نقش عبادت در سیرکمال معنوی
کتاب راه کمال
انسان ولو ایمان هم داشته باشد خدا را فراموش میکند، مگر در موارد احتیاج یا در حالت اضطرار. هدف از عبادت، جلوگیری از این فراموشی و حفظ ارتباط با خداست. عبادت« دستگاه گیرندۀ» عابد را به سمت خدا میگرداند و به او امکان میدهد که از این راه انرژی او را دریافت کند. انرژی الهی اکسیری است برای شفای تمام دردها، به خصوص دردهای روح. این انرژی، روح ملکوتی را سرزنده نگاه میدارد و آن را تصفیه میکند، بر درخشش آن میافزاید، و از همه مهمتر، مانع از غفلت و بیخبری او میشود.
اصل در عبادت، حضور قلب است. عبادت واقعی عبادتی است که صرفاً به نیت تقرب به خدا و توجه به حضور او صورت گیرد. طبق این اصل، مهم « توجه» است، الفاظ در مرتبۀ بعد قرار میگیرد. وقتی عبادت میکنیم، مثل این است که عبادتمان روی نوار مغناطیسی ضبط میشود. آنچه دروناً میگوییم، اگر با توجه همراه باشد و معنی آن در ذهن خودمان طنین بیفکند، تماماً ثبت میشود. متقابلاً، لحظات بیتوجهی هم به صورت جاهای خالی، روی نوار باقی میماند، چنان که گویی در آن زمانها عبادتی انجام نشده است. کلا ًاگر عبادت با بیتوجهی انجام گیرد، پیامی فرستاده نمیشود؛ در این صورت تنها اجری که نصیب عابد میشود، اجر زحمت جسمانیای است که برای انجام عبادت بر خود تحمیل کرده است.
عبادت قبل از هر چیز وسیلهای است برای ارتباط با خدا و کسب انرژی از او.
■ یک شخص عادی که در مرحلۀ اولیه است، عبادتش همانا جنبۀ تعبدی و اطاعت امر دارد۱.
■ یک شخص وارسته عبادتش جنبۀ از خودگذشتگی و فنافیاللهی دارد.
■ در مقابل هر عبادت و دینداری و حقپرستی که میکنید انتظار هیچ اجر و مزدی نداشته باشید، فقط و فقط برای خاطر رضای خدا باشد.
■ اگر در عبادتش غرور پیدا کرد و گفت منم که شب و روز رو به خدا میروم و روی این اصل توقعاتی پیدا کرد، هوای نفس است. انسان در مقابل خدا باید همیشه در حال خضوع و خشوع و فروتنی باشد، یعنی با نظر به اعمال خود همیشه مأیوس باشد و با نظر به کرم خدا همیشه امیدوار.
■ همیشه هر چه ریاضت میکشید و عبادت میکنید همه را در نظر خود یک چیز حقیر و کوچک بشمارید و از آن مغرور نشوید و با نفس همیشه به نظر خصومت و دشمنی نگاه کنید.
■ عبادت مراحلی دارد، و آن مراحل به تناسب قُرب و بُعد به مبدأ و درجات و مقام اشخاص است.
■ باید به خودت تلقین کنید ای بندۀ عاصی، شما باید اطاعت امر خدا کنید و نافرمان نباشید چون وظیفۀ تو است، بدون هیچگونه انتظار پاداش و مزدی.
■ خدمت به نوع را همیشه شعار خود قرار دهید که بزرگترین عبادت است.
۱ – گفتارها برگرفته از کتاب برهانالحق است.
ضمن عرض سلام و تشکر از متیس عزیز برای یاددآوری این موارد مهم .
با سلام خدمت متیس عزیز . دستتان درد نکند . عالی بود . انشالله بتوانیم از این مقالات گرانبها نهایت استفاده را بکنیم .واز این فرصتها نهایت بهره را برای روحمان برسانیم . خیلی ممنون وممنون و….
با سلام و تشکر
این درس برای همه کسانی که مشتاق عبادت و جلب رضایت خدا هستند بسیار مفید است.
چقدر خوب است که هر روز بتوانیم این درس را بخوانیم و موارد را به خود یادآوری کنیم و البته به عمل در بیاوریم.
برای مثال مغرور نشویم، خواسته نداشته باشیم و خدمت به خلق رافراموش نکنیم.
با سلام و خسته نباشی
بسیار عالی و بموقع بود انشاا… توفیق عمل رو به همه بدن.
mesle hamisheh mmnom as metis aziz ke nahveh ebadat ra yad avary kardi ,ba tashakor faravan ,
با سلام – گفتار هایی از استاد الهی
آثارالحق۱، گ ۱۵۰۹ اصولاً برای هر فردی دو نوع عبادت هست: عبادتی که عمومیت دارد [عبادات آیینی] و عبادت خاص. نوع اول، عبادتی است مطابق دستور که هر کس در دین خودش به نحوی انجام میدهد، مانند عبادات مرسومی نوع دوم، عبادت خاص است. هر فردی به حال خود با خدای خود یک نوع راز و نیاز دارد که شخصی و فردی است آثارالحق۱، گ ۵۲۶
* عبادت فردی و خصوصی [نوع دوم،] به هر زمانی، به هر مکانی، به هر وضعیتی، به هر کیفیتی، به هر عنوانی باشد… به شرطی که توجه به مبدأ داشته باشد خدا قبول میکند
سلام.
