ارکان اخلاق عملی(۱)

2 سپتامبر, 2019
 

شرح فصل پنجم*

استاد، در فصل پنجم کتاب برهان‌الحق ارکان اخلاق عملی را در چهار فضیلت معرفی کرده است:
پاکی، راستی، نیستی و ردآ. او ایجاد چنین فضایلی را آسان نمی‌شمارد: « برای هر کدام باید با طبیعت جنگید و در واقع کار ماوراءالطبیعه انجام داد»(آح۲، گ ۱۷۲).
پاکی
صرف نظر از پاکی و نظافت ظاهر، آنچه از نظر اخلاق عملی حائز اهمیت است، پاکی روح و فکر است تا نیات و اعمال و رفتار و کردار انسان را بپالاید. پاک،‌ در لغت به معنی عاری بودن از هر ناپاکی و کثافت و آلودگی و پلیدی است که نشان از سلامتی دارد.
در کلمۀ سادۀ پاکی، یکی از اصول اساسی سیر کمال روحی، یعنی خودشناسی نهفته است. استاد، کسی را پاک می‌داند که صفات پاکیزگی خدا به او سرایت کرده باشد، یعنی روحش پاکیزه و مبرا از هر عیب و نقص شده باشد ( آح۱، گ۷۱۸ و آح۲، ص ۲۵۹) . در همین راستاست که توصیه می‌کند: « در حق مردم به نیکی به پاکی و به خوشی رفتار کنیم» . اما پاکی، به منزلۀ کمال نیست (آح۱، گ ۷۱۸).
در نتیجه، پاکی، در معنای وسیع خود، به معنی کنترل و در چارچوب قرار دادن اید است تا به افراط و تفریط یا انحراف کشیده نشود، گام بعدی مهار کردن نقاط ضعف صفاتی و سپس تسلط بر ایگو است: پاک و عاری شدن از هر نقطه ضعف صفاتی.

راستی
راستی، راه راست و مستقیم به سوی خدا. در آموزه‌های دینی، مهم‌ترین خصوصیتی که می‌تواند فرد را در راه راست نگه‌دارد و مانع از انحراف او شود، صداقت است؛ صداقت با یکتا و دستگاه الهی. کسانی هم که در پی یافتن حقیقت‌اند، تنها وسیلۀ اطمینان بخش در دست‌شان، صداقت و خلوص است. اگر با صداقت و خلوص بجویند، خواهند یافت.
صداقت، خصوصیت مرکبی است که از تلفیق چند صفت در فرد ایجاد می‌شود: دوستی(دلبستگی)، راستی، درستی و خلوص (رو راستی). نمونۀ بارز صداقت، رابطۀ مادر با فرزندش است.
صداقت را می‌توان نشانۀ اعتماد به یکتا دانست. در تجربه دیده شده افراد صادق،‌ کمتر لب به گله و شکایت می‌گشایند؛ رابطه‌شان را بر صمیمیت استوار می‌کنند تا سوداگری (بده‌بستانی)؛ احساس تعلق و اتصال بیشتری دارند و در آخر وفادارترند. « خدا از ما صداقت می‌خواهد و ایمان؛ هر کاری می‌کنیم بی‌ریا و به قصد خدا باشد و هیچ عبادتی بالاتر از این نیست» (آح۱، گ ۱۶۶۱).

نیستی
نیستی به معنی فروتنی و تواضع درونی است. فضیلتی است که رابطۀ معکوس با غرور دارد: «همیشه در مقابل دیگران با فروتنی و ادب برخورد کنید، نه باتبختر و تکبر و غرور» ( آح۱، گ ۱۶۷۵).
غرور که اساس آن، منیت خودخواهانۀ اولیه است، صفتی است که بروزات مختلف دارد، از جمله خودبرتربینی، خودپسندی، خودبینی، خودستایی و منم کردن، فخرفروشی و افتخارطلبی، احترام‌طلبی و نیاز به پذیرش توسط دیگران. غفلت و جهل نسبت به خود نیز باعث غرور می‌گردد(خودنشناسی).
غرور چنان بار منفی به فرد می‌دهد که استاد آن را بدترین صفت می‌خواند و رهرو را از آن برحذر می‌دارد و آن را جزو بیماری‌های لاعلاج یا دیرعلاج می‌شمارد ( آح۱، گ ۱۴۳).
اصلی‌ترین عارضۀ غرور این است که مغرور، عیوب خود را نمی‌بیند، همین امر مانع بزرگی برای پیشرفت او در سیر کمال روحی‌اش می‌گردد.

ردآ
ردآ، عمل نوع‌دوستانه و کمک و خدمت بی‌ریا ( بدون چشمداشت) به دیگران است، در حد تکیه گاه بودن(ب‌ح، ص ۳۷۱).
خدمت به خلق، یک وظیفۀ انسانی است که موجب رشد انسانیت در فرد می‌شود. علاوه بر آن، خدمت به خلق از اعمالی‌است که ذخیرۀ اخروی نصیب عامل می‌کند به شرطی که بدون انتظار پاداش باشد. استاد همواره بر خدمت بی‌ریا تأکید دارد و آن را از اعمالی برای تقویت روح به حساب آورده است.

************************

* – گزیده‌ای از شرح فصل ۵ کتاب برهان‌الحق (برگرفته از سایت برهان‌الحق) در دو مقاله می‌آید.