ورای مغز: به سوی مدل سازی ریاضی احساسات و عواطف
مقاله زیر موضوع تحقیق محقق آمبرسیو در دانشگاه لوهاور نرماندی (فرانسه) است. همانگونه که از سبک نگارش آن مشخص است موضوع آن برای متخصصین در رشته کنترل اتوماتیک و آمار ارائه شده است. از این رو، درک آن برای خواننده غیر متخصص که با فرمولهای ریاضی آشنایی ندارد، دشوار خواهد بود. هدف از انتشار این مقاله بررسی یا درک فرمولهای ریاضی نیست، بلکه اشاره به این مطلب است که موضوع معنویت توجه دانشمندان علوم ریاضی را نیز به خود جلب کرده است.
این محقق ریاضی سعی دارد، روشی را طرح ریزی کند که به کمک آن بتواند احساسات را که همواره موضوع مطالعه دانشمندان علوم انسانی بوده از جنبه ریاضی نیز بررسی کند. واضح است که این روش تحقیق در حال حاضر جنبه تئوری دارد و کاربُرد عملی آن پیشنهاد نشده است. اما این چنین بررسیهایی زمینه را برای تفکر فراهم میکند، به خصوص که اکثریت مردم معنویت را به عنوان علم درنظر نمیگیرند و به روش فلسفی برای درک معنویت ارجحیت میدهند. این گونه بررسی علمی همانطور که نویسنده آن گفته است، پیشبینی میشود در آینده به ابزاری مهم برای توصیف احساسات و رفتارهای متعاقب آن تبدیل شود.
پیشزمینه
احساسات کلید اصلی برای شناخت انسان است. تأثیری که احساسات در رفتار حیوان و انسان میگذارد اهمیتی بنیادین دارد. احساسات از دیرباز موضوع مطالعه دانشمندان مختلف بهخصوص فلاسفه و عارفان بوده است. در علوم مدرن، چندین دهه است که پدیده احساسات، تحقیقات فزایندهای را به سوی خود جلب کرده؛ بهخصوص در زمینههای روانشناسی، روانپزشکی، علوم اعصاب و بیوشیمی. از آنجاییکه احساسات تاکنون مستقیماً قابل ردیابی نبوده و ابزاری نیز برای اندازهگیری آن وجود نداشته، علم فیزیک و ریاضی برای توصیف دقیق پدیده احساس به طور آکادمیک مورد استفاده قرار نگرفتهاند.
با تکیه بر آثار استاد الهی و این فرضیه که روح انسان و روانش ممکن است در ما (هم در خودآگاه و هم در ناخودآگاه) مانند امواج الکترومغناطیس ظاهر شوند، در اینجا چند مدل ریاضی را پیشنهاد میکنیم که با تجربیات شخصی انسان از احساسات و شناخت عواطف مطابقت میکند. تا آنجا که میدانیم، چنین تعریف ریاضیای تاکنون ارائه نشده است. این به ما امکان میدهد کمیت (شدت) و کیفیت (ماهیت احساسات و فرکانس آن) پدیده احساسات را بررسی کنیم. این مدلسازی، رویکرد علمی جدیدی از ماهیت ذهن ارائه میدهد که مکمل تحقیقات مداوم درباره بروزات فیزیولوژیکی احساسات است. پیشبینی میکنیم که چنین رویکرد و مدلسازیِ ریاضیِ مربوط به آن، به ابزاری مهم برای توصیف احساسات و رفتارهای متعاقب آن تبدیل شود. این مدلسازی، در تکمیل الگوهای کنونیِ نوسانات و پویایی مغز، یک مسیر مفید تحقیقاتی، با اثرات بالقوه وسیع و عمیق در زمینههای ریاضیات، فیزیک و علوم شناختی و رفتاری ارائه میدهد.
۱- مقدمه
احساسات به عنوان یک پدیده محرک در روح انسان، از دیرباز توسط فلاسفه مشهور دوران باستان مورد بحث قرار گرفته است. اخیراً، الگویی که فروید از «خود» ارائه داده است، به خصوص، بخش خودآگاه و ناخودآگاه آن و همچنین اید به عنوان منبع غرایز لیمبیک و مهاجم، نمایی کاربردی ارائه میدهد که با آن میتوان میان تعریف احساس و طرز رفتاری که از آن ناشی میشود، ارتباطی منطقی یافت. در آثار استاد الهی، روان، فقط بخش کوچکی از روح است و ویژگیهای صفاتی مختص به انسان (مانند خلاقیت، هوش ویژه انسانی، یا حس اخلاقی، اخلاقیاتی که انسان را از حیوان متمایز میکند)، بیشتر ناشی از طبیعت ذاتی روح انسان است تا اثرات اجتماعی و فرهنگی. در الگویی که استاد الهی ارائه داده، آن بخشی که برای این تحقیق حائز اهمیت میباشد و مورد استفاده قرار میگیرد اینست که اثرات روح و روان با امواج الکترومغناطیس مقایسه شدهاند. لازم به ذکر است که تشعشعات الکترومغناطیس دو ویژگی اساسی دارند: ۱- دامنه طیف فرکانسهای موج ۲- شدت آن.
برای توضیح احساسات، این دو ویژگی کاملاً مناسباند. اولاً، میتوان گفت فرکانس یک احساس، کیفیت آن را تعیین میکند. مثلاً احساس غریزه جنسی از نظر کیفی با احساس عصبانیت متفاوت است. از نقطه نظر ریاضی، این دو احساس را میتوان با دو فرکانس مختلف توصیف کرد. به همان صورت حالت روان را میتوان مجموعهای از امواج مجزا که هر یک فرکانس خاص خود را دارند در نظر گرفت. همانطور که تشعشعات الکترومغناطیس میتوانند به اجزای مجزای آن تجزیه شوند.
دوماً، شدت یک احساس با نیرویی که در درونمان ایجاد میکند ارتباط دارد که سرانجام ما را به سوی یک رفتار خاص میکشاند. مثلاً طغیان احساس عصبانیت که شکلی حاد از عصبانیت است به رفتاری نامناسب در ارتباط با اخلاقیات و قوانین اجتماعی منجر میشود. در زیر برای تعریف ۱- تکانه شدید عصبانیت ؛ ۲- کنترل آن، دو ابزار ریاضی را ارائه میدهیم.
۲- طغیان عصبانیت به صورت یک سری از توابع نرمال( گاوسی) که به توزیع دیراک متمایل میشوند
۲.۱ یک تجربه عادی از عصبانیت
در زندگی روزمره، عصبانیت میتواند به طرق مختلف بروز کند. بعضی موقعیتها ممکن است بارها و بارها تکرار شوند. محرکهای مشابه از محیط خارجی، واکنشهای مشابهی را در خودآگاه روانی ما ایجاد میکنند. در اینجا به یک تجربه معمولی اشاره میکنیم. فرزندتان یا یکی از نزدیکانتان کاری انجام میدهد که بهنظر شما کاملاً اشتباه است. مقداری انرژی، به طور سریع در شما ایجاد میشود که ابتدا از آن آگاه نیستید ولی فوراً آن را احساس میکنید و ناگهان به شدت خود را نشان میدهد. این موجی از عصبانیت است که شما احساس میکنید. یعنی انرژیای شما را وادار میکند تا شیئی را که در دستتان بود پرت کنید! افراد زیادی دقیقا چنین احساسی را در روان خود تجربه کردهاند. به نظر میرسد قیاس ریاضی زیر، برای این تجربه معمولی میتواند مناسب و به جا باشد: گرایش یک سلسله تابع نرمال به سمت تابع دیراک.
