بهشت برین حقیقت دارد
کتاب بهشت برین حقیقت دارد ۱(Proof of Heaven) ، دربارۀ تجربۀ نزدیک به مرگ دکتر ایبن الکساندر، جراح مغز و اعصاب، در حالت کما میباشد. دکتر الکساندر در ماه نوامبر سال ۲۰۰۸ در اثر ابتلا به بیماری نادری مدت ۷ روز به کما میرود. در این دوران، به ماورای این جهان سفر میکند و به شناخت واقعیتی عینی دست مییابد که نشان میدهد مرگ جسم، پایان زندگی نیست و تجربیات انسان ورای مرگ هم ادامه دارد. او در سفرش به عالم دیگر درمییابد که زندگی ما در این دنیا در قیاس با واقعیتی که بر آن جهان حاکم است خوابگونه به نظر میرسد. قبل از دوران کما، چندین دهه کار در محیط علمی جراحی مغز و اعصاب سبب شده بود دکتر الکساندر در صحت خدا، بهشت و زندگی پس از مرگ تردید داشته باشد. اما امروز بر این اعتقاد است که پدیدههایی که در عوالم دیگر تجربه کرد نه تنها با علم در تضاد نیستند، بلکه واقعیترین حقیقت علمی میباشند. او دربارۀ تجربیات دوران کمای خود میگوید:« بدون تردید آنچه برایم در حالت کما رخ داد، مهمترین سرگذشتی است که تا به حال گفتهام و یا از این پس خواهم گفت. تعریف این ماجرا کار آسانی نیست زیرا برای ادراک عادی ما بیگانه است. من نمیتوانم با فریاد زدن از بالای بام ماجرا را به سادگی تعریف کنم. اما از طرفی نتایجی که به آنها رسیدهام همه بر تجزیه و تحلیل تجربیات پزشکی و آشناییام با پیشرفتهترین مفاهیم علوم مغزی و تحقیقات مربوط به آگاهی استوار است. وقتی حقیقت مربوط به این سفرم را درک کردم، میدانستم که باید آن را تعریف کنم. انجام این کار با روش مناسب وظیفۀ اصلی زندگیام شده است.»
گزیدۀ زیر برگرفته از کتاب « بهشت برین حقیقت دارد۲» است. در این فصل دکتر الکساندر توضیح میدهد که قبل از دوران کما او نیز مانند غالب دانشمندان معتقد بود که نورونهایی که در مغز فعالیت میکنند، آگاهی را تولید میکنند. اما تجربیاتش به او نشان داد که مغز مولد آگاهی نیست بلکه فقط نوعی فیلتر است که در طول عمر موقتمان در دنیای خاکی، آگاهی ما از عوالم غیرمادی را به میزان محدودی در اختیارمان قرار میدهد. او میگوید همان طور که مغز در لحظات بیداری، با فیلتر کردن انبوه اطلاعات محیط اطراف، اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد که برای تنازع بقا لازم است، فراموشی هویت فراخاکیمان نیز به ما امکان میدهد با کارایی بیشتری از زندگی در این دنیا بهرهمند شویم . اگر در طول اقامت در کره خاکی آگاهی وسیعی از عوالم دیگر داشته باشیم و زیبایی و عظمت جهانی که در انتظارمان است را به یاد داشته باشیم، مفهوم اختیار در رویارویی با شر و بیعدالتی در زندگی زمینی معنا و مفهوم کمتری خواهد داشت.
موهبت فراموشی
… در آن مدتی که خارج از جسم مادیام بودم، به دانش زیادی دربارۀ ماهیت و ساختار عالم هستی دست یافتم که به طور خارقالعادهای ورای میزان فهم و درکم بود. علت اینکه توانستم آن دانش را دریافت کنم، شاید این بود که از مشغولیتهای دنیوی خلاص شده بودم و آمادگی بیشتری برای پذیرش آن داشتم. اکنون که به زندگی زمینی برگشتهام و دوباره هویت جسمانیام را به یاد آوردهام، روی دانۀ آن دانش فرامادی دوباره پوشانده شده است. اما، هنوز در من وجود دارد. من در هر لحظه میتوانم آن را حس کنم. اما سالها طول خواهد کشید که آن دانه بتواند در محیط زندگی زمینی به ثمر برسد. یعنی سالها طول خواهد کشید تا بتوانم با استفاده از مغز خاکی و جسمانیام به درک آن چیزی نائل شوم که در آن عوالم بالا که از حیطۀ مغز جسمانی آزاد بودم بلافاصله و به آسانی درک میکردم. با وجود این، مطمئنم که با تلاش زیاد بخش زیادی از آن دانش برایم آشکار خواهد شد.
