انرژی مافوق علی
منشأ انرژی مافوق علی از مبدأ است. بدون این انرژی روح نمیتواند بر نفس اماره غلبه کند و فضایل را در خود پرورش دهد.
برای کسی که طبیعتاٌ سخاوتمند است، عمل به سخاوت کار دشواری نیست و نیاز به فداکاری چندانی ندارد. ولی برعکس وقتی برای عمل به اخلاقیات لازم باشد از یک لذت، یا یک میل بگذریم، یا در مقابل خودخواهی ایستادگی کنیم، نیروی اراده به تنهایی کارساز نیست. هنگامی که برای چشمپوشی از یک تمایل با مشکل مواجه میشویم، به کمکِ انرژی خاصی نیاز داریم که آن را فیض الهی مینامیم.
این نیرو که دکتر بهرام الهی آن را «انرژی مافوق علی» مینامد، میتواند ما را از سلطهی فعالیت اتوماتیک طبیعت حیوانیمان جدا کند و در پرورش اخلاقیات به ما کمک کند. منبع این انرژی، که آن را مافوق علی مینامیم، ورای علیتِ ناشی از طبیعت است و دارای کیفیتی است که میتواند از علیتی که روی ما اثر دارد فراتر رفته و بر نفس اماره غلبه کند.
به عبارت دیگر، انرژی مافوق علی، دارای عنصر لازم برای تحلیل اصول اخلاقی و الهی در «خود» میباشد. این موضوع را میتوان از طریق تصویری از علم زیستشناسی توضیح داد: همانطور که انرژی خورشید لازم است تا گیاه بتواند مواد معدنی را فتوسنتز نماید، انرژی مافوق علی هم برای سنتز فضایل انسانی ضروری میباشد. بدون انرژی مافوق علی، تلاش ما در عمل به اخلاقیات اصیل که برای کسب فضایل ضروری هستند، سبب میشود که این فضایل با کیفیت شکننده و بیثبات جذب روح شوند و در مقابل کوچکترین وسوسهای متزلزل گردند.
در گیاه این فرایند به طور خودبهخود صورت میگیرد، در صورتیکه روح ممکن است انرژی مافوق علی را یا اصلاً جذب نکند و یا به میزان کمی جذب کند. برای جذب این انرژی با ارزش، انسان باید فعالانه کوشش کند، یعنی شخص باید توجه خود را به سوی مبدأ متمرکز کند.
این توجه به مبدأ با لحظات مخصوصی مانند مواقع عبادت فراهم نمیشود ، بلکه مستلزم کاری مداوم بر روی نیت است. یعنی، حضور خالق را همواره در کنار خود حس کند، و بکوشد که در فکر، در گفتار و در عمل، رضایت او را جلب کند. برای ملموس شدن مفهوم رضایت خدا، میتوان رضایت والدین از فرزندان، یا معلم از شاگردان را در نظر گرفت. برای پیشرفت در مسیر کمال روحی، عمل به اصول اخلاقی و الهی که در نهایت انسان را به سعادت مطلق سوق میدهد، ضروری است.
لازم به یادآوری است که انرژی مافوق علی را میتوان به میزان کمتر ، با عمل کردن مطابق ندای وجدان، و نیت خیر و بر پایه انسانیت جذب کرد.
با سلام
با تشکر از زحمات متیس عزیز،استاد الهی یک شاخص بسیار ساده برای شناخت نیت انجام کارها بدست داده اند و آن این است که اگر ما کاری را انجام داده و یا بعملی مبادرت ورزیم که از آن یک نتیجه معنوی و برای رستگاری نهایی و رسیدن به سعادت مطلق گرفته شود و نه بجهت جلب هرگونه منفعت مادی ما باشد این قطعاً توجه به مبداء را در بر دارد، بعنوان مثال اگر در کمک به دیگران و یا حتی یادگیری، نیت صرفاً عمل مطابق نظر معبود باشد، این نوع از کردار، حتماً از نتایج فوق العاده تری برخوردار می باشد.
با سلام و با تشکر واقعا نکات ارزنده ای را برایمان در نظر میگیرید
سلام
ممنون از مقاله کاربردی ای که ارائه کردید. چند سوال دارم منتظر ارائه نظرات دوستان میمانم شاید جوابم در نظرات آنها نهفته باشد. تا به امروز که چنین بوده.
سپاسگزارم
با سلام و تشکر از مقاله مفیدتان ، کمی مراحل آن برایم هنوز گنگ است و ترتیب و توالی مشخص نیست، اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید…
باسلام متیس عزیز باز یک گره از فکرم باز شد.
در اذهان عموم تا اسم توجه می آید فوری مواقع عبادت تداعی می شود . ولی چقدر زیباست که باید بطور مداوم روی نیت کار کرد تا انسان یاد بگیرد به مبدا توجه پیدا کند. واو را حاضر و ناظر بدانیم. من هر کاری انجام می دهم( اعمال منفی و غیره اخلاقی ) بعد می گویم خدا حاضر و ناظر است. اسم این را چه می گذارید. بعضی اوقات به خودم می گویم چقدر پوست کلفت شده ای. اصلا نگاه به شخصیت معنوی خودت نمی کنی، که چه بلایی سر خودت می اوری و هر چه رشته ای را پنبه می کنی. مسئله توجه خیلی مهم است اولین اثرش انسان را از کارهای نفسانی باز می دارد. خدایااز شر نفس به تو پناه آورده ام. من می خواهم تربیت شوم لطفا مرا درست تربیت کن، کاری کن که با این اعمال مواجه نشوم، تو می دانی من ضعیف النفس هستم.
