حق برخورداری از هدایت الهی: چگونه از این حق بهرهمند شویم؟
در زیر با چند نفر از دوستانتان در مورد حق هدایت گفتگو میکنید. هر یک از آنها برداشت کاملاً متفاوتی در این مورد دارند و سوالات زیر را مطرح میکنند. با در نظر گرفتن این گفتگو به مفهوم حق برخورداری از هدایت الهی فکر کنید و ببینید چگونه میتوان از این حق استفاده کرد.
١- پیتر با مفهوم برخورداری از حق هدایت کاملا موافق است زیرا در تایید عقاید خود اوست. او هدایت را یک حق مشروع تلقی میکند و منتظر دریافت آن است. او میگوید وقتی نشانههای هدایت را ببیند، آن را خواهد شناخت و قبول خواهد کرد. ولی با خود می گوید« نمیدانم این هدایت به چه نحوی خود را نشان خواهد داد؟»
٢- دانیال فکر میکند در این زمینه مقداری تجربه دارد. او میگوید تاکنون خیلی به دنبال هدایت گشته ولی هر بار که به نظرش رسیده به آن دست یافته مانعی سر راهش ایجاد شده و دوباره جستجوی خود را از سر گرفته. از خود میپرسد حالا چطور باید ادامه دهد و دوباره از کجا شروع کند؟
٣- سارا با این نظرات موافق نیست. از نظر او نه فایده ای دارد که منتظر باشیم چیزی از خارج برای ما پیش بیاید و زندگیمان را تغییر دهد و نه این در و آن در زدن برای یافتن هدایت ما را به جایی میرساند. او میگوید که هر کس باید هدایت را در درون خود بیابد. اما باید آماده بود. ولی چطور؟ « مشکل از اینجا شروع میشود».
۴- ماریا به خاطر تربیت مذهبی خشکی که داشته موضوع هدایت برایش جالب نیست و تا زمانی که این سوالات مطرح نشده بود، حتی دراین باره فکر هم نمیکرد… او دلش میخواهد جوابهایی برای این سوالات پیدا کند، اما با وضعیت فعلی دنیا، از خود میپرسد آیا واقعاً پاسخی برای این گونه سوالات وجود دارد؟ یا به عبارت دیگر « آیا اصلا کسی، پاسخی برای این سوالات پیدا کرده است؟»
نظر شما چیست؟
١- نظر شما در حال حاضر یا حتی در گذشته با طرز تفکر یا قسمتی از طرز تفکر کدامیک این افراد نزدیک است؟
پیتر (156 رای، %25)
دانیال (25 رای، %4)
سارا (242 رای، %38)
ماریا (11 رای، %2)
با تمام آنها البته با کمی تفاوت (69 رای، %11)
هیچكدام (133 رای، %21)
Loading ...
٢- نظر شما در مورد نتیجهگیری هر یک از آنها چیست؟ چه پاسخی به آنها میدهید و به خصوص چه پیشنهادی میکنید؟
٣- نمیتوان گفت که این چهار نفر تا کنون در مقابل هدایت الهی قرار نگرفتهاند. حتی میتوان گفت که همۀ آنها چندین بار در مقابل این هدایت قرار گرفتهاند ولی متوجه آن نشده و یا آن را دنبال نکردهاند… به نظر شما چرا؟ چه چیزهایی سبب میشوند متوجه هدایت الهی نشویم و یا وقتی با آن روبرو میشویم آن را دنبال نکنیم؟
برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr
هر کسی صادقانه دنبال حقیقت باشد اگاهانه یا نااکاهانه حضورا یا فکرا به هدایت الهی وصل میشود ؛ باید نیتش درک حقیقت باشد نه چیزهای دیگر
مبانى معنویت فطرى، صفحه۳۴
خدا هدایت هر انسانی را که صادقانه بخواهد هدایت شود و انجام وظیفه کند، برعهده گرفته است. خدا این وظیفه را برخود معین کرده که اصول لازم برای پرورش روح را در دسترس هر انسانی که صادقانه جستجو کند قرار دهد. بجوئید،پیدا خواهید کرد. اگر پیدا نکردید، اصول مشترک تمام ادیان برحق را بگیرید و به آنها عمل کنید، همین کافی است. اگر عمل کردید، در هر دینی باشید، خالق، شمارا راهنمائی خواهد کرد. او دائما با همه هست.
مبانى معنویت فطرى، صفحه۵۷
اگر به خدای حقیقی ایمان داشته باشیم و خود را به شعاع هدایت او بسپاریم، به طور طبیعی مسیر درست را برگزیدهایم و میتوانیم گرما و نور الهی را جذب کنیم و از دستورات خداوندی تغذیه نمائیم.
به نظرم اگر به نتیجه اعمالمان در گذشته توجه کنیم شاید متوجه هدایت الهی بشویم در راه کمال آمده است :اگرانسان دقت کند همواره میتواند از روی نشانههایی که غالبا در بازتاب اعمالش هست، درستی یا نادرستی مسیرش را دریابد. در این صورت هر اتفاقی در زندگی، معنای خاصی پیدا میکند و شخص را به کشف بعد برتری هدایت میکند، به طوری که واقعیت حضور آن بعد را هر لحظه احساس میکند.
با سلام و تشکر از متیس عزیز و دوستان محترم
به نظر بنده چیزی که مانع دید ن یا دریافت هدایت الهی میشود این است که گیرنده های خود در جهت رضایت یکتا تنظیم نمی کنیم .دوم اینکه خواسته ای به جز ر ضایت او داریم
((ولی وقت))واسطه ای هست برای هدایت ما ،اصل موضوع آن است که خدا را در وجود خود بیابیم نه در خارج.ولی وقت،فقط برای راهنمایی ماست ،والاتا خدا را در وجود خود نشناسیم نمی توانیم انتظار داشته باشیم که او را به وسیله ی کسی دیگر خواهیم شناخت.اگر اثر نورانیت خدا در ((من))نباشد چگونه می توانم ولی او را تشخیص بدهم؟ (گفتار ۶۱۷ آثارالحق جلد ۱ چاپ پنجم)
نکتهی مشترکی که به عنوان پیشنهاد به هر چهار نفر به نظرم میرسد،اینست که باید خود را از حبّ و بغض و پیشداوریهای ذهنیمان خالی و سعی کنیم با نیت خالص و این باور که این ما هستیم که به هدایت الهی احتیاج داریم و نه «او» به ما، جلو برویم؛ زیرا: «هرکس صادقانه و با فروتنی قلبی رو به خدا کند و بکوشد هرگونه پیشداروی را از ذهن خود بزداید و از صمیم قلب، ایمان طلب کند، جواب میگیرد.» (مبانی معنویت فطری، ص ۴۷)
به عبارت دیگر، «آماده بودن درونی» را چنین حالتی متصور هستم.
با سلام و تشکر از زحمات همیشگی شما دوستان عزیز.
پاسخ پیشنهادی به سوال ۲:
به پیتر: برای برخورداری از هر گونه حقی، باید وظایف مربوطه را شناخت و انجام داد. برای برخورداری از حق هدایت باید هرگونه حب و بغض را کنار گذاشت تا آنگاه خدا انسان را هرطور که صلاح بداند،هدایت کند.
به دانیال: هدایت همانطور که سارا میگه یک امر درونی است و چیزی نیست که در بیرون از خود دنبالش بگردیم. برای برخورداری از هدایت باید خالصانه از خدا کمک بخواهیم و سعی کنیم هر آنچه که از قبل در ذهن مان داشتیم را کنار بگذاریم تا راه ورود هدایت الهی باز شود. علت اینکه فکر می کنی هر بار مانعی سر راهت پیدا شد اینست که می خواهی با ملاک های خودت، هدایت الهی را ارزیابی کنی.
به سارا: ما وظیفه داریم تا آنجا که در توان مان هست و بدون هرگونه چشمداشت مادی،به دستورات دین مان، صادقانه عمل کنیم. وقتی اینطور رفتار کردیم در واقع داریم آمادگی خود را برای دریافت هدایت الهی کامل می کنیم.
