فکر روشن، منطق عرفانی، نظر دقیق و قضاوت وجدانی ۱
استاد در کتاب برهانالحق، در پاسخ به سؤالی به جملهی زیر اشاره کردهاند:
… اگر کتاب برهان الحق چاپ دوم را (از صفحهی ۲۹ لغایت صفحهی ۳۶) تحت مطالعه قرار داده و با آن فکر روشن و منطق عرفانی و نظر دقیق و قضاوت وجدانی که دارند در آن دقت فرمایند، کاملاً رفع اشکال و ایراد خواهد شد.
در ادامه به اختصار مفاهیم بالا شرح داده میشود.
فکر روشن به یک وضعیت ذهنی اشاره دارد که در آن فرد قادر به تفکر و ارزیابی درست و منطقی، بدون تعصب و عواطف افراطی است. افرادی که دارای فکر روشن هستند، معمولاً با ذهنی باز و آگاه و متکی بر براهین عملی مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند و به دنبال راه حلهای درست و منطقی میگردند. در مشی استاد الهی فکر روشن فرد را از فلسفهبافی، دنبالهروی کورکورانه و خرافهپرستی دور میکند و میتواند از آن برای تجزیه و تحلیل مفاهیم معنوی بهره ببرد و در زمینههایی مانند معنا و هدف زندگی تفکر عمیقتری داشته باشد. «برای پی بردن به اصل هر دین باید با دیده تحقیق و بدون حُبّ و بغض، آن هم با کمک سلوک و عرفان، عمل کرد تا بشود چیزی فهمید. هرچه دانش و معلومات زیاد بشود تعصب کم میشود، زیرا تعصب از جهالت است. وقتی معلومات زیاد شد، انسان به رشته تحقیق میافتد.» (آح۱ گ۴۵۷) «تعصب در اشخاصی است که نتوانند دلیل قانع کننده بیاورند.» (آح۱ گ۱۶۵) «تعصب بی جا و محبت بی جا جز اینکه حقیقت را ریشهکن کند چیز دیگری نیست.» (آح۲، ص ۳۵۰)
منطق عرفانی از منطق معمولی متمایز است و برای درک و تفسیر عمیقتر مسائل مذهبی و عرفان کاربرد دارد. «چند چیز است که خیلی کمک به عرفان میکند. یکی از آنها ریاضیات است. ابتدا که منطق درست شد ریشهاش را از ریاضیات گرفتند. زیرا برهانی که بتواند ثابت کند موضوعی را، باید خودش جوابگوی خودش باشد. آخرین مرحلهی منطق برهان است که قاطع باشد. از منطق وارد فلسفه و از فلسفه وارد عرفان و حق و حقیقت شدند. پس کسانی که در ریاضیات واردند، اگر وارد عرفان شوند خیلی به آنها کمک میشود.(آح۲، ص ۵۰۹)
منطق عرفانی به فرد کمک میکند مفاهیم دینی را با دقت تجزیه و تحلیل کند و به درک عمقی از مسائل معنوی برسد. شخصی که منطق عرفانی داشته باشد به این درک میرسد که « هیچ حُکمی از طرف خدا توسط پیغمبران برای مخلوق نیامده است که بر خلاف مصالح دنیوی و اخروی اشخاص باشد و با عقل و منطق تطبیق نکند. (آح۱، گ ۴۰۹)
نظر دقیق به معنی تجزیه و تحلیل دقیق یک موضوع یا مفهوم با در نظر گرفتن پیچیدگیها و جزئیات آن است. در مشی استاد الهی به عنوان ابزاری برای تصمیمگیری منطقی و معنوی تلقی میشود. بدین معنی که فرد با تأمل و نظر دقیق افکار، احساسات خود را در رویدادهای زندگی روزمره بررسی کند. با استمرار در چنین فرایندی شخص به نتایجی دست مییابد که دیگر اعتراض نسبت وقایع در ذهنش ایجاد نمیشود و به این نتیجه میرسد: « مؤثر در همه چیز یکتاست، و بدون تأیید او، هیچکس نه میتواند به او کمک کند و نه میتواند به او صدمه بزند. اگر اتفاق ناگواری پیش بیاید، میداند که نتیجه حتماً به سودش خواهد شد…»(راهنمای عملی ص ۲۰۵)
قضاوت وجدانی به تصمیمگیریها و اَعمال شخصی بر اساس اصول اخلاقی و ارزشهای معنوی حقیقی اشاره دارد. در بینش استاد الهی قضاوت وجدانی نقشی مهم ایفا میکند. عمل به آن بر اساس معیارهای صحیح «انسان را تصفیه میکند، در جامعه محترم میشود و در نزد خدا هم اجر دارد.» (آح۱، گ ۸۴) این نوع قضاوت به ما کمک میکند تا به ارزشهای اخلاقی و معنوی در تمام جنبههای زندگی پایبند باشیم. قضاوت وجدانی سبب میشود شخص« خود را وابدارد که در طول زندگی روزمره به اصول اخلاقی- الهی صحیح- به ویژه همدردی نسبت به دیگران و خدمت به خلق عمل کند و رفتارش را عادتاً مطابق با ندای وجدان و رضایت خدا قرار دهد. این گونه رفتار علاوه بر پروراندن توجه دائم، انسانیت را نیز در او تکمیل میکند. (راهنمای عملی، ف ۱۳). «انسان واقعی کسی است که از خوشی دیگران خوشحال شود و لذت ببرد، و در ناراحتی دیگران غمخوارشان باشد. نشانه دیگرش این است که از کارهای پست تنفر دارد و از کارهای برخلاف وجدان و شرافت منزجر است.» (آح۱ گ۳۳۰)
این اصول در ترسیم جهت درست در زندگی نقشی مؤثر دارد و در نهایت میتواند فرد را به سوی رشد و تکامل روحی حرکت دهد.