با سلام
در هر مرحله وقتی کاری انجام می دهیم انرژی مصرف میشود، چه مادی و چه معنوی و ما احتیاج داریم انرژی جایگزین کنیم پس اگر این اتفاق نیفتد قادر به ادامه راه نیستیم .و این اتفاق نمی افتد مگر اینکه روی نیت خودمان کار کنیم و همواره رضایت او را بخواهیم. در زندگی روزمره بارها و بارها با آن روبه رو میشویم همین که چشممان را از صحنه هایی که نباید ببینیم برمیگردانیم، یا زبان خود را به غیبت و یا گفتن عیب کسی میبندیم،این کارها یعنی توجه. و از طریق این توجه ها است که انرژی میگیریم و خسته نمیشویم.بلکه ایجاد انگیزه برای اعمال مثبت بعدی میشود.با تشکر
با سلام
من اینطور از مقاله برداشت کردم که اصل توجه به مبدا است. زیرا توجه به مبدا باعث جذب انرژی مافوق علی می شود. و ما باید سعی کنیم با انجام اعمالی که به ما آموخته اند میزان توجه به مبدا را در خود افزایش دهیم. مثلا از روزی یک یا دو وعده توجه به مبدا و حاضر و ناظر دانستن خالق این تعداد دفعات را به روزی ده مرتبه و همینطور بیشتر و بیشتر افزایش دهیم تا به جایی برسیم که کل روز و در تمام کارها، تفکرات، گفتار، کردار و نیات این رویه را داشته باشیم.
چه اعمالی باعث افزایش میزان توجه به مبدا در ما می شود؟
همانطور که همگی می دانیم وقتی در ابتدای صبح، طول روز، قبل از خوابیدن… دعا می خوانیم، مطالعه معنوی می کنیم و به موسیقی معنوی گوش می دهیم … توجهمان به مبدا به شدت افزایش می یابد، شوق و انگیزه پیدا می کنیم که به مبدا فکر کنیم، به هدفمان فکر کنیم، لحظه ای خود را از قید و بند جهان فانی رها کرده و در دریای بی کران عشق الهی غوطه ور شویم و لبالب از انرژی معنوی گردیم.
پس من اینگونه برای خود نتیجه گیری می کنم که کار عملی برای خود ترتیب دهم که در طول تمام روزها هم دعا خواندن داشته باشم ( سر وقت های تعیین شده )، مطالعه معنوی داشته باشم و هر شب هم به موسیقی معنوی ( موسیقی استاد، موسیقی برای ذهن ۱ و ۲ و … ) گوش دهم تا به این ترتیب میزان توجه به مبدا را در خود بالا ببرم.
از دوستان دیگر هم پیشاپیش تشکر می کنم که مرا راهنمایی کنند که آیا برداشت و نتیجه گیریم از این درس و مطلب صحیح است یا خیر. با آرزوی توفیق برای همگی.
با تشکر از ترجمۀ ارزنده ای که فراهم کردید.
همانطور که در مقاله قبلی هم آمده بود برای اینکه بتوانیم با نفس اماره مقابله کنیم نیاز به توجه داریم ؛ این توجه که در آن مقاله از آن بعنوان تفکر یادشده بود( اما درکل ما با معنای کلام کارداریم نه با ظاهر آن) در اصل آنطوری که در طب روح آمده است :” تمرکزدادن فکر است با نیروی اراده بسوی مبداء” همانطور که بسیارند افرادی که ظاهرا نماز میخوانند اما در اصل فکرشان بی اراده جای دیگریست ولی انسانهای ظاهرا عادی هستند که با یک جواب سلام دوستانه ؛صمیمانه و با محبت از روی نوعدوستی و نه برای نیت مادی دیگری رضایت خدا را بجای میآورند. بزرگی معنوی فرموده است :”یک لحظه توجه ؛ معادل هفتاد سال عبادت است. ”
پس آن چه توجهی است که از هفتاد سال عبادت بهتر است؟
. عمل از روی اراده برای بدست آوردن رضایت او. همینکه در آن لحظه به جای خودم و یک علت مادی به یاد آن مبداء مافوق علی باشیم و نظر او را بر نظر خودم خود ترجیح دهیم . “الهی مارا به این مرحله هدایت بگردان!”الهی آمین .
با سلام – برگرفته از کتاب طب روح
درمان یک اختلال کارکردی در ارگانیزم معنوی به دو عامل اساسی بستگی دارد
– اراده بیمار به بهبود یافتن
– دریافت انرژی مافوق علی به مقدار کافی
دریافت انرژی مافوق علی به مقدار کافی مستلزم آن است که با هدایت خالق همراه باشد، زیرا انرژی و هدایت خالق در آنچه نور الهی نامیده میشود نهفته است. وقتی میتوان نور الهی را جذب کرد که عمل انسان صرفاً همراه با نیت رضای خدا( نیت مافوق علی) باشد. اگر درمان، بدون نیت مافوق علی باشد، از آنجا که انرژی به مقدار کافی جذب نمیشود، یا نتیجهای از آن نخواهیم گرفت و یا نتیجه آن موقتی و نامتعادل خواهد بود.
با سلام و تشکر از متیس
بنده یکی از افرادی بودم که ،عبادت و رو به خدا کردن و….