۲.۲ سلسله توابع نرمال و توزیع دیراک. کاربردی برای عصبانیت
تابع نرمال در دامنه اعداد حقیقی (ℝ) با فرمول زیر به دست میآید:
تابع نرمال در زمینههای مختلفی در ریاضیات استفاده میشود و طیف وسیعی از کاربردها را در برمیگیرد. در این معادله توزیع منحنی با میانگین صفر و انحراف معیار σ (سیگما) نشان داده شده است. چیزی که در اینجا مورد نظر ماست قضیه زیر است که در ریاضیات به خوبی شناخته شده و نمایانگر این است که وقتی مقدار σn به سمت صفر میل میکند، تابع نرمال (که در بالا در فرمول (۱) نشان داده شده است) به سمت تابع دلتای دیراک یعنی یک ضربه یا (Impulse) نزدیک میشود . دیراک یا δ (دلتا) یک تابع ساده و فشرده در صفحه D(ℝ²) است، به طوری که برای هر ϕ∈D(ℝ²):
در اینجا باید این قضیه را از نظر انرژی تفسیر کنیم و همچنین آن را به پدیده احساسات نسبت دهیم. ابتدا باید یاد آور شویم که مقدار σ (سیگما) هر اندازه باشد انتگرالِ فرمولِ نرمال است (که در بالا در فرمول (۱) نشان داده شده است). با در نظر گرفتن تابع نرمال به عنوان یک تراکم انرژی، تفسیر این قضیه این است که وقتی σ (سیگما) به صفر نزدیک میشود توزیع انرژی در محدوده باریکتری صورت میگیرد و در آخرین حد، کل انرژی در یک نقطه (صفر) متمرکز میشود. این به خوبی بعضی بروزات عصبانیت را توصیف میکند، مانند طغیان عصبانیت که در بالا توضیح داده شد. وقتی فرد آرام است، انرژی عصبانیت در کل روان ( در اینجا توسط ℝ² نشان داده شده) پخش شده است.
به محض این که محرکی روی میدهد این انرژی تمام توجه ما را به خود جلب میکند و سرانجام به طغیان عصبانیت منجر میشود که متناظر با تابع دلتای دیراک میباشد و در شکل ۱ نشان داده شده است. باید در نظر داشت که در مقایسه با امواج الکترومغناطیس، انرژی مورد نظر در اینجا شدت عصبانیت در هر نقطه از روان است. فرکانس آن که در این مثال تعریف نشده، به طور ضمنی نمایانگر این واقعیت است که انرژی کیفی عصبانیت، خاصِ خود است. به همان صورت که طیف رنگ آبی با دامنه فرکانس ۶۲۰-۶۸۰ تراهرتز خاص به خود میباشد.
۳- کنترل احساسات از دیدگاه ریاضی
در این قسمت یک مدل فرضی ساده برای کنترل احساسات معرفی میشود. دو فرضیه ریاضی کنترل بهینه، و اصل حداکثر پونتریاگین، تکنیکهای کلاسیکی هستند که برای مبارزه با رفتارهایی که کنترل آنها نیاز به زمان دارند، استفاده میشوند. در اینجا با محاسبات بسیار واضح یک مثال ساده میزنیم که در ضمن برای کنترل عصبانیت بسیار مناسب میباشد و همچنین راه حلی را که برای مسئله در نظر گرفته شده، ارائه میدهیم. فرض کنیم به دنبال یک محرک خارجی، انرژی عصبانیت، مطابق قانون زیر در خودآگاه ما ظاهر میشود:
این معادلات طوری تنظیم شدهاند که اگر کنترل نشوند، انرژی در یک نقطه متمرکز میشود، سپس طغیان عصبانیت رخ میدهد و ما کنترل را از دست میدهیم. فرض میکنیم که محرک، قبل از زمان صفر شروع شده است و در زمان صفر، ما عصبانیت را به طور ملموس در خود احساس میکنیم و سعی میکنیم بر بروزات آن مسلط شویم.
α (آلفا) در اینجا عدد مثبتی است و تابع α(t) تعریف کننده نیرویی است که برای کنترل بروزات عصبانیت لازم داریم. میتوان شرایط مورد قبول را به این صورت شرح داد:
که EM نمایانگر میزان حداکثر شدت عصبانیت قابل قبول (کنترل شده) است. ما به دنبال حداقل α (آلفا) هستیم که مستلزم کمترین تلاش است که در هر زمان t معادله ۲ ارضا شود. به صورتی که در زمان نهایی T انرژی
که Es نمایانگر میزان بسیار کمی از عصبانیت معمول است، یعنی حالتی که شخص آرام است. این بدین معنی است که در زمان T نهایی، فرد موفق شده حالت روان خود را به یک حد عادی برساند. فرض کنیم:
با این فرض که:
یعنی شدت عصبانیت در زمان صفر، زمانی که ما آن را حس میکنیم کمتر از حداکثر شدت قابل قبول است. ولی میزان بسیار کم عصبانیت معمول کمتر از شدت شروع آن است. ما میخواهیم این تابع را به حداقل (مینیموم) برسانیم.
و این نمایانگر کل تلاشی است که در زمان بین صفر و T با شرط زیر صورت گرفته است:
ما این تابع را با حرف P نشان میدهیم. در اینجا، اجازه میدهیم که مقدار آلفا (α) بین صفر تا بینهایت باشد. این فرضیه را در زیر توضیح میدهیم. با فرضیههایی که در بالا در نظر گرفتیم، قضیه زیر صدق میکند.
قضیه ۲ – هر تابع غیر منفی که در معادله زیر صدق کند:
و برای تمام مقادیر t بین صفر تا T بهطوری که:
راه حل مسئله میباشد.
مضافا این گزاره صدق میکند:
گزاره ۱- چنانچه:
و با فرض این که:
یا:
در این صورت تابع:
بهترین راه مسئله را فراهم میکند. در این صورت بهترین مسیر به این صورت زیر داده میشود:
دو نتیجه ریاضی بالا، راه حلی برای مسئله کنترل عصبانیت فراهم میکنند. با این حال، در نظر داشته باشید که در فرضیههای بالا α مجاز است هر مقداری را بین (∞+ ,۰) شامل شود. به این معنی که فرد باید انرژی نامحدودی را برای کنترل عصبانیت استفاده کند. یا می توانیم فقط مقدار انرژی محدودی را برای کنترل α فرض کنیم. برای مثال فرمول زیر:
برای عدد ثابتِ C مستلزم صرف انرژی محدودی است. در این صورت وقتی α خیلی بزرگ باشد مسئله راه حلی نخواهد داشت. این بدین معنی است که برای شخص، غیر ممکن است بدون یک انرژی اضافی بیرونی بتواند عصبانیتش را کم کند.
با سلام و تشکر از متیس عزیز بنده چیزی متوجه نشدم اما وقتی میفرمایند معنویت علم است والان از طریق علمی این موضوعات مثل همین مورد عصبانیت را بررسی میکنند وثابت میکنند ما هم سعی کنیم با انجام اعمال خدابسندانه نظر یکتا را جلب کنیم تا انرژی لازم را داشته باشیم که با این بدیهای وجودمان مبارزه کنیم نا امید نباشیم . حتما خدا کمکمان میکند .
با عرض سلام و تشکر از این مقاله جالب.
میشه، یکنفر که به ریاضی وارد هست، ساده بگه، معنی کلی این مقاله چه هست؟
با تشکر
سلام تا انجا که من متوجه شدم،می گوید بدون یک انرژی کمک کننده خارجی نمی توان بر انرژی قوی و مخرب عصبانیت غلبه کرد.و ان انرژی خارجی،چیزی جز انرژی فراعلی نیست که از منبع حقیقی الهی صادر شده باشد.به عبارتی بدون ابن انرژی مافوق علی
کل معادله وجودمان باطل می شود و کاری از پیش نمی بریم.
تو گفتاری هم در جلد یک بصورت مستقیم اشاره شده فرق راه سلوک با روانشناسی/روانکاوی این هست که با روانکاوی وقتی بر نقطه ضعفی غلبه میکنی دوباره از طریق دیگری بروز میکنه ولی کسی تحت نظر استاد یا راهنمایی معنوی صلاحیتدار روی خودش کار میکنه نیروی معنوی مانع از این مورد میشه (نقل به مضمون کردم)
اینطور فکر مى کنم بِه نظر من که بِه طور کاملاً علمى از طریق ریاضیات اولاً یکبار دیگر اثبات شد این تعالیم بازى با کلمات و لفاظى فلسفى نیست بلکه معادلات و محاسبات دقیق علمى است ثانیاً اثبات شد که مهار حمله هاى شدید و ناگهانى نفس ( بهترین مثال عصبانیت) بِه غیر از کمک از نیرویى بى نهایت غیر ممکن است. ثالثاً یک مثالى بود این متن که چطور مسایل را تجزیه تحلیل کنیم. حالا کسى تسلط بِه ریاضیات داشته باشد از این راه هر کسى از راه خودش.