البته واضح است که بین برداشت علمی متداول از عالم هستی و آن حقیقتی که در آنجا به من نشان دادند هنوز شکاف عمیقی وجود دارد. من هنوز هم به فیزیک و کیهانشناسی و مطالعه دربارۀ جهان پهناور و شگفتانگیزمان علاقهمندم. ولی اکنون مفاهیم « پهناور » و « شگفتانگیز » برایم معنای کاملاً متفاوتی پیدا کردهاند. حالا میدانم که این جهان مادی در مقایسه با عوالم معنوی و نادیدنی، قطرهای بیش از دریای عالم هستی به شمار نمیآید. در طرز تفکر قبلیام، کلمۀ معنوی در بحثهای علمی برایم کاربردی نداشت اما حالا معتقدم که نمیتوانیم چنین کلمهای را نادیده بگیریم…
من کرۀ زمین را همچون نقطۀ آبی کمرنگی در تاریکی وسیع فضای مادی مشاهده کردم و از آنجا میدیدم که کرۀ زمین محلی بود که خیر و شرّ در هم میآمیخت و این یکی از خصوصیات منحصر به فرد آن به شمار میرفت. حتی در کرۀ زمین هم خیر بیشتر از شرّ رواج دارد. اما در زمین به شرّ امکان داده شده تا نفوذش را گسترش دهد، آنچنان نفوذی که به هیچ وجه در سطوح بالاتر عالمِ وجود، امکانپذیر نیست. خالق گهگاه دست بالا را به شرّ میدهد، زیرا این وضعیت پیامد اجتنابناپذیر اعطای حق اختیار به موجوداتی مثل ما میباشد.
ذرات کوچک شرّ در سراسر عالم پخش شده بودند، اما مجموعۀ آنها، در قیاس با خیر، وفور، امید، و عشقِ بیقید و شرط، چیزی بیش از دانهای شن در ساحل وسیع دریا نبود. کاملاً مشخص بود که تار و پود هستی بر مبنای عشق و پذیرش بافته شده است و هر چیزی که این خصوصیات را در خود نداشته باشد، در آنجا به وضوح جایی ندارد.
اما برخورداری از موهبت اختیار گاهی منجر به از دست دادن و دور افتادن از آن عشق و پذیرش میشود. ما از آزادی بهرهمندیم، اما محیط و شرایطی که ما را احاطه کرده، میخواهد ما را به این نتیجه برساند که به هیچ وجه از آزادی برخوردار نمیباشیم. مقولۀ اختیار در قلمروی زمین نقشی بسیار اساسی دارد. نقشی که زمانی متوجه خواهیم شد تأثیر به سزایی در امکان صعود ما به بُعد بیانتهای عالم هستی داشته است. زندگی ما در این عالم پایین ممکن است ناچیز جلوه کند. چون در قیاس با عوالم دیگر و زندگیهای دیگر بسیار کوچک و ناچیز است. اما در واقع، زندگی در همین عالم و همین بُعد برای رشد و پیشرفت به سوی عالم الهی از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است…
ما موجودات معنوی هستیم و فعلاً در قالب جسم و مغزی پیشرفته به سر میبریم که محصولی از کرۀ خاکی و مقتضیات آن میباشد. ما انتخابهای واقعی میکنیم. فکر واقعی، کار مغز نیست، اما چنان بار آمدهایم- و شاید مغز هم در این فرایند نقش داشته است- که مغزمان را با افکاری که داریم و کسی که هستیم مربوط میدانیم. ما کاملاً این تشخیص را از دست دادهایم که فراتر از مغز فیزیکی و جسم مادیمان هستیم و آن قسمتِ اصلیِ دیگرِ ما سرنوشتمان را رقم میزند، یا لااقل باید این چنین باشد…
خودِ واقعی و عمیق ما کاملاً آزاد است. اعمال قبلی آن را فلج نکردهاند و در قیدِ هویت و موقعیت هم نیست. این خود ما درک میکند که ترس از جهان خاکی بیمورد است و بنابراین نیازی ندارد که از طریق شهرت، ثروت یا موفقیت خودنمایی کند.