چند وقته که نسبت به خواندن دعا و مناجات بی تفاوت شدم و هر چه تلاش میکنم که بتونم به نفس مسلط بشم و دعامو بخونم راه به جایی نبردم.(شاید خنده دار باشه ولی واقعا ضعفمه) حتی کار به جایی رسیده که صدای اذان رو هم میشنوم ولی انقد بی میلم که بی تفاوت از کنارش رد میشم یا خیلی سر سری و بدون توجه میخونم. اصلا نمیدونم چرا اینطوری شدم. البته موسیقی معنوی خیلی خوب گوش میدم و مطالعه هم دارم ولی تو این مورد خیلی مشکل دارم.
لطفا اگه کسی تجربه مشابه داشته یا موضوعی به ذهنش میرسه که میتونه کمکم کنه راهنمایی م کنه.
با سلام وتشکر فراوان
انشالله بتوانیم این نکات مهم را در برنامه عبادتی مد نظر قرار دهیم .
سلام به متیس عزیز و کاربران
از این مقاله خیلى استفاده میکنم.
ممنون
با سلام – برگرفته از ایندپت – توضیح گفتار ۱۹۸ برگزیده: «کسی مثلاً با تسبیح هزار و یک دانه، ذکر میگوید و کسی دیگر مانند آن چوپان با زبان ساده با خدا راز و نیاز میکند… خداوند این آخری را دوست دارد، خدا با نیت کار دارد نه با فلسفه و غیره.»
توضیح: یکی از شروط مهم برای قبولی عبادت این است که با فروتنی، صداقت، و به دور از تکبر باشد. خدا از طریقِ سیالۀ الهی — که همهچیز را در برمیگیرد و در همهچیز حضور دارد — از هر آنچه در فکر و قلبمان میگذرد باخبر است. فروتنی، نظر او را به ما جلب میکند و سبب میشود مکالمۀ درونیمان شنیده شود؛ تَکَبر در برابر او و بیرحمی (سنگدلی) نسبت به دیگران، حِصاری ایجاد میکنند که سیالۀ الهی تمایل نمییابد در قلبِ انسان وارد شود.
سیالۀ الهی: میتوان چنین فرض کرد که سیالۀ الهی همچون یک «غلافِ شفاف» است که پرتوهای (اشعۀ خالصِ) نورِ یکتایی را پوشش میدهد. این غلاف، شدتِ بسیار بسیار بالای پرتوهای خالصِ نورِ یکتایی را برای مخلوقات کاهش میدهد تا مُتناسب با ظرفیتِ پذیرشِ روحیِ هریک از آنها گرداند: به این طریق یکتا به طور مُدام و همزمان با تمام مخلوقات عالَم ارتباطِ مستقیم دارد بدون آنکه آناً نیست شوند. علاوه بر آن، سیالۀ الهی چون در مجاورت پرتوِ خالصِ نور، آغشته به فکر و قدرتِ یکتایی میگردد همان کارکَرد را برای مخلوق دارد که حضورِ یکتا دارد
با سلام و تشکر از متیس عزیز
این مقاله بسیار به موقع بود خیلی ممنون
با سلام و تشکر از متیس عزیز
ممنون که به وسیله این مقاله عالی موارد مهمی را یاد اوری کردید
سلام به متیس عزیز و کاربران عزیز ممنون که این نکات را یادآوری کردید . بامید توفیق انجام وظیفه .
با سلام وخسته نباشید. و چه به موقع حالا که ماه رمضان نزدیک است و فقط در جهت رضایتش عبادت کنیم
با سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان و با تشکر از زحمات شما و به امید توفیق عبادت و خدمت به خلق.
«منظور از توجه آن است که خدا را مخاطب قرار دهید و او را چنان حاضر بدانید که روبهرویتان نشسته و به حرفهایتان گوش میدهد، یا برای جمعیت کثیری کنفرانس میدهید، سعی میکنید بفهمید چه میگویید. اما اگر بدون توجه باشید، یعنی کلمات را ادا کنید، ولی فکرتان جای دیگری باشد، جایش سفید و خالی میماند» (آثارالحق۱، گ۵۲۷) .
با سلام
مفید و مختصر بود.
