نفس اماره (۱)

10 ژانویه, 2021
 

نویسنده: ایزابل نژار

«نفس اماره یک انرژی روانی قوی و مُضّر برای روح است. این انرژی بر اثر فعالیت‌های نقاط ضعف‌ صفاتیِ ما دائماً تولید می‌شود و در سطح ایگومان به صورت انگیزش‌ها و امیال ضد اخلاقی و ضد الهی بروز می‌کند.»١

اِشکالی که در اینجا ممکن است به نظر برسد اینست که وجود نفس اماره علی‌رغم مقاومت شدید در مقابل تلاش‌های اخلاقی ما، شرط لازم برای پیشرفت در سیر کمال روحی معرفی شده است. از این نقطه نظر نفس اماره را می‌توان بهترین دشمن به شمار آورد! بنابراین، شناخت نفس اماره اهمیت خاصی پیدا می‌کند. برای این‌کار ابتدا باید با بروزات گوناگون آن آشنا شویم. تجربه نشان می‌دهد که نفس اماره دائما به شکل‌های گوناگونی نمایان می‌شود. به محض اینکه فکر می‌کنیم یکی از بروزات آن را شکست داده‌ایم، دوباره به صورتی دیگر پدیدار می‌شود. پس چگونه می‌توان خصوصیات آن را تشخیص داد؟ چگونه می‌توان چهره‌های گوناگون آن را شناسایی کرد؟ قبل از پاسخ به این سوال، لازم است معنای اخلاق و رفتار اخلاقی را روشن کنیم.

 
اخلاق اجتماعی و اخلاق ایستا

اخلاق اجتماعی که می‌توان آن را به منزله حداقل رفتار اخلاقی محسوب کرد، در واقع بیشتر در چارچوب مجموعه‌ای از قوانین اجتماعی قرار می‌گیرد که اگر می‌خواهیم در جامعه پذیرفته شویم ملزم به رعایت آنها هستیم. در این نوع اخلاق، مادام که این قوانین را رعایت کنیم، تخلف آشکاری در قراردادهای اجتماعی یا آیین معاشرت از جمله اهانت، ناسپاسی، فقدان دلسوزی و همدردی و غیره رخ نمی‌دهد. از جنبه تعلیم و تربیت رعایت اصول اخلاقی یا به عبارتی جنبه بیرونی اخلاق را می‌توان مهارت‌های زندگی نامید که همزیستی در جامعه را امکان پذیر می‌کند. هدف از رعایت مهارت‌های زندگی اینست که صرفاً بتوانیم در محیط اجتماعی خود فردی خوشایند و قابل قبول باشیم.

رعایت چنین اخلاقی، بدون شک محاسن خاص خود را دارد ولی بسیار سطحی است. اگر از اصول مهارت‌های زندگی فراتر نرویم، مسلماً وجه بیرونی اخلاق را بر حالت درونی ذهن خود اولویت داده‌ایم. مثلاً کافی است شکسته نفسی کنیم بدون‌ اینکه فروتن باشیم. مبادی آداب باشیم بدون اینکه دلسوزی کنیم. مودب باشیم ولی دروناً اشخاص را تحقیر ‌کنیم. در ظاهر فخرفروشی نکنیم اما قلباً از شکست دیگران خوشحال شویم. .یا جلوی دیگران حفظ ظاهر کنیم، ولی پشت سرشان آنچه در ذهنمان می‌گذرد را ابراز کنیم.

چنین اخلاقی را که فقط بر وجه بیرونی رفتار و حفظ ظاهر متمرکز است نمی‌توان اخلاق محسوب کرد، زیرا ترس از مجازات، یا سرزنش است که ما را از انجام کار نادرست بازمی‌دارد. و همین‌طور میل به خوشایند بودن، تحسین شدن یا موفقیت اجتماعی است که به ما انگیزه می‌دهد رفتار صحیح داشته باشیم. حال آنکه اخلاق در صورتی ارزش واقعی می‌یابد، که رفتارهای بیرونی بر یک واقعیت درونی پایه‌گذاری شوند. به همین سبب است که ما صداقت را در دیگران ستایش می‌کنیم.

در سطح عمیق‌تر، اخلاقی است که از تربیت اولیه ما ناشی می‌شود، و باعث می‌شود به راحتی برخی از اصولی که در دوران کودکی (یا در زندگی گذشته) آموخته‌ایم را رعایت کنیم. به همین سبب است که برخی افراد طبیعتاً از یک یا چندین خصوصیت مثبت (راستگویی، کمک به دیگران) برخوردارند بدون اینکه عمل به آن مستلزم تلاش مداوم باشد. هر چند برخورداری از این خصوصیات اخلاقی ارزشمند است ولی اگر به آنها قانع شویم جلو نمی‌رویم. خصوصیات اخلاقی ناشی از تربیت اخلاقی اولیه، یا آنهایی که جزو طبیعت‌مان هستند، قسمتی از اخلاق ایستا می‌باشند که عمل به آنها مستلزم تلاش مداوم نیست.