این همان خود معنوی حقیقی ماست که همۀ ما نهایتاً آن را دوباره باز مییابیم. اما، احساس میکنم که تا آن روز فرا برسد، میبایست هر کاری که در توان ماست انجام دهیم تا بتوانیم با این جنبۀ اعجابانگیز خودمان در تماس و ارتباط باشیم- یعنی آن را پرورش دهیم و آن را به منصه ظهور برسانیم. این همان خودی است که اکنون هم در درون همۀ ما زندگی میکند، در واقع همان خودی است که خدا میخواهد ما آن گونه باشیم.
چطور میتوانیم به این خود واقعی معنویمان نزدیکتر شویم؟ از طریق عشق و شفقت. چرا؟ چون عشق و شفقت برعکس برداشت بسیاری از ما، مفاهیمی نامفهوم و انتزاعی نیستند. اینها مفاهیمی واقعی و ملموساند که تاروپود حیطۀ معنوی را تشکیل میدهند.
برای بازگشت به آن حیطه، میبایست شبیه آن حیطه بشویم، حتی در زمانی (مثل الان) که گرفتار این ورطهی کُند و ناپایدار هستیم.
یکی از بزرگترین اشتباهات مردم این زمان این است که وقتی خدا را در نظر میآورند او را فاقد هویت بشری تلقی میکنند. البته درست است که عظمت واقعی خدا ناشناخته است و حتی علم امروزی هم نتوانسته آن را اندازهگیری کند یا در محدودۀ ادراک بیاورد. اما، هر چند ضد و نقیض به نظر میرسد، اُم۳ هم به نوعی « بشرگونه » است، حتی بشرگونهتر از آنچه من و شما هستیم. اُم وضعیت بشر را خیلی بهتر و عمیقتر از آنچه که ما تصور میکنیم درک میکند و با ما همدردی میکند. دلیلش هم این است که اُم میداند ما چه چیزی را فراموش کردهایم و تشخیص میدهد که چه بار سنگینی بر شانۀ کسی است که حضور الهی را حتی برای یک لحظه فراموش کرده باشد.
متیس
۱ – بهشت برین حقیقت دارد، نشر پنج، ۱۳۹۲
۲ – صفحات ۹۰ تا ۹۵
۳ – نویسنده گاهی به جای خالق از ضمیر «Om » استفاده کرده است. « اُم » برگرفته از دو حرف اول ( Omniscient ) دانا و ( Omnipotent ) توانا میباشد.
مرسی از متیس عزیز
کتاب بهشت برین حقیقت دارد رو هفته گذشته تمام کردم بسیار جالب است که تفاوت زیادی با زندگی پس از مرگ دارد به نکات ریز و قابل توجهی اشاره کرده، به حقیقت هایی که انسان فکر می کند داستان است ولی حقیقت محض است، مخصوصا وقتی که از کما خارج میشود و وقایعی که برایش پیش اومده و تجربه کرده، قبلا اگر کسی همین حرفها رو میزد او همین برداشتی رو میکرد که دیگران در مورد خود دارند. دیدگاهش کاملا نسبت به معنویت و آخرت و حساب و کتاب عوض میشود، این تجربه چون از کسی که در این دنیای خاکی جراح مغز و اعصاب است تاثیر بیشتری دارد چون آنچه که استاد الهی در مورد برزخ و آخرت گفته اند و به تصویر می کشد. همین است که استاد فرموده اند که علم به جایی می رسد که خدا رو ثابت می کند، از روح عکس گرفته میشود.
دست دست اندر کاران متیس دردنکند که این مقالات پر محتوا را بما ارزانی میدارند مقالاتی که محور اموزشهای معنوی استاد الهی را که حقیقتی محض ورای خیال است در همگان تقویت می نماید در واقع شاهدی است عینی برای اثبات معنویت علمی تجربی استاد الهی که نظیرش تا حال باجتماع ارائه نشده تا یقین ها با باور های عینی هم بیامیزند و جای شک و شبهه برای کسی باقی نماند که معنویت استاد الهی وصل بدریای بیکران الهی است . باز هم تشکر و باز هم تشکر از زحمات گردانندگان
خیلی ممنون از اشتراک این پست عالی. به نظر من چنین مطالبی چون حاکی از تجربیات عینی و به زبان انسانی مثل ماست از جهان فرا خاکی، میتونه خیلی تاثیر گذار باشه. بعلاوه از نظر احساسی برای من شنیدنش خیلی هیجان انگیز و جذاب، در عین حال اندوهناکه. مثل اینکه برای کسی که برای یه دوره آموزشی به یک مکان سرد و سیاه فرستاده شده، یک نفر که تازه از خونه برگشته، از حال و هوا و داستان های خونه و گرما و روشنی و طراوتش میگه.