فهم کلی مقاله ؛
ورای مغز: به سوی مدل سازی ریاضی احساسات و عواطف
دیدن فرمول های ریاضی در این مقاله کمی ارعاب کننده و ترسناک هست ولی در کل مفهوم مقاله به زبان ساده این هست:
ما از دستگاهای مختلفی برایه اندازه گیری استفاده میکنیم. به عنوان مثال دماسنج رو برای اندازه گیری درجه هوا استفاده میکنیم. فشار سنج رو برایه اندازه گیری فشار خون استفاده میکنیم. تونومتری رو برای اندازه گیری فشار چشم استفاده میکنیم و غیره …. نکته این است که پشت هر یک از این دستگاهای اندازه گیری یک تابع ریاضی وجود دارد تا نتیجه مورد نیاز را ایجاد کند.
نویسنده این مقاله به این ایده اشاره میکند که بر اساس این فرضیه که استاد الهی اشاره فرمودند که روح انسان و روانش ممکن هست که امواج الکترو مغناطیسی را بروز دهند ، شاید بتوانیم از توابع ریاضی (مانند Gaussian and Dirac functions ) استفاده کنیم.
در کل مقصود از این مقاله به نظر من این بود که شاید بتوانیم از این تابع های ریاضی استفاده کنیم و مثلا بتوانیم دستگاهایی درست کنیم که بتواند احساسات و یا درجه عصبانیتمون رو اندازه گیری کنند.
سلام متیس عزیز ،
از تلاش و زحمات بسیاری که متقبل میشوید بی نهایت سپاسگزارم . با دوست عزیز shany بسیار موافق هستم و با تمام وجودم معتقد هستم که موثر در همه چیز اوست.
با سلام مقاله علمی جالبی است از سطح معلومات من خیلی بالاتر ولی فکر کردم چرا این مطلب ارایه شده خوب اول دیدم از هر چیزی که مطابق میلم نیست عصبانی میشوم مثلا اولاد حرف گوش نمی دهد و یا انتظاراتی که از سایرین دارم برآورده نمی شود مرا عصبانی می کند. خوب دیدم اولا بسیار خود خواه تشریف دارم دوما همه نباید مثل من فکر کنند باید سطح توقعاتم را پایین بیاورم اطرافیان را درک کنم .
در موارد حاد بایستی به جایی تنها بروم وتا ۱۰ بشمارم شاید طغیان فروکش کند.
با سلام و تشکر از مقاله حقیقتش با توجه به سواد اندک بنده از ریاضی خیلی کم متوجه شدم پیشنهاد می کنم چنانچه کسی می تواند آن را به زبان ساده تری توضیح دهد یا مقاله دیگر یا با ویدیو توضیح داده شود ؛ با تشکر
این طور که از مقاله برمیاید، میخواهدبگویداکنون دانشمندان دارند به تدریج به نظریات استادالهی توجه میکنند و آن را علمی تلقی می کنند.احتمالا این گونه مقالات یا کتاب هادراینده بیشترخواهدشدو به خصوص موردتوجه نسل جدیدقرارخواهدگرفت.
Ba salam va tashakor az zahamate metisblog
omidvaram ke ba yariie hagh in yakh bandane maenavi be payan beresad va maenaviiat be onvane yek elm dar kolle jahan tadris shavad .
فکر میکنم حالا که تسلط بر حمله های تهاجمی نفس بدون کمک انرژی فرا علی غیر ممکن است پس سعی کنیم تا میتوانیم با جلب رضایت خدا از طریق انجام اعمال اخلاقی انسانی و داشتن صداقت با خود و خدا این انرژی را جذب و ذخیره کنیم تا در وقت احتیاج به کمک ما بیاید.
با تشکر از متیس عزیز، قطعأ یادگیرى و درک فرمول شاید بتواند رشد علمى بیشترى در اجراى مبارزه با عصبانیت باشد ولى توصیه هاى استاد الهى با زبان ساده و سرشار از انرژى ملکوتى براى کاربران راه کمال خصوصأ این شاگرد حقیر میباشد. امیدوارم دوستان بتوانند توضیحات قابل درک براى همگان داشته باشند.
باعرض سلام
من هم از این مقاله چون ریاضی درسطحی است که معلومات من نیست چیزی متوجه نشدم.ولی با توضیحی که دوستمان shany داد
این بود که در هنگام عصبانیت فرمولی که کار می کند ، کنترول ان به همراه کمک از انرژی مافوق علی است که می توان ان را کنترول کرد ولی کی می توانیم انرابه صفر برسانیم عواملی مانند (تجربه ، زمان ، شناخت خود )و شاید چیزهای دیگری که هنوف نمی دانم ٠
خیلی جالب بود! اینکه از طریق ریاضی ثابت کردند که بدون یک انرژی اضافی بیرونی، عصبانیتی را که از حد بالا رفته رو نمی توان مهار کرد!!! و اون انرژی چیزی جز انرژی مافوق علی نیست. عالی بود! ممنون از زحمات شما!
با سلام ؛
متاسفانه بعلت بی سوادی چیزی از معادلات ریاضی متوجه نشدم ولی خیلی خوشحال شدم که معنویت راهی در ریاضیات هم باز کرده !
همانطور که گفته اند بالاخره وجود خدا بصورت علمی توسط غربی ها
ثابت خواهد شد و به نظر میرسد که به آن روز نزدیک شده ایم .
ان شالله ….
امروزه اغلب دستگاههای الکترونیک تحت تأثیر فیزیک کوانتومی است. به عنوان مثال: رایانه ها و تلفن های هوشمند: کل فرآیند کار رایانه ها بر اساس فیزیک کوانتومی است. … منابع نوری که برای ارسال پیام به کابل های فیبر نوری استفاده می شود، لیزرهایی هستند که دستگاه های کوانتومی هستند
اگرچه فیزیک کوانتومی شامل مفاهیم مجرد و معادلات ریاضی پیچیده است ولی کاربرد آن زندگی ما را تغییر داده است و امکانات جدیدی فراهم کرده که بدون شناخت رفتار کوانتومی انرژی و ماده شدنی نبود. دانشی که هنوز راه درازی برای گسترش دارد و باید به استفاده های بیشتر آن در آینده امیدوار بود
بنظر بنده فیزیک کوانتومی اول با فرمولهای پیچیدهی ریاضی آمد تا بعد در تمام زوایای زندگی کنونی ما جلوه کرد. در صورتی که افراد کمی هستند که درک کافی از علم کوانتومی دارند، ولی همگی از آن به راحتی استفاده میکنیم.
این مقاله جالب ۲ نکته را برایم برجسته کرد:
اول اینکه ناگفته پیداست، اصول معنویت و متعاقبا فرمولهایی که در اختیارمان گذاشتند (مثلا، چگونگی مبارزه با حسادت، عصبانیت و …) همه وهمه بر پایه علم است. همان علمی که همهچیزش بر پایه علیت است. همان علیتی که پایه کل خلقت است. یکی از افتخارات و سعادت های که نصیب ما شده، این است که قبل از اینکه علم روز رسما این حقایق را اثبات کند، ما جلو جلو آنها را داریم و میتوانیم از آنها چه بهرهها ببریم تا با عمل اینویو به آنها حقیقت آنها را جزئی از وجود خود کنیم.
مثلا علم اثبات کرده که آب در فشار متعارف در دمای ۱۰۰ درجه به جوش میآید. اگر علم اثبات هم نمیکرد باز آب در ۱۰۰ درجه به جوش میآمد. پس اگر دنبال نتیجه هستیم، بهترین راه اجرای دقیق و با پشتکار این فرمول ها میباشد. چون یکی از خواص علم این است که اگر آن آزمایش را دقیقا طبق دستور انجام دهیم همان نتیجه را خواهیم گرفت ولی از آنسو، در علم تعارف وجود ندارد، اگر شرایط مربوط به علیت را فراهم نکنیم، نتیجه مورد نظر را نخواهیم گرفت، حالا هر چقدر هم زور بزنیم فرقی نمیکند، مثلا نمیتوانیم آب را در ۸۰ درجه به جوش بیاریم، فقط خودمان را خسته کردهایم. در نتیجه اگر فرمودند برای مبارزه با فلان نقطه ضعف باید چه کار بکنیم یا چه کار نکنیم، اگر این کارها را تا حد امکان، به نحوی دستور دادند انجام دهیم، انشاالله نتیجه میگیریم.