به ماریا: در احادیث داریم که اگر حجت خدا روی زمین نباشد، زمین اهلش را فرو می برد. پس قبول داریم که حجت خدا هست آنهم برای هدایت انسانهایی که صادقانه بخواهند هدایت شوند. این دور از عدالت خداست که بشر فعلی را از نعمت هدایتش محروم کند فقط لازمه اش آن است که قلبا بخواهیم که هدایت شویم و در این مسیر هم هرگونه حب و بغضی را کنار بگذاریم و واقعا از خدا بخواهیم که خودش هرطور که صلاح می داند هدایت مان کند.
پاسخ پیشنهادی به سوال ۳:
بنظرم اینقدر غرق آموخته های فکری خود هستیم که به تعبیر آقای دکتر الهی، در کوچکی که می تواند ما را به سوی خدا هدایت کند را نمی بینیم و اگر هم دیدیم به آن توجه نمی کنیم چرا که بلندگوهای غیرخدایی خیلی خیلی قوی تر هستند. تجربه شخصی خودم به همین صورت بود که آموخته های مذهبی ای که داشتم نمی گذاشت به این درب کوچک توجه کنم و معتقد بودم که در مسیر هدایت الهی (البته آنطور که از شریعت دین آموخته بودم )هستم و راهی که دنبال میکنم درست است. تا زمانی که این طرز تفکر را داشتم یعنی جلوی ورود هدایت الهی گارد گرفته بودم، هیچ ذره ای از هدایت خدا به درونم وارد نمی شد ولی وقتی گاردم را باز کردم یعنی گذاشتم اعتقادم ترک بردارد (قطعا اینهم خواست خودش بوده است) و صادقانه گفتم که میخواهم راهی بروم که تو از آن راضی هستی، آن وقت ذرات هدایت الهی وارد قلبم شد.
با سلام
هر انسانی وظیفه دارد که به قصد برخورداری از هدایت الهی رو به سوی اولیا و انبیا و فرستادگان الهی آورد و فرمولهای صحیحی که از سوی خداوند به دست آنان نازل شده بررسی نماید و در آخر بکوشد تا آن اصول را درست بفهمد و به آن عمل کند. اگر انسان به درستی به وظایف خود عمل کند حق برخوردای از کمک خالق نصیبش خواهد شد و از طریق شهود یا الهام یا توسط شخص دیگری که خود پیشرفتی داشته و چند گامی از او جلوتر است هدایت میشود و پیشرفت میکند و ان وقت وظیفه دارد که از آنچه نصیبش شده همنوعانش را نیز بهره مند کند. مبانی ص۳۲
با سلام
فکر میکنم در زمان ما هدایت الهی امری است درونی ولی برای برخورداری از آن باید صادقانه خودمان را به او بسپاریم و به علایم آن در طول زندگی روزمره توجه کنیم
تجربه شخصی خود من اینطور است که در انجام کارها و انتخاب مسیرهای مختلف باید از خدا کمک بخواهیم که بتوانیم مسیر درست را بربگزینیم و در عین حال با عقل خودمان بسنجیم و سعی کنیم جهتی را انتخاب کنیم که بر خلاف رضایت خدا نباشد و در عین حال از نظر ظاهری هم بهترین گزینه را انتخاب کنیم ، در نهایت نتیجه این میشود که اگر کاری را نباید انجام بدهیم ، خدا با کمک هدایتش راهنمایی میکند ، مثلا بلیط برای آن تاریخ درست نمیشود یا مثلا بیماری پیش میاید و آن کار متوقف میشود و یا جلسه مهمی برایمان میگذارند که مجبوریم در جلسه شرکت کنیم و تصمیم ما منتفی میشود. البته اینها مثالهای کوچکی هستند ولی برای من نشانه هدایت الهی هستند که بهتر است کاری را انجام بدهم یا خیر . با گذشت زمان متوجه میشویم که تصمیمی را که با تردید انتخاب کردیم ولی سپردیمش به کمک خدا ، بهترین کاری بوده که باید میکردیم
با سلام وتشکر فراوان
یکی از حقوق انسان برخورداری از حق هدایت است، اما به شرطی که با صداقت به دنبال ان باشد و وظایف خود را نیز انجام دهد.
خدا هدایت هر انسانی را که صادقانه بخواهد هدایت شود و انجام وظیفه کند برعهده گرفته است خدا این وظیفه را برخود معین کرده که اصول لازم را پرورش روح را در دسترس هر انسانی که صادقانه جستجو کند قرار دهد بجویید پیدا خواهید کرد اگر پیدا نکردید اصول مشترک تمام ادیان برحق را بگیرید و عمل کنید همین کافی است اگر عمل کردید در هر دینی باشید خالق شما را راهنمایی خواهد کرد او دائما با همه است. مبانی ص ۳۴
در مورد پیتر: منتظر ماندن چه در امور مادی و چه معنوی ما را به جائی نخواهد رساند. برای ایجاد آمادگی برای درک هدایت واقعی باید بدون هیچ حبّ و بغضی اصول اساسی ادیان را پذیرفت و به آن عمل کرد. در اثر عمل قابلیت و استحقاق درک هدایت واقعی ایجاد شده و در صورت مواجه با آن عمیقا آنرا خواهیم پذیرفت. داشتن نیّت قربتا الی الله و شاخص قرار دادن ندای وجدان در نهایت ما را به هدایت اصلی خواهد رسند.
باسلام بعضی مواقع شخص چیزی دلش میخواهد مثلا یک خوردنی، ولی دقیقا نمیداند چه چیزی؛ چیزهای مختلف میخورد، ولی آنچه میخواهد نیست.از لحاظ روحی هم همینطور است. اشخاصی هستند، دلشان چیزی معنوی می خواهد این درو آن در میزنند و همینطور سرگردان به دور خود میچرخندو طالب مجهول مطلق باقی می مانند.انسان وقتی فهمید از کجا آمده برای چه به این دنیا آمده وبعدازاین به کجا میرود آنوقت تکلیفش معلوم میشود که چه باید بکند. دردش درمان شده و دیگرسرگردان نیست .پس یک طبیب روحی حقیقی میخواهیم که درد مان را درمان کند
با سلام و تشکر فراوان از شما عزیزان،
در کتاب راه کمال فصل ۳۵(هدایت) آقای دکتر بهرام الهی فرمودهاند: خدا رب العالمین است و تنها به اوست که میتوان لفظ استاد اطلاق کرد.برای اینکه مخلوقات ( در اینجا نظر به انسان است) بتوانند تعلیماتی به منظور رسیدن به کمال معنوی شان بگیرند،او هدایتش را همواره بر روی زمین قرار داده است و…………
….بنا بر اصل علیت،نور خداوندی( انرژی مافوق علی و هدایت) از طریق ولی وقت منعکس میشود و به تمامی موجودات کره زمین تسریی می یابد.
در قسمت ( خصوصیات راهنمایان حقیقی) میفرمایند: برای پیدا کردن هدایت الهی،بهترین وسیله توسل به خدای زمان است،یا در صورت اعتقاد داشتن به دینی،استمداد از پیامبر یا یکی از قدیسین آن دین.اگر کسی به خدا اخلاص داشته باشد و صادقانه از او بخواهد راهنمایی اش کند،خدای زمان او را در تشخیص اصالت هدایت، کمک خواهد کرد،چه از طریق الهام،چه کشف و شهود چه با روشن کردن ذهن و یا به هر طریقی که خود صلاح بداند.