سلام , با تشکر إز زحمات متیس بلاگ
دو جمله اخر مرا بیشتر اگاه کرده و تشو یق شده ام در عمل روزانه ام دقت بیشتر و هشیار تر با شم
(ام میداند ما چیزی را فراموش کرده ایم و تشخیص می دهد که چه بار سنگینی بر شانه کسی است که حضور الهی را حتی برای یک لحظه فراموش کرده بأشد )
اهمیت درس توجه به خدا و داشتن نیت خالص برای رضایت خدا را بیشتر بفهمم و روز انه به عمل بگذارم مرسی
با سلام و عرض ادب !
بسیار سپاسگزارم از زحمات شما متیس عزیز وهمکاران گرام
از ارسال این مقاله .
آیا این کتاب به فارسی ترجمه شده است؟
با سلام و تشکر
این مقاله من را به شدت تحت تاثیر قرار داد. احساسات و عواطفی که در من بیدار شدند و من رو منقلب کردند، من رو به یاد کیفیت و لطافت و عشقی توام با اعتماد که در زمان فکر و ذکر تجربه کردم می انداخت. انگار دنیا ، بعد از اتمام فکر و ذکر تاریک تر، ضخیم تر و زمخت تر از حالت عادی احساس میشه و شاید این ها جزو همون خاطراتی هستند که دنیا گاهی باعث فراموشی شون میشه… اما نباید از نظر دور داشت که این دنیا از نظر استاد الهی معدنی از جواهره که با استفاده ی درست، همونطور که در این مقاله هم بهش اشاره شده، میتونه برای روح بسیار مفید باشه و پلی برای پیشرفت او باشه.
ضمنا مطلب دیگری که توجهم رو به خودش جلب کرد جمله ی زیره:
– برای بازگشت به آن حیطه، میبایست شبیه آن حیطه بشویم، حتی در زمانی (مثل الان) که گرفتار این ورطهی کُند و ناپایدار هستیم.-
این جمله به من هشدار میده که باید در طول زندگیم و از عمرم برای پرورش فکر و رشد عقل سلیم نهایت استفاده رو بکنم تا به روحم -به خود- پس از مفارقت از این جسم خاکی، این امکان رو بدم که در شرایطی بهتر، به پروردگارم نزدیکتر و با فهم و آزادی بیشتری به سیر کمالش بپردازه. همونطور که آقای دکتر الهی در کتاب راه کمال ص ۷۵ میفرمایند:
وضعیت انسان در برزخ از یک سو بسته به معلوماتی است که در زمین از حقایق معنوی کسب کرده و از سوی دیگر بستگی به استحقاق و ذخیره ی معنوی اش، یعنی امتیازات مافوق علی موجود در حسابش دارد.
بسیار از شما ممنونم
استاد میفرماید : در این فکر هستم که دیگر کشفیات ماورائ
الطبیعه به وسیله روح انجام نگیرد بلکه تا وقتی انسان در جامه بشری است ان را بوسیله ابزار و الات و ادوات علمی و حواس جسمانی انجام دهد . کتاب ملک جان نعمتی ص ۱۳۷
متیس عزیز خیلی ممنون بابت معرفی کتاب.
واقعا در یک دوران استثنائی معنوی زندگی می کنیم.امیدوارم او خودش به همه مان توفیق بدهد تا بتوانیم از این دوران استثنائی بهره کامل ببریم.
از این همه یادآوری ممنونیم…
کامنت ۳۲
اگه توجه کنید عکس کتاب هم گذاشته شده و به فارسی است شما میتونید ازطریق کتاب فروشیهای اینترنتی
خریداری کنی.