با تشکر فراوان
با سلام
در مورد مشکل beman ( شماره ۷ ) باید بگویم من هم مدتها همین مشکل را داشتم ، مدتی است خدارا شکر بهتر شدم ، یکی از عواملی که به من خیلی کمک کرد : ترس از خدا بود ، به خودم نهیب زدم اگر نفس بعدی دراین دنیا نباشی و در عوض در ان طرف و درمقابل دستگاه الهی باشی ، اگر از تو بپرسند چرا با اینکه این همه تاکید می شد باید حتما عبادت کرد تا انرزی برای ادامه راه داشته داشت ، چرا نکردی، چه پاسخ خواهم داد ؟ وانها به من بگویند چون در این مورد کوتاهی کردی فعلا انرزی برای حرکت نداری باید چه کنم ؟ در واقع خیلی ترسیدم و شروع کردم به انجام ان ، البته اوایل با فشار خیلی زیاد و با بی تفاوتی، ولی ادامه دادم و مرتب به خودم تلقین می کردم درست است که عبادت نیست ،اما اطاعت که است،انقدر باید ادامه دهم تا بتوانم به تدریج با توجه بیشتر ان را انجام دهم وخدا را شکر وقتی به عنوان یک وظیفه وتکلیف ان را نگاه کردم تا حدود خوبی موفق شدم.
جالب اینکه همان انجام وظیفه (اطاعت ) باعث می شد در طول روز چندباری خدا را حاضر وناظر بدانم ومتوجه ایراداتم بشوم و بعد از انجام اطاعت روزانه ، عاجزانه دست به دامن او برای کمک می شدم و یواش یواش دیدم که بعد از انجام اطاعت ، شروع می کنم با توجه با او در باره ایرادتم ونفسهایم عاجزانه صحبت کردن و کمک خواستن برای جلب رضای او .
سلام و سپاس بخاطر این مقاله
تجربه شما ، دوست گرامی برای من بسیار مفید بود ممنونم که این تجربه رو به اشتراک گذاشتید ، هر چند چند سال از ثبت آن گذشته ،، ولی الان به درد من خورد ، امیدوارم بتوانم عمل کنم.
سلام.
.
این مقاله بهترین یادآوری بود که فقط اتکای ما به خداوند بزرگ وراهنمای حقیقی باشد.اگر ناخالصی داشته ودارم.با هوشیاری بیشتری درتربیت خویش کوشا باشم.عبادت خدمت بخلق وخود شناسی وتزکیۀ نفس…ممنونم..
با سلام خدمت متیس عزیز و تمامی همکاران گرامی .
بسیار سپاسگزارم برای این مقاله مفید و ارزشمند.
بااحترام
با سلام و تشکر فراوان از متیس گرامی و سایر دوستان
یکی از راه های مبارزه با سردی نسبت به عبادت این است که لحظاتی به نعمات ها و موهبت هایی که در اختیار داریم فکر کنیم. در زندگی روزمره اگر شخصی لطفی در حق ما بکند، قلبا وظیفه خود میدانیم از او تشکر کنیم، حال چطور ممکن است در برابر این همه نعمت های بیشمار که خداوند به ما عطا فرموده سر تعظیم فرود نیاوریم؟ شکرگزاری از خدا خودش نوعی عبادت و مقدمه ای جهت راز و نیاز با او خواهد بود.کاش همیشه به خاطر داشته باشیم که کم ترین وظیفه بندگی ما سپاسگزاری از نعماتی است که او به رایگان در اختیارمان گذاشته است.اگر از صمیم قلب این وظیفه را احساس کنیم، بی اختیار در مقابلش به زانو در خواهیم آمد.
با سلام – برگرفته ازایندپت توضیح گفتار ۶۱
“بسا دیدهام اشخاصی که در بسترند، اما به هر جهت میغلطند میگویند “یا خدا” و با او راز و نیاز میکنند.”
توضیح: تمام صفاتی که برای خدا ذکر میکنیم، باید به آنها عمل کنیم (در خود پرورش دهیم) تا توقع داشته باشیم که خدا هم همانطور با ما باشد. هر کس، آنچه در عبادت میگوید باید آنقدر در وجود خود به آن توجه دهد تا ملکۀ فاضلهاش بشود؛ تا حتی خواب هم میبیند، ببیند که دارد عبادت میکند برگزیده گ ۶۷
با سلام
ابتدا از زحمات شما سپاسگزارم
در ادامه صبحت های دوست عزیز جناب ش گ
با استناد به گفتار ١٧٧٢ امیدوارم همین قدر با ما لطف داشته باشد که در هر حالی هستیم شکر گذار باشیم. مقام شکر از حمد بالاتر است، زیرا حمد به لسان است و شکر، هم به لسان است و هم به عمل.
به زبان ساده همیشه باید به خودمون تو سری بزنیم که مگر کی هستیم، دائما باید خودمون رو تحت فشار بذاریم و شکر گذار باشیم که باز هم جان در بدن داریم و میتوانیم عبادت و شکر گذار و خدمت به خلق و …. بکنیم تا زمان را از دست ندهیم
با سلام و تشکر از این مقاله
من هم در توجه ضعیف بودم. !!
خوب است با آمدن این مطلب و مقاله، با درخواست عاجزانه از او، جهت عبادت تلاش کنیم. انشالله که نتیجه اش را میبینیم.