برایم جا نمی افتاد،معتقد بودم که خداوند نیازی به حمد و ثنا و توجه من کمترین ندارد……
اما با آشنایی به تعالیم استاد الهی،آموختم که همه اینها برای کسب انرژی ای است که روحم برای حفظ سلامتیش به آن نیاز دارد.
کاربردانرژی در تمام خلقت مشهود است،همانگونه که برای زنده بودن باید غذا خورد و از مصرف کالری به دست آمده، انرژی لازم برای ادامه زندگی را کسب کرد،برای انجام اعمالی که به معنویتمان مربوط میشود(مبارزه با نفس)هم باید انرژی لازم را دریافت و مصرف کرد.
همانگونه که به جسم هر غذایی را نمیشود داد. برای روح هم که به مراتب، حساستر ولطیفتر از جسم است نمیتوان هر انرژی را مصرف کرد.تنها انرژی ای مناسب است که از مصدریت الهی(مبدا) و ارواح مثبت مربوط به آن گرفته شده باشد.
اصل و اساس نیت است. نیت، هم در، دریافت، هم در مصرف انرژی ،نقش اصلی را ایفا میکند.و از آنجایی که نیت جهت دهنده عمل هست میتوان،به اهمیت داشتن نیتی درست، در کسب انرژی مافوق علی ومصرف آن، در جهت به دست آ وردن رضایت خالق پی برد.
برای دریافت این انرژی ما باید گیرنده درونی مان را بر روی امواج الهی تنظیم کنیم چون در غیر اینصورت ممکن است انرژی دیگری را که ماهیتاٌباانرژی الهی متفاوت وحتی مخالف هست ،در یافت کنیم.
اینجاست که متوجه میشویم جرا در تعالیم استاد الهی مرتب توصییه میشود که:
باید: توجه داشت؟نیت را خالص کرد، عبادت کرد، خدا را حاضر وناظر دانست، انجام وظیفه انسانی کرد وبرای رضایت خدا کوشید. یا اینکه مطالعه معنوی داشت وبه موسیقی معنوی گوش داد.همه اینها در کیفیت وکاربرد انرژی معنوی نقش دارند.
ما در زمان مطالعه وگوش دادن، در حقیقت داریم سعی میکنیم ،طول موج فکرمان را با طول موج فکر نویسنده و نوازنده یکی کنیم بنا بر این غافل نشویم که با این عمل، اگر با توجه ونیت درست همراه باشد تا چه اندازه متوانیم از منبع اصلی آن، کسب انرژی کنیم.از آنجایی که به هر چیزی که توجهمان را معطوف کنیم از همان منبع انرژی کسب میکنیم مسؤلیت ما را در آنچه که میخوانیم و آنچه که میشنویم صد چندان میکند.
با سلام به اشرف عزیز.
به مطلب بسیار جالبی اشاره کردید از طب روح. اگر اجازه بدید مطلب را بیشتر باز کنیم، که انرژی مافوق علی را چگونه بگیریم البته در عمل. (دریافت انرژی به مقدار کافی) به نظر من این انرژی طبق تعالیم در مبارزه با آن عمل در خودش نهفته است، وقتی می فرمایند مبارزه باید در جهت رضای خدا باشد، همین است. هرچقدر ما بتوانیم در مبارزات، خدا را دخالت دهیم و برای رضایتش عمل کنیم، در واقع توانسته ایم انرزی مافوق علی نهفته در مبارزه با آن عمل را آزاد کنیم و از آن استفاده کنیم و ایجاد ذخیره و انرژی برای عمل مثبت بعدی باشد. نور الهی به وفور در جریان است، این به خود ما بستگی دارد که چه مقدار به طور خالص از این نور استفاده کنیم، که بر می گردد به نیت ما هر چه خالص تر نورالهی بیشتر جذب می کند. مرسی
با سلام و تشکر از متیس عزیز بابت مقاله جدید
با نظر دوست عزیز در کامنت ۷ کاملا موافقم. برای من به این صورت است که هر وقت مطالعه معنوی مستمر و مرتب دارم به طور اتوماتیک آدم بهتری هستم و صحیح تر و خداپسندانه تر عمل می کنم. در واقع اثر مطالعه معنوی و همچنین گوش کردن به موسیقی معنوی این است که در ناخودآگاه ما اثر می گذارد(در ما رسوخ می کند) و حتی بدون اینکه برنامه ریزی خاصی هم کرده باشیم صحیحتر و خداپسندانه تر عمل می کنیم.گویی گفتارها و درسها خودشان خود به خود به ذهنمان می آیند و انتخاب صحیحتر را به ما نشان می دهند. برای من که به این صورت بوده است.
دوستن عزیز، اشرف (کامنت ۱۰) و ۱۷۱ (کامنت شماره ۷ ) توضیح خوبی دادند و دومی سوال خوبی هم کرد که سوال من هم هست. فعلاً جوابم این است:
علاوه بر توجه روزانه و منظم (نماز، عبادت…)، سعی کنیم در هر لحظه در هر فکر و عملی، آن دو چشم را بر خود حاضر و ناظر ببینیم و در عین حال تا آنجا که می توانیم از دستورات عملی که داده اند، بهره گیریم:
– قانون طلایی اخلاق عملی: در هر موقعیتی خود را بجای دیگران بگذار.