۱ – برهانالحق، ص ۴۰۰
با سپاس فراوان از متیس عزیز؛ انشالله که این چهار رکن رو به ما عنایت کنه، به خودم میگم دیگه شفاف تر از این مگه داریم ،کرمدار همه چی رو برامون موشکافی کرده ولی نفس خیلی اذیت میکنه بدون کمک او واقعا لنگم
سلام
استاد فرمودند حب زیاد و بغض زیاد باعث میشود که مادر قضاوتمان اشتباه بکنیم. مااگرمیخواهیم به حقیقت برسیم باید از حب وبغض دوری کنیم البته استاد فرمودن حتی بخاطر خدا هم دیگران را قضاوت نکنید. چون ما وظیفه قضاوت کردن نداریم که ببینیم دیگران در چه مقام ومرتبه ای هستن .من امروز به این نتیجه رسیدم که بهترین درسی که از متیس عزیز میشه گرفت اینه که خیر خواه دیگران باشم واز خدا خیر وصلاح آنها را بخواهم.
ترسیم درست راه زندگی کار آسانی نیست. تنها با راهنمائی این بزرگان است که میتوان تا حدی از پیچ های راه به سلامت عبور کرد. آنها و نصایح شان را همیشه به خاطر بسپاریم.
با درود و سلام و آرزوی موفقیت و سلامتی برای همه عزیزان.
قضاوت وجدانی به تصمیمگیریها و اَعمال شخصی بر اساس اصول اخلاقی و ارزشهای معنوی حقیقی اشاره دارد. در بینش استاد الهی قضاوت وجدانی نقشی مهم ایفا میکند.
در این مورد اگر ممکنه دوستان راهنمایی بفرمایند که منظور از قضاوت وجدانی که استاد میفرمایند در مورد اعمال و رفتار خودمان هست یا قضاوت دیگران را هم در بر میگیرد. با تشکر
با سلام
Merry عزیز
برگزیده گ ۴۴۱ را میخواندم به این گفتار برخوردم
تلنگر چندین باره ای بود برای خودم
توصیه میکنم هیچوقت در باره کسی قضاوت نکنید (ماهیت شخص را قضاوت نکنید ) زیرا نمی توانید در وقت حساب جواب بدهید. فقط خداست که حاق واقع همه را می شناسد و میتواند قضاوت کند . ما که حتی نفس خودمان را هم نمیشناسم ، چگونه میتوانیم در باره دیگران قضاوت کنیم . بنابراین ما باید همیشه حمل بر صحت کنیم و راه احتیاط را در پیش بگیریم . بدین معنی که همه را خوب بگیریم و خوب بگوییم اگر آدم خوبی بود که راست گفته ایم و اگر آدم بدی بود احتیاط کرده ایم
واقعا غیر خدا چه کسی میتواند وجدانی و بدون نظر و احساس شخصی قضاوت کند؟؟
باید مدام بخدا پناه ببریم از دست
نفس
با سلام
فکر کنم قضاوت وجدانی در مورد دیگران که به طور قطع بایستی باشد ، اما در مورد خودمان هم صدق می کند مثلا در موردی که من استحقاق حقی را ندارم نفس آماره وارد فکر می شود ماجرا را داوری می کند سپس قضاوت می کند و برای خودش یک حقی را قایل می شود و اگر آن را نداشته باشد ، سر ناسازگاری ، ناشکری ، غر زدن و… می کذارد ولی چنانچه اینموضوع از طریق وجدان و عقل اعلی بررسی وداوری شود متوجه می شود که در اصل هیچ حقی شامل حالش نمیشده است تا اینکه بخواهد حقی را طلب کند .
با سلام و تشکر از متیس عزیز
«چند چیز است که خیلی کمک به عرفان میکند. یکی از آنها ریاضیات است. ابتدا که منطق درست شد ریشهاش را از ریاضیات گرفتند.
از دوستان عزیز کسی هست که در مورد ارتباط عرفان و ریاضیات برای بنده توضیح بدهد ؟ خیلی ممنون
سلام
من فکر می کنم از نظر موضعی شاید ارتباطی با هم نداشته باشند یا من نمی دانم ولی از لحاظ ساختاری؛ هر دو یک اصول پایه دارند، فرمولی برای رسیدن به نتیجه ، داده ها را در فرمول می گذارند چنانچه جواب نداد فرمول را زیر سوال نمی ببند و نصب به فرمول شک نمی کنند بلکه در روش اجرای خود شک می کنند و دوباره و دوباره مسله را حل می کنند تا به نتیجه برسند .
با سلام وتشکر از مطالب مهم ارزنده امروز صبح در مورد مطلبی شک داشتم فورا جوابش آمد که ما باید انسانیت مان را تکمیل کنیم غم خوار دیگران باشیم
و خودمان را جای آن ها بگذاریم اه چقدر سپاسگزارم که شک مرا رفع کرد ما کاره ای نیستیم حتی فکر یک حرکت را در زندگی او در سرما می گذرارد وما پس از تجزیه تحلیل به عمل می گذاریم با البته با نیت فراعلی .
سلام ،
Merdy گرامی، قضاوت وجدانی تنها در مورد شخص خودمان است و ما نبایست در هیچ موردی دیگران را مورد قضاوت قرار دهیم .
