سنجی گذشته ، با در نظر گرفتن تعادل ، مورد -ه- را انتخاب کرده بودم. اشکال کارم در عدم تعادلمه. در افراط ها و تفریط ها و تصمیمات اشتباهم. زندگیم پره از انتخاب و گاهی دو راهی. در اون زمان وقتی ناچار و حیرون میمونم و دست به دامن خدا میشم، یه صدایی در درونم تازگیها میگه: خدا بهت عقل داده و قدرت تصمیم گیری. چرا انتظار داری بهت وحی بشه؟ خلاصه گاهی هم فکری به مغزم میرسه و بعد از کلی به قول معروف ضرب و تقسیم کردن انجامش میدم.
بی صبرانه منتظر این مقاله بودم و خوندنش به نکات جالبی در خود پی بردم البته لازمه چند بار دیگر با دقت مطالعه کنم ، روش بسیار مفید و کارامدی رو به اجرا گذاشتین و امیدوارم ادامه داشته باشه ، با تشکر از همه دست اندر کاران متیس عزیز .
با تشکر فراوان از زحمات شما
بسیار عالی و کاربردی بود
در هر موضوعی اگر خاصیت آن موضوع را درک کنیم هم راحت تر انجام می دهیم و هم به آن علاقه مند می شویم البته زمانی که خاصیت چیزی رو بررسی می کنیم نباید به نتایج سطحی قانع شویم بلکه باید تا عمق موضوع پیش برویم مثلا خاصیت کمک به مستحقین؟انس با همسر؟احترام به حقوق دیگران؟ و…
از طرفی خاصیت تکرار عمل؟کامل بودن عمل؟ و…
به نظر بنده حقیر بطور کلی همه گرفتاری ما در انجام امور ندانستن محل تعادل در هر مورد است وبرای یافتن آن هم فقط با رشد عقل سلیم ممکن است وبس تا نظر شما چه باشد
با سلام و تشکر از بررسی دقیق مساله..
رعایت تعادل در عمل به هر اصل کار خیلی سختی هست. همانطور که در کتاب راه کمال آمده باید بارها و بارها مارگزیده شویم تا رفتار یا عمل صحیح را یاد بگیریم(نقل به مضمون). ولی خداروشکر یک راه نجات در قبال خطاها و انتخابهای اشتباهمان گذاشته اند و آن هم مساله نیت است.
شاید خیلی کم پیش آید که تمام اصول لازم برای عمل صحیح را به جا بیاوریم. بنابراین فقط نیت رضایت او می تواند کمکمان کند که نتیجه اشتباهاتمان نهایتا به ضررمان نشود و سرنوشتمان و سلسله عکس العملهایمان را پیچیده تر نکنیم. ضمن اینکه باید سعی کنیم عادت فکر کردن قبل از عمل را هم در خودمان پرورش دهیم تا عقلمان رشد کند و بتوانیم تعادل را در تصمیمات و انتخابهایمان به وجود آوریم.
بسیارعالی بودنیازبه فکرکردن بیشترداردازاینکه متیس عزیزذهنم رابه چالش وتفکرمیکشدبی نهایت سپاسگزارم ازانجاکه ممکن است همه ماتعالیم استادراکم وبیش مطالعه کنیم امااینگونه تفکربرتعالیم استادوقیاس ان باعمل این ویوودرخودمرابه چالش میکشدازیک طرف شوق درک بیشترازتعالیم خوشحالم میکندازطرفی دیگرمیگوییم وای خدایامن چقدرعقب مانده ام وانگیزه عمل کردنم چندبرابرمی شود.