با سلام در صفحه ۴۲ مبانی کامل توضیح داده شده است
با سلام خدمت متیس عزیز در کتاب مبانی معنویت فطری مبحث اول و دوم تو ضیحاتی داده شده که فکر کنم با مطالعه آن مباحث جواب سوالات داده شده باشد
با سلام و تشکر از متیس عزیز،
برای حق برخورداری از هدایت الهی، آقای دکتر الهی در کتاب مبانی معنویت فطری می فرمایند: اگر انسان به درستی به وظایف خود عمل کند حق برخورداری از کمک خالق نصیبش خواهد شد.( مبانی ص ۳۲)
برای درک بهتر نقش شناخت دقیق حقوق و وظایف در رشد معنوی به قیاس مراحل پرتاب ماهواره به مدار زمین به دو عامل هدایت و سوخت اشاره کرده اند. سوخت اصلی در راه کمال ، اعمال و نیات ماست و کیفیت سوخت، بسته به میزان تطابق اعمال و نیات ما با وظایفی است که برای برخورداری از حقوق مان بر عهدۀ ما گذاشته شده است. برای تولید سوخت مناسب باید دانست به چه ایمان داشت، به که اعتقاد بست، چگونه و در جهت چه هدفی باید کار کرد. انجام این امور به عهدۀ خود ماست، اما از کمک معلمان یا راهنمایان نیز برخورداریم. این معلمان ، همان انبیاء و اولیاء واقعی هستند و همه فرستادگان خداوند، که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نقش تعلیم انسان و نظارت به کار اورا بر عهده دارند.هرکسی وظیفه دارد که به قصد برخورداری از هدایت ایشان، روبه سویشان آورد و فرمول صحیحی را که از سوی خداوند به دست آنان نازل شده، بررسی نماید و در آخر بکوشد تا آن اصول را درست بفهمد و به آن عمل کند.
آثارالحق جلد ١ گفتار ٣١٧
دو چیز است که همیشه بر روى حقیقت پرده مى کشد و آن را از نظر مکتوم مى دارد : بغض زیاد و
حب زیاد . براى جست و جوى حقیقت باید حب و بغض را از خود دور کرد.
برگزیده :گفتار ٢٩۶
وقتى شخص جنبه ى حب و بغض و تقلید را کنار گذاشت و چشم دل باز کرد، حقیقت برایش آشکار میشود.
اگر کسى صادقانه از خداوند بخواهد به هدایت الهى وصل میشود.
با تشکر و متیس و جوابهای مستند دوستان
با سلام
در عصر ما هدایت باید متکی بر عقلانیت باشد وآموزش آن به شیوه دانشگاهی معمول شود امروزه برای هدایت شدن نباید عقل واختیار را کنار گذاشت وبا اطاعت کور کورانه مطلب را به طور جزمی بدون درک وفهم پدیرفت .در روزگار ما ، تعالیم معنوی باید آزادی های فکری را محترم بدارد ، قابل فهم وعقلانی باشد وکمک کند تا هر فرد خود قوه تشخیص وتمیز معنویش را رشد دهد راه کمال صفحه ۲۱۸ . اگر ما وظایف خود را انجام دهیم وصادقانه از خدا بخواهیم هدایت شویم اومارا با مامور هدایت اشنا می کند .
با سلام و تشکر
در جواب پیتر
وقتی مصمم به پیشرفت معنویمان میشویم متوجه موانعهای زیادی میشویم که عبور از انها بدون برخورداری از نعمت هدایت امکان پذیر نیست .به همین دلیل است که انتخاب درست “”هدایت””یکی از مهمترین چیزها است.
نورخداوندی یا همان هدایتش از طریق ولی وقت برای همه ی مخلوقاتش بدون مضایقه تسری میابد.چون بنابر اصل علییت رشته هدایت الهی در زمین در دست ولی وقت میباشد. او حافظ تعالیم الهی بر کره زمین میباشد و همواره خواهد بود .چه مردم روزگارش او را بشناسند چه نشناسند اینگونه هدایت مختص انسان است .از انجا که فکر انسان با زمان تحول میابد، شکل ظاهر هدایت -و نه حقیقت باطن ان که همواره یکی است -نیز باید تحول پیدا کند تا با فکر ما انسانها که مخاطبان ان هستند سازگار باشد
برخورداری از هدایت الهی بدان میماند که راه گم کرده ای در مه غلیظی سرگردان باشد و پیش پای خود را نبیند.ناگهان نوری مشاهده میکند که نشانه جهت صحیح است .نباید نگاه از این نور برتابد.باید با صداقت و بدون حب و بغض و حرف شنوی و بدون تعصب و انجماد فکری و با دقت و اطمینان به راهنمایی هادی گوش فرا دهد تا از موانع و دامهای راه که پیش پایش قرار دارند بسلامت عبور کند.
کافیست با خدای زمان صادق باشیم او از هر طریقی که خودش صلاح بداند هدایت را نشانمان میدهد و ما را در تشخیص اصالت هدایت کمک خواهد کرد وجوابمان را میدهد.هر چه بیشتر صداقت داشته باشیم اثار و هدایتش را بیشتر بطرف ما برمیگرداند. گر چه ظاهرا هم فورا متوجه نشویم.
سلام .ممنونم از زحمات شما،در جواب پیتر،اگر انسان به درستی به وظایف خود عمل کند،حق برخورداری از کمک خالق نصیبش خواهد شد،از طریق شهود،و یا الهام و یا از طریق شخص دیگری که خود پیشرفتی داشته و چند گامی از او جلوتر است هدایت میشود و پیشرفت میکند.در جواب مورد ۲،میتوانم بگم که،خداوند هدایت هر انسانی که صادقانه بخواهد هدایت شود و انجام وظیفه کند را بر عهده گرفته ،خدا این وظیفه را بر خود معین کرده که اصول لازم برای پرورش روح را در دسترس هر انسانی که صادقانه جستجو کند را قرار دهد……..اگر بدون حب و بغض و با صداقت جستجو کنیم خواهیم یافت.در مورد ۳،میتوانم بگم که اگر نیت ،صادقانه باشد هدایت خواهیم شد،و همچنین به مبدا هم توجه داشته باشیم.در مورد سوال آخر ۱،گاهی اوقات در برخورد با مشگلات تنها اسباب و علل ظاهری را چاره ساز میبینیم.۲،گاهی خود را محدود به علتهای مادی میکنیم و خود را در علتهای مادی زندانی میکنیم۳،بعضی وقتها در زندگی واقعی میل داریم به غرایز و خواستهای خود جنبه معنوی بدهیم.ممنونم که وقتتان را در اختیارم قرار دادید.
همانطور که در گفتار های استاد الهی آمده، اگر انسان صادقانه دنبال راه درست بگرده ، حتما به آن دست خواهد یلفت…
و خداوند نشانه هایی قرار خواهد داد. و تفکر شخصی من اینست که ما نباید به دنبال این باشیم که همانطور که ما هدایت الهی را احساس میکنیم دیگران هم همان احساس هارو داشته باشند…در واقع هر کس براساس حال احوال خود این هدایت را درک میکند اگر “صادقانه” أنرا بجوید.
با تشکر از متیس عزیز،
برای برخورداری از حق هدایت، باید به وظایفی که بعهده مان گذاشته شده عمل کنیم. یعنی دستورات الهی- اخلاقی صحیح را بشناسیم و تا انجا که توان داریم به ان عمل کنیم . مهمتر از ان باید از مبدا الهی کمک بخواهیم که دست ما را به هدایت برساند.
ظاهرا هیچ یک از این افراد به اصول الهی- اخلاقی صحیح توجه و یا عمل نکرده اند و یا با ان برخورد نکرده اند، فقط به دنبال مجهول می گردند.
پیشنهاد: در شروع کار تا انجا که امکان دارد در کارهای روزمره به اخلاقیات صحیح توجه و عمل کنند. درونأ و صادقانه از خدا کمک بخواهند. اگر درد دین داشته باشند و دنبال معنویت حقیقی باشند خدا دست انها را به هدایت الهی می رساند.
با سلام و احترام
با وجودیکه مطمئنم یکتا ما را هدایت میکند ولی به نظرم چون خود واقعیام خیلی در ایگو لانه کرده، به موقع متوجه هدایتهای یکتا نمیشوم و اغلب بعد از اینکه آن موقعیت تمام میشود، افسوس میخورم که چرا حواسم نبوده و متوجه راهنمایی یکتا نشدهام.
طبق صفحه ۸۱ مبانی معنویت فطری: وقتی موفق به یافتن هدایت خدایی زمان خود شدیم، سریعتر پیشرفت میکنیم.
