راه کمال از دیدگاه استاد الهی

2 آوریل, 2020
 
نویسنده: مارک آلپوزو۱
در این بلاگ بارها به موضوع دین و زندگی معرفت‌محور پرداخته‌ام و تقریباً همیشه آن را از دیدگاه مسیحیت بررسی کرده‌ام. اما نباید نسبت به ادیان و اعتقادات دیگر هم بی‌اعتنا باشیم زیرا این ‌کار ممکن است بخش بزرگی از تعلیمات و آینده معنوی‌مان‌ را به خطر بیندازد. دکتر بهرام الهی، در کتاب راه کمال، مقدمه‌ای روشن و برجسته از مشی فکری پدرش، استاد الهی و مراحل مختلف لازم برای سیر کمال را ورای هرگونه جزم‌گرایی یا تعصب دینی تشریح می‌کند و تصویر زنده‌ای از معنویت را ارائه می‌دهد.

از نظر من هیچ‌چیز ویران‌کننده‌تر از بیابان معنوی‌ای نیست که چندین دهه است وارد آن شده‌ایم. خداناباوری، دگماتیسمی (جزم‌‌گرایی‌) است مانند سایر دگماتیسم‌ها و از این نقطه نظر تفاوتی با آنها ندارد. و فلسفه‌های ماده‌گرایِ خداناباوری، مانند فلسفه میشل انفره، از اعتبار بیشتر یا کمتری نسبت به سایر فلسفه‌ها یا اعتقادات برخوردار نیستند. آنها محوری، مثلاً قدسی‌گونه، را معرفی می‌کنند که غالباً دور آن می‌چرخند، بی‌آنکه تفکر انتقادی مناسبی به آن اضافه کنند.

چه به خدا اعتقاد داشته باشیم چه اعتقاد نداشته باشیم، سؤالات تغییری نمی‌کنند. واضح است که منظورم سؤالات بنیادین است. سوالاتی در مورد هستی که در لحظه‌ای از مکث فکری،‌ بی‌اختیار، به ذهن‌مان هجوم می‌آورند: چرا به زمین آمده‌ایم؟ چه کار باید بکنیم؟ بعد از مرگ به کجا می‌رویم؟

فقط اشخاص ناآگاه اصلاح‌ناپذیر، به هر وسیله‌ای شده به انکار جنبه بنیادین و اجتناب‌ناپذیر این سوالات اصلی که هیچ‌کس نمی‌تواند در زندگی آنها را نادیده بگیرد، ادامه می‌دهند. مارگریت یورسنار در کتاب «اثر شب» می‌گوید: «چه کسی می‌تواند تا این حد نادان باشد که بمیرد قبل از آنکه حداقل گشتی در اطراف زندانش نزده باشد؟»

دکتر بهرام الهی، در کتاب راه کمال، که از زمان اولین انتشارش تا به امروز به یک کتاب کلاسیک تبدیل شده، با ارائه مقدمه‌ای روشن و واضح از مشی فکری پدرش استاد الهی، تلاش کرده عمق آموزه‌های او را برای خواننده امروز نظام‌مند کند.

هیچکس نمی‌تواند بگوید که این کتاب به کارش نمی‌آید. اگر فردی کنجکاو هستیم و از ذهنی باز برخورداریم، و کمی هم به خرد و معرفت علاقه داریم، این کتاب دویست صفحه‌ای برای ماست. هیچ مطلب بازدارنده‌ای در این کتاب نیست. نویسنده با زبانی ساده راه را به ما نشان می‌دهد تا ما گم‌گشتگان را راهنمایی کند و در مسیر جدیدی ببرد. مسیری که دیگر هرگز ترک نخواهیم کرد. ما زمانی در طول زندگی‌مان، راه درست را که چیزی جز راه خدا نیست،‌ بی آنکه متوجه باشیم، گم کرده‌ بودیم. ناگفته پیداست که این راه مسلما در درون خود ماست.