با سلام وتشکر فراوان
ماه رمضان که ماه عبادت است بسیار نزدیک است ، می توانیم دراین ماه قلبا از خدا طلب کنیم که به ما توفیق دهد حضورش را در درون خود حس کنیم ، دوستش داشته باشیم ، او را حاضرو ناظر برافکار و نیات و گفتار و اعمال خود بدانیم وبه ما قدرت دهد مطابق رضایتش عمل کنیم.
با سلام
چرا عبادت می کنیم برای اینکه سیم ارتباطمان را وصل نگه داریم. تا اورا فراموش نکنیم. چرا مگر او به ما احتیاج دارد ؟ نه برای اینکه من ضعیف ،نادان ، بی خرد ، خطاکار ، پراز اشتباه ، پر از گناه ، پر از نفسهای مختلف ،و،،،،،،،،،،،، اگر به حال خود در این اجتماع پر از سرگرمها، دلبستگی ها ، هوس ها، ارزوها ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، تازه اینها چیزهای بی خطرند، بماند از خودیتها خود خواهیها وغرور ،،،،،،،،،، ،،،،،،،،،،، معلوم است که اورا فراموش میکنم. تنها وسیله نجاتم در این دنیا این است که ارتباطم را با او از طریق راز ونیاز عبادت حفظ کنم. تا بتوانم اون انرژی که همیشه جاری است کسب کنم تا با ان نفسهام را بشناسم. وبا ان مبارزه کنم. انرژی چنین نوری برای نشو ونمای روح ملکوتی ضروری است.
من واقعا اثری این این انرژی را در خودم دیدم ، در خیلی از موارد که دارم اشتباه می کنم. (چه خواسته وچه ناخواسته) چطور مرا کمک کرده که انراکار را انجام ندهم ،یامتوجه خطایم شده ام. واین را حس کرده ام که بدون حس وجود او نمی توانم زندگی کنم. واز انجایی که گفته اند حضور اورا درقسمت پیش اگاه ذهن خود قرار دهید ، این عبادت وراز و نیاز به ما این امکان را می دهد.
باعرض سلام و تشکر فراوان
این درس باعث شد من علت فراموش کردن و اشتباه در انجام کاری که برایم مهم بود را پیدا کنم. علت آن بی توجهی غرور و تکبر بیجای من بود. تا امروز که متوجه شدم ذهنم مرا یاری نکرده
و این از غرور و منم من بوده که باعث شد نتوانم از طریق سیاله الهی با خدا ارتباط برقرار کنم.در اینجا از از دعاهای استاد یاد مکنم که می فرمایند خدایا ما را از یادت غافل نکن فریب این دنیای بی سرو بن را نخوریم.
همه در کار خود محتاجند فقط تویی ای خدا که به هیچ کس محتاج نیستی و همه به تو محتاجند
باز هم تشکر میکنم از مقاله های آموزنده ای که برای ما تهبه میکنید مثل همیشه به موقع وکمک بزرگی برای دوباره بیدار شدن وتوجه .
خیلی ممنون از کامنت های دوستان.. عالی بود
با سلام به متیس عزیز و کاربران گرامى
من در محیط کاریم با اشخاص مختلفى سر و کار دارم بخصوص اشخاصى که به کمک احتیاج دارند. همیشه سعى میکنم به انها تا جایی که از دستم بر اید و خودشان اجازه دهند ، کمک کنم.
روزى شخصى احتیاج به کمک داشت که من شخصا بنا به دلایلى مایل به انجام کارى اضافه بر سازمان براى او نبودم. خیلى با خودم کلنجار رفتم تا توانستم خودم را به کمک به او مجبور کردم و خلاصه کارش را البته بدون زحمت خاصى راه انداختم.
ان شب که به فکر و ذکر پرداختم و از خدا کمک خواستم، به یاد خودم افتادم که به اجبار کار ان شخص محتاج را، با وجود توانایی خودم، به زور انجام داده بودم. واقعا که چقدر خدا بزرگوار و کریم و مهربان است. چه بى درنگ به من همیشه کمک میکند. ناخود اگاه صحنه هایی را که او مرا به و ضوح یارى داده بود به یاد اوردم و حس تلخ و غیر قابل تحمل پشیمانى به من دست داد. چقدر کمک رسانى و بزرگوارى او را بیشتر احساس کردم. چقدر از خودم خجالت کشیدم…
با سلام و تشکر از متیس و تمامی دوستان
سوالی دارم امیدوارم که دوستان کمک کنند تا بیشتر مطلب برایم جا بیفتد
دوست خوبمون خانم اشرف که همیشه با گذاشتن کامنتای خوبشون منو مستفیض میکنن
تو یکی از کامنتا راجع به تکبر در مقابل خدا که از استاد ایندپت کپی شده بود مطلب گذاشتن
ممکنه دوستان بفرمایند چطور میتونیم در مقابل خدا تکبر داشته باشیم؟؟؟
ممنونم از همگی
سلام
تجربیات و راهنمایی های مفیدی در خصوص فراموش نکردن عبادت مطرح شد، به نظر بنده هم برنامه ریزی و داشتن برنامه منظم عبادی برای خودمان، به مرور انگیزه را زیاد می کند. همچنین تکرار عبادت و صحبت با خدا انس را زیاد میکند و سردی را کم می کند
با سلام به متیس عزیز و کاربران گرامى،
هر قدر حضور او را در هنگام عبادت بیشتر تصور و باور میکنم، برکت و موفقیتم بیشتر میشود و برعکس…
از کاربران گرامى خواهش میکنم، در صورت امکان و تمایل تجارب خود را به اشتراک بگذارند چون من واقعا از خواندن انها خیلى استفاده میکنم و به من کمک میکنند که از عبادت این ویترو بیرون بیایم و بیشتر راه کار عمل برایم روشن شود.