باسلام وسپاس خدمت متیس عزیز
اگر إنسان به درستى به وظایف خود عمل کند از کمک معلمان یا راهنمایان نیز برخوردار میشود این معلمان همان أنبیاء واولیاء واقعى هستند هر کسى وظیفه دارد به قصد برخوردارى از هدایت ایشان رو به سویشان آورد.
بر گرفته از مبادى معنویت فطرى ص٣٢
با سلام وعرض ادب
در کتاب مبانی معرفت فطری صفحه ۲۵ فرمودند : هر موجودی که پا به عرصه وجود می گذارد ، برخوردار از حق رسیدن به غایتی هست که به خاطر ان خلق شده؛ بدین معنی که می تواند برحسب ظرفیت خود از فیض الهی بهرمند شود . باید بیاد بیاوریم که دست خدا همواره اماده دستگیری ماست، اما به علت اختیاری که داریم ، این ماهستیم که بایداین دست را بگیریم .
با توجه به این مسائل ، واینکه هرکس باید خودش را درمعرض هدایت قراردهد، وهدایت یک کار درونی هست چناچه نیت رضایت خدا را هدف اصلی زندگی خود قرار دهیم ، وهمزمان به اصول اخلاقی در زندگی عمل کنیم ، بطور اتوماتیک در معرض هدایت الهی قرار خواهیم گرفت
البته نباید فراموش کنیم که با کمک ارداه وخلاصی از بارهای علی باید به کانال جاذبه مافوقرعلی خودرا نزدیک کرده تادر این کانال که مجرای ارتباط با ولی وقت است قرار گیریم واز این به بعد همه چیز به ارداه اوست وهرکه را بخواهد ار مرحله نهایی عبور می دهد .
با عرض سلام،
برای کسب هدایت الهی باید قابلیت ان را پیدا کنیم ، و برای هر کسی در حدی که قابلیت پیدا کرده خداوند به نحوی هادیش خواهد بود. چگونه این قابلیت را افزایش دهیم، هر چقدر با نیت رضا و خرسندی او حقوق و وظایفمان را انجام دهیم.
باسلام
و تشکر از متیس عزیز و دست اندر کاران در کتاب معنویت یک علم است ص ۱۱۳ اصل زندگیهای متوالی از آقای دکتر بهرام الهی آیا از عدالت به دور نیست که هر با انسان به زمین بر می گردد، خدا به او فرصت آشنا شدن با قوانین الهی را ندهد ؟ ج : دری که انسان را به سوی مبدا هدایت میکند همیشه باز است و غالبا در هر زندگی به انسان این موقعیت داده می شود که تعالیم واقعی معنوی را جستجو کندو آنها را بیاموزد.
با عمل به این تعالیم با نیت رضای خدا و کمک از مبدا و مبارزه با نفس و خدمت به خلق انشاالله از حق هدایت الهی بر خوردار وبه فیض الهی می رسیم.
همانطورکه همه دوستان اشاره فرمودند نداشتن حب و بغض وداشتن صداقت با خدا و مخصوصا نداشتن نیت مادی (که میتواند باعث افتادن در دام معنویت انحرافی شود)همه از شرایط لازم برای رسیدن به این حق است و البته برای رسیدن به این حق آمادگی درونی لازم است که فقط از طریق عمل به وظایفی که خالق تعیین کرده و اخلاقیات امکان پذیر است. مثلا تقریبا همه مردم فکرمیکنندکه اگر در زمان امامان و بیشوایان قدیم بودند حتما به آنها ایمان میاوردندوآنها را میشناختند ولی اگرهمین افراد امروزه درمواجه با هدایت الهی قرار گیرند چند نفرشان آن را انکار میکنند؟؟؟ پس حتما یک آمادگی درونی لازم است که این فرصت را که حداقل یک بار در زندگی هر کس بیش میاید را از دست ندیم. با تشکر از متیس عزیز و همه دوستان
اگر فکر می کنیم دسترسی به رشته هدایت پیدا کرده ایم، باید کوشش کنیم که این استحقاق را جاری نگه داریم و از آن استفاده کنیم؛ یعنی برای اینکه مفهوم هدایت برای ما از حد یک عبارت و واژه در بیاید، باید مدام خودمان را در اتصال نگه داریم. به نظرم آمد مثل این است امکان دسترسی به یک خط اینترنت به ما داده اند. اگر بخواهیم از اینترنت استفاده کنیم باید گیرنده هایمان را از حالت flight mode در بیاوریم.
با تشکر از متیس عزیز… امروز با خواندن این مقاله به گذشته های دور برگشتم و از اعماق وجودم منقلب گشتم.در گذشته من نیز مانند دانیال بسیار در جستجو و یافتن هدایت الهی بودم. و آن را وقتی یافتم که صادقانه و با تمام وجود و قلبم از خدا برای نزدیکی به او کمک خواستم. ایمان دارم که هر کس در هر زمان اگر صادقانه و فقط به خاطر نزدیکی به او ، رو به سویش نماید، یکتا او را راهنمایی می کند. من فکر می کنم کلید اصلی اول ، صداقت است. بعد از آن زنجیر وار همه چیز به دنبالش می آید.
در آثارالحق جلد ۲ صفحه ۱۹۶ می فرمایند:
«قلب خودش را باید آماده کند،یعنی خودش را از حب و بغض و تعصب و غیره خالی کند و فقط قصد قربه الی الله یعنی با ایمان راسخ و ثابت بگوید خدایا می خواهم در راهی بروم که به تو برسم و به سوی تو هدایتم کند. با این ایمان پاک ، دستور دینش( هر دینی که دارد) طابق النعل بالنعل رعایت کند، خدا او را هدایت می کند…»
معتقدم که برای همه انسانها نظر پیتر یا سارا نمی تواند مطلقا درست باشد. قضیه این است که ما انسانها همه چیز را معمولا به زبان تجربه هایی که داریم ترجمه می کنیم. و هر چیزی را تا حدی که فهممان برسد یا در زندگی تجربه ای با آن داشته باشیم می فهمیم. و تا خود را آماده نکنیم که پیش داوری و حب و بغض را کنار بگذاریم چیزی جدید دستگیرمان نمی شود و فقط توی خودمان و تجربیات و پیش فرضهایمان دور می زنیم. مثلا هر کسی تعریف و توقعی از هدایت دارد که لزوما درست نیست. البته که یک کتاب معتبر عمیق معنوی هدایت است. اگر فکر کنم که هدایت یک امرصرفا درونی است و من نیازی به این در وآن در زدن و خواندن ندارم یا هدایت یعنی رابطه مریدی و مرادی ( آن طرف بوم ) با فهم محدودم در این اوضاع و احوال تکلیفم چه می شود؟ ظلمات است بترس از خطر گمراهی
با سلام و سپاس
اقای دکتر الهی در کنفرانسی فرمودند:کل خلقت براساس علیت است. و قضاوت خدا هم بر پایه علیت است. بنابراین برای برخورداری از هدایت الهی هم باید به وظایفی عمل کرد. وظایفی که تمام ادیان ان را به انسانها یاد اوری کرده اند. نباید معلومات را بایگانی کرد . وقتی عملی مطابق با تعالیم انجام دادیم لیاقت هدایت پیدا خواهیم کرد.
