استاد خِرَد
در رویارویی با دیگران
استاد الهی با به آزمون گذاردن تجربیاتش در زندگی فعال اجتماعی، دریافت که مقدر انسان این نیست که دور از قیل و قال دنیا و دیگران زندگی کند. برعکس در آزمایشگاه اجتماع و در برخورد با دیگران است که انسان میتواند کوشش کند و انسانیت حقیقی را در ضمیر خود پرورش دهد. در تعامل با نزدیکان است که فرد میتواند با مبارزه با نفس اماره از یک سو به فضایل اخلاقی عمل کرده و عدالت را رعایت نماید و از سوی دیگر محبت و انساندوستی را در خود پرورش دهد. استاد الهی میگوید: «… مبارزه با نفس آن نیست که انسان نفس (قوای جسمانی) را ضعیف کند، بلکه باید نفس را قوی کند، اما روح را آنقدر قوی کند که نفس با تمام قدرتش در مقابل روح تسلیم باشد. این طریق و روش مبارزه با نفس، مانند طب جدیدی است برای تصفیۀ روح که خودم در اثر تجربه به دست آوردهام. ریاضتهایی که قبل از ورودم به اداره کشیدم، هر دوازده سال آن به اندازۀ یک سال در اداره بودن اجر نداشت.»۲
اصل؛ همان توجه به مبدأ است
مبارزه با انگیزشهای ایگو۳ ، که در بسیاری از مکاتب اخلاقی و معنوی مطرح شده است، در مشی فکری استاد الهی به معنای سرکوب ایگو نیست. بلکه بیشتر به این معناست که انسان با یافتن طبیعت حقیقی خود که منشأیی ملکوتی دارد، به پرورش روح خود بپردازد و در مسیر معنویت فطری حرکت کند. مسیری که در آن جسم همانند روح از حقوقی مشروع برخوردار است، یعنی برقراری تعادل بین چهار رکن جسم، روح، دنیا و آخرت.
استاد الهی زمانی هم که وارد اجتماع شد، علیرغم تعهدات حرفهای، به عبادت و توجه دائم که زیربنای زندگی معنوی است، مثل سابق ادامه داد. از نظر او لحظات عبادت، موقعیت خاصی است برای تمرکز درونی و برقراری گفتگو با خالق. برداشت استاد الهی از عبادت فراتر از اجرای تشریفات ظاهری است. منظور او از عبادت، همان « توجه دائم به مبدأ» است که خود همواره آن را سرآمد امور زندگیاش قرار داد: « عمده همان نیت و توجه است، توجه، توجه!»
انسان باید در تمامی لحظات زندگی، و در تمامی اعمال و افکارش،، حضور خیرخواهانه یکتا را همیشه بر خود محیط بداند و آن را در هر چیزی حاضر و موثر ببیند و حتی در کوچکترین اعمال زندگی روزمره، مانند لحظات خاص الهام، مطابق رضایت او عمل کند. چنین روشی، شرط لازم برای برقراری ارتباط با هادی درون است، تا بتواند الهام بگیرد و در ارتباط با خود و دیگران به صحیحترین نحو عمل کند.
برگرفته از سایت Le Monde Des Religion Septembre 2016
۲- برگزیده، گ۳۲۲
۳- ایگو در تعریف دکتر بهرام الهی به معنای زوجِ اید و نفس اماره میآید.
ضمن عرض سلام خدمت متیس عزیز و همه دوستان.
این مطالب خیلی برای بنده جالب بود، بخصوص اینکه این خرد و این روش سلوک به تدریج (همانگونه که از قبل هم پیش بینی میشد) بسوی جهانی شدن در حال گسترش میباشد.
با تشکر / HSH
با عرض سلام و تشکر از متیس عزیز،
این مطلب بسیار برای بنده جالب و تاثیر گذار بود بویزه اینکه همانطور که گفته شده بود به سمت جهانی شدن این خرد و این اعتقادات نزدیک میشویم. .
با تشکر بسیار / HSH
با سلام به متیس عزیز و کاربران گرامى
از این مقاله ى زیبا و مفید به خاطر یاداورى و مرور اهمیت توجه به حظور یکتا و عمل و جایگزین نمودنش در زندگى از نظر استاد الهى ، بسیار ممنونم.
در حین مطالعه ى این مقاله متوجه این قسمت از متن شدم:
”… کوچکتری اعمال زندگى روزمره، مانند لحظات الهام خاص…”
ایا این لحظات خاص همان نشانه هایی هستند که یاداور توجه به بعد روحانى-انسانى من میشوند؟
خواهش میکنم در صورت امکان بیشتر توضیح داده شود.