– رعایت قوانین انسانیت: شرع، عرف(اجتماع)، اخلاق
– درست خلاف جهت هوا و هوس نفسانی حرکت کردن: هر چه نفس بر خلاق قوانین انسانیت می خواهد انجام نده
– …
و دائم در حال آنالیز نیت خود باشیم و تا آنجا که ممکن است آن را به سوی مافوق علی سوق دهیم.
با سلام و تشکر از مقاله جدید
دیشب گفتاری از آثارالحق ج ۱ را می خواندم بدین مضمون:
“در شبانه روز یکی دو کار را از روی میلم انجام می دهم بقیه را از روی انجام وظیفه انجام می دهم. ”
از این گفتار این طور فهمیدم که چقدر مهم است که به فکر انجام وظیفه باشم و اینقدر روی اینکه مسائل مطابق میلم باشد و برایم باعث لذت بشود نباشم و نکته انجام وظیفه را در نظر داشته باشم.
اگر همه وظایفمان را با نیت رضایت خدا انجام دهیم همان حالت عبادت را دارد و باعث جذب انرژی مافوق علی میشود. مثلا همان ورزش کردن که وظیفه نسبت به جسم است اگر با نیت رضای خدا انجام شود حالت توجه و عبادت را پیدا می کند و باعث میشود که انرژی مافوق علی را جذب کنیم. آیا به نظر شما برداشتم درست است؟
آیا انجام عملی که وظیفه است با نیت رضای خدا و انجام وظیفه فقط به عنوان کردار ثبت میشود و یا باعث جذب انرژی مافوق علی برای ادامه مسیر هم میشود؟
با عرض سلام
اتفاقادر هفته گذشته تجربه ای داشتم که مطابقت می کرد با پاراگراف اول.در روز های اول بسیار دگرگون بودم ولی بعد از چند روز شروع به تلقین (رضایت خدا ) را کردم.بطور عجیبی در خود احساس آرامش نسبی کردم که علتش را در این مقاله یافتم (انرزی مافوق علی)وبا سعی در تمرین این مطالبی که در این مقاله آمده امیدوارم بتوانم با خود خواهی ام مبارزه کنم . با تشکر
سوال
با توجه به اینکه در این مبحث بسیار به اهمیت “نیت ” اشاره شده دو سوال از حضورتان دارم:
در مبحث ۳ کتاب “طب روح” انواع نیت آورده شده:
سوال ۱) گفته شده نیت علَی باعث جلب انرژی علی و حرارت ارواح منفی می شود، این به چه مفهوم است ؟ و باعث چه عوارضی در شخص می شود ، آیا می توان از علائمی آنرا تشخیص داد؟ حرارت ارواح منفی چیست؟
سوال ۲) ص ۵۷ نوشته شده نیت علی به منظور ارضاء نفس است و در پایان پاراگراف فرمودند،این نیت می تواند باعث افزایش ذخیره معنوی می شود ، در حالی که در پایان کتاب صفحه ی ۱۶۰ فرمودند: ذخیره معنوی مجموعه سرمایه ی معنوی انسان که از نیات و اعمالی که به “قصد رضای خدا” انجام داده است ، حاصل می گردد. بنابراین چگونه کاری که با قصد ارضاء نفس بوده تولید ذخیره ی معنوی ای می کند که باید نیت آن رضای خدا باشد ؟!!!
برای کسی مثل من که در موقع عبادت هم توجه ندارد چه برسد در موقع عمل کردن و رفتار روزانه شاید یکی از بهترین راههای جذب انرژی مافوق علی رفتن به زیارت یا گرفتن درسهای معنوی باشد. متاسفانه ساعات زیادی از روز را بدون برنامه و هدف مشخصی سپری می کنم بی هیچ فایده، اگر روزی یک یا دو برنامه داشته باشم که انجام دهم فکر می کنم دیگر یکی از خداشناس ترینها و وظیفه شناس ترینها هستم و همه باید از من الگو بگیرند… وای از دست این نفس… اگر بتوانم برای رضایت خدا از رضایت نفسم بگذرم می توانم انرژی جذب کنم و اگر این کار برایم خیلی سخت است .
یکی از راههای مبارزه با نفس داشتن برنامه منظم است .آثارالحق جلد۱
با تشکر از مقاله مفیدتان
سلام
در جواب سوالات شماره ۱۷ اینطور بنظرم رسید لطفا اگر اشتباه است تصحیح بفرمائید .
۱- حرارت ارواح منفی باعث ایجاد غرور میشود یعنی به من القا میشود که فقط در اثر توانائی های خودم است که به این موفقیت رسیدم و شرط توفیق را فراموش میکینم یکی از علائمش هم این است که همیشه به خودمان میگوئیم من ن ن میدونم که چکار کنم و دیگران را هم قبول ندارم در واقع خودمان را عقل کل میدونیم.( اگر با خودمان صادق باشیم متوجه میشویم )
۲- نوشته اند که اگر به یک اصل اخلاقی بدون نیت مافوق علی عمل شود با اینکه انجام آن میتواند به ذخیره معنوی اضافه کند اما سبب ایجاد فضیلت الهی نمیشود ( ص۵۷ طب روح )
همانطور که در سوال ۲۸ گفته اند مادامی که در جسم هستیم طبیعت به ما اجازه نمیدهد که نیتی صد در صد مافوق علی داشته باشیم و………..