غلام همت انم که زیرچرخ کبود زهرچه رنگ تعلق پذیردازاداست
با سلام به متیس عزیز ، یکی از نقاط ضعف من که تا به حال دقت نکرده بودم مناسب و به جا کاری را انجام نمیدادم به خصوص در مورد صحبت کردن که هر جایی بنا به موقعیت چه طوری حرف بزنم ، مثلا یک جایی موقعیت حرفهای معنوی زدن است ،ودر موقعیت دیکری باید شوخی کرد و جایی ………..وهمین طور فهمیدم که صحبت کردن باید کوتاه ولی تاثیر کذار باشد ممنون از راهنمایی شما
با سلام وتشکر فراوان
همانطور که دیده میشود علیرغم تلاش سینا وزمان وانرژی گذاشتن او برای سایرین در ان شرایطی که درمقاله قبلی به ان اشاره شد باز رفتار او مورد انتقاد بوده.از اینجا نتیجه میگیریم عمل به اصول اخلاقی-الهی شرایطی دارد که بدون در نظر گرفتن انها جز ملکوتی شخص بصورت سالم تغذیه نمیشود لذا رشد مناسب هم نخواهد داشت.
نانسی عزیز
با سلام
سختی های زندگی و کار عملی حتی خوشی های زندگی وکار عملی دو مقوله جدااز هم نیستند.ان کاملا بستگی به نیت ما دارد.از یک زاویه این مقاله و اموزش های ان نیز اشاره به همین موضوع میکند.
حال اگر کار عملی خاصی مد نظر است که قادر به انجام ان نیستیم بنظر حقیر ۱- هدف را بالا نگیریم(از کارهای ساده تر شروع کنیم)۲-از گفتن عباراتی مثل انگاراراده ام فلج شده و مشابه ان بطور جدی دوری و برعکس با عبارات مثبت مثل با یاری خدا میتوانم را تلقین کنیم.
۳-تمرین روزانه فکر وذکر وتوجه به مبدا خیلی موثرند.
با تشکر
باسلام و تشکر از متیس عزیز و همکاران ودوستان وتشکر از یکتا ، این نعمت را بما داد . با روشن کردن این اصول متوجه شدم عملکردم مناسب وبجا و متعادل نیست با بیان تجربه کامنت ۱۶ نیت رضایت خدا کمکمان میکند پی به اشتباهاتم ببرم.قدردانی بسیار دارم از این همه زحمات.
با سلام
چون امار واقام نمی تواند نشان دهنده ی درست ویا غلط بودن هر گزینه باشد
بنده ی حقیر در خواست می کنم لطفاً بفرمایید در داستان ذکر شده صحیح ترین رفتار سلوکی کدام است ؟
تا در تجارب زندگی بتوانم الگو قرار دهم
بنده با توجه به پرورش فکرم گزینه ه را اتنخاب کرده بودم ، همینطور بسیاری از دوستان . مشتاقانه منتظرم ببینم درست ترین عمل که رضایت خدا را همراه داشته باشد کدام است؟؟
با تشکر
با سلام به متیس عزیز و همه دوستان همراه در مورد کامنت شماره ۴ درنکاتی برای عمل ایتم داشتن دفتریادداشت برای کار عملی را اگه بیشتر توجه کنیم کمک میکنه همچنین تشویق کردن خود بعد اینکه یک روز کار عملیمان را به خوبی انجام دادیم کمک به ادامه میشه . با تشکر از همگی
با سلام به نانسی عزیز ۴. من هم خودم خیلی اوقات با بی ارادگی مواجه میشم مخصوصا موقعی که یه کار عملی رو برمیدارم.
ولی خدارا شکر اینرا هم امتحان کردم که هروقت در روز برنامهٔ فکرو ذکرم را با توجه فراوان انجام میدم آن روز هوشیاری فراوانی رو احساس میکنم. یه چیز دیگه هم که کمک میکنه اینه که از اول روز مدام آن کارو توی ذهنت یادآوری کنی و حتا اگر ۱ ثانیه هم شودا وجود یکتا را در کنارت احساس کنی. تا حالا چند بار اینو امتحان کردم خیلی نتیجه بخش. و دیگر اینکه وقتی یک روزی رو تتیجه میگیری اگر فرداهم آون کارو نکنی خیلی بیشتر عذاب میکشی که چرا تلاش نکردی. یعنی وجدانته که صداش خیلی بلندتر میشه.
امیدوارم که آون یکتا خودش مارو همیاری کنه واگر نه خیلی سخته.