ممنون
باعرص سلام وخسته نباشید متیس عزیز با خواندن این مطلب جالب از خودم خجالت کشیدم در برابر….تقریبا مدتی بود که با کسی کاری نداشتم اما امروز در مورد چند نفر از نزدیکان در خانواده مشغول بد کویی وغیبت کردن شذم بعد هم ناراحت شدم که من امروزچرا اینقدر پر حرفی کردم به منزل که رسیدم واین مطلب را خواندم خیلی حالم بد شد
با تشکر فراوان از متیس عزیز برای ارسال این مطلب بسیار مهم و حیاتی و زیبا, به واقع استاد الهی استاد خرد میباشند و فکر میکنم که ما
همواره باید با … یاری حق تعالی از حمله نفس اماره غافل نباشیم و با توجه به مبدأ و حاضر دانستن پروردگار در هر لحظه
به مبارزه با نفس اماره بپردازیم .
با سلام، با توجه به مطلب آخر، حاضرو ناظر دانستن حضور یکتا بر تمامی اعمال و افکارمان در زندگی روزمره آن هم در این دوره که من نوعی، به ظواهر و مادیات بیشتر توجه میکنم نیازمند تمرین فکرو ذکر دائمی در زندگی است و تنها با کمک و توکل به خود ذات یکتا میسر است و خیلی موارد دیگر هم آن را تقویت میکند که همگی با آنها آشنا هستیم.
با تشکر از متیس بلاگ
حقیقتا در اعمال روزانه خود توجه کنیم حضور حی و حاضر ایشان را حس می کنیم اگر هم متوجه نباشیم باحضور خیر خواهانه یکتا طوری پیش می أورد حتی با تکرار شدن علا مات توجه ما را به نحو درست انجام دادن اعمال متوجه می گر داند مرسی
با سلام و تشکر و زحمات متیس عزیز این جمله مقاله بسیار تاثیر گذار می باشد “شرط لازم برای برقراری ارتباط با هادی درون :
الف ) در تمامی لحظات زندگی ، و در تمامی اعمال و افکارش ، حضور خیر خواهانه یکتا را همیشه بر خود محیط بداند و آن را در هر چیزی حاضر و موثر ببیند .
ب ) مطابق رضایت او عمل کند .
به نظرم در قسمت الف دو کلمه ” همیشه ” و ” موثر ” می تواند در روش این ویترو در تلقین به ما کمک کند .
در قسمت ب هم باید به روش این ویو عمل کنیم تا انشاله توفیق پیدا کنیم الهام بگیریم
با سلام و تشکر از متیس عزیز و دست اندر کاران .اصل توجه یعنی خدا را حاضر و ناظر دانستن در همه امور ، بانیت برای رضای خدا ما باید دایم کمک بخواهیم تا در تعامل با نزدیکان عمل به فضایل الهی امکان پذیر باشد. خرد ، عدالت .
با سلام وسپاس فراوان ،
بسیار تحت تاثیر عنوان مقاله یعنی “استاد خرد” قرار گرفتم، واقعا ایشان استاد خرد هستند و من افسوس می خورم که چرا نمی توانم از خرد ایشان که توام با مشاهدات وتجربیات شخصیشان است در جهت شناخت خودم و کنترل نقاط ضعفم استفاده کنم ؟
فشار ایگو وحشتناک است ، در هر مرحله از زندگی لباسهای متنوعی برتن و جلوه می کند. به نظرم یکی از حربه های بسیار برنده ایگو این است که مانع حاضر وناظر دانستن او می شود و در مواقعی شخص را در دالانی عمیق وسرد و خالی از نور فرو می برد طوری که حتی جلوی کمک خواستن او را هم می گیرد .بنا بر تجربیاتی که خودم داشتم، انسان باید از ابتدا جلوی ایگوی خود را بگیرد و نگذارد او را وارد این دالان سیاه (نفس اماره ) کند اگر از ابتدا توانست جلوی ان بایستد خیلی راحت تر می تواند ان را مهار کند، ولی اگر داخل دالان شدلحظه به لحظه در ان بیشتر فرو می رودو در امدن از ان خیلی سخت تر می شود .
با سلام مجدد
به نظر من منظور از لحظات خاص الهام که سوفی ، شماره ۲ ، مطرح کردند، این است : با توجه به تعریف نفس ملهمه که در ص ۱۲۶ کتاب معنویت فطری درج شده است ، لحظه خاص الهام وقتی است که ما در باره درست بودن یا غلط بودن فکری ،حسی ، گفتاری ،عملی با خدا شروع به مشورت کردن می کنیم، در این لحظات هم باید او حاضر وناظر بدانیم و از او تقاضا کنیم به ما کمک کند تا تشخیص ما از قضایا مطابق رضایت او باشد.
با سلام
برای من این جمله که گفته شده: “تا بتواند الهام بگیرد و در ارتباط با خود و دیگران به صحیحترین نحو عمل کند”، کلید اصلی مشکلم بود. اگر حضور یکتا را همواره به خودمان یادآوری کنیم و خصوصاً تمرین فکر و ذکر را انجام دهیم، خودبخود در موارد و مسائل مختلف زندگی و مبارزه با نفس، می فهمیم در آن لحظه کار درست چیست. خداروشکر که اصول صحیح را می شنویم. ممنون از متیس عزیز.