وحتی در گفتاری گفته اند خدمت به خلق کنید حتی اگر برای ارضای نفس است .بنابراین عمل هم ذخیره معنوی خودش را دارد ولی در واقع نیت است که به صورت نور میشود یعنی :در فکر ما فکر درست بر فکر غلط غلبه میکند و در واقع فکر معنوی بر فکر شیطانی غلبه میکند . این اثر نور و انرژی مافوق علی است و فقط در صورتی است که در همه کارهایمان خدا را در نظر داشته باشیم یعنی توجه به گفتار و اعمالمان داشته باشیم .
« برای ملموس شدن مفهوم رضایت خدا، میتوان رضایت والدین از فرزندان، یا معلم از شاگردان را در نظر گرفت.»
این قیاس برای بنده خیلی جالب است. من توی مدرسه شاگرد خوبی بودم. همیشه دوست داشتم که معلم هایم از من راضی باشند و اکثرا بودند. حالا سعی کردم برعکس اش را فکر کنم. دیدم، اگر می رفتم فقط ذکر و ثنای معلم را می گفتم و می گفتم که خانم من خیلی شما رو دوست دارم ولی بعد نمره ام مرتب در دروس آن معلم کم می شد چه اتفاقی می افتاد؟ بدتر مایه شرمساری بود. حالا اگر همینطور نمره هایم پایین باشد ولی به اظهار علاقه و نوشتن اسم معلم در در و دیوار و توی دفترهایم ادامه بدهم چه اتفاقی می افتد. یا آن معلم فکر می کند که من دروغگو هستم. یا اینکه عقل درستی ندارم یا اینکه آدم جدی ای نیستم و به جایی نخواهم رسید. حالا اگرآن معلم خیلی مهربان باشد سعی می کند به من انگیزه درس خواندن بدهد. اما از من راضی نمی شود تا اینکه تلاش من را ببیند. ببیند که درس خوانده ام و نمره هایم اصلاح شده اند.
حالا در معنویت متاسفانه نمره من کم است. مثلا دعا می خوانم بعد می روم و زندگی معمولی خودم را ادامه می دهم. تلاش نمی کنم. درس نمی خوانم. درس خواندن من الان چه باید باشد؟ مبارزه بانفس. به کار عملی با برنامه، با جدیت و پشتکار من نمره می دهند.
آیا صادقانه می خواهم که معلمم از من راضی باشند؟
با سلام،
در جواب سوال ۲ شماره ی ۱۷،
زمانیکه کاری مثبت با نیت علی انجام میدهم، ذخیره ای برایمان ایجاد میشود که در زندگی بعدی برایمان مفید است. اجازه بدهید کمی بیشتر توضیح دهم. اگر عمال فرد همگی با نیت مافوق علی باشد، این شانس را خواهد داشت که ادامه ی سیر کمال را در عالمی دیگر جز زمین طی کند . اما اگر این اعمال بر مبنای نیت علی باشند،فرد این فرصت را نخواهد داشت ولی بدلیل ذخیره ی معنوی حاصل از آن اعمال، ممکن است درزندگی بعدی در محیطی به دنیا بیاید که امکان رشد روحی برایش فراهم باشد. یا اینکه ممکن است به دلیل انجام آن اعمال، در برزخ چیز هایی نشانش بدهند که در زندگی بعدی فردی با ایمان به دنیا بیاید.
با تشکر از تمامی دوستان بابت پاسخهای زیبایشان ، سوال دیگری از حضورتان دارم، با توجه به اینکه بنده بسیار با مسأله نیت مشکل دارم ،اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید(با مثالهای عملی) چگونه می توان نیت خود را ارزیابی کرد و در نهایت آنرا به نیت مافوق علی نزدیک کرد؟ چگونه تشخیص دهم واقعاً نیتم چیست؟ مثلاً دوست داری به دیگران کمک کنی از خود گذشتگی کنی ، به دیگران چیزی یاد بدهی و…، برای اینکه خدا راضی باشد یا مثلاً اینکه فکر می کنی خیلی نوعدوست هستی، بعد می فهمی برای ارضاء غرور خودت بوده یا برای رضایت ایگو بوده. در حقیقت هر جایش را بگیری از جای دیگر خود را نشان می دهد ، در حدی که برخی اوقات فکر می کنم اصلاً نیتی نداشته باشی بهتر است، زیرا حداقل انتظاری نداری.اگر ممکن است دوستان در این زمینه بنده پر ایراد را راهنمایی کنند……
با سلام به آفتاب عزیز.