با تشکر فراوان
با سلام و تشکر از متیس عزیز
به نظر من هدایت به دو شکل رخ میدهد درونی و بیرونی و هر دو لازم و ملزوم یک دیگر ند در مورد کلیت دین و یا جزییاتی که برایمان پیش می آید هر گاه صادقانه از خداوند کمک بخواهیم او راهنماییمان می کند فقط باید توجه داشته باشیم و آن پیام را درست دریافت کنیم و پیگیری کنیم و خسته نشویم که این مستلزم علاقه است هرچقدر بیشتر به ضرورت موضوعی پی ببریم آن را بیشتر دنبال می کنیم
با سلام و تشکر فراوان ، تجربه شخصی من در برخورداری از حق هدایت الهی در بهم ثابت کرد که اگر صادقانه از خدا بخواهیم او ما را راهنمایی خواهد کرد و در راه درست قرار خواهد داد ، چند سال بود که بدنبال راهی معنوی به هر دری میزدم اما راضی نمیشدم و در نهایت وقتی عاجزانه و صادقانه اشک ریختم واز خدا خواستم که ای خدای مهربونم خودت راه درست رو سر راه من قرار بده و من خسته شدم از گشتن بدنبال تو ، از این گفتگو درونی با خدا دقایقی نگذشته بود که خدا راه رو بهم نشون داد و بطور کاملا معجزه اسا دست من رو تو دست استاد واقعی گذاشت ، منی که اصلا نه نام استادم رو شنیده بود و نه برگی از کتاب ها خونده بودم به کمک خدا از توفیق حق هدایت الهی برخوردار شدم ، و خدا رو همیشه شاکرم
ضمن عرض سلام وادب واحترام خدمت تمامی دوستان《زمین هیچوقت خالی ازنماینده خدا نیست》راه کمال، امام صادق میفرماید هرکس امام عصر خودش نشناسد به مرگ جاهلیت مرده برای هدایت در هر دین ومسلکی اگر صادقانه انسان خودش رابه خداوند بسپاردحتما خداوند اورا به ولی واقعی خواهد رساند۲پیروری کورکورانه وتعصب بیجا وانجماد فکری باعث میشود ماحقیقت را وارونه ببینیم
توصیه ای که میتوانم به این دوستان بکنم این است که صادقانه، با طلب قلبی، بدون حب و بغض در جستجو باشند. هیچ تلاشی بدون نتیجه نمی ماند و برای ما ایجاد حق می کند. چه در بیرون باشد چه در درون…
صادقانه با خدا صحبت کنیم.از او هدایت بخواهیم.مساله سر “طلب خالصانه و صادقانه” ماست وگرنه آن ذات احد بهترین سناریست و کارگردان است و در صحنه سازی و فراهم آوردن اسباب و وسایل برای ما قادر مطلق است…
با سلام
با توجه به مطالبی که دوستان از منابع فرمودند و با اتکا به تجربه شخصی چند عامل مهم باید باید وجود داشته باشد.
طبق اصل قابل و قبول باید قابلیت دریافت هدایت را در خود ایجاد کند یعنی:
۱- درد دین داشته باشد یا به عبارتی به دنبال حقیقت زندگی و تعریف آن باشد.این فرایند را صادقانه و بدون حب و بغض و پیش داوری و ساده لوحی انجام دهد.
۲_ در زندگی در حد توان و متناسب با آگاهی خود طبق ندای وجدان و صادقانه به اصول اخلاقی-الهی که آموخته عمل کند و با محیط اطراف خود صادقانه رفتار نماید.
۳- به وجود خدا باور داشته و از او یاری بخواهد.
۴-با اطرافیان با نیک بینی و نیک خواهی و مهربانی رفتار کند.
و البته عوامل دیگری که دوستان اشاره کردند
با سلام در عصرماهدایت باید متکی بر”عقلانیت”باشدوآموزش آن به شیوه دانشگاهی معمول شود.امروزه برای هدایت شدن نبایدعقل و اختیار را کنار گذاشت و با اطاعت کورکورانه مطالب را به طور جزمی بدون درک و فهم پذیرفت در روزگار ما تعالیم معنوی باید آزادیهای فکری را محترم بدارد قابل فهم و عقلانی باشد و کمک کند تا هر فرد خود قوه تشخیص و تمیز معنویش را رشد دهد راه کمال صفحه۲۱۸
با سلام ، برخورداری از هدایت الهی بدان میماند که راه گم کرده ای در مه غلیظی سرگردان باشد وپیش پای خود رانبیند.ناگهان نوری مشاهده می کند که نشانه جهت صحیح است.نباید نگاه از این نور برتابد.باید با دقت به راهنماییهای هادی گوش فرا دهد تا از موانع و دامهای راه که پیش پایش قرار دارند عبور کند.راه کمال صفحه ۲۲۰
برأی یافتن هدایت الهی إنسان باید أین امادگی را درخود بوجود اورد
برأی أین کار اول باید درد دین داشته باشد
دوباید حب وبعض وتعصب را کنار بگذارد وصادقانه إز أو کمک بگیرد
٣- به اتفاقات که درپیرامونش می گذارد توجه کند چون باتوجه علامات الهی را میتواند تشخیص دهدوبه ان هدایت الهی دست پیدا کند
برای کسی که به هدایت زنده الهی آشنایی پیدا کرده موضوع جذب اثرات این هدایت مطرح میشود .
۱- چقدر در طول روز با صداقت از رضایت ایگوی خودم میگذارم و رضایت مبدأ هدایت را به خودم تحمیل میکنم؟
۲-چقدر به هدایت الهی واقعی وفادارم ؟
۳-آیا چشمداشت مادی از راه هدایت دارم که امور زندگی مرا در دنیا راست و ریست کند؟
با سلام وتشکر . خدا هدایت هر انسانی را که صادقانه بخواهد هدایت شود بر عهده گرفته است .اگر در ایمان صادق باشیم ومنافع مادی و شبه معنوی راانگیزه خود نسازیم خداوند بر عهده خود خواهد گرفت که نجاتمان دهد و اگر خواستار هدایت باشیم او ما را هدایت خواهد کرد .هر چه ایمان بیشتر باشد کشش ما بسوی خدا و نزدیکی ما به او بیشتر است و هر چه بر این کشش افزوده شود خطر انحراف از شخص کا هش مییابد .اگر به خدای حقیقی ایمان داشته باشیم و خود را به شعاع هدایت او بسپاریم بطور طبیعی مسیر درست را بر گزیده ایم و میتوانیم گرما و نور الاهی را جذب کنیم .بنا بر اصل علییت نور خداوندی (انرژی ما فوق علی و هدایت ) از طریق ولی وقت منعکس میشود و به تمام موجودات کره زمین میرسد منشا هدایت ( نور خداوندی ) همواره ولی وقت است .اوست که حافظ تعالیم الاهی بر کره زمین است و همواره خواهد بود چه مردم روزگارش او را بشناسند و چه نشناسند.