سلام ممنون از زحمات شما امان از قضاوت هر لحظه ما داریم انجام میدهیم واقعا اگر با وجدان بیداروتربیت شده بتوانیم قضاوت نکنیم .پناه بر یکتا
با سلام و با تشکر فراوان از متیس گرامی
دوست عزیز راضیه
برداشت بنده از مقوله فوق این است که در ریاضیات تمام قوانین، قضایا، و مباحث قابل اثبات هستند به طوری که صورت حقیقت به خود گرفته و نمی شود خلاف آن را پذیرفت. مثلا حاصل ضرب ها همیشه یک عدد ثابت است و هرگز تغییر نمی کند، و این قانون در تمام مباحث پیچیده ریاضی هم صدق می کند. یعنی همیشه یک موضوع و قضیه وجود دارد، آن قضیه از راه های مختلف اثبات می شود و نهایتاً به صورت قانون ثابت یعنی برهان، تعریف می شود. حال منطقیون و سپس فلاسفه از همین راه ها و قوانین ریاضی سعی کردند مطالب و موضوعات فکری و فلسفی را مورد مطالعه، تحقیق و اثبات قرار دهند. اینکه استاد می فرمایند: ” کسانی که در ریاضیات واردند اگر وارد عرفان شوند خیلی به آنها کمک می شود” ناظر به همین امر است یعنی می توانند از قوانین ریاضی برای تحقیق و درک بهتر موضوع استفاده کنند.
کتاب وزین معرفت الروح یک کتاب عرفانی فلسفی است و استاد
برای اثبات صانع متعال، بقای روح، حشر ونشر و معاد و….. از اصول منطق که ریشه در ریاضیات دارد استفاده فرموده اند، حال چنانچه خواننده کتاب هم به ریاضیات و قوانینش وارد باشد، به او برای درک بیشتر مطالب، کمک خواهد کرد.
امیدوارم دوستان تصحیح و تکمیل فرمایند.
با تشکر
با سلام مجدد به همه عزیزان ؛
F,R دوست مهربان :ممنون از پاسخ قابل فهم و درک بنده ،
با عرض سلام و خسته نباشید. به نظر من …یک آدم موقعی به این مرحله قضاوت وجدانی میرسد که مراحل انسان واقعی شدن را در ابتدا طی کرده باشد وقتی مثل یک انسان به آن رشد فکری رسید یعنی توانست عقل سلیم خود را رشد داد در آن زمان است که متوجه میشود که بطور خودکار وجدانش خیر خواه مردم است و قضاوت که میکند بطور سیستماتیک قضاوت وجدانی میباشد.متاسفانه دیده میشود حتی محدود کسانی هستند که با وجود محیط و شرایط معنوی خوبی که خداوند منان برایشان فراهم کرده باز به آن رشد عقل نرسیدهاند و با قضاوت های اشتباه باعث خطای نادیده گرفتن همراها در این دانشگاه بزرگ شدهاند.
با سلام و تشکر
متن را باید چندین بار دیگر بخوانم تا مفاهیم آن را عمیقتر حس و درک کنم
در مورد قضاوت وجدانی ، من فکر میکنم شامل هم قضاوت در مورد خودمان می شود هم دیگران. متاسفانه ملاک من هنگام قضاوت درباره دیگران و خودم رضایت نفسم است نه وجدانم ( یعنی رضایت خدا )
در ارتباط با ریاضیات و عرفان من هم سوال دارم ، چنانچه فردی توضیح دهد ممنون می شوم
با عرض سلام خدمت دوستان و متیس عزیز
در مورد سوال دوستمان در رابطه با ریاضیات و عرفان به نظر این بنده حقیر . در ریاضیات چیزی نامفهوم نیست و همه چیز روشن و واضح است و در ان شک و تردیدی نیست و همیشه به به همان عدد می رسند. مثلا از جزیی ترین انها مثل دو بعلاوه دو ،همیشه چهار می شود چه برسد ریاضیات پشرفته مثلا جذرگرفتن و یا مشتق گرفتن عدی ، همیشه یک عدد بدست می اید.
چرا عرفان را هم مشابه ریاضیات دانستن همان طور که اشاره کردند زیرا برهانی که بتواند ثابت کند موضوعی را، باید خودش جوابگوی خودش باشد. آخرین مرحلهی منطق برهان است که قاطع باشد.منطق عرفانی به فرد کمک میکند مفاهیم دینی را با دقت تجزیه و تحلیل کند و به درک عمقی از مسائل معنوی برسد. شخصی که منطق عرفانی داشته باشد به این درک میرسد که « هیچ حُکمی از طرف خدا توسط پیغمبران برای مخلوق نیامده است که بر خلاف مصالح دنیوی و اخروی اشخاص باشد و با عقل و منطق تطبیق نکند. (آح۱، گ ۴۰۹)
پس اصول صحیح الهی و درستی که از طرف خدا امده و در همه ادیان یکی است و دو تا ندارد.
که البته چیزی که من برداشت کردم.
با عرض سلام
دوست عزیز shd ممنونم از اینکه وقتتان را صرف جواب به سوال بنده کردید ، بسیار قابل فهم و موثر بود .
Thank you so very much for the amazing articles .
منشاء اعتقاد به حقیقت , نیز اعتقاد به دنیای مفهوم و نامحسوس همان ریاضیات است.
هندسه از دایرههای کامل بحث میکند، اما هیچ شیء محسوسی کاملاً مدور نیست.
هر اندازه پرگار را به دقت به کار بریم باز نقائص و ناسازهایی در دایرهای که میکشیم وجود خواهد داشت.
نظریات عرفانی درباره نسبت زمان و ابدیت نیز به وسیله ریاضیات تقویت میشود؛
ریاضی، مانند اعداد، اگر اصولاً واقعیتی داشته باشند، ابدی هستند و در بستر زمان قرار ندارند. نظریه افلاطون که میگوید خدا «مهندس» (geometer)است و عقیده سرجیمز جینز Sir James Jeans که میگوید «خدا به علم حساب معتاد است» از اینجا آب میخورد.