البته به کرم او همیشه امیدوارم چون هر چقدر هم که اشتباه انجام میدهم و نادانی میکنم باز او مرا به راه راست هدایت میکند. که تنها کرم اوست که نجات دهنده است.
دوم اینکه، هر احساس و فکری که در ما ایجاد میشود با دو شاخص سر و کار دارد
«۱- دامنه طیف فرکانسهای موج ۲- شدت آن»
با کمی تفکر در تجاربم دیدم که وقتی روان خودم را اسکن کنم میبینم هر احساسی در من هست شامل هر دوی این شاخصها میشود:
۱- «طیف فرکانس» که میتوانم بگویم «کیفیت احساس» : مثلا، فرکانس عصبانیت، فرکانس حسادت، فرکانس طمع
۲- «شدت» یا «کمیت» آن: مثلا عصبانیتِ: کم، متوسط، زیاد. حسادتِ: کم، متوسط، زیاد و….
وقتی یک احساس (یا یک نقطه ضعف صفاتی) با توجه به شرایط بیرونی یا درونی تحریک میشود، وقتی هنوز «شدت» آن کم است، هنوز در خودآگاهم به وضوح متوجه وجودش نیستم. ولی وقتی بیشتر و بیشتر میشود، کم کم متوجه آن میشوم که معمولا دیر است و این مرا در معرض از دست دادن کنترل قرار میدهد، و در نتیجه باعث عملکرد نفسانی و خلاف اصول اخلاقی-الهی صحیح میشود.
پس اگر مدام روان خودم را برای پیدا کردن و «مچ گیری» فعالیت های مضر نفس اماره اسکن کنم (با انجام توجه کامل) تا ببینم الان چه احساس یا نقطه ضعف صفاتی در حال شکل گیری و تورم است، میتوانم قبل از اینکه «شدت» آن به حد متوسط یا زیاد برسد، آن را با ابزار صحیح کنترل کنم (مثلا با توجه به مبدا، درخواست کمک از یکتا و دریافت انرژی فراعلی، تلقین گفتارهای مربوطه و عمل های اینویویی که از قبل برنامه ریزی کردم). ولی اگر حواسم نباشد که آنرا در نطفه پیدا کنم، در نتیجه به او اجازه خواهم داد تا به «شدت» حداکثر خود برسد تا وقتی که به حداکثر رسید مرا مطلع از وجودش کند که دیگر برای کنترل خیلی دیر است. در این موقع فقط «او» باید رحم کند وگرنه معلوم نیست چه میشود.
قیاسی که به ذهنم میرسد؛ فرض کنید ظرف شیری را به روی شعله آتش میخواهیم گرم کنیم، باید ثانیه به ثانیه حواسمان باشد، به محض اینکه علامتهای جوش آمدن را در آن دیدم اجاق را خاموش کنیم، وگرنه وقتی که شیر به جوش زدن افتاده و دارد به سرعت سمت بالای ظرف میآید دیگر دیر است و معمولا سر میرود (مگر خدا رحم کند)
در تایید صحبت شما باید گفت نفس در اثر مبارزه کردن قوی تر نمی شود ولی مکارتر و حیله گر تر می شود …
در حقیقت کاری که نفس می کند استفاده از انرژی من بر علیه خودم است …
برای همین است که استاد گفته “وقتی تسلط بر نفس نباشد کردار بر باد می رود”
به نوعی حتی می شود گفت اگر هوشیاری و ذکاوت روح(فرامغز) نباشد که همه وسوسه ها را در نطفه خفه کند عملا تمام انرژی فراعلی کسب شده توسط نفس از سیستم خارج می شود و یا حتی مجددا علیه “خود” استفاده می شود که عملا برای روحی که هنوز ورزیده نشده همین اتفاق می افتد.
اشاره به “بونوبو” در مقاله های قبلی هم از این نظر قابل مداقه بیشتری است چون در قرآن هم گفته :
“یوسوس فی الصدور الناس” … در سینه ها می دمد(حیله گری) …
یا در جای دیگری همانطور که استاد هم اشاره کرده اند گفته شده در قلوب مومنین نمی تواند نفوذ کند … “اگر موش در قلبشان نفوذ نکند….”
در جای دیگری هم استاد گفته اند : “نفس به این ضعیفی اگر روح قوی شود کارهای برجسته از او دیده میشود” … امیدوارم جمله های دقیق رو نقل کرده باشم.
استفاده از انرژی من بر علیه خود من حتی در فنون رزمی هم بسیار کاربرد داره و اتفاقا اگر بتوان از همین طریق نیز با نفس مواجه شد و مقابله کرد بسیار موثر خواهد بود.
فرمول طلایی اشاره شده در راه کمال نیز بر همین موضوع اشاره دارد “هرچه نفس خواست تو بر عکس آن را بخواه”
فقط باید مراقب بود خواسته های مشروع و لازم جفت جسم-اید و موارد حقوق لازم عمومی بالفطره اشتباها به عنوان خواهش های نفس در نظر گرفته نشوند.
استاد میفرمایند: دراین فکر هستم که دیگر کشفیات ماورالطبیعه به وسیله روح انجام نگیرد بلکه تا وقتی انسان درجامه ی بشری است آنرا بوسیله ی ابزار و آلات و ادوات علمی و حواس جسمانی انجام دهد , به همان گونه که کشف کردند زمین چگونه می چرخد یا کشفیات دیگری که انجام دادند. برای بشر امکان این کار هست فقط لازمه ی آن اینست که طرح هر کشفیاتی در باطن کشیده شود . در ضمن این علم هم باید طوری باشد که در دسترس عموم قرار بگیرد, درست مثل علم ظاهر که در مدرسه می آموزند .
(ملک جان نعمتی صفحه ۱۳۷ )
به سلام به متیس عزیز و کاربران گرامى
موضوع این مقاله براى من که از علم ریاضى بیشتر از نورم مدرسه اطلاع ندارم جالب بود. چیز زیادى نفهمیدم! (و این اولین مقاله ى متیس است که من خیلى کم نتوانستم بفهمم) با توضیح کاربران عزیز و به خصوص” را ”
به یک نکته ى بعدى که دستگیرم شد اشاره میکنم و آن اینست که چقدر داشتن هر علمى و قدرت ربط آن و درگیر کردن اش به دروس استاد الهى ، به درک بیشتر آنها میتواند کمک کند. جالب اینکه استاد این مطالب را چه ساده و همه فهم بیان فرموده اند . به صورتى که هم افراد عالم و هم اشخاص کم علم یا حتى بى علم قادرند درصورت عمل به قوانینى که ایشان بیان فرمودند، آنها را درک کنند!
با سپاس فراوان
با سلام باز هم فکر کردم در مبارزه با نفس البته که کمک انرژی فراعلی نقش اصلی را دارد ولی تا انالایز نکنم چرا عصبانی میشوم وچطور بروز می کند ومن چه کنم که این نقص را کنترل کنم تا انرژی فراعلی ویا سادهتر یکتا دست مرا بگیرد . در موردی پای تلفن آنقدر فریاد زدم زیرا حق را با خودم می دیدم شخص متقابل می خواست مرا به چالش بکشاند وبا مسخره بازی عقیده اش را تحمیل کند در آن زمان چشمانم نمی دید گوش هایم نمی نشوید حتی خواهرم به اطاق آمد وگفت قطع کن باز عصبانیت در من فوران می کرد ومن نا آگاه تمام دروس را بایک چشم بهم زدن فراموش کردم وای بر این اژدهای درون که کی خفته است .
باسلام و تشکر از مقاله جذابتون.
تنها چیزی که درابتدا به ذهنم رسید این فرمایش استاد بود که کم کم معنویت و خدا از طریق علم ثابت میشه.