با سلام و تشکر
در مورد پیتر اگر انسان به درستی به وظایف خود عمل کندحق برخورداری إز کمک خالق نصیبش خواهد شد إز طریق الهام یا شهودویا توسط شخص دیگری که خود پیشرفتی داشته و چند گامی إز او جلوتر است هدایت میشودو پیشرفت میکند (ص ٣٢ مبانی معنویت فطری)
در مورد دانیال اگر گیرنده خود را در جهت رضایت یکتا تنظیم کنیم و خواسته ای جز رضایت أو نداشته باشیم موانع راه رابصورت پله هایی میدانیم برای رسیدن به هدف نهایی بنا براین با اراده و پشتکار و انرژی مافوق علی موانع رو از بین بر میداریم و ادامه میدهیم
در مورد ٣و۴
اگر به وظائف مان به درستی عمل کنیم و در حین عمل رضایت یکتا را در نظر بگیریم و متوجه تطابق نیت با عمل مان باشیم و صادقانه إز یکتا بخواهیم به هدایت الهی وصل میشویم
باعرض سلام وخسته نباشی خدمت عزیزان هرانسانی بخواهد خدا اوا هدایت خواهد کرد اگروجدان بیدار داشته باشیم وبه وظایفمان عمل کنیم خدارا وکیل خود در زندگی قرار بدهیم حتما به هدایت الاهی وصل میشویم
سلام،
زمین هیجگاه خالی از هادی حقیقی نیست،
از کودکی چون و چرای زیادی نسبت به رحمت وکرامت خداوند، داشتم هردردی را در کسی میدیدم ،نمیتوانستم قبول کنم
أیا خداوند رحمان ورحیم است؟ ولی جستجو نمیکردم ،تا کمی بزرگتر شدم ،کتابهای مختلف میخواندم،اما چون مادرم بمردم کمک میکرد وشنیده بودم پدرم هم راه زندگیش خدمت بخلق بود،و… خدمت بخلق راه ورسم زندگیش بود ،،اما من عشق بخالق داشتم،، مکاتب مختلف را مورد توجه قرار میدادم ،اما هیچکدام قانعم نمیکرد،تا اینکه پیرو گاندی شدم از طریق خواندن کتابهایش ،اما پیرو نبودم، چون چون وچرا داشتم در مقابل خلقت وأفرینش ودرد هایی که تفاوت مابین أنسا نها بوجود مـی أورد،دارا وندار، کورو بینا، شاه وگدا ،وتبعیضات موجود در اجتماع ،وتفاوت های اجتماعی ،ومرگ انسانها،در کودکی،جوانی وفقروحتی نادانی ورفتن براه خطا،،بهشت وجهنم،
درد دین داشتم،وتمام فرستادگان را برحق میدانستم، اما میدیدم بازمان پیشرفت نداریم،،،تا اینکه با تعلیمات استاد الهی ، آشنا گشتم، تازه بمرحله خودشناسی قدم گذاشتم، وبا خواندن آثارالحق ودیگر کتابهای ایشان تمام جوابهایم را گرفتم، مانند کوری که منتظر شفا بخش بود،جستجو گر بودم، باز چون ،چرا میکردم، استاد کاملا أحاطه برروحم داشت ودردم را درک میکرد واز رنجم آگاه بود،راهنمایم حقیقی بود ،مرا با تمام بدیهایم راهنمایی میکرد ،کینه کش نبود،رحمت کامل بود، وحالا میتوانم بگویم، چون وچرائی ندارم ،خدائی دارم ،عادل وتوانا ومهربان به حال همگان ومرا هم مورد محبت قرار داده است،هر رنجی که میرسد از نادانی من است،اما من راهنما دارم ،درتاریکی های راهم ،یک چراغ راهنماست،وقتی بخودم توجه میکنم ،این درد را از کودکی داشتم ،ادامه زندگی قبلم بودم،همیشه ناخودأگاه جستجو کر بودم،همه جستجو گر هستند ،هدایت در روی زمین است ،باید راهنمای حقیقی را نه حقوقی را پیرو بود،که مشخصاتش در تعلیمات استاد آمده ،. ،،،،فتحیه
با سلام وتشکر فراوان از متیس عزیز و کاربران گرامی.
به نظر من هدایت مثل اب است که در کره زمین جاری است ، هر کس حقیقتا احساس تشنگی کند می تواند از ان بنوشد و سیراب شود،ولی تا ان احساس تشنگی در فرد نباشد ممکن است از کنار اب هم بگذرد اما حتی نگاهی هم به ان نیندازد.بنابراین باید ببینیم چگونه احساس نیاز به هدایت در فردایجاد می شود؟به نظرم هر کس متناسب با مرحلۀ روحی که دارد چنانچه شروع کند مطابق ندای وجدان صحیح به اخلاقیات بدون ریا وتزویر عمل کند، به تدریج ان احساس نیاز به هدایت درش فعال می شود.
یکی از کارهای اخلاقی که می تواند به انسان در جهت درست هدایت شدن کمک کند به نظرم محبت کردن به دیگران است زیرا در دل هرکس ذره ای از خدا وجود دارد، بنابراین ما به دست اوردن هر دلی ، ذره از نور خدا را جذب می کنیم که این می تواند برای ما چراغی باشد برای جذب شدن به سوی خدا.
باسلام
بنده در اوایل به هر دری می رفتم ومطابق دستوراتشان عمل میکردم بعد از مدتی سرد میشدم انگار ته دلم نگران سر نوشت معنوی خود بودم تا اینکه خدا کتاب های استاد الهی را سر راهم قرار داد وقتی خواندم دیدم انچه در جستجویش بودم در این کتابها هست از ان موقع هر که به دستوراتش عمل میکنم ببشتر ایمان می اورم وراهروی لذت بخش میشود واحساس خستگی نمی کنم
مممون
با سلام و تشکر. به نظر حقیر و تجربه شخصی اگر اول خدا را فقط برای خودش بخواهیم یعنی درد دین داشته باشیم و بعد هرچه حب و بغض داریم را کنار بگذاریم محال است او دستمان را به هر نحو نگیرد یا از درون و یا از بیرون.
باسلام،در جواب پیتر طبق کتاب راه کمال صفحه ۲۱۸″در عصر ما ،هدایت باید متکی با عقلانیت باشد وآموزش آن به شیوه دانشگاهی معمول شود .امروزه برای هدایت شدن نباید عقل واختیار را کنار گذاشت وبا اطاعت کور کورانه مطالب را به طور جزمی،بدون درک وفهم پذیرفت.در روزگار ما تعالیم معنوی باید آزادی های فکری را محترم بدارد،قابل فهم وعقلانی باشد وکمک کند تا هر فرد،خودقوه تشخیص وتمیز معنوی اش را رشد دهد”.
در جواب دانیال طبق کتاب طب روح صفحه ۴۲″اگر انسان به اصول الهی با ایمان وصداقت عمل کند ،هدایت خواهد شد.ایمان صادقانه قدرت حفاظت کنندگی عظیمی دارد”.
در جواب سارا طبق کتاب طب روح صفحه ۶۲″عمل به اصول الهی ذخیره معنوی را افزایش می دهد به علاوه آن ها را آماده دریافت هدایت مبدا می گرداند تا جایی که به آگاهی برسند.اگر نیت صادقانه(مافوق علی) باشد،هدایت خواهیم شد واشتباهاتمان اصلاح می گرددوتدریجآبیدار می شویم.. طبق کتاب راه کمال صفحه ۲۲۰ برای پیدا کردن هدایت الهی بهترین وسیله توسل به خدای زمان است.خدای زمان اورا درتشخیص اصالت هدایت کمک خواهد کرد چه از طریق الهام ،چه کشف وشهود چه با روشن کردن ذهن ویا به هر طریقی که خود صلاح بداندطبق کتاب مبانی معنویت صفحه ۸۰منظور از خدای زمان،جلوه هدایت وبرای تعلیم وتربیت بشر است که در بعضی زمان ها طبق فهم وادراک مردم آن زمان جلوه گر می شود “.
در جواب ماریا طبق کتاب طب روح صفحه۱۰۳″مبداخلقت هر کس را به فراخور حالش هدایت می کند.نمی توان گفت در مورد همه روش واحدی وجود دارد.در کتاب معنویت یک علم است صفحه ۲۰″هدایت حق در همه جا برقرار است وقائم به شخص خاصی نیست وطالب حقیقت هر کجا باشد صرف نظر از نژاد ،مذهب وفرهنگ می تواند از آن بر خوردار شودوآثارالحق جلد ١ گفتار ٣١٧
دو چیز است که همیشه بر روى حقیقت پرده مى کشد و آن را از نظر مکتوم مى دارد : بغض زیاد و
حب زیاد . براى جست و جوى حقیقت باید حب و بغض را از خود دور کرد. “.
با سلام و تشکر فراوان از زحمات مستمر متیس
پس از یافتن دفترچه هدایت معنوى وظیفه ما در مقابل خالق در واقع شروع میشود . از نیروى عقل و اختیار نیز در حد توان محدود خود کمک میگیریم ولى در نهایت انرژی ماورا على أوست که در طى مراحل کمال به ما کمک میکند . براى برخوردارى از نورهدایت ولى وقت باید به شکرانه این نعمت تا میتوانیم با صداقت در راه او بجوشیم و بکوشیم و در زندگى روزمره به تعالیم او عمل کنیم ،تا این نوروگرما را از دست ندهیم . ما را به لطف و محبت و از سر خیر خواهى از موانع راه هشدار داده اند . سردى زمانه و مادى پرستى گاهی پاى عمل مرا شُل کرده اند . تجسم یک لحظه بدون او بودن …. أیا من به اندازه کافى قدر شناس این نور درخشان هدایت در ظلمات این دنیا هستم ؟ تا او بتوفیق به من توان جلب رضایت خود را درادامه راه را بدهد.