دین ،از زمان فیثاغورس و خاصه از زمان افلاطون تاکنون کاملاً متأثر از ریاضیات و اسلوب ریاضی بوده است. »(تاریخ فلسفه غرب ص۸۸)
راسل سخنی در باب نسبت ریاضیات با عرفان دارد:«شاید بتوان گفت که فیلسوف اسیر موضوع کارخویش است ولی ریاضیدان ، مانند موسیقیدان، خالق آزاد دنیای خود است که دنیای زیباییِ منظم است» (همان ص ۸۲)
در قرآن نیز اصطلاح بنیادی قَدَر که در لغت به معنای هندسه و اندازه است مبنای حکمی ریاضیات و هندسه را قویتر ساخت و خدا را هندسه دانی کامل معرفی نمود که هرچیزی را به اندازه می آفریند : إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (قمر۴۹)
آنچه در نسبت میان ریاضیات و عرفان هست،در قضایای ریاضی بود.
قوانین ریاضی و هندسی در ارائه چنان مستحکم و استوار ظاهر میشند که مخاطب خود را به ایمان و باوری متقن فرا میخواند
کسی نمیتوانست ریاضیدان به معنای حقیقی خود باشد و از تأمل در باب حکمت و دانشهای وابسته به آن خود را بینیاز ببیند
با سلام. ممنونم از دوستانی که وقت با ارزش تون رو گذاشتین و جواب مرا در مورد قضاوت وجدانی دادین. ممنون میشم اگر دوستان ییشتر راهنمایی بفرمایند و مثالی در مورد قضاوت وجدانی به اعمال خودمان بدون قضاوت دیگران بزنند، بطوری که در زندگی روزمره کارایی داشته باشه. با تشکر
سلام مجدد
چند بار کامنت شما را مطالعه کردم. انشالا منظورتان را فهمیدم باشم
یک مثال میزنم
در جایی زندگی میکنم که به زبان آن کشور خیلی وارد نیستم
چندی پیش آزمایش و عکسبرداری از من انجام شد وقتی کار تمام شد و خانم منشی وقت بعدی را داد. بمن گفت دفعه بعد با همراه بیایید
روزی که وقت دکتر داشتم. خانواده ام هم سر کار بودن و من مجبور شدم بتنهایی بروم
منشی وقتی مرا تنها دید گفت باید با کسی می امدی و چون داروهای مختلفی داری باید کسی باشه که شما را راهنمایی کنه. من گفتم امروز کسی نبود با من بیاد اجازه بدین من برم داخل اتاق پزشکم و از ایشان که هم زبان خودم هستند کمک میگیرم
حتی خانمی وارد شدن و بمن سلام کردن و من فهمیدم میتونم ازشون کمک بگیرم
که باز هم منشی قبول نکرد خانم بمن گفت این منشی کمی بداخلاقه خلاصه …
بمن وقت هفته دیگه رو داد
وقتی بیرون آمدم دلم از این نوع برخورد گرفت
یک تایم کوتاهی شروع به قضاوت ایشون کردم. که مثلا لج کرد. بد اخلاقه خودخواهی کرد اگر خودش یا خانواده آش را جای من میگذاشت وووو
وبخودم گفتم حتما به پزشکم خواهم گفت که برخورد منشی شما خوب نبود
یکباره بخودم آمدم و گفتم یکتای عزیزم تا شما نخواهید مگر کسی میتونست با من این برخورد را بکند؟
حتما امروز صلاح نبود که من ویزیت بشوم
و دست از قضاوت آن خانم برداشتم
و اینکه نتونستم دلیلی قانع کننده برای خودم پیدا کنم و خودم را بخاطر این نوع رفتار قضاوت کنم ، البته ظاهرا، چون ما در من محدومان زندگی میکنیم .
فقط با خودم گفتم تو باید بیشتر تلاش کنی و زبان را یاد بگیری
و روی پای خودت بایستی
دوست عزیز تنها چیزی که بداد من رسید
این بود که بیاد موثر افتادم و ابی شد روی آتش دل من
و بخودم گفتم وقتت را هدر نده وظایفت را انجام بده
و تلاش کن زبان برزخ را یاد بگیری
این صحنه ای بود که بتو نشان دادن که در انطرف هیچکسی بتو کمک نخواهد کرد. مگر اندوخته های مفید معنوی ات
پناه بر خدا
«قضاوت وجدانی به تصمیمگیریها و اَعمال شخصی بر اساس اصول اخلاقی و ارزشهای معنوی حقیقی اشاره دارد»
تا به امروز کاربرد «وجدان» را تنها در مورد مسائلی که مربوط به اصول اخلاقی (حق الناس) باشد مد نظر قرار میدادم ولی امروز مطالعه این متن تلنگری بود تا متوجه شوم «وجدان» در مورد اصول الهی یا ارزش های معنوی (مثلا اصل توکل، اصل تسلیم، اصل موثر دیدن خدا) هم صدق می کند.
در مکالمه های روزمره بسیار میبینیم شخصی به دیگری میگوید«وجداناً این کار رونکن»، «وجداناً این حرف رو نزن»، «وجداناً اینطور نیست». بر همین منوال مثلا هنگامی که زیر سلطه نفس؛ ترس، نگرانی یا ناراحتی بر من غلبه میکند، گفتگوی درونی من می تواند اینگونه باشد:«وجدانا خجالت بکش…این همه معجزهی کوچک و بزرگ رو که دیدی، حالا که موقع امتحان شد همه رو یادت رفته؟ پس توکلت کجا رفته؟ خدا رو موثر ببین» یا مثلا «اراده کرده بودی فلان کار رو انجام بدی، وجداناً انجامبده، اراده ات را نشکن» در واقع اگر به وجدان رجوع کنم و بر گذشته مروری کنم خواهم دید که تمام آن احساسات منفی خلاف وجدان بوده. هرچه بیشتر به خود نهیب بزنم و به ندای وجدانم و بر خلاف خواست ایگویم عمل کنم، به مرور ندای درونی وجدانم را بهتر خواهم شنید و راحت تر عمل خواهم کرد.