سلام و سپاسگزاری
من سواد چندانی ندارم بخصوص در علم ریاضیات ، فقط مقاله را مطالعه کردم
چیزی که از این مقاله و فرمولها عایدم شد
این است که از اول صبح بدنبال کسب نور و انرژی فراعلی یکتایی
از طریق توجه دایم به سیاله الهی باشیم
این فرمولها در من اینطوری ثابت شده که ، روزهایی که فکرو ذکر میکنم و مدام حضور سیاله الهی رو در اثر توجه دایم بخودم گوشزد میکنم ، تمام وجودم پر از لطف و مهربانی یکتا میشود
مثلا در موقع پیاده روی مشغول ذکرو فکر بودم و از یکتا صمیمانه و صادقانه کمک میخواستم که یاریم کنید که اون چیزی بشوم که شما میخواهید و …. ناگهان اتومبیلی دورتر از من بسرعت رد شد و کلی از آب کثیف خیابون رو روی لباس من پاشید
من فقط لحظه ای ایستادم و بخودم نگاه کردم و گفتم موثر در همه چیز شما هستید
از این حرکت خودم راستش هم تعجب کردم و هم گریه ام گرفت که چه کسی باعث شد که من نه قلبی و نه ظاهری ناراحت بشم،؟
و فکری در من حرف زد و گفت « سیاله الهی و نور و انرژی فراعلی » که از او کسب کردی
این فرمول میتواند در تمامی حمله های نقطه ضعغهایمان بیاری مان بیاید٫ برای من این انرژی و این یادآوری حضور یکتا معجزه میکند
تعالیم استاد برای هر کسی در هر طبقه ای از دانش که باشد مثل قند در روح و روانش آب میشود ، البته اگر که همراه با عمل باشد
گفتاری که فرموده اند من هندوانه را برایتان آماده کرده ام ، مصداق این مقاله هست فقط کافی است در دهانتان بگذارید نقل به مضمون ببخشید شماره گفتار در خاطرم نبود
خداوندا :توفیق و سعادت بدهید رضایت ترا بجای آورم فقط بخاطر رضایت تو
چه این مقاله چه رویدادهایی که برامون رخ میدن و نقاط ضعف پنهان از نظرمونرو به ما نشان میدهند نیاز به انجام تمرین فکر و ذکر و دریافت انرژی مافوق علی برای طی ادامه مسیر رو پر رنگ تر میکنن
سابق بر این فکر و ذکر برام یه سرفصل بیشتر نبود که اطلاعاتی جزئی ازش داشتم ولی الان شاه کلید دووم آوردن توی این شرایط معنوی بنظرم میرسه وگرنه با این همه خوراک ایگو پسند که از صبح تا شب به روانمون تزریق میشه مبارزه بسیار سخت و طاقت فرساست
سمیر جان ممنون، نکته خوبی رو در مورد فکر و ذکر یادآوری کردید.
همانطوری که در قیاس (ماشین و جاده) فصل ۱۷ راهنمای عملی فرمودند:
«…سوخت، نماد ماده انرژیزای فراعلی است که بر اثر عمل اینویو به حقایق الهی واقعی زنده و تمرین روزانه فکر وذکر به دست میآید….»
یعنی اگر این دو را انجام ندهیم، در عمل سوختی دریافت نمیکنیم. بدون سوخت چگونه میتوانیم به سمت هدف حرکت کنیم؟ مانند کودکی که پشت ماشین نشسته و با فرمون بازی میکند و دنده عوض میکند و در خیال خودش دارد رانندگی را میکند.
دقیقا امروز همین مبحث را مطالعه میکردم فقط آنجا که گفته شده بود تمرین فکر و ذکر چند دقیقه یا بیشتر خیلی از خودم ناامید شدم
تمرینات من شاید به دقیقه هم نرسد دقیقا مثل اینکه نفس گرفتم و زیر آب رفتم انگار این دنیا و جاذبه هاش شده برام اکسیژن، سعیم روی اینه که دفعات رو زیاد کنم چون تاثیرش رو خیلی دیدم موتور انگیزشی عمل رو فعال میکنه در مورد من انگار به گذشت کردنم کمک کرده به مبارزه با تنبلی و .. خیلی کارهایی که اوتوماتیک و بدون فکر اشتباه انجام میدادم انگار فکر قبل از عمل رو تقویت میکنه مکث بیشتری میکنم مچ خودمو بیشتر میگیرم البته همه اینها منوط بر اینه که توفیق انجامش رو بدن بین روزهایی که فکر و ذکر انجام میدم با روزهایی که نمیدم میزان توجهم به امور تفاوت فاحشی داره
با درود و سپاس فراوان از زحمات متیس عزیز. دوستان متاسفانه منم درک ریاضیاتم بسیار ضعیفه اما در اول مقاله فرمودن که: ” هدف از انتشار این مقاله بررسی یا درک فرمولهای ریاضی نیست، بلکه اشاره به این مطلب است که موضوع معنویت توجه دانشمندان علوم ریاضی را نیز به خود جلب کرده است.” و اشاره بسیار زیبای دوست عزیزمون م.ص به فرمایش استاد در کتاب(ملک جان نعمتی صفحه ۱۳۷ ) که تائیدی بر صحت این مطالب هست.
هدف از انتشار این مقاله بررسی یا درک فرمولهای ریاضی نیست، بلکه اشاره به این مطلب است که موضوع معنویت توجه دانشمندان علوم ریاضی را نیز به خود جلب کرده است.
درود و سپاس
اگر بخواهیم مقاله ریاضی بالا رو به زبان شعر بگیم به این شعر میرسیم
اگر از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عـاشق بیچاره بجایی نرسد
مولوی
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
و اینکه در مورد ریاضی هم مطلبی داریم
… پس کسانی که در ریاضیات واردند، اگر وارد عرفان شوند خیلی به آن ها کمک می شود. … مثلاً شیخ بهایی که شهرت دارد در عصر خود در خیلی از علوم منجمله ریاضی استاد بوده، می فرماید: غالب معضلات و مشکلات مسائل را توسط توجه به مبدا کشف می کردم و …
با سلام و تشکر از متیس عزیز برای مقالات
تازه فهمیدم که چرا اینقدر به ما توصیه میکنند که در اجتماع باشیم و یک زندگی اکتیو داشته باشیم و به وقایع زندگی باخودآگاهی عادی بنگریم و از هرگونه خودآگاهی دگرگون شده بپرهیزیم
در. یک زندگی فعال روان ما به چالش کشیده میشه وصفات روانی ما که در ایدمان مدفون هستند به سطح میان و در. خودآگاهی عادی چنانچه به صورت تصنعی آنرا دگرگون نکرده باشیم صفات رو مشاهده میکنیم و با ملاک قرار دادن اصول اخلاقی صحیح و زنده سعی در به تعادل رسوندن آنها میکنیم
اگر زندگی عادی و اکتیو نداشته باشیم و خود را به چالش نکشیم صفات همان جا خواهند ماند همچنین اگر با تکنیک های مختلف، یا مواد روان گردان آرامش کاذب را بر روانمان حاکم کنیم امکان شناخت واقعی از صفات خود را نخواهیم داشت
وقتی صفات به سطح آمدند و با یک روان سالم آنها را آنالیز کردیم و از زشتیشان منزجر شدیم آنوقت باید دست به دامان خدا شویم کمکمان کند آنها را مهار. و به تعادل برسانیم
خدای مهربون هم که همیشه برای کمک به ما حاضره کافیه ما همت کنیم و حال داشته باشیم از کمکش استفاده کنیم.
با سلام و شکر به درگاهش
در مورد پیک احساسات نفس اماره تجربه ای دارم. زندگی در کنار فرد حسود
ممکن است شما محبت زیاد هم بکنید به او و خانواده اش و … ولی وقتی حسادت به شدت برسد، ممکن است صدمات جبران ناپذیری برساند
اما از آنجاییکه مسولیت حفاظت و نگهداری خانواده، را باید به نحو احسن انجام دهیم تا دفاع داشته باشیم در برابر حمله ای بزرگ، و مسول هستیم، این با محبت کردن و خودنمایی نکردن متفاوت است
اعتماد نکردن و ندادن مسولیت های بزرگ به فرد حسود یکی از دفاع ها است. مثلا بچه خودم را به حسود بسپرم در حالیکه میدانم به بچه ام بدرفتاری میکند و بچه ام از او فاصله میگیرد و بارها صدمه به شکلهای مختلف دیده ام، به این فکر که من بهترین مراقبتها و محبتها را به بچه او کرده ام، او بچه ام را جایی رها کند که هرگز نشود پیدایش کرد به بهانه ای خیلی ساده. کوچکترین تلاشی در جهت پیدا کردنش هم نکند
دلیلی ندارد چون محبت در مواقع لازم و بجا به بهترین نحو میکنم، او پاسخ متقابل دهد. شاید حالش بدتر هم بشود و به هر حال مسولیت حفاظت از شر حسود مقوله ای کاملا متفاوت است
استاد میفرمایند، امان از شر حسود، از شر حسود به خدای بزرگ پناه ببرید
پناه برتو
در خصوص “نوع” محبت کردن باید حتما لیاقت طرف مقابل و حقوق اشخاص ثالث در نظر گرفته شود.