با سپاس فراوان
با سلام
ممنون به خاطر این همه لطف خدا که با هر وسیلهای ما را متوجه وظیفهمان که به خاطر آن اینجا هستیم میکند.
ممنونم از زحمات همه عزیزان
سلام
برداشت شخصی من این است که توجه دائمی به مبدا هدف اصلی عبادت کردن می باشد و انجام عبادت و گفتگو با یکتا در زمانهای مشخص در طول روز و انجام تمرین فکر و ذکر در واقع تمرینی است برای رسیدن به توجه داىم به مبدا
امیدوارم برداشت من درست باشد
چرا چهره استاد الهی را این طور نمایانده اید
گفتار ۲۸۸ آثارالحق جلد۱
کسی که از زندگی کناره گیری کند در آخرت هم به جایی نمی رسد وکاری از او برنمی آید .خداپرست حقیقی آن است که وارد اجتماع باشد و فعالیت کند.
گفتار ۱۶۶۹ جلد ۱
-پس مبارزه با نفس آن نیست که نفس را ضعیف کند ، بلکه باید نفس را قوی کند، اما روح را آن قدر قوی کند که نفس با تمام قدرتش در مقابل روح تسلیم باشد .این طریق وروش مبارزه با نفس ، مانند طب جدیدی است برای تصفیه ی روح که خودم در اثر تجربه به دست آورده ام .ریاضت هایی که قبل از ورودم به اداره کشیدم هر دوازده سال آن به اندازه ی یک سال در اداره بودن اجر نداشت….فتحیه
با سلام
مثل همیشه عالی بود.
خدا رب العالمین است.
بهترین و سخترین ریاضت ان است که انسان نفسش را قوی کند، یعنی هر چه دلش خواست فراهم کند انوقت مهارش کند. امتحاناتی که خودم برای خودم پیش اوردم، جز خودم کسی نمیتوانست از عهده ی انها براید.انقدر نفسم را ترسانده ام که حتی وقتی میخواهم نان بخورم ،فورا فکر میکنم ایا نان خوردن برخلاف رضایت او نیست؟
اثالحق جلد پنجم گ ۱۷۶۰
سلام
چه نعمتی بالاتر از این که انسان همیشه بیاد خدا باشد . هر چه تفریح دنیاست همه اش فنا میشود. انچه باقی میماند همین است که انسان به یاد خدا باشد و او را بپرستد ،سعادت همین است.گ ۱۷۶۰ اثالحق جلد پنجم
با سلام خدمت متیس عزیز، درمورد عبادت در برهان الحق فرموده اند که عبادت شخص ابتدایی ،جنبه تعبدی و اطاعت دارد و عبادت یک شخص وارسته جنبه از خود گذشتگی و فنا فی اللهی دارد .واقعا استاد ما استاد خرد هستند. من با خواندن این که این مطلب روزنامه نگار با اشاره به نکات و مطالبی که در مورد رویارویی با دیگران و عبادت ، توجه، از تعالیم استاد خودم را هنوز در مرحله ابتدایی میدانم
با سلام از متیس عزیز و کاربران گرامى
از کامنت ١٠ براى راهنمایی که کردین خیلى ممنونم.
باسلام وتشکر از زحمات متیس عزیز
با سلام و تشکر از یادآوری حقایق معنوی. همانطور که فرموده اند تلقین، تمرین و تکرار بسیار موثر است
با سلام خدمت متیس عزیز، در کتاب برگزیده گفتار۲۵۴صفحه۱۰۷در مورد توجه دائم فرموده اند:و اما منظور از توجه دائم این است که در هیچ حالتی خود را تنها نبینید.حتی در موقع خواب هم خدا را حاضرو ناظر بداند.خلاصه، هم در خلوت و هم در جلوت، هم در خواب و هم در بیداری، در همه احوال خدا را حاضرو ناظر بداند.منظور از حاضرو ناظر دانستن خدا اینست که هیچ گفتار یا پنداری نداشته باشد که خلاف اراده حق باشد.
با سلام
وقتی که توجه دائمی داشته باشیم هرگز خطا نمی کنیم چون میدانیم کسی ناظر بر اعمال ما هست . اگر با شخصی که یک مقام بالا داره بر خورد کنیم مواظب هستیم رفتار وگفتارمان
درست باشد .شرم می کنیم کاری بر خلاف انسانیت انجام دهیم شایدرفتار ما ظاهری و موقتی یا ترس باشه ولی چون می دانیم او ما را میبیند انجام نمی دهیم پس اگر خدا را همیشه حاضر و ناظر بر اعمال خود ببینیم و توجه داشته باشیم سعی می کنیم طبق رضایت او رفتار کنیم واین باعث می شود انسانیت ملکه وجودمان شود در صورتی که توجه دائم داشته باشیم .
متیس عزیز از این که این مقاله و نقاشی بسیار زیبا از استاد را در اختیارمان قرار دادید بسیار ممنون.