با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و تشکر از متیس عزیز برای به اشتراک گذاشتن ابن مطالب گرم معنوی در این زمستان سرد معنوی
زیباترین جنبهی این مقاله از دید بنده اینست که، استاد فرمودهاند کلمهای در برهانالحق نیست برای زیبایی انشا نوشته باشم در هر کلمه چندین معنی و مفهوم گنجاندهام، من بیشتر به جملات و مفاهیم عرفانی و معنوی توجه داشتم اما در این مقاله میبینیم که از چند کلمه که در پایان نامهای برای یک سایل استاد فرمودهاند چه مفاهیمی گنجانده شده است، البته این نشان از روشنی ذهن نویسنده یا نویسندگان این مقاله و دید عرفانی و منطق بکار برده شده در مقاله نیز میباشد. لذا جا دارد برای اینکه این یافته را طی مقالهای برای همه منتشر نمایند که ما هم بتوانیم با دقت بیشتری به این کلمات و جملات برهانالحق بنگریم باشد که مورد عمل قرار دهیم آنچه را درک میکنیم
ما ناگزیر از قضاوت هستیم.
– همه درک ما از جهان درون (خود) و بیرون (دیگران) یک برداشت تفسیری است بر مبنا قضاوت
– ما هرگز در نقطه صفر روی محور قضاوت نیستیم
– سؤ گیری و انحراف از درک حقیقت (قضاوت ) رابطه مستقیم با تربیت وجدان ماست
– افلاطون کاملترین بی عدالتی را عادلانه دانستن قضاوت تعریف میکند
– وجدان تعلیم یافته با اصول اخلاقی حقیقی میتواند ابزار سنجش انحراف از قضاوت را به ما نشان دهد
– از اینکه آگاه باشیم که قضاوتهای ما آلوده به فرضیات فکری ماست
– آگاه بودن در ریسک اخلاقی در قضاوت
برای همین هست که در کتاب طب روح دکتر بهرام گفتن آزادی اندیشه صرفا یک توهم است.
با سلام وعرض ادب از متیس عزیز وسپاسگزارم از اینکه مطالب به موقع گذاشته می شود
به نظر من در این یخ بندان این چهاررکن خیلی مهم هستند همه این چهار رکن بستگی به توجه ما وپرورش فکر صحیح دارد در کتاب ملک جان صفحه ۵۷ می فرمایند توجه دائم با عمل میسر می شود اعمال مطابق میل خدا توجهاست اگر یک گوشه بنشینی وفقط فکر کنی مثل دیوانهها می شود پس نفکر وایمان به تنهایی کافی نیست برای فهمیدن باید به عمل پرداختوانسته هارا تجربه کرد انشالله که خدا به ما توفیق بدهد تا عمل صحیح انجام بدهیم
با سلام ًو احترام.
سپاس از زحمات شما.
با سلام به همه عزیزان
در رابطه با توضیحات مربوط به عبارت «نظر دقیق» و نتیجه گیری آن مبنی بر اینکه « مؤثر در همه چیز یکتاست، و بدون تأیید او، هیچکس نه میتواند به او کمک کند و نه میتواند به او صدمه بزند. اگر اتفاق ناگواری پیش بیاید، میداند که نتیجه حتماً به سودش خواهد شد.» تجربه خاضعانه بنده اینست:
عموما یکی از زمانهایی که شخصا توجهم به شکل جدی به این موضوع جلب می شود مواقعی است که درگیر یک بیماری جدی یا کمی جدی می شوم. مستقل از اینکه بواسطه درک کم عمقم از مسائل معنوی، سعی می کنم با تلقین به خودم موضوع «موثر در همه چیز خداست» را مکررا یادآوری کنم، اتفاق جالبی که در این زمانها برایم رخ می دهد اینست که در زمان مطالعه کتابها یا متون «ایندپت» و «متیس»، انگار حداقل برای مدت کوتاهی، مطالعه با شدت و دقت بیشتری انجام می شود، در حالی که در زمانهای عادی و سلامتی در بسیاری از موارد اینگونه نیست.
طبیعتا منظورم این نیست که برای درک موضوع یاد شده و «نظر دقیق» ادم مریض بشه بهتره ، ولی خوب یه جورایی هم مثل اینکه جواب میده
استاد میفرمایند
باید همیشه خود را مثل کشتی شکسته ای بدانیم که در طوفان گرفتار شده وامیدی بغیراز خدا نداشته باشیم
و با همان هیجان با خدا ارتباط برقرار کنیم تا نتیجه بگیریم
کسانیکه درد دین داشته باشند در این دانشگاه پایدار میمانند.
با سلام وخسته نباشید ،تشکر از متیس عزیز ودست اندرکاران گرامی ،شکر و سپاس بی پایان از در گاه خدای یکتا نسبت به نعمت هایی که در دسترس ما قرار میدهد ، وتشکر از کار برانیکه نظراتشان را به اشتراک گذاشته اند ،تشکر از F.R ،که توضیحی در مورد ریاضی با مثالی ساده ، و درمورد قانون ونتیجه ثابت ان توضیح داده بودند ،در مورد رشد عقل سلیم و قضاوت نکردن در مورد دیگران ، عقل سلیم هرجقدر هم رشد کنه بدون کمک یکتا هیچ کاری نمیتوانیم بکنم ،پس در هرموردی ،کاری میخواهیم انجام بدیم باید توجه به مبدا ودرخواست کمک کنیم ،نفس همیشه در کمین هس ،پناه میبریم به درگاه یکتا و بی همتا که مارا از شر نفس اماره حفظ کنه آمین ،در مورد قضاوت دیگران ،میفرمایند هیچ کس را قضاوت نکنین ،بهترین قاضی بغیر از خالق چه کسی میتواند باشد ،در گفتاری میفرمایند ،در روز جزا وسزا از روی، وضعیت شخص ، اعمال و نیت شخص را در نظر خواهند گرفت ،وچون ما از وضعیت شخص اگاه نیستیم نمیتوانیم قصاوت کنیم ،پس سالک راه حق باید نگاهش را از روی دیگران بردارد وشش اسبه به راه خود ادامه دهد ،یا ذره بین را به روی خود برگردان ،در ان دنیا هر کس حوابگوی اعمال خودش هس ،توفیق دهد تا بتوانیم در هرکاری اورا حاضر و ناظر بدانیم واز شر نفس اماره به او پناه ببریم .