ولی در کنار نقاط مثبت، نقاط ضعفی هم داریم مثلاً کسی ممکن است هیچگاه دروغ نگوید، اما خودخواه باشد. اگر برای بهبود آنها تلاش نکنیم و تصور کنیم که ما همان‌طور که هستیم باقی می‌مانیم و نمی‌توانیم خود راتغییر دهیم، در مقابل هر گونه تلاشی برای تغییر مقاومت خواهیم کرد.

 
اخلاق در سیر کمال

نوع دیگری از اخلاق وجود دارد که مبتنی بر فرایند سیر کمال است و عمل به آن منجر به تحول درونی می‌شود، و از رعایت اخلاق اجتماعی و اخلاق ایستا فراتر می‌رود. هدف از این اخلاق، فقط تضمین نظم اجتماعی که زندگی با دیگران را ممکن می‌سازد، یا رعایت اصول اخلاقی که جزو عادتمان شده نیست. بلکه اخلاقی است که عمل به آن روح را تغذیه می‌کند و موجب تحول جوهر وجود می‌شود. این اخلاق از خود درونی ما برمی‌خیزد و اخلاق اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد و با آن تضادی ندارد، بلکه به آن بعدی عمیق‌تر و اصیل‌تر می‌دهد. عمل به این اخلاق ابزاری در اختیار ما می‌گذارد که می‌توانیم به کمک آن شناختمان را از خود و جهان اطرافمان گسترش دهیم. بدون عمل به این اخلاق در محدوده آسایش خود (comfort zone) و خودخواهی باقی می‌مانیم و راه را بر هر پیشرفت درونی می‌بندیم.

عمل به این اخلاق مستلزم هشیاری (حساسیت) بیشتری است. هر چه هشیاری اخلاقی خود را بیشتر رشد دهیم، آگاهی‌مان از کاری که در فرایند سیرکمال پیش رو داریم بیشتر می‌شود. علت آن اینست که میزان توقعی که باید از خود داشته باشیم بالاتر می‌رود. عمل به اخلاقی که در سیر کمال منظور است، مستلزم شجاعت است. به این معنی که ابتدا باید وجود نقاط ضعفی را در خود بپذیریم که خود را عاری از آنها می‌دیدیم. در ابتدا،‌ پذیرفتن این موضوع که ما می‌توانیم با روش‌های نامحسوسی دیگران را آزار دهیم یا چیزی را از آنها سرقت کنیم، یا به عناوین مختلف حقوق آنها را ضایع کنیم بسیار دشوار است. اما به تدریج به جزئیاتی که قبلاً به نظرمان بی‌اهمیت بودند، توجه بیشتری می‌کنیم. ولی اگر این شناسایی فقط در حد بررسی باقی بماند، ما را به یک منبع دانش صرف مبدل می‌کند، در حالی که عمل به اخلاق به معنی مبارزه‌ای فعال و بی‌وقفه با فشارهای ضد‌ اخلاقی درونی است و همه اینها در صورتی بر ما آشکار می‌شوند که هشیاری و توجه خود را بیشتر کنیم.
 
زندگی موقعیتی است برای عمل به اخلاق

برای جلوگیری از هر گونه سوء تفاهم برخی از توضیحات ضروری به نظر می‌رسند. در واقع دیدگاهی که در اینجا ارائه می‌شود شاید این فکر را تداعی کند که ما به دنبال اخلاقیاتی هستیم که صرفا هدفش خرده‌گیری است، یعنی با عنوان کردن مسائل ساختگی سعی می‌کند عذاب وجدان را در ما تقویت کند. حال آنکه، قوی کردن هشیاری (حساسیت) اخلاقی به این معنی نیست که تمام جنبه‌های زندگی درونی خود را برای لذت درون‌نگری با ذره‌بین نگاه کنیم، بلکه این کار یک روش زندگی و طرز تفکر است. اخلاق معنوی، مبتنی بر یک فرض بنیادین در مورد انتخاب روش زندگی‌‌مان است. لازمه دنبال کردن این اخلاق، کنار گذاشتن یک زندگی اجتماعی طبیعی (تشکیل خانواده، داشتن حرفه، رفاه و موفقیت اجتماعی) نیست. در رعایت این اخلاق تنها چیزی که متفاوت است اینست که فرد به فعالیت‌های اجتماعی خود از بُعد دیگری نگاه می‌کند، یعنی زندگی را موقعیتی برای پیشرفت روح خود در نظر می‌گیرد. این کار یک سرگرمی یا فعالیتی نیست که آن را به زندگی خود اضافه کنیم. بلکه جزیی از زندگی ماست که نگرشمان به زندگی را مشخص می‌کند. عمل به اخلاقیات وسیله‌ای برای داشتن یک زندگی آسان‌تر نیست. بلکه زندگی، موقعیتی در اختیار ماست تا بتوانیم در اخلاقیات پیشرفت کنیم.