در ادامه کامنتAnonymous می خواستم اضافه کنم که موسیقی استاد نیروی شگفت انگیز و اثری خارق العاده دارد، گوش دادن همراه با توجه به آن کمک بسیار موثری در نگه داشتن توجه در طی روز دارد. اخیرا قبل از این که قطعه ای را گوش بدهم ابتدا توضیحات مربوط به آن را می خوانم، خواندن این مطالب هم علاقه من را به موسیقی استاد بیشتر کرده و هم توجه بیشتری در حین شنیدن آن قطعه دارم، که در نهایت متوجه شده ام انس بیشتری با خالق یکتا و محیط بر همه چیز پیدا کرده ام.
از متیس عزیز بسیار متشکرم
باسلام وتشکر از همه کسانی که به نوعی در اینجا سهیم اند.
خدا را صد هزار بار شکر که این جا وجود دارد تا بتوانیم از مطالب به روز استفاده کنیم و همچنین از تجربیات دوستان دیگر. اینجا جایی است که می توانم احساساتم را بیان کنم و اعمالم را با نوشن ، بیشتر زیر ذره بین بگذارم. تا خودم را بهتر ببینم. چون نفس گاهی نمی گذارد همانطور که اعمال منفی را ببینی ،. پیشرفت را هم ببینی. کنید،،،،،،،،،،،
حالا می بینم روزی که به این طریق خود را وصل می کنم ، ویا با انجام عمل فکر وذکر و،،،،،، روی اعمال روزانه ام اثر
می گذارد وتا جایی که بتوانم، ویا زمانی که نفس قوی تر است از او کمک می خواهم، سعی می کنم مطابق رضایت
او رفتار کنم
واین جمله که گفته اند ،این دنیا مثل یک شبی است که یا در یک مهمان خانه مجلل ویا در یک کاروانسرای محقرباشیم می گذرد.
و وقتی به یاد عزیزانی که از دست رفته اند فکر می کنم. که انها هم با تمام احساسات خودیت. روزی اینجا بودند. ولی
حالا نیستند. کمک میکند که بفهمم اینجا برای عمل وشناخت است.
امیدوارم روزی برسد که بتوانم به اون مرحله عقل الهی برسم که اون عشق الهی را در وجودم باشه.
با سلام ممنون متیس عزیز باز هم مثل همیشه انرژی مافوق علی امیدوارم قدر دان نعمات باشیم و تشکر از همه کامنت ها
سلام واحترام.هرچند موضوعات بحث ومقالات درمورد امورمعنوی است ولی دستکاری کردن وتغییر چهره استاد برایم جای سوال دارد .درصورت امکان اگردر مورد علت تغییر عکس چهره استاد اطلاعاتی دارید راهنمایی بفرمایید.
ممنون از متیس عزیز به خاطر مقالات خوب و
خدا را شکر عبادت از شکل ظاهری فراتر رفته است و هر لحظه زندگی زمانی که خدا را حاضر بدانیم و مبارزه با نفس قویمان کنیم ، کمک به ارتباط با هادی درونمان می شود
همانطور که در پایین مقاله نوشته شده است این مقاله در مجله لوموند منتشر شده است و نقاشی آن توسط برونو برسولین بوده است. من فکر میکنم که معمولا در نقاشی ذوق و سلیقه نقاش تا حدی دخیل است و این خیلی طبیعی است که با عکس تفاوتهایی داشته باشد. ولی چیزی که برای من جالب توجه است این است که تعلیمات و زندگی استاد روز به روز توجه افراد بیشتری را به خود جلب کرده است .
سلام به دوستان عزیز و متیس گرامی که زحمت میکشند
بنده ناچیز هم یک تجربه از توجه به خدا دارم که در اصل با توجه به یکی از گفته های استاد برای خودم استفاده میکنم وخیلی هم برایم کار برد دارد .اگر یادتان باشد استاد در یکی از گفتارها به اهمیت نقش ریاضیات در درک بهتر اشاره کردهاند…….البته در حال حاضر حضور ذهن ندارم دقیقا کدام گفتارشان است …سالهای بسیاری قبل از این با خواندن این گفتار خیلی به فکر رفتم که من چطوری میتوانم از طریق ریاضی انجام اعمال سلوک را برای خودم اسان کنم …..شاید یکسال طول کشید و یکروز به یکباره پی به معجزه = (علامت مساوی) در ریاضی شدم که هر عددی یا مجهولی را اینور = بگذاریم انطرفش هم باید مساوی و هم کیفیت به اینطرفش باشد در نتیجه منهم در کارهای روزمره وقتی که میتوانم توجه به مبدا داشته باشم که هیچ انرا انجام میدهم اگر خیر و توجه را فراموش کردم میرم انطرف == را نگاه میکنم که باید چه عمل بجایی انجام دهم که مورد پسند عقل سلیم و حقوق مردم بالاتر از همه ارامش وجدان مرا در بر داشته باشد ؟مثلا چند روز پیش یک جا نفهمیدم ودروغ مصحلت امیز گفتم بعد از چند دقیقه احساس کردم بسیار کار بدی کرده ام و حضور خدا را در نظر نگرفته ام فوری رفتم تو فرمول خودم تا شب مراقب بودم در ان کیس کذایی اگر خدارا فراموش کردم باید ان اصل درست و بجایی که کائنات برایش میچرخدرا حتما اجرا کنم پس به نفس ام برنامه دادم من در این قسمت ظعیف هستم وتو مرا زمین زدی اما خوب شد یاد اونطرف تساوی می افتم که اونهم معادل توجه به خداست همینطور ریز ریز می بینم در طی روز یک بار دوبار پنج بار ده بار اگر حضور خدارا ظاهرا فراموش کرده ام غصه نمیخورم چون دسیسه نفس است فوری راهکار بیداری و هشیاری و اینکه برای چه به این دنیا امدن ونگرانی از سرنوشت معنوی واینکه هر کارکوچکی را ولو با نداشتن حوصله مثل موریانه انجام صحیح بدهم به نفع خودم است در نتیجه شبها که خودم را وارسی میکنم می بینم عملکردم با در صد بالاتری موفق بوده …..