با عرض سلام :
ممنون از همه دوستان ونظراتشان ، در مورد دوست عزیز نغمه ، از خصوصیاتی که در مورد قضاوت کردند مورد (اینکه آگاه باشیم که قضاوتهای ما آلوده به فرضیات فکری ماست )برایم خیلی پراتیک است. مهمترین نکته ای که می توانیم در هنگام قضاوت به خود یاداوری کنیم، این است. و این را کاملا وقتی که شروع به قضاوت می کنم برایم قابل لمس است ،که در خیلی از موارد مرا وادار به قطع کردن ان می کند و متوجه می شوم که از فرضیات فکری ناقص من است و خدا را شکر می کنم. ممنون و متشکر از همگی.
با سلام تشکر از همه دوستان که نظرات ارزشمندشان را به اشتراک می گذارند. من هم آنچه از قضاوت وجدانی می فهمم آن است که مارا از قضاوت درمورد دیگران منع کرده اند اما در مورد عمل بد و یا اشتباه امر دیگری است و حتی توصیه شده تا آنجا که از دستمان بر می آید جهت اصلاح امور اقدام کنیم. برای فهم این مطلب بسیار عمیق لطفاً به سایت برهان الحق شرح فصل چهارم مراجعه کنید : انجا که می فرماید : “خلفت چون صنع خداست ذاتاً بد نمی شود اما رفتار و اعمال یک انسان تحت تأثیر نفس اماره شرور می تواند ناپسند و مغایر انسانیت ، حتی ضد انسانی شود”. البته وظیفه اولیه انسان آن است که با نفس اماره خودش بجنگد اما به نظرم تحت شرایط خاصی می تواند بقیه را مورد قضاوت قرار دهد. مثلاً اگر بر اساس کار کارشناسی و تخصصی باشد مثلا نقد داستان یا فیلم. یا اینکه مسئوولیت ارزیابی دیگران را داشته باشد مثلا مسئولیت ارزیابی کار کارمندان یک اداره را داشته باشد و یا خیر عمومی در آن باشد یعنی جامعه از آن منتفع شود. و در هر حال نیت خودرا چک کند که هدف او از این تحقیر طرف مقابل و لذت نفس اماره خودش نباشد.
با سلام و تشکر
وقتی به سؤال و جواب مورد اشاره مقاله مراجعه می کنیم، قضیه روشن تر میشود.
استاد از ص٣٢ تا٣٩ برهان الحق در مورد موسیقی و حلال و حرام بودن آن، با ذکر شواهد و ادله مستند و منطقی توضیحات مبسوط داده اند. اما سؤال کننده با وجود این توضیحات مستدل، قانع نشده و دلایلی جهت رد مطلب فوق بیان داشته. استاد اندرزگویانه پاسخ می دهند که لازمه درک موضوع، داشتن فکر روشن، منطق عرفانی، نظر دقیق و قضاوت وجدانی بوده است.
شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که هنگام قضاوت در مورد شخصی یا امری اعم از گفتار، رفتار، خصوصیات، نوشتار و….روش صحیح اینست که این چهار رکن را در نظر بگیریم.
١- با فکر روشن شخص یا موضوع را بررسی کنیم، یعنی توجه کنیم برداشتمان صحیح است نه همان طور که بعضی دوستان اشاره کرده اند حاصل تخیل و توهم ماست.
٢- دیدمان همراه با منطق عرفانی باشد، یعنی حقیقت امر را در سوژه ببینیم و بپذیریم نه اینکه برای خوشایند ایگو، توجیهاتی جهت مردود کردن بتراشیم.
٣- با نظر دقیق و همه جانبه تمام نکات را مد نظر قرار دهیم نه بطور سطحی و ناقص مواردی را ببینیم و از مواردی چشم پوشی کنیم.
۴- و سرانجام با رعایت اصول فوق، قضاوتمان بر اساس ندای وجدانمان باشد نه مطابق خواست ایگو.
در این صورت چنانکه استاد در انتهای پاسخ فرموده اند، نظر و قضاوتی با بصیرت و منصفانه خواهیم داشت.
به امید موفقیت.
با سلام و قدرشناسی از زحمات متیس عزیز .
تا انجا که فهمیده ام ، قضاوت در مورد دیگران رابطه خیلی نزدیکی با احساسات ما به آن شخص یا موضوع دارد . اگر کسی را دوست داشته باشیم اعمال او را به دیده اغماض می نگریم و ایرادهای او کمتر به چشم ما می اید ولی اگر بهر دلیل دل خوش از چیزی یا کسی نداشته باشیم موارد کوچکی که به دید ما نادرست میاید بزیر ذره بین برده و برای خودمان بزرگ میکنیم و قضاوت عجولانه میکنیم . قضاوت صادقانه بدون حب و بغض برای من نپخت خیلی مشکل است .
با عرض سلام و احترام در رابطه با قضاوت کردن کتاب “ندانسته قضاوت نکنیم ” از مجموعه اخلاق در زندگی روزمره برگرفته از سخنرانی های انجام شده در بنیاد استاد الهی نویسنده: کلود برژه بسیار کاربردی و کمک کننده است.