تشکر فراوان از زحمات شما عزیزان
با تشکر از متیس عزیز
سالها دل طلب جام جم از مامیکردانچه خودداشت. زبیگانه تمنا میکرد
بیدلى درهمه احوال خدا با أو بود او از دور خدایا مى کرد
با خودم فکر کردم بدون هیچ مریضى تصادف وسختى چه دانشى
رو در اختیار دارم وقدرشو نمى دانم استاد الهى فرمودند زحمت فراون
کشیدم تا برنامه آخرین مرحله دانشگاهى را جوهرکشى کردم تا شاگردان
مکتب زحمت مرحله هارانداشته باشند
بأید بروند کلاسهاى ابتدایى ومتوسطه را ببینند تاارزش این مکتب را بدانند
درود بر متیس عزیز و همکاران خوبش که مارو در جریان کشفیات جدید در علم معنویت قرار میدن!
در جواب ۲۳ باید عرض کنم که بنظر میاد کتاب توسط آقای محمود دانایی ترجمه شده. من در ویکیپدیای فارسی اسم کتاب رو دادم، همراه با خلاصهای از کتاب، مشخصات ناشر کتاب رو هم میشه دید.
اینم خلاصهای از این کتاب، که در ویکیپدیا اومده:
«عالم هستی آغاز و انتهایی ندارد و خدا هم در هر ذرهٔ آن حضور دارد. در واقع آنچه که ما انسانها تا به حال در توصیف خدا و عوالم معنویِ بالاتر گفتهایم شامل این بوده که بتوانیم آن مفاهیم را در حد درک خودمان پایین بیاوریم، به جای آنکه میزان درک خود را به سطح آن عوالم برسانیم. به عبارت دیگر، ما با توصیف ناقص خود، طبیعت شگفتآور آنها را خدشهدار کردهایم. با وجود اینکه عالم هستی آغاز و پایانی ندارد، اما نقاط ابتدا و انتهایی را نیز شامل میشود. هدف از این نقاط شاخص، فراهم آوردن امکان ایجاد موجودات و شرکت آنها در شکوه و عظمت الهی بوده است. نظریهٔ بیگ بنگ برای خلق جهان، یکی از همین «نقاط شاخص» خلقت بوده است. دیدگاه اُم از بیرون و محیط بر تمامی خلقت است، که بالاتر از حتی بالاترین بُعدهایی است که من از دیدگاه خودم، به آنها اشراف داشتم. در آنجا دیدن، مترادف با دانستن بود. هیچگونه تمایزی بین تجربه کردن چیزی با فهم آن وجود نداشت. این نقل قول که: ”من کور بودم، ولی اکنون میبینم” حالا مفهوم جدیدی برایم پیدا کرده است. حالا میفهمم که ما در زندگی زمینیمان تا چه حد در مورد کیفیت واقعی عوالم معنوی کور هستیم، به خصوص افرادی مثل من که در گذشته، ماده را هستهٔ مرکزی واقعیت میپنداشتم و چیزهای دیگر- فکر، آگاهی، ایدهها، عواطف، روح- را فقط حاصل برهمکنش ماده تصور میکردم. این درک و بصیرت برایم بسیار الهامبخش بود، چون به من امکان داد که ارزش و اهمیت فهم و درکی را که پس از ترک محدودیتهای جسم و مغز مادی در انتظار ماست متوجه شوم. همیشه تصور میکردم که مفاهیمی نظیر شوخی، طنز، ترحم صفتهایی هستند که ما را در تحمل این دنیای بیانصاف و زجرآور کمک میکنند. همین طور هم هست. آنها ما را تسلی میدهند ولی کوتاه و زودگذر هستند. مهمتر آن که یادآور این واقعیتاند که تمام سختیها و زجرهای این دنیا موقتیاند و به هیچ وجه در سرنوشت نهایی ما مؤثر نیستند. شادی و طنز تنها یادآور این حقیقتاند که ما زندانی این دنیا نیستیم، بلکه مسافرانی هستیم که از اینجا عبور میکنیم. جنبهٔ دیگر این خبر خوب این است که لازم نیست تقریباً در حال مرگ باشید تا بتوانید نگاهی به پشت پرده بیندازید؛ اما میبایست جستجویی بکنید. یادگیری مطالبی دربارهٔ آن عالم از طریق مطالعهٔ کتابها و نمایشها و… شروع مناسبی است، اما نهایتاً باید عمیقاً در آگاهی خود فرو برویم و از طریق دعا یا مدیتیشن به آن حقایق دست یابیم.»
خیلی ممنون.