با سلام و تشکر از متیس عزیز و دوستان
وحشت نا کترین حالت زمانی است که فرد حظور خیر خواهانه والهامات یکتا را باور ندارد و بعضی از خواسته های نفس رانجام می دهد و آن را گناه نمی داند
افسوس
با سلام مجدد
من هم مانند نظر ” sh.d ، شماره ۲۶ ” از اینکه متیس وجود دارد بسیار سپاسگزار هستم،چون اولا مقالات بسیار مفید وکاربردی هستند ، دوما نظرات وتجربیات کاربران هم بسیار برای من قابل استفاده است .
در مورد عکسی که نویسنده برای مقاله خودانتخاب کرده است ،به نظر من بسیار زیباست ونشاندهنده مرحله طلوع زندگی ایشان است،چنین طلوعی چنان خورشیدی از خرد به مخلوقات اهدا کرد.
با سلام
استاد الهی با توجه به اینکه در تمام زمینه ها چه ظاهری و باطنی اسطوره بوده اند پس نتیجتا تمام تعلیماتشان هم ناب و استثنایی است … و فکر می کنم توجهی بالاتر از عمل به تعلیمات ناب و اصیل الهی نیست
با تشکر از متیس که که ترجمه این مقاله را در اختیار ما قرار داده است. من هم وقتی برای اولین دفعه این نقاشی را دیدم خیلی تعجب کردم و برایم نامآنوس بود ولی بعد دیدم که اتفاقا کاری معمول است که به احتمال زیاد در مقالات و کتبی که درباره زندگی استاد و مشی فکری ایشان توسط محققان نوشته و توسط هنرمندان طراحی خواهد شد دوباره تکرار خواهد شد.
اصل توجه و مطالعه معنوی و عمل به دروس معنوی و بخاطر سپردن و به صفات او عمل کردن با جدیت و پشتکار.
با سلام و خسته نباشی حضور متیس عزیز و کاربران گرامی
بسیار سپاسگذارم از کامنت ۳۱ (صبا) توصیف و درک از علامت (=) فوق العاده بود.
منو وا داشت که به هر فکری، هر نگاهی، هر نیتی، و … در طول روز علامت = بذارم و معادله اون طرف را حساب کنم که ( بد) میشم یا (بس).
فکر کنم علامت = همان نتیجه اعمال، یا پیامداعمال، یا عکس العمل اعمال، افکار، نیات، و … باشد اما به زبان ریاضی.
تاثیر زیادی روی فکرم گذاشت ممنونم از این درک و فهم شما، درس بسیار بزرگی بود برام.
به امید روزی که تفکرات استاد الهی جهانی شود و حلقه گمشده ادیان که توسط ایشان به جهانیان معرفی شده است ( البته از طریق سیستم فکری ایشان) . به امید آنروز که همه انسانها به دنبال معنویت پاک و حقیقی در جهت کمال و پیشرفت انسانیت باشند . زیرا درتمام ادیان حقیقی و واقعی به نظر من تفکرات ایشان جاری است.
یکتای بی همتا در لحظه لحظه پندار، گفتار ، وکردارمان جر یان دارد. کافی است توجه دائمی به این سه مورد داشته باشیم که او همیشه با ما بوده وهست و خواهد بود. اگر حضور او را با اراده وکمک خودش وخودمان بخواهیم
صبای عزیز، ممنون از این که این تجربه را با ما در میان گذاشتید، واقعا برای من خیلی مفید بود.
Merci az metisblog baraye zahamate bi payanesh.
Man emshab kheyli delam gerefte bud wa be metisblog morajee kardam!