ممنون
با سلام به متیس عزیز و کاربران گرامى
در مورد مطلب مهمى که دریا گ در کامنت ٣٠ مطرح کردن:
«بدترین صفت برای سالک کبر و غرور است. اولین عارضۀ غرور این است که مغرور نمیتواند عیب خود را ببیند، در نتیجه خود را میپسندد و از خود تعریف و تمجید میکند» (برگزیده، گ۳۳۸). عارضۀ دیگرش هم این است که چشم شخص را بر روی حقیقت میبندد. بنابر این در معنویت فطری تا شخص با غرور مبارزه نکند، نمیتواند انتظار پیشرفت چندانی داشته باشد. در معنویت سنتی، مربی با فشار غرور شخص را میشکاند، ولی در معنویت فطری خود شخص، داوطلبانه و مطابق با معیارهای عقل سلیم (در نظر گرفتن حق و حقوق و شأنیت جسم و روح)، با غرور مبارزه میکند، یا خود را در شرایط مبارزه قرار میدهد.(ایندپت برگزیده بخش ١ ارشیو)
در معنویت، انسان باید واقعگرا باشد، یعنی به روش اینویوُ عمل کند تا نتیجۀ قابل لمس بگیرد. عمل به روش اینویترُ چون یک تمرینِ ذهنی است، تنها مقداری دادههای نظری به بایگانی حافظه اضافه میشود که بیفایده نیست؛ ولی چون وارد تجربۀ عملی در واقعیات عینی نمیشود تا طعم شکست را بیشتر بچشد، خودبهخود در معرض غرور و خودبرتربینی قرار میگیرد و اگر به معنویات بپردازد دچار خودبرتربینیِ معنوی میشود. چنین حالتی او را از پویایی عملی به سمت حقیقت باز میدارد. به این میماند که انسان پشت فرمانِ روحش بنشیند، موتور را روشن کند، ولی در دندۀ خلاص گاز بدهد. درحالیکه واقعگرا چون در واقعیاتِ تجربی اجباراً طعم شکست را نیز میچشد، بیشتر متوجه ضعفهای خود میشود و غرور و خودبرتربینیِ کمتری فضای ذهنیاش را اشغال میکنند.(ایندپت برگزیده بخش ١ ارشیو)
با سلام و تشکر خدمت متیس عزیز و دوستان گرامی
دریا.گ عزیز خیلی ممنون از سوال قشنگی که مطرح کردین. به نظر من اگر در مقابل عبادتی که میکنیم انتظاری از خدا داشته باشیم (چه مادی چه معنوی )، تکبر داشتن درمقابل خداست. درست همون کاری که ابلیس کرد و از خدا خواست که در ازای عبادتی که کرده بود خداوند بهش قدرت بده که بتونه مردم رو گمراه کنه، داستانی که عزیزان حتما” اطلاع دارید. پس داشتن انتظار میتونه نوعی تکبر در مقابل خدا باشه. چون اگر ما خودمون رو بنده عاصی در مقابل خدا بدونیم، هر کاری هم که در راه حق انجام بدیم درمقابل کرم خدا حقیر و ناچیزه، در نتیجه در مقابل خدا در حال خضوع و خشوع و فروتنی خواهیم بود و جایی برای انتظار نمیمونه. باتشکر
Thanks a lot for your kind reminder, we all the time need such a benificiary reminders, Thanks dear Metis.
با سلام و تشکر ،
در جواب دوست گرامى ، براى من تکبر در برابر خدا وقتى بوده که مشغول شکایت کردن از خودم یا دیگران
شدم . بعنوان مثال ، من از فرزندى که خدا به من داده شکایت مى کنم که چرا اینطور یا انطور است و یا
از بقیه شکایت مى کنم که چرا ان شکل و ریخت هستند و یا چرا رفتارشان مناسب نیست . به نظر میرسد
که من از انچه که تحت اختیار من نیست و چیزهاى ظاهرى که مطابق پسندم نیست تکبر مى کنم ، یعنى
خود را بهتر مى بینم و به خدا مى گویم من بهتر از تو مى دانم که چطور باید باشه . در حالیکه اون مهربان
عالم با این ابزار و این صحنه ها دارد مرا هدایت مى کند .