بنظر این بنده حقیر وسراپا تقصیر اگر واقعا بین خود و خدا صادق باشیم وقبول کنیم که هرچه برسرمان میاد نتیجه اعمال خودمان هست وطالب هدایت باشیم شکی نیست که خدا هدایتمان خواهد کرد
خداوند عادل است وبرای همه مخلوق شرایط را فراهم میاورد تا بخواهد که هدایت شوند هر کدام از ما تحت شرایط خاصی با تعلیمات الهی آشنا شدیم … پس او ریسمانش را آویخته بود وما ریسمان را دیدیم واز میان آنهمه ریسمان دروغین وقلابی ،، حقیقی ترین را انتخاب کردیم اما قبل از آن در دل خود خواسته بودیم هدایت شویم این تجربه شخصی است که خواستم دستم را بگیرد،، خواستم، واجابت شد نوع حالت درخواست چگونه باید باشد؟ همه میدانیم از ته دل همانند کشتی شکسته وبا حالت خضوع وخشوع وچاره منحصر بفرد را در او بدانیم که او مارا دستگیر باشد وما مطیع او باشیم .طول موج ارادمان با طول موج اراده او برابر، شکرگزار باشیم وتوکل باو داشته باشیم واورا حاضر وناظر بر اعمال ورفتارمان بدانیم تا مارا لایق هدایت شدن بداند .
با سلام
به نظر منهم همگی میتوانیم از حق هدایت الهی برخوردار باشیم به شرط اینکه به وظایف زیادی صادقانه عمل کنیم و نیتمان هم در جهت تلاش به قرب او باشد تا بتوانیم نظر او را به خودمان جلب کنیم در آن صورت است که فکر میکنم آگاهانه یا ناآگاهانه به هدایتش وصل خواهیم شد انشاالله ….
با تشکر
برای پیدا کردن خدا باید به قلب خود تمرکز دهیم آن وقت خواهیم دید که خدا ما را احاطه کرده است و به هر جا نگاه کنیم جز خدا چیزی نمی بینیم – صد گفتار
با سلام و تشکر فراوان از زحمات شما، هدایت حق در همه جا برقراراست و قائم به شخص خاصی نیست و طالب حقیقت هر کجا باشد، صرف نظرازنژاد، مذهب و فرهنگ، میتواند از آن برخوردار شود.دری که انسان را به مبداهدایت میکند همیشه باز است و غالبا در هر زندگی به انسان این موقعیت داده میشود که تعالیم واقعی معنوی را جستجو کندوآنهارا بیاموزد.معنویت یک علم است
دیده ایی خواهم که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
نباید خود را گول زد و باید با خود رو راست بود
یک نگاه به خود بیندازیم، چه مقدار فاصله بین علم و عمل را کم کردیم و چه مقدار با این ملکوت رو راست و صادق هستیم؟
مطمئناً اگر آن چه را که می دانیم، در مقام عمل پایبند باشیم، این باب واسع الهی و این دار رحمت ربانی، ما را رها نخواهد گذاشت.
هیچ منع و بخلی نیست. استاد هست، اگر برای ما استاد نیست، معلوم می شود که ما شرایط مربوطه را هنوز فراهم نکرده ایم، باید فاصله بین علم و عمل کم شود و در کنار این ها هم، به حقیقت و صادقانه از خداوند مهربان کریم بخواهیم که راه را برایمان باز کند. این که نمی رسیم برای این است که مناسب این نظام نیستیم و خودمان را با این نظام تنظیم نکرده ایم…
اگر صادقانه خواستار هدایت واقعی باشیم او هم خود را به ما می شناساند. وقتی خود را شناساند لذتی که از شناخت آن حاصل می شود آن قدر واقعی است که متوجه می شویم هدایت واقعی است و اگر هم واقعی نباشد لذت پیش آمده زودگذر بوده و از بین می رود.
با سلام و تشکر فراوان از کامنت ۵٠ که براى پیتر ،دانیال، سارا و ماریا پاسخ مناسب هر یک را با ارئه منبع یافته و با دیگر دوستان شر کرده اند .
انسان اگر بخود شناسی برسد میتواند خدایش را بشناسد
فتحیه
سلام.با شناخت خودم،وعیوبم از درون خالص تر شدم،چون همیشه تقصیرها بگردن غیر بود.بخاطر همین نفس نمی گذاشت به خدا نزدیکتر شوم.تا روزی که با تعلیمات استادم آشنا شدم.آثارالحق را خواندم،راه درست را انتخاب نمودم،که بدی را که در غیر می دیدم ،در خودم با وضوح دیدم.خوبی و بدی نمی تواند خارج از وجودم باشد هردو الگوی بیرونی مارا بدرون خودمان راهنمایی می کند.وتا از درون خالص نشوم،نمیتوانم دیگران را خوب ببینم.
ضمن سپاس از همه زحمات بیدریغ متیس عزیز و همه فعالان گرامی در پاسخ به قسمت ۱و ۲ نظر بنده اینست :
اولا هدایت الهی همواره هست ولی در زندگی و به تجربه دریافته ام که این هدایت ممکن است بدرستی برای شخص قابل تشخیص نباشد، بااین توضیح که در بسیاری از لحظات هدایت الهی از خلال وقایع بیرونی یا دریافتهای درونی مان در اختیار ما قرار میگیرد ولی مواقعی پیش نیاید که با تکیه گاه و ملاک و معیار قرار دادن خویشتن خویش این هدایت را بدرستی درک نمی کنیم و در واقع دچار احساس نوعی توهم میشویم زیرا همانطور که از معنی اش نیز پیداست ” هدایت ” یعنی “راهنمایی به کسی که نیازمند آن است” بدین ترتیب وقتی که نیازمند راهنمایی هستیم معمولا در یک وضعیت نامناسب از نظر شناخت و تجربه قرار داریم در غیر اینصورت نیازی به راهنمایی یا هدایت نداشتیم. در این حالت وضعیتم به نحویست که اگر متوجه نباشم و خود را محتاج یک راهنما ندانم؛ “آنگاه هرقدر هم که کسی بخواهد مرا از اهمیت موضوع یا وضعیت حساسی که با ان مواجه خواهم شد مطلع کند بازهم این راهنمایی را نوعی خیال یا برداشتی از یک پیشنهاد در نظر خواهم گرفت.”
پس نتیجه میگیرم که پیش از قرار گرفتن در چنین وضعی نیاز به توجهی کافی و درک و تشخیص وضعیت کنونی خود دارم والا مثل خیلی از اوقات که راهنمایان میخواسته اند کمکم کنند دچار عدم تشخیص واقعیت از وهم خیال شده ام.
پس همان اندازه که در درون خویش باید به دنبال شرایط “هدایت ” و شناختن وضعیت ها باشم همانقدر هم در بیرون ممکن است نشانه ها یا راهنمایان باشند که توجه لازم دارد تا بتوانم از آنها برخوردار شوم.
بنظر میرسد گاهی من هم مثل پیتر و دانیال هستم و متاسفانه بدلیل گم شدن در وقایع روزمره و اتفاقات محیطی حواسم از خودم و موقعیت حساس فعلی پرت میشود یا مثل سارا فکر میکنم که باید منتظر نمانم و از درونم آنرا بیابم اما در هردو صورت ابتدا باید تعریف دقیقی از “هدف” داشت و سپس از “موقعیت دقیق خود ” و فاصله تا هدف
و سپس راههائی که ممکن است مارا از جائی که هستیم به آن هدف برساند.
وقتی این سه اصل را بطور دقیق مشخص کردیم و شناختیم
آنگاه لازم است وقت کنیم ببینیم چه چیزها و اشخاصی ما را در حرکت و رسیدن به آن هدف کمک میکنند
در ادامه نظر قبلی ام شاید لازم باشد این توضیح را بدهم که :
۱. اگر شخص نداند چه میخواهد ویا هدفش چیست؟ آنگاه نخواهد فهمید که چه چیزی هدایت است و چه چیزی خیال یا برعکس هدایت گمراه کننده است!!!
لذا پیش از هرچیز لازم است هدفمان را مشخص کنیم.