من کلا به مطالعه کتابهای مربوط به تجربیات نزدیک مرگ علاقه دارم و این کتاب را هم از سایت کارون تهیه کردم. و تقربیا بیشتر آن را خواندهام خیلی نکات جالبی دارد که در تجربیات نزدیک به مرگ دیگر نظیر آن را نخوانده بودم.
کسانی که به دنبال این کتاب هستند می توانند آن را از سایت کارون
http://www.karoon.com/ تهیه کنند.
ممنون از کامنت ۱۵، این کتاب را بلافاصله به کارون سفارش دادم ولی تا وقتی به دستم برسد دارم کامنت های مردم را روی اینترنت میخوانم. تقریبا تمام نظرات خوانندگان مثبت و خوب است. خوانندگان در بیرون ایران میتوانند به سایت خود نویسنده دکتر الکساندر مراجعه کنند و مصاحبه های او را ببینند.
خیلی باعث خوشوقتی است که به این زودی به فارسی درآمده است زیرا هنوز یکسال از درآمدن خود کتاب نگذشته است. در ویکی پدیا هم درباره اش مقاله ی خوبی است که در کامنت شمارۀ ۱۳ آمده است. چقدر ما خوشبختیم که بالاتر از این کتابها را داریم.
این هم نشانی دیگر از قدرت خدا. در لحظه ای اعتقادات قبلی نویسنده – ایبن الکساندر – را صد و هشتاد درجه متحول کرد.
من کتاب را در ایران تهیه کردم و دو روزه آن را تمام کردم. خیلی خیلی کتاب جالب و خواندنی بود.
خواندن این کتاب را به تمام کسانی که به مسائل روح و دنیای دیگر علاقه دارند توصیه میکنم. بیشتر مفاهیم آثارالحق و راه کمال را در آن میتوان یافت.واقعا از متیس تشکر میکنم که به این زودی مقالۀ خوبی دربارۀ این کتاب گذاشته است و نکات مهم آن را یادآوری کرده.
با تشکر از متیس عزیر . با وجود اینکه تمام اینها را مرتب به ما میگویند و سعی میکنیم انجام دهیم ولی بدون کمک خداوند نمیشود با نفس اماره مبارزه کرد تجربه ای که بدست اوردم این بود زمانی که نفس قوی است و تو نمیخواهی به حرفش گوش دهی در لحظه اخر که دارد بر تو غلبه میکند فقط کمک خداوند است که به داد ما میرسد بدون کمک و لطف او نمیتوان به جلو رفت ما باید سعی کنیم با نفس مبارزه کنیم و در نهایت از او کمک بخواهیم . باز هم تشکر که مرتب مطالب ارزشمند برای ما تهیه میکنید
با سلام
یک جمله زیبا از کتاب: همه ما همچون یک واحد از طریق اتصال به خدا با یکدیگر متصلیم.
با تشکر از آقای دانایی و نشر پنج که به سرعت این کتاب را به فارسی در اختیار ما قرار دادهاند.
بنظر حقیر آنچه از تعلیمات استاد دردسترس داریم برای اداره زندگی دنیوی و پی بردن به امور اخروی کفایت می کند و حاصل
کار یک عمر تجربه یک استاد معنویست که انسان را بهدف غائی میرساند و این تجارب بدست آمده توسط جراح مغز و اعصاب یا سایر بزرگانی که توانسته اند گوشه کوچکی از عالم معنا را درک نمایند نشانه ایست از واقعیت های جهان آخرت که یاد آور این نکته بر ما باشد راهی که میرویم نزدیکترین راهِ وصول به هدف غائی است و شک و تردیدی در آن متصور نیست و هر کس هر چه بگوید و بجوید بر ما ارزانی داشته شده است . متیس تجارب را بما می نمایاند تا خللی در اراده ما در مسیری که میرویم پیش نیاید . پس از آنان ممنونیم
در کتاب به نکات جالبی اشاره شده است و نشان میدهد ترس از مرگ معنایی ندارد چون در آنجا محبت و عشق غالب است
با عرض سلام خدمت دست اندر کاران متیس عزیز، این کتاب برایم تاثیر گذار بود و مسلما” هدفی معنوی در آن وجود دارد که اثرش بیش از پیش آشکار خواهد شد.