البته امیدوارم دوستان گرامى لطف کنند و ما را روشن فرمایند . با سپاس
با عرض سلام و تشکر از متیس
خیلی کمک در تمرین فکروذکر بود . چون برای عمل این ویو به تعالیم اصول اخلاقی -الهی صحیح نیاز به انرژی فراعلی است که از طریق عبادت میتوان کسب کرد تا بتوان به نقاظ ضعف وعیب ها خودکه منشاء تولید نفس اماره است آگاهی پیدا کرد تابتوان باانرژی فراعلی بادشمن قهار درونمان ( نفس اماره ) مبارزه کرد ( این ویو)
باسپاس فراوان
درود بر متیس عزیز با مقالههای خوبش، که هر از چندگاهی موجب بیدار شدن روحهای خفتهای مثل من میشن و شوق حرکت رو در من ایجاد میکنن. نکته جالبی که تو این مقاله جلب توجهم رو کرد، گفتارهای پایانی مقاله بود، که همگی از برهان الحق برگرفته شده بودند. در نظر اول برهان الحق مجموعهای از، به فرمایش خود استاد الهی، “رئوس مطلب و حاقّ واقع مسلک اهل حقّ” تصور میشه. اما با مطالعه دقیق تر این کتاب، یا بهتر بگم این گنجینه بی مانند، به خصوص بخش “سوالات”، به گفتارهای گهر بار استاد در زمینههای سلوک معنوی بر میخوریم که هر کدومشون کلیدی برای حل یک یا چند مشگل مادی و معنوی هستن. فقط کافیه که خودمونو موظف کنیم این کتاب رو با توجه بیشتری مطالعه کنیم و به دستورات سلوکی استاد در این کتاب در حد توانمون عمل کنیم.
با سلام .در مورد غرور در برابر خدا، مسلما هیچکس علنا و آشکارا اظهار نمیکند که در برابر خدا غرور دارد یااینکه بالاتر از اوست ولی غرور به صورت نا آشکار در ما ایجاد میشود مثلا در ابتدا وقتی در موقعیتی هستم که احساس ضعف و ناتوانی دارم و فکر میکنم که از انجام آن کار عاجزم خودم را ناچیز میبینم و از خدا طلب کمک میکنم و هر موفقیتی در آن موقع برایم پیش میآید از او میبینم چون میدانم که خودم به تنهایی از عهده کار برنمیامدم ولی وقتی احساس میکنم که دیگر در آن موقعیت قوی هستم و دارم به خوبی جلو میروم و احساس توانایی میکنم و فکر میکنم که اگر موفقیتهایی عایدم میشود از سر لیاقت و کاردانی خودم هست. و کم کم فکر میکنم که دیگر نیازی به کمک خدا ندارم( در واقع حالت عجز را فراموش می کنم) و هر موفقیتی را به خودم نسبت میدهم کم کم حالت غرور و منم برایم پیش میآید که البته ممکن است ظاهرا بگویم موفقیتم از طرف خداست ولی قلبا احساس میکنم که هوش و ذکاوت و تلاش و تواناییهای خودم مرا به این جایی که هستم رسانده در آنجا نقش خدا کمرنگ میشود و غرور زیاد میشود به طوری که فکر میکنم کسی هستم و جایگاهی برای خودم قائل میشوم
.
با عرض سلام و ادب خدمت متیس عزیز و دوستان
سائلی از حضرت شیخ سئوال نموده اند که برای توجه بخدا به کدام صفتش متوسل شویم ؟ فرموده اند (صفت قدرت ) …فکر میکنید چرا ؟ما باید از تمام صفات الهی باید به صفت توانایی و قدرت او پناه ببریم ؟ برای اینکه او قدرت بسیار بسیار عظیمی دارد و میتواند همه کاری حتی محیر العقول ترینش را هم انجام دهد ….میتواند با گنه گنه رماتیسم را خوب کند میتواند با دوش اب سرد کمر درد را خوب کند میتواند مرده را زنده کند میتوند به یک ظرف کوچک غذا برکتی بدهد که افراد بسیاری سیر شوند میتوند صعب العلاج ترین دردها و مشکلات را با یک اشاره برطرف کند …..پس وقتی من بخواهم از سر غرور و تکبر و من ایت و خودبزرگ بینی بااو بخواهم ارتباط برقرار کنم چگونه میشود دوقطب هم نام و هم کنش بتوانند جذب هم شوند باید در یک ارتباط فیزیکی دو قطب مثبت و منفی روبروی هم قرار بگیرند که بتوانند همدیگر را جذب کنند …..حالا به نظر شما ما کداممان از میلیاردها مخلوق خداوند در کره خاکی میتونیم اذعان کنیم که با توان و قدرت هستیم ؟تمام اولیا هم به اذن خودش کارهای معنوی و معجزه خلق میکردند ..ما حتی قادر نیستیم یک مو از بدن خود کم و زیاد کنیم ..پس قشنگترین حس برخورد با خدا اذعان به ضعف خودمان و به دست خودمان میباشدوباز منطقی تر است که اطمینان داشته باشیم قدر قدرت یگانه وواقعی خودش است و لاغیر…….,با عمل و تلقین و اجرای اعمال این ویوو
وگذر زمان و دست به دامن شدن خودش ارام ارام پی به نیستی و ناتوانی و هیچ بودن خودمان میبریم هرچند اجرای هر پروسه ای مستلزم تمرین و ممارست وافتادن و برخاستن میباشد ولی زهی سعادت که در این دوران وانفسا خداونددست مارا گرفته و ریز ریز میگوید من ازشما میخواهم این کارا انجام ندهید ان کار را انجام ندهید …
سلام و تشکر از همه ی دوستان
ایا غروری که در برابر بندگان خدا انجام میدهیم یا چشم بستن بروی عیبهای خودمون غرور در مقابل خداس؟ یک بنده چطور میتونه در مقابل خدا تکبر داشته باشه؟؟ ممنون میشم اگر کاربران محترم یکمی واضحتر برای من توضیح بدن . البته از توضیحات دوستان استفاده کردم
در خصوص سوال دوست مون دریا:
عین جمله ای که اشرف عزیز زحمت کشیدند و از ایندپت نقل کردند: یکی از شروط مهم برای قبولی عبادت این است که با فروتنی، صداقت، و به دور از تکبر باشد.