توجه شما را به مطالعه کتاب طب روح مبحث سوم ( نیت ) جلب می کنم. ص ۶۴ ( همان کتاب ) سوال ۲۸: آیا واقعا امکان دارد که نیتی صد در صد مافوق علی باشد؟ جواب: مادامی که در جسم هستیم، طبیعت ما اجازه نمی دهد که نیتی صد در صد مافوق علی داشته باشیم. اگر در باره نیت مافوق علی سخن گفته می شود، در واقع، منظور نیت مافوق علی تلقینی است، یعنی انسان نیت مافوق علی را به خود تلقین یا تحمیل می کند. البته نیت های مافوق علی خالص هم وجود داشته است، مثلا نیت شهدای کامل راه حق از این گونه بوده. به نظر من ما نباید فراموش کنیم، که ما در دنیایی زندگی می کنیم که متعلق به روح بشری یا نفس یا دنیای مادی یا علی است، یعنی با نیرویی کامل و تمام به مبارزه می آید و روح ملکوتی متعلق به دنیای دیگر. هم چنان که روح بشری در آن دنیا کاری نمی تواند انجام دهد، روح ملکوتی نیز برای پخته شدن و به قوام آمدن در این دنیا باید سعی و تلاش کند، و مبارزه مداوم داشته باشد. نتیجه می گیریم که نیت صد در صد مافوق علی در این دنیا، طبق گفته استاد الهی کاری است سخت دشوار و خارج از توان بشر. ما با فشار و تلقین سعی می کنیم که نیت رضای خدا را در کارهایمان دخیل کنیم. معمولا نیت های ما علی – مافوق علی است، ولی فشار می آوریم که نیتمان را به رضای خدا نزدیک کنیم. مرسی
با سلام:
آفتاب عزیز همه ما مشکل نیت داریم، اگر نداشتیم اینجا نبودیم، ما آمده ایم تا همین حد و مرزها را یاد بگیریم. به مسئله بسیار جالبی اشاره کردی که جواب دو سوال قبلی شما در همین توضیحتان نیز هست. گفتید که فکر می کردی نوع دوستی هستی، ولی بعد از تفکر و عرضیابی خودت دیدی از غرور است، همین جاست که نشان می دهد نیت صد در صد مافوق علی نیست. خدا را باید شکر کرد که با توجه فهمیدی از غرور است، حالا باید برنامه ریزی کنیم و تجربه کنیم و سعی کنیم که بار دیگر نیتمان را خالص تر باشد، به نظر من خدای زمان همین را از ما می خواهد، مبارزه کنیم و باز مبارزه کنیم، همین تجربیات است که ما را پخته می کند و فکرمان را پرورش می دهد و تلاش می کند ببیند رضایت خدا در چیست و چقدر خودمان را نزدیک رضایتش کرده ایم.( وقتی اشخاص توجه پیدا کردند، خداوند اثری در آن ها می گذارد که با یک تجربه ی مختصر پی به چیزهایی می برند و از آن جزئیات ، کلیات برایشان کشف می شود. کتاب برگزیده گفتار ۱۵۳). هیچ کس نیست که خواهش های نفس را تشخیص ندهد و تشخیص ندهد کدام خواهش مشروع است و کدام مشروع نیست. وظیفه ی هر کس است تا آن جا که می تواند مبارزه کند تسلیم نفس نشود، بقیه اش با خداست.( برگزیده گ ۱۳۴) مرسی
در جواب دوست عزیز آفتاب,
همانطور که در کامنت ۲۴ گفته شده سعی می کنیم که نیتمان را در جهت رضایت خدا بگذاریم و فکر می کنم در عمل خوب است که قبل از هر کاری نیت رضای خدا و انجام وظیفه را به خودمان یادآوری کنیم. در مورد اینکه می فرمائیداصلاً نیتی نداشته باشیم بهتر است، زیرا حداقل انتظاری نداریم, واقعا کلامتان را می فهمم چون من هم وقتی کاری را به نیت رضای خدا انجام می دهم و این حالت تکرار میشود متاسفانه
دچار توقع و انتظار میشوم. ولی در هر حال فکر می کنم تلاش برای خالص کردن نیت با یادآوری اینکه برای رضای خدا کاری را انجام می دهیم مهم است و نباید این تلاش را به خاظر توقع و انتظاری که بعد از آن پیش می آید کنار بگذاریم.
هر چه بخواهید کسب کنید باید در این دنیا کسب کنید. آن دنیا جای نتیجهگیری است.
شخص قانون طبیعت را به طور متعادل رعایت کند بسیار خوب است، حادش بد است، مشروعش به حدی خوب است که جزو راه سلوک محسوب میشود.
همیشه به خودم تلقین میکنم «ای خدا، امیدوارم چنان مرا پرورش بدهی که غیر از تو از چیزی لذت نبرم.» تلقین این مطلب کمک میکند انسان دنبال لذات دنیوی نرود.
گفتارهایی از MALEK JÂN NE’MATI
با سلام و تشکر،
بسیار پیش می آید که عملی را بر اساس “نیت خیر و عمل به انسانیت” انجام دهیم. سوال من اینجاست که فاصله ی نیت خیر تا رضایت خدا چیست؟ یعنی چطور می توان همان لحظه ی عمل، نیت را از صرف خیر بودن به رضای خدا ترفیع داد؟
با سلام
درباره نیت برگرفته از آثارالحق
اگر کسی کارهای عامالمنفعه بکند نه به خاطر مردم، بلکه برای رضایت خاطر خودش، کارهایش جزء انسانیت و احسان محسوب میشود و به طور غیر مستقیم هم از آنها استفادهی اخروی میبرد. مانند کسی که برای زینت اطراف خانهاش درخت میکارد و دیگران هم در فصل گرما از سایهاش استفاده میکنند. اما اگر اینگونه کارها را مستقیماً به نیت رضای خدا و برای استفادهی مردم بکند، بهرهی مستقیم اخروی از کارهایش میبرد که اجرش از اولی بیشتر است
با سلام
نیت خیر داشتن خیلی خوب است و اینکه از روی انسانیت کارهای مثبت انجام دهیم ولی برای خالص کردن نیت باید تلاش کرد و برای این کار خوب است که هر کاری را که انجام می دهیم به خودمان یادآوری کنیم که برای رضایت خدا و انجام وظیفه آنرا انجام می دهیم. در واقع سعی می کنیم که این نیت را در فکرمان و وجودمان نهادینه(!) کنیم. دوستان قبلا مثالهایی در این مورد زده بودند..مثلا وقتی ورزش می کنیم با خودمان نیت کنیم برای رعایت حق جسم و رضای خدا آنرا انجام می دهیم یا هر کار دیگری که در طی روز و برای زندگی روزمره ناگزیریم آنرا انجام دهیم را هم با نیت کردن انجام دهیم.