در برابر شر حسود هیچ اقدامی به اندازه “پناه بردن” موثر نیست.
با سلام و تشکر
از همه دستاندرکاران و دوستان که دیدگاهاشون به اشتراک میگذارن و بخصوص دوست عزیرYan که دید جالبی در مورد روان و اسکن اون فرمودن
با تشکر و شکر فروان
با سلام
خیلی خوشحال هستم که روش های کنترل انرژی نفس اماره (در این مورد انرژی عصبانیت) با فرمول های ریاضی توضیح داده میشوند. خلاصه ی آنچه که بنده برداشت کردم :
انرژی عصبانیت در حالت عادی (وقتی که فرد آرام است) در کل روان (R2) توزیع شده است. به دنبال یک محرک خارجی، انرژی عصبانیت، در خودآگاه ما ظاهر میشود که اگر این انرژی کنترل نشود، توزیع انرژی در محدوده باریکتری صورت میگیرد( که همان محور Z می باشد)و در آخرین حد، کل انرژی در یک نقطه (صفر) متمرکز شده و باعث طغیان عصبانیت می شود.
حال به دنبال نیرویی هستیم (آلفا) برای جلوگیری از این موضوع (متمرکز شدن انرژی عصبانیت و طغیان). در واقع به دنبال این هستیم که نگذاریم شدت عصبانیت از لحظه شروع (t) تا پایان (T) از میزان حداکثر شدت عصبانیت قابل قبول (کنترل شده EM) بیشتر شود.
به طوریکه توانسته باشیم در زمان نهایی(T) شدت عصبانیتمان کمتر از عصبانیت معمولمان (Es) شود یعنی همان زمان قبل از شروع وقوع محرک (در آن زمان شخص آرام است).
انرژی برای کنترل عصبانیت (آلفا) از صفر تا بی نهایت می باشد ولی اگر بخواهیم آلفا را خیلی بزرگ در نظر بگیریم مسئله کنترل عصبانیت جواب نخواهد داشت. بدین معنی که برای شخص، غیر ممکن است بدون یک انرژی اضافی بیرونی بتواند عصبانیتش را کم کند.
با درود بیکران به نام یکتا و به متیس عزیز و همراهان
نکات قابل تاملی در این مقاله تحقیقاتی مشاهده میشود:
۱- کنترل درونی وقتی موفق میشود که قبل از ایجاد عامل خارجی تحریک عصبانیت فعال و آماده کنترل باشد؛ درعمل یعنی نیروی آلفا میتواند همان توجه به مبداء باشد بطور دائمی، یا اینکه شخص بطور دائمی مراقب باشد که به چه عوامل خارجی ای اجازه ورود به میدان ذهن خودش میدهد!!! منفعل بودن موجب میشود همواره قبل از نیروی محرک عصبانیت خارجی وارد عمل شویم.
۲- نیروی بیرونی مهارکننده وقتی میتواند موفق شود که ما در نقطه t از محرک عصبانیت آگاه شده باشیم و از نیروی مهارکننده بیرونی شروع به استفاده کنیم
سلام وقت بخیر
سپاس از مهربانی و نظم در کارهای تان.
متأسفانه بنده متوجه نشدم در ریاضیات ضعیف هستم.
«هر چه فهمِ عقل عادی یک فرد، بالاتر رود و فکرش ورزیدهتر گردد، در صورتی که توجهاش را به حقایق الهی واقعی زنده معطوف بدارد، زمینۀ مساعدتری برای رشد عقل سلیماش فراهم میآورد». (راهنمای عملی، ص ۱۰۷)
با سلام
فکر میکنم یک نکته ای که تا حد درک ناقصم اگر درست متوجه شده باشم این بود که عصبانیت در ابتدا از حد کم شروع و به تدریج به نقطه ای میرسه که به حداکثر شدت خودش میرسه ..و شاید با تلاش برای کنترل بشه قبل از این که به اون نقطه ی حداکثر برسه جلوی رسیدن به این حالت حداکثر رو گرفت و مهار یا کنترل کرد…ولی وقتی به حداکثر حالت برسه راهی به جز انرژی فراعلی و کمک این انرژی خارجی وجود نداره …
با سلام
فکر میکنم یک نکته ای که تا حد درک ناقصم اگر درست متوجه شده باشم این بود که عصبانیت در ابتدا از حد کم شروع و به تدریج به نقطه ای میرسه که به حداکثر شدت خودش میرسه ..و شاید با تلاش برای کنترل بشه قبل از این که به اون نقطه ی حداکثر برسه جلوی رسیدن به این حالت حداکثر رو گرفت و مهار یا کنترل کرد…ولی وقتی به حداکثر حالت برسه راهی به جز انرژی فراعلی و کمک این انرژی خارجی وجود نداره …
در مورد عصبانیت موردی که وجود دارد اینکه ماهیت اصلی آن “حق خواهی” ست ولی روش مطالبه آن غیر منطقی است که در چند جای مختلف در گفتارها از ضعیف بودن منطق صحبت شده و اینکه در اکثر مواقع به این دلیل است که شرایط در آن موقع بر خلاف مورد انتظار قبلی ما بوده و ما برای آن آماده نبوده ایم.
تکنیکی که در مورد عصبانیت خیلی کمک کننده است روش “ادای عصبانیت را درآوردن” است …
در زندگی روزمره ما بسته به موقعیت شغلی مان احتیاج به رفتارهای قاطع و محکم داریم که حتی در بعضی موارد از دید ناظر سوم شخص به تندخویی ممکن است تعبیر شود …. ولی تمایز تکنیک بالا با خود عصبانیت موضوع “لغزش قلب” است …
در عصبانیت اصلی کنترل قلبی از دست می رود … ولی در تکنیک بالا بعد از مدتی میتوان به حالتی دست پیدا کرد که در عین برخود صریح و قاطعانه هیچگونه کنترل قلبی از دست شخص خارج نشود … تا حدی که میتوان ادای عصبانی بودن را خیلی طبیعی بازی کرد بدون حتی اندکی افزایش ضربان قلبی یا فشار خون !! … بر اساس تجربه شخصی.
تکنیک های بازیگری در اینجا خیلی کمک کننده خواهند بود …. در نهایت آنچه برای شاگرد دانشگاه سیرکمال مهم است “کنترل قلبی” است.
با سلام و تشکر از متیس و دوستان،
در مورد حق خواهی با روش کنترل قلبی، به نظر میرسه خیلی باید مراقب حیله نفس بود تا با این بهانه که لغزش قلب ندارم در حین برخورد صریح و قاطعانه باعث ایجاد حق الناس نشیم.
با تشکر از تاکید بجا و ظریف شما ،
دقیقا این تکنیک بدون رقت قلب و پرورش حس نوعدوستی و ترحم امکان دارد توسط نفس “مصادره یا قلب موضوع ” شود.
طب روح صفحهی ۸۱
سوال ۳۱- وقتی میگویید (( تجزیهی نمونهای از فکر))، منظورتان چیست؟
منظورم از به کار بردن این جمله، استفاده از استعاره و یا جملهپردازی ادبی نیست. مطمئن باشید در آینده به کمک وسایل علمی خواهند توانست نمونههایی از جریان فکر را تجزیه کنند، همان طور که امروزه نمونههای خون را تجزیه میکنند.