ما انسان‌ها چنان دور افتاده‌ایم که به کتاب قابل دسترسی نیاز داریم تا مسیری را که استاد الهی آن را «هدایت الهی» می‌نامد به ما نشان دهد. زیرا « ما از نظر معنوی در خودبی‌خبری معنوی به سر می‌بریم، نمی‌دانیم واقعا چه کسی هستیم، از کجا می‌آییم، چرا در این دنیا هستیم، و اگر دنیایی بعد از این دنیا وجود دارد، بعد از مرگ به کجا خواهیم رفت.»۲

این کتاب به تعداد زیادی از ما امکان می‌دهد، به برکت توضیحات ساده و دقیق که هدفش هم تبلیغ نیست( بلکه همراهی ما در مسیر سیر کمال درونی‌مان است) شناخت بهتری از اسلام و قران پیدا کنیم.

روح ملکوتی چیست؟ روح بشری چیست؟ چرا جهان معنا دارد؟ وظیفه ما در اینجا چیست؟ برزخ چیست؟ ‌جهان‌های ابدی از چه تشکیل شده‌اند؟ آیا بهشت و دوزخ وجود دارند؟ وقتی در قران سخن از «اقیانوس حقیقت» به میان می‌آید منظور چیست؟ به کجا برمی‌گردد؟ آیا ما از اختیار برخورداریم؟ بدی چیست؟ چرا رنج می‌بریم؟ مرد و زن چه هستند؟ آیا تفاوتی بین آنهاست؟ رفتار ما چگونه باید باشد؟ چطور فرزندانمان را تربیت کنیم؟ عبادت چیست؟ توجه در دنیا یعنی چه؟ دام‌های معنوی کدامند؟

اینها سوالاتی هستند که نویسنده تلاش کرده به زبان ساده به تمامی آنها پاسخ بدهد. آنچه می‌توانم از این صفحات برداشت کنم اینست که تمام پاسخ‌ها ابزار آموزشی مناسبی هستند. واضح است که می‌توان به انجیل یا آیین بودایی رجوع کرد. هیچ‌کس نیاز ندارد برای یافتن راه حلی مناسب برای زندگی خوب، این صفحات را مطالعه کند. متن‌هایی از رواقیون یا افلاطون، احتمالا برای این منظور کافی هستند. اما من با خواندن این صفحات چنان به وجد امدم که شخصا خواندن آن را توصیه می‌کنم.

در این کتاب در چند سطر منظور از دین را بهتر درک می‌کنیم و متوجه می‌شویم که دین دارای دو وجه است و «اگر مومن در مرحله آیینی دین متوقف شود، احتمالا به بهشتی که پیامبرش وعده داده دست خواهد یافت. اما اگر خواهان کمال است، باید فعالانه به مرحله معنوی دین وارد شود. »۳

از نظر مؤلف، مرحله معنوی، چیزی جز حاصل و ادامه مرحله آیینی نیست. او می‌گوید: «مطالعه متون مقدس اکثر اوقات به تعابیر ظاهری که منشا تناقض و سردرگمی است محدود می‌شوند.»۴

بنابراین در حقایق واقعی است که جوهر تمام ادیان وحی شده را می‌توان یافت. لازم است بدانیم که دکتر الهی به خوبی نشان داده که ادیان نمی‌توانند با یکدیگر در رقابت باشند، زیرا خدا، یکتاست. (در این مورد به آموزه‌های فلوطین یا باروخ اسپینوزا رجوع کنید که به نظرم برای درک معنی دین و چگونه یک مومن خوب باشیم مهم است. یعنی خداترس بودن به معنی اینکه رفتارمان باید نمونه باشد).

دین چیزی جز یک راهنمای عملی نیست برای « شناخت اصول اخلاقی و الهی صحیح» و آموختن عمل صحیح به آنها. پس همان‌طور که رمی براگ در کتابش به نام « از دین نهراسیم» گفته است: «دین نابود‌کننده نیست! انسان را ضعیف نمی‌کند! محدود کننده نیست! برعکس… .»
کتاب را بخوانید و بدون شستشوی مغزی این دوران بی‌خدایی، درباره آن تفکر کنید.



*****************



۱ – نویسنده و منتقد ادبی فرانسوی. او در این مقاله به بررسی چاپ جدید کتاب راه کمال پرداخته است.
۲ – راه کمال، فصل ۵، انتشارات البن میشل ، ۲۰۱۸، فرانسه.
۳ – راه کمال،‌ فصل بیستم
۴ – همانجا