با تشکر
با سلام وتشکر فراوان از متیس عزیز وهمکاران گرامی اش
اولین رکن اساسی معنویت فطری “توجه” است که در کتاب معنویت یک علم است میفرمایند:توجه به این معنی است که ذهن دائما متوجه خدا باشد واو را حاضر وناظر بداند ودر هر چه انجام میدهد رضایت او را بجوید…(ص۳۲-۳۴)
مهمترین وسیله برای دریافت کمک مبدا”توجه” است که در کتاب راه کمال فصل۸ ص۶۰ عمیق ،زیبا وساده می فرمایند:
توجه ونیت، در کیفیت وکاربرد انرژی معنوی در یافتی نقشی حیاتی دارد.اگر توجه به مبدا نباشد،ممکن است انسان انرژی دیگری را که ماهیتابا انرژی الهی متفاوت یا حتی مخالف است، دریافت کند. اگر توجه معطوف به مبدا باشد،اما نیت رضایت خدا نباشد، این انرژی صرف هدف های بیهوده خواهد شد.
بنابراین ، توجه وفکر وذکر مهمترین عامل پیشرفت به سوی یکتاونهایتاکمال خواهد بود.بدون کمک خدای زمان مبارزه با نفس اماره غیر ممکن است . در راه کمال میفرمایند:بدون این کمک: ۱-انسان زود خسته میشودوانگیزه اش را از دست میدهد
۲-کنترل تبادلات اسمزی« خود» از اختیار روح ملکوتی خارج میشود و به دست نفس اماره می افتد
۳-مهم تر اینکه کاتالیزوری راکه لازمه تبدیل واحدهای صفاتی ملکوتی به فضایل الهی است،از دست می دهد.
بار سنگینی را که در این مقاله ارزشمند به آن اشاره می شود حاصل نبودن توجه حتی برای یک لحظه است.
با سلام وتشکر فراوان از متیس عزیزوکلیه دوستان عزیز
امیدوارم یکتا کمکمان کند تا این مفاهیم را در ذهن بایگانی نکنیم وتمامی نکات کاربردی را در حیطه عمل در آوریم تا دچار متاعارضه ای به نام خودبرتربینی معنوی نشویم باید اشتهای معنویمان را افزایش دهیم فقط با کار و کارو کار و کار
گهی برطارم اعلا نشینم
گهی تاپشت پای خود نبینم
سلام.من کتاب رو مطالعه کردم. میتونم بگم یه تجربه عملی راجع به اثبات وجود عالم معنا،حساب و کتاب و چندین نکته ظریف معنوی هستش که خیلی از ما ها اگه اغراق نباشه از بدو تولد با اونها آشنا شدیم و خیلی اطلاعات جامع تر و مفیدتر و زنده تری داریم . به نظر من واسه مطالعه آزاد کتاب خوبیه ولی بهتره بیشتر در پی مطالعه ی دقیق و تحقیق گنجینه های حی و حاظر خودمون باشیم.
گفتار ۴۴۹ از کتاب برگزیده..
بشر اگر می خواهد به مطلوب برسد، باید این چند نکته را که همیشه گفته ام شعار خود قرار دهد:
– خدایی هست،
– بقای روح هست،
– حساب و کتابی غیر از آنچه در این دنیا می بینیم هست،
– و دستوراتی هم که برای تقرب خداست از قبیل عبادت، نیکویی، خدمت به جامعه و سایر چیزهایی که در عالم بشریت مستحسن است عمل کند.
عمل به درسهاى استاد إنسان را به هدف غائى میرساند تجارب بدست أمده توسط جراحى که جان تعداد زیادى را نجات داده مسلما با أینده من تفاوت خواهد داشت کتاب بسیار زیبایى نوشته اند با خواندن أن إحساس کردم بر بال پروانه اى به سیاحت مشغولم. إحساس سبکى خوشى و نزدیکى به أم
ولى مسلما تجربه هاى ما فرق خواهد داشت انچه برایمان یکسان است نزدیکى به أو ست و اینکه چقدر دوستمان دارد
طب روح صفحۀ ۱۲۰ (قسمت سوال و جوابها)
۱۳-قطب بشری جرئی از “خود” است که در جسم-محیط ریشه دارد.قطب ملکوتی ما در کجا قرار دارد؟
این قطب در اقیانوس معنوی قرار دارد و به طور موقت از طریق قطب بشری در جسم هم هست، ضمنا به طور دائم به “کامپیوتر مرکزی” روح ها اتصال دارد.