به عبارت دیگر، چنین رویکردی به اخلاق از نگرش معنوی به هستی، جدایی‌ناپذیر است: زندگی در صورتی معنا می‌گیرد که هدفش رسیدن به مرحله کمال روحی باشد. سرنوشت ما این نیست همان که هستیم باقی بمانیم، ما از استعداد به کمال رسیدن و ملحق شدن به اصل خود برخورداریم. زندگی در کره خاک هدف اصلی ما نیست، بلکه فرصت زندگی در آن، مرحله لازم برای طی فرایند تغییر خود و رسیدن به رشد روحی است که ما را به هدف اصلی زندگی می‌رساند.

از این منظر، عمل به اخلاق معنویت (اصول اخلاقی که منشأ الهی دارند)، وسیله‌ای است در دست ما تا روح خود را رشد دهیم و آن را از بیماری‌های گوناگون که در معرضشان قرار دارد در امان نگه‌داریم و سلامتش را حفظ کنیم. با پرورش صفات اخلاقی از جمله گذشت، نیکی، سخاوت، رعایت حقوق ( خود، دیگران و سایر موجودات)، صداقت، از خودگذشتگی، … رشد مناسب آن را چه بسا می‌توان تأمین کرد. البته اجرای این صفات انسانی مستلزم قوه تشخیص و تمیز است. یعنی باید در حد تعادل و مناسب با شرایط به آنها عمل کرد.

 
آشنایی با نفس اماره

عمل به اخلاقی که سبب تحول روحی می‌شود به نوعی به بازی‌ ویدیویی شباهت دارد. وقتی مرحله اول اخلاق (اخلاق اجتماعی) را گذراندیم، وارد مرحله دوم می‌شویم که نقاط مشترکی با مرحله اول دارد ولی از آن فراتر می‌رود و فرد با پیچیدگی‌های بیشتری (در قیاس با مرحله اول) روبه‌رو می‌شود در این مرحله اصول بیشتری را باید رعایت کند. به محض اینکه اخلاقیات را در معنای کمی وسیع‌تر آن در نظر بگیریم با چهره جدیدی مواجه می‌شویم که همان نفس اماره است. قبلا اشاره کردیم که وقتی هشیاری‌مان بیشتر شود، فشارهای ضد اخلاقی را بیشتر احساس می‌کنیم. این فشار همان نفس اماره است که دشمن اخلاقیات است. نفس اماره به طور مداوم در ما حضور دارد، خواه از وجودش آگاه باشیم خواه نباشیم. او منشأ تمام انگیزش‌ها، اعمال و افکار ضد اخلاقی است. خصوصیت اصلی آن مکار بودن است. نفس اماره در ظاهر چنان ساکت و نامحسوس است که گاه وجودش را فراموش می‌کنیم و از این طریق است که ما را کنترل می‌کند. این دشمن درونی، در عین حال برای ما مفید است. او ما را به کارهای نادرست سوق می‌دهد اما همین می‌تواند برای ما مفید باشد. زیرا مقاومت در مقابل او منجر به پیشرفت ما می‌شود. نفس اماره مانند میکروبی است که می‌تواند سلامتی ما را به خطر بیندازد، ولی در عین حال برای مقاومت سیستم ایمنی بدنمان وجودش ضروری است. یا مانند اصطکاک سطح جاده است که هم مانعی است برای حرکت و هم شرطی لازم برای آن.

هدف از این مجموعه مقاله‌ها این است که تصویری از دشمن درونی خود ( نفس اماره) ارائه دهیم و سپس توصیه و راهکارهایی را برای مبارزه با آن بیان کنیم. به طور کلی شرح تئوری نفس اماره فایده چندانی ندارد. تا زمانی که در مواجهه با موقعیت‌های زندگی روزمره به طور جدی با نفس اماره دست و پنجه نرم نکنیم، نمی‌توانیم حضورش را به وضوح مشاهده کنیم. ضمنا یادآوری می‌شود که در این مقالات مفهوم نفس اماره بر اساس مدلی بررسی می‌شود که استاد الهی ارائه داده است و این مفهوم با آنچه به طور عموم به نفس اماره به عنوان یک شیطان اطلاق می‌شود،‌ متفاوت است. در واقع، نفس اماره می‌تواند ابزاری پویا و مفید برای رشد روحی محسوب شود.

برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr

*********************************************


۱ – راه کمال، فصل ۱۴، انتشارات البن میشل ، ۲۰۱۸، فرانسه