باسلام
از بابت درج این مقاله پر نکته و پر اثر هرچقدر تشکر و قدردانی نمایم باز کم است و هیچ کلمه ای قادر به بیان آن نخواهد بود . مطالعه ی کتاب برهان الحق جز برنامه ی روزانه من می باشد، با مطالعه ی به کرات این مقاله به ناگاه یاد این جمله از کفتار ۱۰۵ آثار جلد ۲ افتادم ( در«برهان الحق» کلمه ای نیست که آن را به خاطر انشا یا زیبایی جمله نوشته باشم و در هر کدام چندین معنی مستتر است………) و از یکتا استدعا نمودم که در زمان مطالعه قدرت درک و فهم درست مطالب را به ما اعطا فرمایند.
با سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان
همراه عزیز، خیلی ممنون از کامنت و به اشتراک گذاشتن تجربه گرانبهاتون.
سوالم را کمی باز میکنم و آن اینکه، مثلاً اگر من در خانوادهای که هستم، یکی از اعضای خانواده بارها و بلکه سالها بهم دروغ گفته باشه و رفتار نا متعادل داشته باشه و غیره و الان اگر شخصی دیگری از خانواده یا بستگان با اون شخص قصد تعامل یا کاری رو داشته باشه و از من نظر بخواهد، من چطور میتوانم بدون قضاوت در مورد اعمال اون شخص نظری بدهم؟ اگر به دیگری هشدار ندهم آیا شخص مشورت کننده رو در خطر قرار نداده ام؟ واقعا ممنون میشم اگه دوستان راهکار یا تجربه ای که دارند راهنمایی بفرمایند
سلام
Merdy عزیز
استاد درجایی از آثارالحق فرموده اند
دراین گونه موارد، اگر صدرصد مطمئن باشیم بدون این که بدگویی و… کنیم(نقل قریب به مضمون)
به شخص مشورت کننده، بگوییم به نظر من صلاح نیست
بهتراست بیشتر تحقیق کنی
اینطوری هم هشدار لازم داده شده
هم بدگویی و… انجام نشده
سلام
مقاله بسیار عالی بود
نظرات عزیزان هم کامل کننده بود
آنچه میماند تشکر از همه، اعم ازمتیس وخوانندگان گرامی است که
من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق
خدایا ازتو فقط رضایتت را می خواهیم….
اصولی که در ترسیم جهت درست در زندگی نقشی مؤثر دارد و در نهایت میتواند فرد را به سوی رشد و تکامل روحی حرکت دهد، عبارتند از:
۱-«تعصب بی جا و محبت بی جا جز اینکه حقیقت را ریشهکن کند چیز دیگری نیست.» (آح۲، ص ۳۵۰).
۲-« هیچ حُکمی از طرف خدا توسط پیغمبران برای مخلوق نیامده است که بر خلاف مصالح دنیوی و اخروی اشخاص باشد و با عقل و منطق تطبیق نکند. (آح۱، گ ۴۰۹).
۳-« مؤثر در همه چیز یکتاست، و بدون تأیید او، هیچکس نه میتواند به او کمک کند و نه میتواند به او صدمه بزند. اگر اتفاق ناگواری پیش بیاید، میداند که نتیجه حتماً به سودش خواهد شد…»(راهنمای عملی ص ۲۰۵).
۴-«انسان واقعی کسی است که از خوشی دیگران خوشحال شود و لذت ببرد، و در ناراحتی دیگران غمخوارشان باشد. نشانه دیگرش این است که از کارهای پست تنفر دارد و از کارهای برخلاف وجدان و شرافت منزجر است.» (آح۱ گ۳۳۰).
با سلام و تشکر
ش عزیز ممنون بابت معرفی کتاب ، درکی از تجربه ایی رو میخواستم به اشتراک بگذارم که امیدوارم کمکی باشه به قضاوت کردن همه ما،
حدود ۱۰ سال پیش دنبال همچین عنوانی از کتاب بودم و چون عنوان کتاب رو فراموش کرده بودم نمیتونستم پیدا کنم و حالا این کتاب معرفی شد ، از اون سال اتفاقات و تجربیاتی رو پشت سر گذاشتم که از اینهمه قضاوت ظاهرا درست ولی باطنا اشتباه در تعجب بودم ،همه ما به خاطر اطلاعاتی که به دست میاریم و مقایسه با اون اطلاعات ( به ظن خود درست ) دیگران و حتی خودمان را قضاوت میکنیم ،
همه ی ما در معرض قضاوت براساس شواهد و رفتارهای ظاهری هستیم (مخصوصا حالا که فضای مجازی ماهارو بمباران اطلاعات میکنه ) ولی همه ی ما میدونیم که چقدر این قضاوت هایی که به سمت ما هست اشتباهه ولی با تمام اینها دوباره و دوباره با همان روش دیگران ، دیگری رو قضاوت میکنیم . منظورم قضاوت خالی از حب و بغض هستش ، قضاوتی به ظاهر درست و به جا ، فهمیدم همه ما رفتارهایی داریم ولی هرکدوم از ما براساس نیتی ، شرایطی ، تجربه ایی ، افکاری ، آن رفتار رو انجام میدیم و قضاوتی میشویم ،
از طرف دیگران قضاوت میشیم که ثابت کنند کتاب هایی که خواندند ، تجربیات سالهای پربارشون نسبت به آدمها ، و در کل تمام افکار و عقایدشون درست و صحیح است که بتونیم با اعتماد به نفس بیشتری قضاوت کنیم و پیش بریم ، و حتی شاید به خاطر همین اعتماد به نفس کاذب به موفقیت هایی برسیم
در طی این سالهابه خاطر قضاوت ها ، بدون نیاز به اون کتاب یاد گرفتم که حاق واقع همه چیز را فقط خدا میداند و بس .