Un ghesmatike dar in maghale neweshte bud Ostad Elahi hata bad az inke warede ejtema shodan baz ham ala raghme ghabl be ebadat wa. Ta wajooe daem edamae dadan. Wa hat inke tosife ebadat ra az didgahe Ostad sharh dadan baese arameshe wojude man shod . In maghale mesle abi bud ke ruye atish rikhtan .
Omdiwaram ke mestisblog hamishe dayer bashe wa afradi mesle man betoonan biano az in Blog dars begiran
Mamanon az zahamatetoon
Merci az metisblog baraye zahamate bi payanesh.
Man emshab kheyli delam gerefte bud wa be metisblog morajee kardam!
Un ghesmatike dar in maghale neweshte bud Ostad Elahi hata bad az inke warede ejtema shodan baz ham ala raghme ghabl be ebadat wa. Ta wajooe daem edamae dadan. Wa hat inke tosife ebadat ra az didgahe Ostad sharh dadan baese arameshe wojude man shod . In maghale mesle abi bud ke ruye atish rikhtan .
Omdiwaram ke mestisblog hamishe dayer bashe wa bandehaye haghiri mesle man betoonan biano az in Blog dars wa Energy begiran
Mamanon az zahamatetoon
با عرض سلام و ادب و مهربانی
خوشبختانه امروز مطلب استاد راجع به نقش ریاضیات در کمک به عرفان را پیدا کردم
اثار الحق جلد ۲ صفحه ۵۰۹ گفتار به تاریخ ۲۳/۵/۱۳۵۱
چند چیز است که خیلی کمک به عرفان می کند .یکی از انها ریاضیات است ابتدا که منطق درست شد ریشه اش را از ریاضیات گرفتند..زیرا برهانی که بتواند ثابت کند موضوعی را ..باید خودش جوابگوی خودش باشد.اخرین مرحله منطق برهان است که قاطع باشد.از منطق وارد فلسفه و از فلسفه وارد عرفان وحق و حقیقت شدند.پس کسانی که در ریاضیات واردند ..اگر وارد عرفان شوند خیلی به انها کمک می شود….
باسلام مجددخدمت متیس عزیز و کاربران گرامی
وتشکروممنون از کامنت ۳۱(صبا) تحربه ای مفیدی بود کمی مطلب برایم قابل درک شد ان قسمت مقاله را نمی فهمیدم
ومم
نون که زحمت کشیدی نام کتاب را اشاره کردی امید به خالق یکتا وبه کمک او از نفس غافل نباشیم از طریق مطالعه وعمل به اموخته هایمان با تمرین وتلقین بتوانیم توجه مان را بیشتر کنیم
با عرض سلام و احترام و تشکر
صبای عزیز ممنون از شما بابت بیان مطلب مربوط به ریاضیات.
یک نکته ای هم که من در این زمینه متوجه شده ام افرادی که در ریاضیات وارد هستند چون قدرت تحلیلشان بالا میرود ناخودآگاه در تجزیه و تحلیل های سلوکی یا بررسی پیامد اعمال که مثلا چه کاری(یا کارهایی) ممکن است چه نتیجه خاصی را ایجاد کرده باشد، هم بهتر می توانند عمل کنند. گویی مسائل را بهتر می توانند به هم ربط دهند. در هر حال اینکه فرموده اند “خیلی به آنها کمک می شود” کم چیزی نیست. فکر میکنم اگر روح بیدار باشد و از این وسیله ای که در اختیارش است استفاده کند خیلی بتواند جلو برود.
خیلی ممنون
با سلام و احترام ،
پرسش من در رابطه با کامنت ۳۸ و کامنتهای شبیه به آن است که در رابطه با جهانی شدن معنویت حقیقی نوشته شده است. البته من خیلی مطالعه و تجربه ام کم است.اما در ذهن من، معنویت فطری به درجه بلوغ انسانها مربوط است و چون همه ساکنین زمین با هم از نظر میزان سن روحی (که با سن جسمی متفاوت است ) یکسان نیستند (به همین دلیل هم قیامت خاص است) ، نمی توان انتظار داشت که روزی همه به یک درجه بلوغ روحی برسند و راه استاد جهانی شود.انتشار مقاله و انتشار پرتره استاد در مجلات خارجی هم دلیل برای جهانی شدن نظر ایشان نیست. کما اینکه در زمان حیات این دنیایی استاد و شیخ جانی هم بسیاری از اشخاص معروف و غیر معروف خارجی به دیدنشان می آمدند.
خواهش می کنم دوستانی که می توانند من را راهنمایی کنند، از آکاهی دادن به من دریغ نکنند.
سلام خدمت همه عزیزان.
کتاب ملک جان؛ صفحه۱۵۴؛ پ آخر
چه چیزی در معنویت از همه مهمتر است؟
ج:هستی خدا را در وجودت حل کن، از همه چیز مهمتر است.
چگونه؟
ج: از تلقین شروع کن. تلقین لازم است، یادآوری است، یک نوع پند است که به خود می دهی. از تلقین به عمل می رسد و از عمل به تجربه. تجربه هم اطمینان می آورد.