با سلام به دوست عزیز NM
مثالی از استاد الهی می آورم انشاالله مورد استفاده باشد. برای وقتی که غذا می خوریم و باید شکر کنیم، اما فراموش می کنیم. استاد می فرماید، وقتی از غذایی که می خوری لذت می بری این خودش شکر است. من فکر می کنم وقتی صبح از منزل بیرون می زنی و دعا می کنی که خدایا، خیرم به دیگران برسد، منشاء اثر خیر برای دیگران باشم، موجب ضرر کسی نباشم و… ما از اول صبح نیتمان را رضای خدا می کنیم، پس اگر در طول روز عملی پیش بیاید که حین عمل یادمان برود که بگوئیم برای رضای خدا، در اصل رضای خدا در آن عمل مستتر است، و وقتی نیت خیری داریم چه بخواهی چه نخواهی در واقع همان اثر رضایت خدا در آن نیز هست. اگر بتوانیم جهت آن را بیشر بسوی رضایت خدا سوق دهیم و کمتر نیت علی داشته باشد نورعلی نور است. مرسی
با سلام به متیس و همه ی دوستان،
من هر وقت این سایت رو باز میکنم و مطالب جدید ش رو میخونم، خدا رو شکر میکنم. این درسها و همینطور تجربه ها ی دوستان به من به طور عجیبی کمک میکنه. من هم همونطور که دوست عزیزمون در شماره ی ۱۸ گفتن، از افراد بسیار تنبل و مغرور هستم که با کوچکترین کاری امر بهش مشتبه میشه و امان از این غرور که نه میفهمم کی میاد و نه اینکه با من چه میکنه. من سعی میکنم همیشه با توجه خدمت به خلق کنم و در کارهای روزمره ام توجه به او داشته باشم. هر شب راجع به کارهای روزانه ام فکر میکنم و اونها رو انالیز میکنم. با امیدواری که به کمک او دارم، با وجود پی بردن به اشتباهاتم که مرتب تکرار میشن، باز با ، به قول خودم، پر رویی تمام میخوام که ادامه بدم. سعی میکنم با مطالعه ی بیشتر دانسته هام رو نسبت به خودم و ضعفهام بیشتر کنم و با این شناخت بیشتر بفهمم و با توجه بیشتری در طی روز با او باشم. خوشبختانه امید بدر دل همه هست و این باعث میشه که بعد از به زمین خوردن باز بلند شد و ادامه داد. مطمئنم او با من خواهد بود و کمک خواهد رساند. ٰبادت و گوش کردن به موسیقی باعث انگیزه در من میشه و وقتی در عباداتم با معبودم حرف میزنم و حضورش رو در مقابلم تصور میکنم، رابطه ی قلبی ام با او محکم تر میشه. قلبم پر از عشق به او و اطمینان به همراهی او میشه و اینها همه باعث میشن که به او بیشتر انس میگیرم و توجه به او دیگه فقط انجام وظیفه نیست، بلکه از روی دلتنگی و علاقه اتفاق میوفته.
متا سفانه ، همونطور که در متن اشاره شده، جذب انرژی ما فوق علی خود به خود نیست و زندگی روزمره من رو از این موضوع غافل میکنه.اونقدر درگیر ش میشم که تعداد دفعات توجه من کم تر شده و این باعث نگرانی منه. غفلت ، مبارزه رو کم میکنه و باعث شکست میشه. وقتی خیرم به دیگران نرسه، مبارزه ای نباشه، توجهی نباشه، دیگه به چه دردی میخورم؟
امیدوارم با مِطالعه ی بیشتر و توجه مستمر بتونم خودم رو اصلاح کنم.
ممنون
saii mikonam be khudam yadavari konam ke tanha nistam, va in khaili az lahazat az ashoftegi nejatam midahad, har amali aksol amali dareh khuda baraye hich kas bad nemikhud, ma khudemoon be khudemoon bad mikonim va mindazim gardan taghdir,va rahatreh ke be gardan nagirim.
باتشکر از مسئولین سایت
این مطالب برای حقیر پر از نکات مثبت و پر محتوا بود چون ان میکروبهائی که به انسانیت حمله میکنند از بین میبرد
یعنی درد را نشان داده ودرمان ان هم گفته شده
درد عبارت است از بروز وسوسه هاوهجوم نفس اماره
درمان کسب انرژی ما فوق علی برای خنثی نمودن بروزات نفسانی و رشد روح ملکوتی
طریقه درمان : تلاش درعمل به اخلاقیات اصیل برای کسب فضایل،
کوشش فعالانه برای کسب انرژی مافوق علی با تمرکز توجه بسوی مبداء ، نیت جلب رضای خدا باحس نمودن حضور او در کنار خوددر فکر و گفتار و عمل هم رضایت اورا بخواهد
با تشکر از مسئولین سایت
در مورد سئوال افتاب محترم حقیر تا این حدود درککرده ام که باستحصارمیرسد.نیت علی عبارت است از کسب لذایذ دنیوی
( پول . قدرت . ثروت . شهرت و افتخار برای کسب تحسین دیگران . لذایذ نفسانی. و امثالهم )
لذتهای دنیای دیگر ( خواستن بهشت . حور و غلمان . و … )
چون انسان این موارد را برای ارضای وجود خودمیخواهد وبهر روش و قیمتی خواستار انهاست چه بسا از طریق ارتکاب منهیات هم باشد لهذاانرژی علی و حرارت ارواح منفی را در پی دارد.