بنظر من این سه ویژگی فروتنی، صداقت و به دور از تکبر بودن را می توان به نوعی به هم مرتبط دانست. آن چه می توان به آن فروتنی گفت، در حقیقت آن است که در برابر او فرد چیزی که قابل طرح در برابر او باشد ندارد. مانند شاگردی که در مقابل معلم خود چیزی برای ارایه ندارد. در همین حال برای این که بیشترین برداشت را از حضور «او» داشته باشد باید آن چه می گوید – که در مقابل «او» شامل فکر هم می شود با نیت واقعی اش تطابق داشته باشد. نهایتا کسی که چیزی برای ارایه ندارد و افکار و گفتارش مطابق با نیت اش است و به قول معروف شیله پیله ای در بر ندارد، عملا خالی از تکبر است. به تعبیری تکبر احساس برتری است. باید در خود فرو رفت و دید که آیا جنبه ای در افکار و گفتار و رفتارمان وجود دارد که بتوان آن را به احساس برتری ارتباط داد؟ قطعا همه می گوییم برتری در مقابل «او»؟؟ ولی در عمل وقتی با عجله و بدون توجه کلماتی را به عنوان دعا و نیایش و تمرین فکر و ذکر بر زبان می آورم، آیا تفاوتی با تکبر دارد؟ مانند رییسی که در حین عبور از جایی بدون توجه پاسخی به یکی از کارمندان می دهد چون وقت ندارد. این تنها یک مثال است که برای خود بنده بسیار مصداق داشته است.
با سلام:
در مورد غرور داشتن درمقابل خدا، فرض کنیم که پدری مهربون و دانا داریم. به نظر من اگر در عین علم به اینکه ایشون دانا و و مهربون و دلسوز هستند، به نصیحتها و گفتارشون توجه نکنیم، بنوعی در مقابلشون تکبر کردیم. حال در مقابل خدا هم اگر با علم به اینکه ایشون بهترین هستند، به نشانه ها و دستوراتی که از طرفشون برامون فرستاده میشه و متوجه بشیم که از طرف خداست و در صورت توان، اهمیت ندیم، بنوعی تکبر و خودبرتر بینیه. البته گاهی فقط تنبلی و بیحالی هست که موردی جداست. دوستان اگر مواردی بنظرتون میرسه راهنمایی بفرمایید. با تشکر
خیلی ممنون از کامنتهای دوستان و پرسش و پاسخ جاری.. خیلی آموزنده است..
ممنون
با تشکر فراوان از تمام توصیه ها ، در باره تکبر من فکر می کنم : چون تکبر از نادانی است بنابراین وقتی ما دچار صفت تکبر هستیم متوجه آن نمی شویم ،اما وقتی ریش صفاتی که در ما بروز می کند بررسی وتجزیه وتحلیل می کنیم می بینیم خیلی از صفات ما از همان تکبر ناشی می شود، مثلا وقتی در موردی راضی نیستیم و غرغر می کنیم یا ناشکریی می کنیم یا ایستادگی می کنیم که ان شرایط تغییر کند، این خودبه طور غیر مستقیم نوعی تکبر در مقابل خدا است ،زیرا چه وقت من به خودم اجازه می دهم که به آن شرایط غرغر کنم ؟ ایراد بگیر م ؟ وقتی که فکر می کنم من بهتر می فهمم.
سلام و عرض تشکر از همگی
خیلی از مطالبتون استفاده کردم
ضمنا به نظر من أر گفتار زیر که در همین مقاله ذکر شده است به چگونگی بروز تکبر که ضد خضوع وفروتنی است اشاره شده است :
اگر در عبادتش غرور پیدا کرد و گفت منم که شب و روز رو به خدا میروم و روی این اصل توقعاتی پیدا کرد، هوای نفس است. انسان در مقابل خدا باید همیشه در حال خضوع و خشوع و فروتنی باشد، یعنی با نظر به اعمال خود همیشه مأیوس باشد و با نظر به کرم خدا همیشه امیدوار.