☆ تمام عبادت ها برای این است که آن یک “آن” برای بشر بیاید، در واقع سهیل زده شود. بشر خیلی زحمت باید بکشد، انواع عبادت ها را می کند، انواع زحمت ها را می کشد تا نظر خدا به سویش جلب شود و آن یک “آن” برایش پیش آید.
منظور از عبادت، همگی برای آن است که غافل نشویم. عمل صحیح و عبادت ها سبب می شوند که آن یک (لحظه) ایجاد شود. عمل صحیح، اصل کار است. کسی که اعمالش درست باشد، خود به خود به طرف عبادت کشیده می شود. اگر کسی به عبادت کشش ندارد، بهتر است عمل صحیح انجام دهد.
با سلام و عرض وادب
در مورد سئوال دوست عزیز گیتی گرامی
ایا وقتی کامپیوتر و اینترنت اختراع شد همه کسانی که الان از ان استفاده میکنندباید کار خاصی انجام دهند ؟
ایا وقتی دانشگاههای پزشکی در دنیا برپا شد همه افراد انزمان رفتند درس طب بخوانند ؟
ایا اگر کفش طبی اختراع شد باید همه افراد جامعه به ان احتیاج داشته باشند ؟
ایا داروی فشار خون و دیابت کشف شد حکما بایستی همه ۷ میلیاردروی کره زمین مبتلا به این بیماری شوند ؟
پس اگر روزی هم قرار باشد افکار و خط مشی استاد جهانی شود به خاطر این است که این مطلب در حافظه این جهان هستی شکل بگیرد و پایه گذاری شود برقرار باشد که در طی زمان و قرون و اعصار دسته دسته ارواحی که تشنه عرفان و خداجویی هستند از این پدیده الهی که اماده و مهیا است استفاده کنند چون امکان ندارد کل مخلوقات خدا همزمان در شرایط روحی یکسان باشند دسته دسته میایند و اگر لازم باشد از آن فیض میبرند همانگونه که در مثالهای بالا هم دسته دسته افرادی که نیاز به استفاده از ابزار مورد نظر را دارند اماده است ….البته فقط نظر شخصی بنده است …
حضور کامنت ۴۵
معنویت در حال سیر صعودی است چه ما بخواهیم چه نخواهیم. نشانه جهانی شدن معنویت و طب روح یا دانشگاه استاد الهی همین است که الان توسط دانشمندان بزرگ موسیقی یا فلاسفه و … به شخصیت و دروس استاد توجه دارن و در اقساط نقاط کره زمین از آن بهره می برن. البته طبق گفته خودتون کسانی رو به معنویت می آورن که نگران سرنوشت خود و آینده خود هستن درست میفرمایی نباید توقع داشت که تمام انسانها در کره زمین به این نتیجه برسن اما خداوند این نوید رو داده که هرکسی به هر زبانی به هر ملیتی در نقاط زمین اگه صادقانه و بدون حب و بغض و پیش داوری خود را برای پیدا کردن( لیقوانه) مرد خدا یا خدای زمان یا هر اسمی که میخوای بذاری هدایت میکند و دستش رو به دست ولی زمان و راه صیحیخ الهی خواهد گذاشت. هر کسی به دین و آیینی که هست اگه شریعت آن دین را طابقالنعل بالنعل با صداقت انجام دهد بدون آنکه بداند از ولی زمان تبعیت کرده و خداوند او را با معنویت اصیل الهی آشنا میکند این در صورتی است که خود انسان بخواهد و گرنه کسی که خود را به ندانستن میزند و جویای راه حقیقی نیست و تفننی خدا پرستی می کند خداوند هم همین طور با اون برخورد میکند هر چند (او) کریم و رحیم است و حداقل یه بار هر کسی رو در طول زندگیش با معنویت حقیقی روبرو میکنه گرفتن یا نگرفتن این موقعیت بستگی به زرنگی روح شخص دارد. به نظر من با پیشرفت علم و تکنولوژی و اینترنت دیگه جهانی شده الان دیگه مربوط به انسان میشه که صادقانه دنبال کنه و خدا دستشو به دست معنویت حقیقی وصل کنه…اگه کسی پیدا نکرده مقصر خود اوست که دنبال نکرده و نخواسته.