ارواح منفی کسانی هستند که با رهروان راه حق مخالف هستند
ایمان و اعتقادات خدا پرستان واقعی را مورد حمله قرار می دهند بعضی انان را ارواح زهر اگین خوانند که در هر دور با مامورین خدا در ستیزند برای راه معنویت بسیار خطر ناکند
برای مقابله با نفس اماره نیروی اراده به تنهائی کافی نیست
. انسان نیاز بکمک انرژی خاصی دارد که فیض الهی است .
کسانی میتوانند معنا و اثر عمیق این کلمات را درک نمایند
که در دوران زندگی با مواردی از آن رو برو شده باشند حقیر این گونه تجارب را در خود یافته ام و برایم مسلم گشته که بدون فیض الهی و رضایت اونمی توان قدمی در معنویت پیش رفت .
سلام إمروز با خواندن این درس پر ارزش یک نقطه مهم دیگری توجه ام را جلب کرد مرا به فکر عمیقی برد این است که کاری مداوم روی نیت است و خدا را درکنار خود حس کنم و در أفکار و گفتا ر و أعما لم ر ضا یت او را بخواهم در صورتی که قبلا فکر می کردم إز طر یق دعا و ثنا این أنر ژی را کسب می کردم هر بار که این درسهای پر ارزش را می خوانم یک. نقطه توجه ام را جلب می کند و با عث تحر ک من می شود مرسی إز زحمات متیس بلاک
مطالب خیلی مفید و ارزنده است. با تشکر
با سلام وتشکر إز متیس بلاگ
تو جه کرده ام با تکرار مطا لعه و به خاطر سپر دن نکته مهم عملی خلاصه با کرم خدا این نقطه ضعف خود که فراموشی است و باعث غفلت میشود نجات می یا بم
در فکر کسی بودم که رفتارش را نمی پسند م و در عین حال دنبال یک سوژه ای إز درسهای متیس بلاگ بودم که بخوانم این درس أمد با مطالعه و تفکر کردن روی کسب این انرژی که باید کاری مداوم روی نیت باشد و خدا را در کنارم حس کنم متوجه شدم که این و قت و فکر ی که متعلق به روح است بیخودی به هدر میدهم و سودی هم برایم نمی أورد جز مرا بدبین میکند نسبت به ان شخص فورا نیت خودم را عو ض کردم و خدا را حاضر کردم و به او گفتم کمکم کن که دنبال رضایت شما باشم و اگر کاری هم برای ان شخص میکنم روی و ظیفه إنجام دهم درونم آرام گر فت و مغزم باز شد و روحیه ام شاد گشت و ان فکر ازار دهنده گم شد . مرسی
با عرض سلام به تمامی دوستان ومتیس عزیز :
این توجه به مبدأ با لحظات مخصوصی مانند مواقع عبادت فراهم نمیشود ، بلکه مستلزم کاری مداوم بر روی نیت است. یعنی، حضور
خالق را همواره در کنار خود حس کند، و بکوشد که در فکر، در گفتار و در عمل، رضایت او را جلب کند. برای ملموس شدن مفهوم رضایت خدا، میتوان رضایت والدین از فرزندان، یا معلم از شاگردان را در نظر گرفت. برای پیشرفت در مسیر کمال روحی، عمل به اصول اخلاقی و الهی که در نهایت انسان را به سعادت مطلق سوق میدهد، ضروری است.
برای عمل به توجه فرمده اند: ( در کتاب معنویت یک علم است مبحث نگرش علمی به معنوییت در صفحه ۶٢ )ا سه بار در روزدر ساعاتی که خودتان تعیین می کنید به خدا فکر کنید خواهید دید که زندگی تان تغییر خواهد کرد . همیشه باید از چیز های ساده شروع کرد.
من بعد از سالها ی سال واقعا این را در زندگی ام حس کرده ام که چگونه (او ) در فکرم اثر گذاشته، که البته در این راه عوامل زیادی دخیل هستند که ما را به طرف این حرف شنوی می کشاند. مثلا عواملی مانند حرف شنوی ، توجه به زندگی بعد ، رضایت او را خواستن ، خواندن کتابها عمل به اخلاقات در طول روز حتی اگر یک بار هم باشد ، (باید زندگی، معنویت محوری داشته باشیم )توجه و انالیز کردن موقعییت مختلف زندگی مان و اثراتی که ( او ) در زندگی مان داشته ودرس گرفتن از انها ، و،،،،،،،،،،،، که برای هرکس مراحل مختلفی دارد. والان بعد از سال ها این تغییر را در زندگی ام می ببنم ، با وجود تمام اشتباه ها وخطا ها وندانستن هام چطور در قسمت پیش اگاه ام نقش بسته که می توانم حداقل در بعضی مواقع که اشتباه وخطادارم ،انرا حس کنم که مرا کمک می کندو متوجه می شوم. واین بیشترین انرژی است می گیرم که بتوانم بیشتر کار کنم.