پس از اینکه هدف مان مشخص شد آنگاه برای رسیدن به آن لازم است راه یا مسیری را انتخاب کنیم و برای اینکار نیاز به راهنما و هدایت داریم.
لذا برای شناختن هدایت و تشخیص و تمیز هدایت صحیح و واقعی از انحراف و هدایت دروغین و خطا و اشتباه و توهم و خیال لازم است که آگاهی خود را و فکر خود را در جهت رسیدن به هدف توسعه و پرورش دهیم.
با سلام و تشکر
بسیار از کامنت ۵٢ ممنون و متشکرم .
کامنت h مستدل و منطقی و درست جواب داده است با تشکر از
جوابهای دیگر که بیشترشان درست بود
با سلام وتشکر فراوان
با توجه به تعالیم استاد الهی ،هدایت الهی یک امر بالقوه است که توسط نظر الهی و تلاش های خود شخص فعال میشود . اول چیزی که برای فعال کردن این حق بالقوه لازم است :بیدار شدن حس حقیقت جویی در درون شخص است ،بعد از بیدار شدن این حس شخص باید صادقانه از خدا بخواهد هدایتش کند« شخص تا نگرید کی نوشد لبن » و در این راه از تلاشهای بیرونی و درونی فرو گذار نباشد.وقتی شخص واقعا این نیاز را در خود حس کند ، میتواند صادقانه یعنی فقط به خاطر درک نیاز به دانستن حقیقت از یکتا بخواهد کمکش کند ….
با سلام و سپاس از مقاله بسیار ارزنده .
مبانی معنویت فطری / هرکس صادقانه و بافروتنی رو به خدا
کند و بکوشد وپیش داوری را ازفکرش بزداید .واز صمیم قلب ایمان طلب کند جواب میگیرد .
با احترام
جواب سوال ۲
پیتر به نظر درد دین دارد.
دانیال به نظر شدیداً خواستار هدایت است.
سارا به نظر درست دارد می رود.
ماریا به نظر شک و تردید دارد.
در جواب پیتر : این هدایت به گونه ای است که قلب گواهی می دهد که هدایت اصیل و درست است.
در جواب دانیال: دوباره نیت خود را صاف کند و صادقانه از خدا کمک بخواهد.
در جواب سارا: نیت خود را صاف کرد و صادفانه ار خدا کمک بخواهد که دست او را در دست هدایتش بگذارد.
در جواب ماریا: بله، جوابی برای این سوالات است و افراد زیادی به هدایت وصل شده اند. پس ما هم باید تلاش کنیم.
جواب سوال ۳
عدم صداقت با یکتا، داشتن خواسته مادی از هدایت الهی و عدم داشتن نگرانی در مورد سرنوشت معنوی می تواند سبب شود که به هدایت الهی توجه نکنیم.
به نام خدا
با سلام
نظر من در مورد علت اینکه آدمهای امروزی دنبال هدایت نیستند یا متوجه آن نمی شوند ،این است که آدم ها یا در یخبندان معنوی امروزه دچار سردی و مادیگرایی شده اند یا با راه های متعدد غیر حقیقی آشنا و سر خورده شده اند و یا دچار تعصب نسبت به باورهای خود هستند .
مورد خود من (قبل از آشنایی با تعلیمات استاد الهی )شبیه ماریا بود با این تفاوت که من تحت تربیت مذهبی خشک نبودم ،اما تنها حرفی که از معنویت می شنیدم از این کانال بود . تنها پیشنهادی که برای همه موارد دارم همان مسیری است که استاد الهی ما را به آن هدایت کرد ،یعنی پیاده کردن حقایق الهی در خود ،یعنی تبدیل خود به آزمایشگاهی برای تحلیل بردن اصول اخلاقی و الهی اصیل به این ترتیب با اولین قدم ها متوجه نشانه های هدایت ،منبع هدایت ،هدایت و خود ،خواهیم شد .
من ،مثلا وقتی می خواهم کار عملی بردارم ،برای اینکه از عهده آن بر بیایم ،آسانترین کارها را انتخاب می کنم، بطوریکه خودم خنده ام می گیرد ولی به یاد سپردن همین کار کوچک و سعی در انجام آن ،روشنی و بینشی را ایجاد می کند که خدا را هزاران بار به خاطر کرمی که کرده شکر می کنم .
سلام به متیس عزیز و همه دوستانی که درک هدایت الهی را آسان تر می سازند.
می خواستم از دوستان کمک بگیرم و بدانم راه مبارزه با حب و بغض به طور کلی چیست؟ چون من دچار حب زیادی هستم و می خواهم به تعادل برسم.
با تشکر از متیس عزیز.
هر کسی باید خود از درون به دنبال حقیقت باشد و فعالانه و صادقانه در ان جهت تلاش کند حتما به هدایت الهی وصل میشود چرا که وعده یکتاست به مخلوقاتش.
به نظر من بهترین راه این است که اگر نمی دانند هدایت الهی را چگونه پیدا کنند باید سعی کنند به اخلاقیات اصیل که هرکسی می داند خوب است عمل کنند و از تمام کارهای بد که همه می گویند بد است پرهیز کنند. در عین حال از خدا صادقانه بخواهند که در هر جا نمی دانند چه کنند نشانه اش را به آن ها نشان بدهد. صادقانه خواستن یعنی واقعا به این دلیل که او را بیابیم نه به این دلیل که زندگی مان را بهتر کند. قطعا با عمل به اخلاقیات و در خواست کمک صادقانه او نشانه های خودش را به ما خواهد داد.
سلام.من از کودکی تا نوجوانی با اختلاف طبقاتی و فقر همنوعانم .در رنج بودم.اما توجیهی نمی یافتم.از مذهب رویگردان نبودم.مطالعه میکردم ،تا رسیدم به اینست مذهب گاندی.بازهم چون وچرا داشتم.تا اینکه با دوستی آشنا شدم و کتاب آثارالحق مرا پیوندی جدیدی داد.تا بتوانم درک کنم .ما یک زندگی نداریم.خدا کینه کش نیست راهنمایان حقیقی هم برای هدایت بشر فرستاده بودند.بنابراین متوجه شدم.آمدورفت های به این جهان نه تناسخ ،مرا بیشتر با خودم آشنا ساخت.ودرک نمودم چرا از نداری دیگران رنج میبرم.متوجه شدم ،دریکی از زندگی هایم فقیر بودم.واثرش در زندگی کنونی مرا نسبت به همنوعانم مهربانترو خدمتگذار ترنموده بود.در دوران تحصیلی همدردیم در ابتدایی با همکلاسی هایی که از امکانات داشتن لوازم التحریر در آنزمان بعلت گران بودن ،آن لوازم.با بخشیدن وسایلم.وکندن ورق های دفترم .شروع نمودم.اما دلیلش را نمی دانستم. …وقتی با تعلیمات استاد آشنا شدم.بتمام سوالهایموچون وچراهایم جواب داده شد.در راه کمال بهتر و بیشتر توانستم خودم را بشناسم.اکنون سعی میکنم ،شکرگزار خداوند قدرشناس کرامتش باشم.که مرا در مسیری قرارداد.تا درک انسانیت کنم.
سلام با سپاس از زحمات شما و پاسخ دوستان
سلام و تشکر از متیس بلاگ عزیز
به نظرم خدا ( هدایت الهی ) را در وجود خود بیابیم ، و با توکل به یکتا تمرین و تلقین کنیم تا همه وقت ، اثرات و حضورش را در همه جا و همه چیز احساس کنیم ، تا وقتی که با نیت رضای خدا وظایف مان را می اموزیم سعی و تلاش می کنیم طبق تعالیم واقعی به ان ها عمل کنیم انشاالله از حق برخورداری از هدایت الهی بهره مند می شویم . مثلا صادقانه تلاش می کنیم با او هماهنگ باشیم ( حرف شنوی کنیم ) انشاالله از هدایت بهره مند می شویم .
با عرض سلام وتشکراز متیس عزیز٫ممنون دوستان از همه راهنماییهای که مستقیم از کتابهای پرفسور الهی فرمودید۰…