با سلام
وقتی خودم را جای سینا قرار می دهم ، می بینم که من هم در موقعیتهائی این چنینی بوده ام و غالبا خودخواهی درونی ام به من اجازه نداده تصمیم درست بگیرم . اگر به هنگام مواجه شدن ، کمی مکث کنم و از خود بپرسم خدا از کدام کار من راضی تر می شود و به دور از خودخواهی انتخاب کنم بهتر می توانم تصمیم بگیرم . از وقتی تمرین فکر و ذکر را انجام می دهم ، این سئوال بیشتر در ذهنم می اید و فکرم در مورد نحوه درست بیشتر فعال شده است .
باسلام
به نظر من هم غرور باعث خودنشناسی است و اینکه نیت و شیوه ی انجام کار رابه سمت ارضای غرور و خودخواهی سوق میدهد اکثر اعمالی که برایم پیش می آید و درست عمل نمی کنم در اثر اینست که در پس ذهنم برای ارضای غرورم تلاش میکنم وتحسین دیگران چنان سرمستم می کند که تعادل، تمام و کمال، بجا و… غیره را در آن حالت مستی درک نمی کنم این نکته هم که فهمیدم از تحلیل قوی hnعزیز بود والا غرور اجازه فکر کردن در این مورد را نمیدهد چون طبق مقاله فروتنی شخص مغرور خودش را مرکز عالم میداند و باید هر وظیفه ای را شخصا انجام دهد زیرا می پندارد هیچ فردی به اندازه ی او شایستگی و مهارت و دقت انجام آنرا ندارد بعضی اوقات هم که به دیگران به ناچار اجازه انجام کاری میدهد برای اینست که بعدش مقایسه کند و خودش را دقیق تر جلوه دهد و غرورش بیشتر ارضا شود علاوه براین غرور در حدی است که اجازه نمی دهد شخص این مثالها را بخواند چون خیلی از مطالب کتب معنوی را خوانده و در حافظه دارد ولی بدون عمل، دچار خود برتر بینی معنوی شده وفکر کند همه چیز را میداند و این مطالب را برای مبتدی ها مناسب میداند لذا نفس اماره که میداند تا چه حد باید پیش برود از هر عملی هرچند کوچک جلوگیری میکند که مبادا ذره ای از بت. یخی غرور آب شود.
با سلام و تشکر از همگان.. با خواندن این مقاله دوباره به خود امدم که چه خودخواهانه رفتار میکنم و نمیتوانم فکر کنم که حتی یکبار از خود گذشتکی نشان داده باشم بدون در نظر گرفتن آسایش خودم. امید دارم حق کمکم کند…در مورد اراده هم اکر حق کمک نکند هیج کاره ام…
در مورد سینا نمی شه نظر داد که حالتش حتما از غرور بوده باشه. شاید دلواپسی و محبت به مردم بوده باشه. توی مقاله مم گفته شده عذاب وجدان می گیره. یعنی احساس کرده که وظیفه اش را خوب انجام نداده و عذاب وجدان گرفته. به نظر من بیشتر از اینکه غرور باشه شناخت کم نسبت به وظیفه اش بوده.
این مقاله واقعا خیلی جالب بود هنوز هم باید چند بار بخوانمش. متشکرم.
کامنت ۲۲,
من فکر میکنم نمیشود در مورد این مساله و کلا راجع به عمل به اصل اخلاقی یک جواب صحیح برای همه در نظر گرفت،چون هر کس به اندازه فهم و شعور و عقل سلیم خودش میتواند در حد خودش عمل کند .مثلا از یک شاگرد کلاس اول نمیشود انتظار داشت در حد کلاس پنجم سواد داشته باشد.فکر میکنم مطلب این است که هر کس با عمل به اخلاقیات درست و صحیح به حالت تعادل دست پیدا کند.ولی تا رسیدن به تعادل فراز و نشیب وجود دارد،گاهی افراط ,گاهی تفریط ,تا بالاخره با پشت سر گذشتن تجارب مختلف به تعادل برسیم.در انجام هر عمل اخلاقی هر کس در حد فهم و درک خودش عمل خواهد کرد.خواهش میکنم دوستان دیگر راهنمایی کنند.
از مطالب و نظرات دوستان خیلی متشکرم. برای من خیلی آموزنده است. بررسی این مساله با اشاره به نکته غرور برایم خیلی جالب بود.باعث شد مشابه اش را در خودم ببینم.