با سلام و تشکرخدمت متیس گرامی و همراهان عزیز
یک مطلب که در این مقاله نظر این حقیر را جلب کرد ارتباط منطقی بین احساسات و رفتارهای ناشی از آن است. مثلا در مورد مثال عصبانیت که در اینجا مطرح شده، شخص ابتدا احساس عصبانیت میکند و بعد به نسبت شدت آن، رفتاری بروز میدهد: فریاد میزند – ناسزا میگوید – شیئ را پرتاب میکند – و….. یا احساس حسادت میکند: به اشکال مختلف ضربه ای به طرف مقابل میزند. احساس تحقیر شدن میکند: در پی انتقام گرفتن برمیآید. احساس شکست میکند: رفتارهای حاکی از نومیدی و سرخوردگی از خود بروز میدهد. همچنی در مورد احساسات مثبت، احساس رقت قلب : کمک رسانی و همدردی میکند. احساس رضایت: تشکر میکند. احساس و درک مهربانی از سوی دیگران: مقابله به مثل میکند. و…..
حال در مورد احساسات منفی چنانچه شخص موفق شود با شناخت بیشتر خود و تمرکز و توجه به احساساتش دز موقعیت های گوناگون، همان ابتدا احساس خود را کنترل کند و اجازه ندهد وارد عمل ناشی از آن شود، قدم بسیار مهمی در مبارزه بر نفس برداشته است و چه بسا به مرور بتواند با تکرار و یاری گرفتن از یکتا، بر عیب اخلاقی خود قائق آید. چنانکه در مورد همین مقولهی عصبانیت استاد میفرمایند: «….اگرکسی در هنگام عصبانیت خودش را کنترل کند و عصبانیتش را بروز ندهد، همین روش بالاخره مداوای عصبانیت را میکند.» گ۱۴۹ برگزیده
در هرحال، بیان و بررسی این واقعیت ها آسان است،مشکل از آنجا شروع میشود که بخواهیم آنها را در عمل تجربه کنیم، به همین دلیل پیوسته از درگاهش استدعا دارم کمک کنند اهل عمل باشیم و نه حرف.
باسلام
نکته ی جالب این مقاله در باره ی دلتای دیراک است و فهم تصویری اون رو میشه به صورت یک مربع ۱ × ۱ فرض کنیم که اگر طول دو ضلع رو بروی اون رو در جهت محور x کم کنیم ولی مساحت اون همچنان ۱ یک باقی بمونه شکل مربع ما رفته رفته به مستطیل تبدیل میشه و اگر عرض اون مستطیل به صفر برسه مستطیل به خطی بسیار بلند تبدیل
میشه و در مورد عصبانیت نشان دهنده ی اینه که وقتی نیروی عصبانیت در یک نقطه متمرکز میشه شدت و ضربه ی اون هم بیشتر میشه و به صورت طغیان احساس عصبانیت در میاد که کنترل اون سخت تر و نیاز به کمک یک نیروی خارجی داره .
با سلام
به نظر من میشه تابع دلتای دیراک رو برای اندازه و شدت اثر توجه به مبدا هم به کار برد طوری که هرچه توجه ما به یک نقطه ( نقطه ی وحدت) متمرکز تر باشه اثرات دعا و طول موج اون بزرگ تر و میتونه تا مثبت بی نهایت ادامه داشته باشه.
با سلام و تشکر
این مقاله نشان میدهد که همه آنچه را که استاد فرمودند بتدریج از طریق علوم مختلف اثبات میشود.
با سلام
ممنون از کامنت دوستان برای فهم بیشتر این مقاله
امروز از اول صبح سعی میکردم که توجه دایم داشته باشم و با توجه به حضور سیاله الهی و اینکه من عاجزم ، شما کمکم کنید ، سعی میکردم از خودم مراقبت کنم
با شخصی مشغول صحبت شدیم؛ در صحبتهایش متوجه شدم که دو نفر از نزدیکان خودم که با هم بسیار صمیمی بودند ، در حال حاضر با هم در حالت قهر هستن
اولین واکنش ایگویم ؛
با تعجب ، دو باره ازش پرسیدم ، واقعا؟. «زبانی»
ایشون گفت بله
واکنش بعدیم این بود «درونی». ته دلم یه ذوقی احساس کردم شاید این احساس متعفن فقط چند لحظه بود
بلافاصله علامات یکتا را گرفتم
که افکار و رفتارت طبق رضایت من نیست!
آیا برای خودت چنین احساسی رو می پسندی؟
شرمنده شدم از اینکه در کنار آن « حضور» من با چنین افکار مشمیز کننده ای باعث خوراک به ایگویم شدم
سریعا با کمک انرژی فرا علی یکتایی که از اول صبح دریافت کرده بودم بدون اینکه نا امید بشم ،
پناه بردم به خدا ، گفتم کمکم کنید ، من این احساس نفرت انگیز رو دوست ندارم ، و شروع کردم به فکر و ذکر و دعای خیر برای همون اشخاصی که با هم مشکل دارند
منظورم از ذکر این تجربه این هست که. اگر در حد امکان حضور دایم سیاله الهی رو همراه با توجه به افکار و رفتارمون طبق ندای وجدانمان و رضایت خدا در نظر داشته باشیم
موتور روحمون رو روشن میمونه ، روحمون بحرکت در میاد و با انجام فکر و ذکر سرعتش رو بیشتر میکنیم ، روحمان هوشیار و فعال میشه
و اینکه یکتا گزینه های درست رو در فکرمان میدمند ، یا علامتهایی بعنوان هشدار بهمون یاد آوری میکنند ، طبق فرمول مقاله
قبل از اینکه انرژی اون نقطه ضعف به حد انفجار برسه با کمک انرژی فراعلی که کسب کردیم کمکمون میکنند که در مرحله اولیه رام و کنترلش کنیم
خلاصه اینکه مراقبمون هستند که پشت فرمان روح خوابمون نبره
وقتی که توجه دایم با صداقت داشته باشیم برای خودمان «حقی» ایجاد میکنیم که سر بزنگاه، انشالا یکتا بدادمان میرسند
عرض سلام و ادب
سوالی دارم. ممنون میشوم راهنمایی بفرمائید.
آدم چطور ” توسعه” پیدا میکند؟ منظور از “توسعه” پیدا کردن چی هست؟
متشکرم
در رابطه با سوال F مبحث فکر از کتاب طب روح بیادم افتاد.
طب روح ص ۷۷، سوال ۶- چگونه میتوان میدان ادراک را وسیعتر کرد؟
هرچه جزء ملکوتی ارگانیزم معنوی بیشتر رشد کند، میدان ادراک وسیعتر میشود.
خیلی متشکرم از راهنمایی تان.
با عرض سلام و تشکر از این همه زحمتی که برای ما می کشید :
ممنون از همه دوستان که نظرات خود را به اشتراک می گذارند و ممنون از دوست عزیز رضوان که توانستد با تجزیه وتحلیل یک قسمت از فکر ونییتشان ان را باز کنند که این کار احتیاج به توجه وتعمق و شناخت و توفیق و،،،،،،،،، دارد و همان طور که استاد الهی فرموده اند من از پرش یک پشه درس می گیرم ، این باعث می شود که به مسایل به ظاهر پیش پا افتاده توجه بیشتر داشته باشیم که بتوانیم با انجام اصول واقعی الهی و زنده ، و توجه ، و کمک خواستن از او (دریافت انرژی فراعلی) بتوانیم با توفیق از خودش در جهت خود شناسی بیشتر توجه کنیم.
راهنمای عملی ص (٢١٣ ) کسی که برای بازگشت به مبدأ اصلی خویش ، خود را موظف به سیرکمال روحی اش می کند ، به مسافری می ماند که خود رویی در اختیار دارد ، و مسیری کوهستانی و ناشناس -یخبندان، پر پیچ و خم ، بسیار طولانی و پر از دزدان ایمان -در پیش دارد ، وبدون کمک هدایت الهی ، هر گز نمی تواند مسیر را به تنهایی بپیماند و،،،،،،،،،،،.
تصور این مسیر در جاده زمینی جز با راننده ای ماهر و اشنا به جاده و نترس از عهده کمتر کسی بر می اید. حالا فکرش را که می کنم در مسیری که برای سیرکمال خود، (با این شناخت محدودی که از خود واقعییمان داریم )باید طی کنیم جر با کمک او ، و جی پی اسی که در اختیارمان گذاشته اند ، و اراده و صبر وتحمل و کوشش و،،،،،،،،،،، چگونه قادر به گذراندن ان خواهیم بود.