با تشکر فراوان از متیس عزیز وهمینطور از نظرات مفید دوستان. در رابطه باجهانی شدن معنویت حقیقی نظر این حقیر این میباشدکه در حال حاضر ما در زمستان معنوی به سر میبریم ولی بدنبال این زمستان یک بهار معنوی هم هست که در ان دوران با توجه به پیشرفتت علم وجود خدا و روح ثابت خواهد شدو در نهایت همه ادیان به یک دین واحد که مد نظر استاد هست تبدیل خواهد شد و این منازعات بی پایه به پایان خواهد رسید. مردم در ان زمان بنیان گذار معنویت علمی را خواهند شناخت و شاید مردم زمان ماا را سرزنش نمایند که چرا این نابغه معنوی را درست نشناختند همانطور که ما مردم زمان گالیله و یا سایر دانشمندان را سرزنش میکنیم. البته این به ان معنا نیست که همه مردم خدابرست میشوند ویا مایل به تحصیل در علم معنویت فطری خواهند شدولی مطمینا این علم مانند علم پژشکی و یا علوم دیگر تثبیت و قابل تحصیل خواهد شد. البته این برداشت اینجانب بود لطفا اگراشکال و یا اشتباهی در ان هست راهنمایی بفرمایید.در پایان مطلبی را از مقدمه کتاب مبانی معنویت فطری ذکر مینمایم:
“فلسفه استاد الهی، راهی میان بر است که در پی سالیان درازی تجربه، در طی حیاتی استثنایی، هموار شده است. قضیه رسیدن قطره به دریاست که سالهاست وصف ان را شنیده ایم، و اینک از درون DNA ی سلولها به ژن ها منتقل شده و به من و تورسیده که عمر ها در طلبش بوده ایم …”
خیلی ممنون از توضیحات دوستان. استفاده کردم.
نگارى زیبا و احساسى از استاد الهى. نمادى از شور زنده پر رنگ و ملکوتى در روزگارانى خاص . دست بر تنبور نگاه در بیکرانه ها.
با سلام خدمت همه دوستان
بسیار از دوستانی که کامنتهای ۴۷ ، ۴۸ و ۴۹ گذاشتند و پرسش من را پاسخ دادندتشکرم. من این پرسش را مدتها بود داشتم. الان جواب خودم را گرفتم.
استادالهی معنویت نوینی را پایه ریزی وتدوین نمودند که نیازهای معنوی بشر امروزی را پاسخگو هست وملیت وزبان وقوم را نمیشاسد بلکه همه بشریت میتوانند از ان بهره کافی ووافی ببرندخدا در همه جا هست واز رگ گردن به همه انسانها نزدیکتر هست وهرکس صادقانه وبدون تعصب وانجماد فکری از خدوند بخواهد او را به ولی واقعی وتعلیمات الهی که همانا غذای روح هستند خواهد رساند فلسفه وتعلیمات استاد جهان شمول ومتعلق به بشریت هست
سلام و تشکر از نظرات و راهنمائیهای دوستان
چگونه میتوان توجه دائم را در خود ایجاد کرده و در طی روز فراموش نکرد
با سلام وعرض ادب
هیچ کس نیست که خواهش هاى نفس راتشخیص ندهد وتشخیص ندهد کدام خواهش مشروع است وکدام مشروع نیست وظیفه ى هرکس است تاان جا که میتواند مبارزه کند تسلیم نفس نشود، بقیه اش باخداست.صفحه ۶١گفتار١٣۴
فرد باید بداند نفس چیست تا بتواند با آن مبارزه کند
نفس در لغت بمعنى ( جان) و (خودى) و(خویشتن) آمده است که تمام قواى جسمانى هر ذى حیاتى را من حیث المجموع نفس خوانند. بر گرفته از برهان الحق ص٢۶٠
به نظر من هیچ کس نیست بد وخوب را تشخیص ندهد فرد باید سعى کند با دیدى محققانه به انچه تشخیص داد بد است بدان عمل نکند وقتى چنین عمل کردیم پرورش فکر پیدا مى کنیم ودر اثر عمل رشدى در فرد حاصل میشود وسپس پى به عیوب خود مى برد وقتى معایب خودرا شناسایى کردیم آنوقت با استفاده از اراده وآگاهیمان با ضعف و معایب خود مبارزه مى کنیم .نفس اماره هم وجود خارجى ندارد. آن افکار منفى وپلیدى که در ذهنمان بروز مى کند سبب میشود فردرا بسوى بدیها سوق دهد ودر اثر عدم اراده وغافل بودن از خدا بدام بدیها گرفتار خواهیم شد وظیفه هر کس است تا آنجا که میتواندمبارزه کند تسلیم نفس یا بدیها نشود بقیه اش با خداست
با سلام به متیس عزیز وسایر کاربران گرامی.
خیلی ضعیف تر از انم که بگویم می توانم با نفسم مبارزه کنم ، ولی در مقابل این ضعف بزرگ ،سعی می کنم به توصیه ها گوش کنم تا جایی که فرصت دارم، مثلا با خواند کتاب ها ،رفتن روی سایت ها ، گوش دادن به موسیقی ،فکر وذکر ، و،،،،،،،،،،،،،،،، تا شاید بتوانم نظر او را روی حتی کوچک ترین لحظات زندگی ام داشته باشم،وبتوانم رضایت او را به جای رضایت نفسم انجام دهم، تا بتوانم با این قول نفس اماره کمکم کند تاشاید بتوانم رنگ او را بگیرم. با امید به ان روز.