به نظر این بنده ی کوچک و بی تجربه ، ( امیدوارم درست فهمیده باشم ) هیچ آدم خوب و بدی وجود نداره آدم ها در شرایط مختلف و گذشته ایی که داشتند رفتاری نشون میدن که شاید اکر من در آن جایگاه و شرایط و گذشته و افکار و نیت اون باشم حتی بدتر رفتار میکردم ،
حتی خلاف کار ترین آدم ها در اون دنیا ، براساس نیت ، موقعیت و … مجازات متفاوتی دارن. و لی ما همه رفتارها رو به یک چشم میبینیم و میسنجیم ،
به نظر این بنده ی پر از گناه ، ماها صرفا حق داریم احتیاط کنیم و نه قضاوت ، آن هم در مواقعی که تصمیم بزرگی یا معامله ایی در پیش داریم ولی اینکه خودمون رو به خاطر تجربیاتمون در جایگاه خدا قرار بدیم به نظرم خالی از لطفه ،
با تمام این صحبت ها ، شخصی هم که اشتباه قضاوت میشود بی تقصیر و بی گناه نیست که نتونسته افکار اجتماع رو بسنجه
و بهتر برخورد کنه ولی باز ماها نمیدونبم اون شخص در چه موقعیتی این ناتوانی رو داشته ،
به نظرم قضاوت حتی درست و به جا هم میتواند اشتباه باشد ( گاهی اوقات)
بدی را از لحاظ انتقام فراموش کنید اما هیچ وقت هم آن شخص را مورد اعتماد قرار ندهیدو گولش را نخورید ودوست خود نپندارید.» ونیز:«…محبت وگذشت تا حدی جایز است که سالک مورد سوءاستفاده قرار نگیرد،والا ضرر به اجتماع محسوب میشود.»
هر کسی خودش باید از طریق تعالیم و قوه تشخیص و تمیز. و صد البته مشورت با یکتا تصمیمات درست بگیرد انشالا
با سلام و درود.
از دوستان عزیز مخصوصا همراه عزیز و احمد پ ح گرامی بسیار تشکر میکنم برای ارسال کامنتتان. بسیار عالی بود.
آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه عزیزان دارم
سلام و درود
ما نمی توانیم دیگران را از لحاظ خوب و بد بودن قضاوت کنیم چون در این صورت دچار یک غرور کاذب می شویم .
دیگران آیینه هایی برای شناخت خودمان هستند . ما در زندگی اجتماعی می توانیم رفتار های خودمان و دیگران را مشاهده کنیم و قضاوت کنیم بدون آنکه خود شخص رو مورد قضاوت قرار دهیم . اگه نکته ی مثبتی از دیگران دیدیم نگاه به وجود خودمان بندازیم و اگر آن نکته ی مثبت را نداریم سعی در پرورش آن در وجودمان بکنیم و اگر رفتار منفی مشاهده کردیم آن را در وجودمان بخشکانیم و ماهیت شخص را قضاوت نکنیم ، ففط رفتار ، آن هم برای پیشرفت در معنویت نه مقایسه ی خود با دیگران.
گر عمل بد شد کسی بد آن عمل * تو بکوش بر محو و مثلش ماحصل
آدم مغرور نقاط قوت خود را با نقاط ضعف دیگران مقایسه می کند،
آدم فروتن و صادق نقاط قوت دیگران را با نقاط ضعف خود مقایسه میکند.
پس مقایسه وجدانی برای پیشرفت لازم است.
خود استاد هم برای پیشرفت مقایسه را توصیه کرده اند
با درود فراوان باید عرض کنم که به کمک یکتا و عقل سلیم که به آن برسیم آن وقت هست که …. لبها را بهم دوخته و سعى در بهینه سازى عمل خود میکنیم ودر کمک به مخلوق خدا سعى میکنیم کم نکنیم .
سلام و درود
مقاله بسیار آموزنده و عالی بودو نظرات دوستان هم بسیار عالی و کمک کنننده.
تشکر از متیس بلاگ
باسلام و تشکر .ازاین مقاله بسیار سودمند عملی . توجه وسعی در آیتم های عملی بتوانیم تکمیل انسانیت کنیم و رضایت یکتای مهربان را بدست آوریم.
با سلام وتشکر فراوان اولا از متیس و ثانیا از این همصحبت های مثبت و مفید که با کامنت های خود موجب رشد فکری معنوی شنونده می شوند، واقعا شکر
با عرض سلام و ادب خدمت همگیوتشکر بی پایان از متیس عزیز
، موضوع این دفعه هم مثل همیشه پراتیک وتاثیر گذار بود بخصوص مطالب و تجربیاتی که دوستان مطرح کردند که مثل همیشه با تکرار مطالب و تجربه هریک از انها راه گشایی برای مبارزه با این نفس خستگی ناپذیر که در هر نفس با ماست باشد.
باز کردن مطلب توسط دوست عزیز ام اف خیلی می توان در طول زندگی اگر با توجه باشیم کمکمان کند . امیدوارم که بتوانیم …. بتوانیم کمی از این بی خبری معنوی با اراده بیرون بیاییم. و همان طور که فرموده اند : کلید باب تمام مقامات معنوی اراده است.
با عرض سلام
مسله قضاوت یکی از اصولی را در زندگی دیدم که در هر لحظه از زندگی در وجودمان است ، حتی زمانی که داریم کامنتها را می خوانیم بعضی ها را بطور ناخوداگاه که با فکر ما همخوانی ندارند قضاوت مى کنیم ، که باید با تمام حواس به ان توجه داشته باشیم درست است که کسی اینرا نمی بیند ولی در افکار وذهن مان اگر انرادرست تربیت نکنیم جزو خصوصیاتمان می شود که می تواند به بقیه اصول ذکر شده در بالا را تحت تاثیر قرار دهد.