خیلی ممنون
درجواب کامنت ۲۲، من هم فکر می کنم بسته به سطح معنوی طرف دارد. به یاد داستان ابوسعید ابوالخیر افتادم که مورچه ای که در بارش می بیند را به نقطه اول برمیگرداند و استاد فرموده اند که نفس خودش و آن الاغ را بی دلیل اذیت کرده بود( ص ۵۷ آثارالحق ج ۲) در واقع به نظرم صحیح ترین کار، کاری هست که حقوق بیشتری در آن در نظر گرفته شده و رعایت شده است. ولی شاید همین کار از کسی که در مرتبه پایین تری باشد مورد قبول واقع شود و به او به اندازه ابوسعید خرده گرفته نشود.
متیس عزیز ممنون . از دوستان عزیز خواهش میکنم در مورد این مطلب :چرابا خوردن یک اصل اخلاقی و با توجه به خوشمزه بودن ان در ان لحظه بعد از چندی ان اصل فراموش می شه و انگیزه دنبال کردن کم می شه ؟ ” نظر دهند
سلام.کامنت ۳۲
من خودم این تجربه را دارم که وقتی اصلی را به صورت تئوری متوجه شدم ولی آن را به عمل نگذشتهام بعد از مدتی فراموشش کردم.و بعدها به خودم گفتم ,من این اصل را میدانستم پس چرا یادم رفت.چرا عمل نکردم،ولی وقتی اصلی را عمل کردم ،بارها و بارها بعد از مدتی خیلی راحت تر در وقت لازم به یادش میآورم و اتوماتیک میدانم که مثلا الان اینجا میتونم ازش استفاده کنم.برای شما مثال میزنم.مثلا تمرین زیادی کرده و میکنم که مبادا در جایی حرفی بزنم که باعث شر و فتنه بشه.و یا در ذهن خودم هم سعی میکنم فتنه به پا نکنم .وقتی میبینم کسی از کسی عصبانی است اگر بدانم که حق هم دارد سعی میکنم اول حرف نزنم .وقتی جو آرامتر شد نقاط مثبت طرف را اول برای خودم بازگو میکنم و با سنجیدن موقعیت محسنات طرف را بازگو میکنم.تااگر میشود جو آرام شود.و این حرف استاد را به یاد میآورم که فرمودند از یک عمل جزیی یک عمل کلی به وجود میاید،بعضا دیدهام که یک جمله یا حرف میتواند وجود کسی را بمباران کند یا ناامیدش کند و یا امید,آرامش و صلح را به وجود بیاورد.
از سوال شما ممنونم و خواهش میکنم اگر دوستان دیگر هم تجربهای دارند بفرمایند تا استفاده کنیم.
دوست عزیز محمد فکر کنم این مشکلى است که همه با ان دست به گریبانیم واز این ناشى میشود که هر اصل اخلاقى را با تمام شرایطش وبه طور کامل انجام نمیدهیم براى همین جذب وجودمان نمیشود یعنى در هنگام عمل این پنج اصل تکرار ،تمام و کمال،مناسب و بجا،تعادل،وتنوع را درنظر نداریم و چون عمل را به طور کامل جذب وجود نکرده ایم در مقاطع بعدى با فراموشى و بى انگیزگى مواجه خواهیم شد. و از همه مهمتر انجام کلیه اصول با نیت رضاى خداست که انرژى انجام هر عملى را صد ها برابر میکند و انگیزه لازم را به وجود مى اورد خودم بار ها تجربه کرده ام هر زمان اگر قبل از انجام عملى نیتم را کامل کرده باشم هم کار بهتر پیش میرودهم انگیزه لازم را به وجود میاورد اما امان از دست نفس فراموشکار!!!!!!!!دوستان اگر اشتباه است لطفا راهنمایى کنید.تشکر از همگى
درجواب به کامنت۳۲ در من کمبود اراده وغفلت بیشترین دلیلش است وپس از آن دلائلی چون خودخواهی وخودبرتر بینی معنوی که خودم را در ذهنم بزرگ کرده ام وگرنه در عمل هیچم
این فراموشی و غفلت مانند مه غلیظی از نفس هست که یگی از راههای کم کردنش تمرین فکر و ذکر هست که با توفیق خودش انجام دهیم
با تشکر ازالف عزیز که نکته نیت رضایت خدارا یاد آوری کرد چون من بعضاٌ فراموش میکنم که اول باید روی نیتم کار کنم تا انرژی بگیرم بعد وارد عمل شوم وچون همین الان ذهنم درگیر یک مبارزه بود و روی مسائل این ویو و این ویتر فکر میکردم خیلی تحت فشار بودم وحس میکردم چقدر سخت است اگر بخواهم این کار را کنم ونکته نیت جلب رضایت خدا را فرا موش کرده که روی آن تمرکز کنم تا انگیزه وانرژی بگیرم ممنون از الف که نوشت وممنون از خدا جان که این پیام را به گوشم رساند ویادم انداخت چکار کنم.