۱۴-کامپیوتر مرکزی روح ها؟!
از نظر استاد الهی تمام روح ها به “مرکز روح” اتصال دارند و به همین خاطر است که روح هر جا باشد می توان به برکت وجود این مرکز، با آن تماس حاصل کرد.استفاده از اصطلاح “کامپیوتر مرکزی”برای ایجاد تصوری روشن تر از بعضی از کارکردهای این مرکز است.
هر کس که تورا دید جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
با سلام و تشکر از متیس عزیز بسیار از معرفی این کتاب
ممنون از متیس عزیز از دوستان عزیز از مطالب زیبا وآموزنده
ممنون بخاطر مطالب ارزشمند و کامنت های دوستان!
با سلام و تشکر ازمتیس عزیز ودوستان گرامی با نظرات مفیدشان.تصمیم گرفتم کتاب را حتما بخوانم.
با سلام و تشکر،
من به تازگی این کتاب را خوانده ام. از متیس عزیز به دلیل معرفی چنین کتابهایی واقعا ممنونم. این مطالب به انسان کمک میکنه که از دید محروم و محبوس مادی بینی خود کمی فاصله بگیره و به تازه ها بپردازه. درست مثل توریستی که پس از سفر به نقاط دیگر دنیا ، به این نتیجه میرسه که خانه ی من تمام دنیا نیست.
در واقع کتابهای آ قای دکتر الهی به ما یاد میدهند که به جهان پیرامون مان با دید بزرگتری و با ابعادی دیگر نگاه کنیم. اونها به ما طرز رویارویی با واقعیت را آمورش میدهند. و وقتی چنین کتابی را که در این مقاله یا مقاله ی قبل معرفی شده ، با این علم مطالعه میکنیم به حقایق و عمق گفتار و دروس بیشتر پی میبریم.
با سپاس و تشکر
با سلام و تشکر
شکر خدا که حقیقت از دهان کسانی که اعتبار علمی در دنیا دارند به گوش مردم میرسد. مرسی از متیس عزیز که این چنین کتابها را معرفی میکند.
با تشکر فراوان از متیس عزیز و نظرات مفید دوستان
سوالی دارم در مورد این کتاب: در قسمتی که نویسنده در مورد “دید کرم خاکی” نوشته، آیا کسی نظر یا ایدهای نداره؟ دوست دارم بدونم که دوستان دیگری که این کتاب رو خوندن، چه برداشتی از اون قسمت دارن؟! ممنون میشم اگه نظرتون رو به اشتراک بگذارید.
مطالب جالب توجهی
در کتاب امده که یکروز تمام وجودم رو غرق گرمای الهی کرده بود بدین مضمون
ام(یکتا) وضعیت بشر راخیلی بهتر و عمیق تر از انچه که ما تصور میکنیم درک میکندو با ما همدردی میکند.دلیلش هم این است که ام می داند ما چه چیزی را فراموش کرده ایم و تشخیص میدهد که چه بار سنگینی بر شانه ی کسی است که حضور الهی را حتی برای یک لحظه فراموش میکند.
اهمیت توجه دائم به خداو حاضر و ناظر دانستن او شاید یک دلیلش همین تجربه نویسنده باشد و از ابتدائی ترین دروس ما بوده که توسط استادی مهربان و ………… به ما اموخته شده
چه سعادتی……………..
سلام ممنون ازمعرفی این کتاب
من تقریبا درحال تموم کردن آن هستم کتاب خوبی است وهمینطورکه کامنت ۲۶گفته اند ماازبدوتولداین اطلاعات راداریم و از این بابت خداراشکرمیکنم
سلام من به مباحث مربوط به روح و زندگی پس از مرگ خیلی علاقمندم با دنبال کردن مطالب مربوط وبلاگ شمارو دیدم برام جالبه که همه کامنتها از استاد الهی گفتن من ایشونو نمیشناسم میشه کمی در موردایشون بهم توضیح بدین.
به نام خدا
با سلام
ریحانه گرامی
برای آشنایی با استاد الهی می توانید به بخش مقالات سایت metisblog.com مراجعه کنید .در این قسمت مقالاتی را با عنوان “استاد الهی کیست ؟” و مقالاتی پیرامون اندیشه ایشان,ملاحظه خواهید کرد.