با سلام خدمت متیس عزیز ،ممنون از مقاله زیبا و پر انرژی تان
چون در ریاضی مهارت نداشتم نتوستم خیلی خوب درک کامل داشته باشم ،ولی امشب که این مقاله زیبا خوندم ،دقیقا موقعی بود که روزی داشتم پر از عصبانیت ،درک این بود که انرژی منفی درونم به من غلبه کرد چون در مسائل معنوی کوتاهی کردم وانرژی لازم جهت خاموش کردن این عصبانیت نداشتم ،،،فهمیدم باید انرژی فراعلی جذب کنم تا با کمک یکتا بتونم مبارزه کنم ، این مدیون مقاله پر انرژی شما هستم ،با تشکر
باسلام
گاهی اوقات هنگامی که با یک نقطه ضعف درحال مبارزه ای ولی موفق به انجام آن نمی شویم وقتی خوب دقت میکنیم میبینیم ریشه در نقطه ضعف دیگری دارد. برای مثال
هربار که فرزندم از درسش نمره ی کم می گرفت من عصبانی می شدم و هرچه با عصبانیتم مبارزه میکردم موفق نمیشدم تا اینکه وقتی بدقت موضوع را بر رسی کردم متوجه شدم عصبانیتم ریشه در «حسادت »دارد چراکه فرزند همکارم با فرزند من همکلاسی هستند و هر بار که نمره فرزند من کمتر میشود به دلیل حسادت به همکارم عصبانی می شدم وقتی شروع به مبارزه با نقطه ضعف حسادتم کردم دیگر عصبانی نشدم.
با تشکر از متیس
با عرض سلام وتشکر :
(هرچه جزء ملکوتی ارگانیزم معنوی بیشتر رشد کند، میدان ادراک وسیعتر میشود.) در جواب دوست عزیزمان F وبا موردی که در کتاب طب روح دوستمان به ان اشاره کردند.
برای من این طور مفهوم می شود که ، جز ملکوتی ان قسمت از روح ملکوتی ماست که در ان أخلاقیاتی با منشأ الهی تشکیل شده و چون این قسمت در همه وجود دارد ولی شناخت و پرورش و به عمل در اوردن ان اختیاری و با اراده و با استفاده از انرژی فراعلی می توان انرا به عمل دراورد ، حالا هر چقدر با عمل (این ویتروبه حقایق الهی ) در رویارویی یا مسایل روزانه هر چقدر با دقت بیشتری به انها توجه کنیم ، تا بتوانیم انها را انالیز کنیم و ببینیم چه نتیجه و یا درسی از ان باید بگیریم ، به مرور زمان که این طرز فکر را در خود رشد دهیم (مثل ورزشکاری که بطور مداوم برای قوی کردن عضلات خود انجام می دهد ) باعث توسعه میدان ادراک می شود.
هر اتفاقی از کوچک و پیش پا افتاده تا بزرگ همه وهمه برای شناخت مان و اگاهی بیشترمان می شود. حتی اگر پی به انها هم نبریم حس می کنیم که حکمتی در ان است.
خیلی ممنونم از توضیح تان.
سلام بر متیس عزیز و دوستان مقاله سنگینی هست ولی به توفیق خدا و لطف دوستان و توضیحات برایمان روشن شد که انشاالله با پرورش فکر و خودشناسی و امید به کرمش بتوانیم به نقطات ضعفمان پی ببریم و بتدریج بتوانیم آنها را با سعی و کوشش و صبر و عمل اینوو به سرانجام برسانیم .
خدایا چنان کن سر انجام کار که تو خشنود باشی و مارستگار . باتشکر
با سلام و سپاس فراوان
من هم متاسفانه به دلیل ندانستن علم ریاضی خیلی متوجه مطلب ریاضی که در مقاله مطرح شده است نشدم ، اما با تشکر فراوان از توضیح آقای shariyar موضوع تا حد بسیار زیادی برایم روشن شد.
همیشه آرزو داشتم و دارم ،امکانش فراهم شود تا وجود خالق یکتا
با ابزار علمی ثابت شود تا این جوانانی که ذاتا روح های خوبی دارند اما به دلیل علمی نبودن معنویت نمیتوانند خدا را قبول کنند ، به طور علمی به این باور برسند و ایمان بیاورند ، مخصوصا در این روزگاری که ما در آن به سر میبریم.
به نظر می آید با همت مردان الهی این امر به تدریج تحقق پیدا خواهد
کرد ، البته چنانچه تا آن موقع ما بشر با منیتی که بر وجود تک تک ما غالب است ، همه چیز را نابود نکنیم
به نظر من در عالم معنویت هیچ چیز زیبا تر از علمی بودن آن نیست
به امید روزی که معنویت به طور علمی ثابت شود و بشر از این تاریکی بیرون بیاید .
با درود فراوان
استاد بعد از سالها تحقیق، آنچه لازم بود فرمودن ، پرفسور بهرام الهی ((رمزگشای حقیقی ))برای ما بازگشایی کردن ، حال بر ماست که هرچه در حد توان داریم چمدانهایمان را پر کنیم و مواظب باشیم چمدانمان سوراخ نباشد، جالب توجه است هر چه دریافت میکنیم کاملا حقیقی و مجانی است ……. باور به خدای حقیقی ، حاضر و ناظر بودنش ، عمل به قانون طلا ی …….
با درود
به موهوم نبود مرا اعتقاد ۔۔۔
به عین الیقین گشته حاصل مراد ۔۔۔
حضرت شیخ جانی در کتاب ملک جان نعمتی نوشته لیلی انور صفحه ی ۵۴میفرمایند ؛ به عقیده من ظهور عام به وسیله ی علم درست میشود و علم طوری میشود که مردم دیگر نمی توانند به حقوق دیگران تجاوز کنند ۔۔۔
۔۔۔ مردم به تدریج از طریق علم با موضوع روح آشنا میشوند و به این ترتیب خدا را باور میکنند ۔۔۔
این مقاله قطعا تاییدیست بر آنچه مد نظر حضرت استاد هست ۔۔۔ معنویت علمی ۔۔۔
برای مبارزه با صفات منفی مثل عصبانیت و غیره قبل از زمان صفر یعنی قبل از آنکه انرژی عصبانیت در روان فرد توسط یک محرک خارجی آزاد شود باید شروع کرد چگونه با مطالعه ۔۔۔ تمرین فکر و ذکر ، توجه کامل به مبدا ، عمل به حقایق الهی واقعی زنده ، توجه دائم به حضور سیاله الهی ، رفتار مطابق با ندای وجدان و جلب رضایت یکتا ۔۔۔ و در مرحله ی زمان صفر که انرژی در روان فرد آزاد شده به تنهایی می تواند آن را کنترل کند اما اگر اجازه دهد که انرژی در یک نقطه متمرکز شود و حالت طغیان به خود بگیرد قطعا بدون کمک انرژی بیرونی ( انرژی مافوق علی ) نمیتواند بر عصبانیت خود غلبه کند ۔۔۔
در ارتباط با نسیمی* استاد گفته اند “…. استادش گفته کار مهمی نکرده ، وظیفه اش بوده.”
یادآوری این جمله در برابر فشار سختی های روزمره خیلی کمک به انگیزه شخص میکند ، چون در مقام مقایسه من هنوز کار مهمی انجام نداده ام ، پس نیار نیست در برابر سختی های روزمره احساس فشار کنم ، چون وظیفه ام بوده.
اکثر مواقع جریان حق خواهی توسط نفس مصادره می شود و به نوعی در ما در برابر سختی های روزمره با ایجاد توقع کاذب فشار مضاعف ایجاد می کند.
استاد در گفتاری هم گفته اند ” اکثر ناراحتی های اشخاص بخاطر اینست که جامعه آنطور که او خودش را آماده کرده برخورد نمی کند”(نقل به مضمون)
نسیمی : عمادالدین نسیمی ؛شاعر و متفکر قرن هشتم، [نسیمی را در شهر حلب پوست از تن باز کردند.]