در مورد سوال کامنت ۳۲،
فکر می کنم به خاطر اینکه انجام عمل صحیح و اخلاقی انرژی می خواهد، انرژی مافوق علی. شرایط و محیط ما را خودبخود به سمت انجام عمل اخلاقی-الهی هل نمیدهد(مساله غشاء ها در فصل پنجم مبانی معنویت فطری).بنابراین زمانی که انرژی از مبدا دریافت نکرده باشیم انجام عمل اخلاقی- الهی سخت است.
مساله دیگر، “غفلت” است که از ابزارهای قوی نفس است.نفس دائم سعی می کند در ما فراموشی ایجاد کند. برای من مطالعه معنوی مداوم ابزار کمکی بسیار بسیار قوی و خوبی هست و باعث میشود ذهنم برای عمل به معنویت بیدار بماند.
در جواب به کامنت ٣٢،
داشتن مرتب برنامه عملی و مرور آن در پایان روز همیشه در این مورد برای من مفید بوده از آنجایی که تنها تکرار عمل به یک اصل اخلاقی باعث تبدیل آن به طبیعت ثانویه می شود. مسلما داشتن این برنامه چیزی است که اصلا باب میل نفس اماره نیست چون دیگر در پایان روز نمی تواند با ایجاد فراموشی خود را تبرئه کند. این به همراه انرژی مافوق علی می تواند در مبارزه با نفس و عمل به اصول اخلاقی به ما کمک کند.
ممنونم از متیس عزیز و نکات عملی که دوستان اشاره کردند ولی آنچه که مهمه فقط داشتن نیت خوب ،فکرهای مثبت ، نیک بینی و نیک اندیشی ، دعای خیر کردن و خیرخواه بودن اگر در حد ذهن و فکر بماند در حد یک عمل این ویترو برای روح اثر داردو در واقع از هیچ کاری نکردن بهتره . اما آنچه که برای روح تاثیر واقعی را داره ودر واقع جوانه لازمه را ایجاد میکنه و باعث رشد تدریجی عقل سلیم میشه به عمل در آوردن کلیه خیرخواهی ها ، دعاها ، نیتهای خوب و نیک بینی ها است یعنی باعمل یا این ویوو این صفات حال به صورت مکرر، تمام و کمال ، متنوع ، و سایر شرایطی که قید شده به نتیجه میرسیم . به قول قدیمیها با حلوا حلوا دهن شیرین نمیشه!
دوست عزیز کامنت ۳۸ میتونید بگید مطالعه معنوی مداوم به چه صورت هست ؟ با تشکر
با عرض سلام
دوست عزیز N، منظورم این است که هر روز مطالعه معنوی داشته باشیم به نحوی که کتابها(آثارالحق ها،مبانی ها و سایر کتب) در طی سال دوره بشود. اگر در طی یک سال دوره همه کتابها تمام نشد روند را ادامه داد به نحوی که هر سال یا هر یکسال و نیم، یکبار خواندن همه کتابها انجام شود. وقتی دوره همه شان تمام شد، مجددا از اول شروع شود.