سلام.ممنونم وسپاسگزارم از یاد آوری عبادت وجایگاه آن در نزد خالق مهربان ونداشتن خواسته
چون عبادتم آنقدر کوچک وحقیر است که فقط بازدارنده است از کجروی .
باتشکر از همه عزیزان و تشکر مخصوص از متیس عزیز انشاالله خداوند توفیق عمل به تمامی فضایل اخلاقی و الهی را به ما به لطف او بدهد.
با سلام وعرض ادب خدمت دوستان
“سپاس مخصوص تست اى صاحب بخشش وبزرگى وبلندى مقام پاک ومنزهى تو بهر کس بخواهى عطا وهر که را بخواهى ممنوع مینمایى”از اثار استاد الهى
مناجات با قاضى الحاجات
سپاس مخصوص تست اى صاحب بخشش وبزرگى وبلندى
مقام پاک و منزهى تو بهر کس بخواهى عطا وهر که را بخواهى ممنوع مینمایى
اى معبود وافریننده ونگهدارنده وپناهگاه من در موقع عسرت وخوشى بتو پناهنده میشوم
اى معبود من اگر گناه من بزرگ وبسیار است عفو تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر خواهد بود
اى معبود من اگر من خواسته ى نفس خودرا انجام دادم پس این منم که در مرغزار پشیمانى چرا میکنم
اى معبود من تو حال فقر ونیازمندى مرا مى بینى وتو مناجات اهسته و مخفى مرا میشنوى اى معبود من امید مرا قطع مکن ودل مرا از راه راست منصرف منما که چشمه ى جود تو محل طمع منست
اى معبود من مرا از عذاب خود برکنار کن که من اسیر وذلیل و خا ئفى هستم که براى تو فروتنى میکنم
بر گرفته از اثار إستاد الهى. ادامه دارد
با سلام
Amp گرامی خیلی ممنون از مناجات استاد الهی که گذاشته اید..
ممنون
باسلام وتشکر از دوستان عزیز
قسمت اآخر مناجات با قاضى الحاجات :
اى معبود من یاد عفو وبخشش تو سوزش مرا دور میکند و یاد خطاهایى که کرده ام چشم مرا میگریاند.
اى معبود من لغزش مرا عفو وگناه مرا محو کن زیرا که من بگناه خود اقرار دارم وخائف وزارى کننده ام.
اى معبود من مرا ازطرف خود براحت ورحمتى نائل کن من غیراز دربهاى رحمت ترا نخواهم کوبید.
اى معبود من اگر مرا ناامید کنى واز خود برانى پس من چه چاره کنم اى معبود وپروردگار وچه عملى انجام دهم.
اى معبود من هم قسم دوستى در شب بیدار خواهد بود تا راز بگوید ودعا کند ولى شخص غافل در خواب است وهمه ى آنان امید عطاى ترا خواهند داشت امیدوار برحمت بزرگ تو هست ودر بهشت جاودان طمع دارد.
اى معبود من امید من مرا بسلامتى آرزومندمیکند وخطاهاى قبیح من مرا سرزنش وملامت مى نماید.
…
ضمن عرض سلاموخسته نباشیدازشماعزیزانی که اینقدر زحمت می کشید.نمی دانیم با چه زبانی
باید تشکر کنیم
سلام وخسته نباشی خدمت متیس عزیز بسیار نکات جالبی بودو وبرای من آموزنده وهمچنین ممنونم ازدوستان با کامنت های عالی که گذاشتند
با عرض سلام خدمت همگی دوستان:
دیشب داشتم فیلمی راجع به کهکشانها می دیدم که چگونه درست شده اند وچگونه در کنار هم قرارگرفته اند از دیدن این فیلم چند ساعتی گیج ومبهوت و سردرگم بودم ونمی توانستم کاری انجام دهم کم کم کمی حالت تعادل خود را پیدا کردم ودرعجب از این همه عظمت ونظم که در تصور هم نمی گنجد که تمام این عظمت ، نظم وهماهنگی و،،،،،،،،،،از اون خالق یکتا است.
به خودم گفتم تو در مقابل این عظمت وهستی کجای ان قرار داری حتی به اندازه یک اپسیلیوم ان هم نیستی ،
ولی تو هم جزی از این خلقت هستی ، وگفته که اشرف مخلوقاتی، به زبان فقط یک جمله می اید که عقل از درک وفهم ان قاصر است ،واو گفته :به من توجه کن واعمالت را انجام بده ، می توانی به من واصل شوی.
واز ما فقط انجام وظیفه می خواهد.
خدا یا من که نمی فهمم ودرک نمی کنم ولی این را می دانم اگر توجه ام به تو باشد واز تو کمک بخواهم یاری ام می کنی. بقیه دست توست.
باسلام وتشکر فراوان از این مطلب مهم وتمام کامنتهای اموزنده.