با سلام عمل به هر موضوعى مستلزم یک تعداد انتخاب میباشد ، که هر گاه هر یک از انها کم و بیش باشد کیفیت ان عمل تغیر میکند . تعدادى از انتخابها که در بالا ذکر شده میتوانند راه گشاى یک نتیجه بسیار خوب باشد که تکرار مکرر در نظر گرفتن ان انتخابها سطح انتخابهاى بعدى را بالا میبرد . به نظر من . امید است از اول تا آخر هر عمل حضور او را در کنار خود حس کنیم .
با سلام
به نظر حقیر من فکر می کنم (درمورد خودم که این طوریه ) من این قدری ( متاسفانه ) که خوشمزگی موارد منفی (مثل غیبت کردن و….) را حس می کنم خوشمزگی نکات عملی را حس نمی کنم من فکر می کنم نمی تونیم خوشمزگی موارد منفی را در وجودمان از بین ببریم ( به ابن دلیل که نمی تونیم نفس رو از بین ببریم)فکرکنم مثل غذا( فست فوت و… که واقعا هم خوشمزه هست )نمی تونیم بگیم بد مزه هست پس نخوریم باید از نظر منطقی و عقلی دلیل بیاوریم برای خودمان و از خوردن آنها خودداری کتیم در مورد کارهای نفسانی هم به این شکل است ولی با این تفاوت که در این موارد باید از خداهم کمک بخواهیم که کمک مان کنه .
با تشکر فراوان
من برای پاسخ به سوال اول مورد تعادل را در نظر گرفتم و اینکه افراط در هر کاری حتی مثبت هم ممکنه است گاهی منجر به ضرر بشه. یکی از اشکالات خود من هم نداشتن تعادل است یعنی حد میان را خوب تشخیص نمیدم.
با تشکر فراوان
با تشکر
من بیشتر روی تکرار و تمام و کمال انجام دادن کار مشکل دارم .و در واقع فراموش میکنم که کشوی بایگانی ذهنم رو باز کنم و اصولی رو که یاد گرفتم ازش استفاده کنم. در نتیجه هر روز در مواجه با اتفاقات روزانه سردرگم میشم. و باز هم میخوام که یک پرونده جدید توی ذهنم باز کنم و هر بار هم با مشکل غلبه بر افکار و احساساتم قرار میگیرم و زمین میخورم.
گاهی اوقات فراموش میکنم که باید از غریزه خشم برای حقوق خود استفاده کنیم……خواندن مقالات این نکته را به من یاداوری میکند.
باسلام
در مورد تعادل رساندن همه صفات در خود سعی و کوشش ما مهم است چون تا در جسم هستیم از تعادل خالص خبری نیست فقط میتوانیم صفات مثبت را در خود غالب کنیم نباید ناامید شویم تا انگیزه تلاشمان کم نشود وهمیشه از یکتا طلب کمک کنیم
ممنون
سلام.
یک شرایط کلی کار عملی مؤثر
۱-مکرر باشد
۲-تمام وکمال باشد.
هردو برایم کاربرد مفیدی داشته است.البته تمام موارد لازم الاجرا است.متنوع-مناسب وبجا-متعادل
چون نفس در تمام موارد ظاهر میشود.سپاسگزارم.از اینکه مرور ی در درس انجام گرفت…
از شناختن خودم ،ودرک افراط تفریط در عملکرد صفاتیم ،گذشت را در مواردی جایز می بینم ،ودر مواردی با سختگیری با افراد روبرو میشوم.در خدمت بخلق ،در هر موردی آن را یک وظیفه میدانم .در مقابل بدی را با بدی جواب دادن .سعی میکنم با طرف مقابل ،فاصله را رعایت کنم ،چون بدی هم مراتب دارد،از رعایت ننمودن حقم وهمینطور دیگر شرایط اصول اخلاقی.در مقابل کسانیکه ضعیف هستند از امکانات شرایط زندگی وحتی دانش،با گذشت هستم،ولی کسانیکه خودرا برتر بالاتر میدانند وپابند اصول اخلاقی وانسانی نیستند،وآسایش رسانده اند.فاصله ایجاد کنم.چون مقابله با بدی کردن را صحیح نمیدانم.
اما هنوز در مواردی افراط تفریط را در خودم سراغ می بینم.