جزئیاتی که همه چیز را دگرگون می کنند

1 آگوست, 2015
 
نوشته ایزابل نژار
کریستف آندره، روانشناس فرانسوی با ارائه تحقیقاتی در زمینۀ روان شناسی اجتماعی نشان می‌دهد که اکثر مردم در هر زمینه‌ای خود را کمی بالاتر از حد متوسط تصور می‌کنند. مثلاً ما معمولاً خود را کمی کارآمدتر و با هوش‌تر از دیگران می‌دانیم یا خود را خوش‌سلیقه‌تر و… از سایرین تصور می‌کنیم. این نویسنده از مجموع تحقیقات خود نتیجه می‌گیرد که « ۶٧ تا ٩۶ در صد از مردم در قیاس با هم‌ردیف هایشان خود را بالاتر از آنچه که هستند بر آورد می‌کنند، و این کار به‌طور ناخود آگاه و در بی‌خبری محض از خود انجام می‌گیرد».

صرف نظر از توانایی‌های حرفه‌ای یا سلیقه می‌توان گفت ما در موارد اخلاقی نیز در مقایسه با دیگران خصوصیات بهتری را به‌خود نسبت می‌دهیم. ممکن است در مورد قیافه یا سطح فکر و معلومات و یا هوش و استعداد، خود را بالاتر از دیگران نبینیم ولی به‌ندرت پیش می‌آید که از نظر اخلاقی خود را زیر سوال ببریم. ما از نظر اخلاق، خود را بدون نقص نمی‌دانیم اما ذهناً تصور می‌کنیم که رفتارمان به مراتب از دیگران بهتر است. اگر جامعه را به دو گروه «خوب» و «سایر مردم» تقسیم کنیم. به احتمال زیاد اکثر ما خود را در دسته اول قرار می‌دهیم.

«بزرگ ترین عیب شما چیست؟»این سوالی است که معمولا خبرنگاران از افراد معروف می‌پرسند. آمار نشان می‌دهد از هر چهار نفر، سه نفر از آنها جواب می دهند: «به من می‌گویند بیش از حد کمال‌گرا هستم، واقعا هم وقتی کاری را شروع می‌کنم می‌خواهم بی‌عیب باشد و سنگ تمام می‌گذارم» ؛ «با مردم رو راست و صادق هستم و این موضوع همیشه برایم باعث درد سر بوده است»؛ «پول در دستم نمی‌ماند، موقع خرج کردن، اصلا حساب و کتاب نمی‌کنم.» ؛ «شکمو هستم، وقتی شیرینی می‌بینم نمی‌توانم از خوردن خودداری کنم». به عبارت دیگر عیوبی را به خودمان نسبت می‌دهیم که واقعا عیب نیستند بلکه خصوصیاتی مردم پسند هستند که نه تنها نقص محسوب نمی‌شوند، بلکه نمایانگر یک شخصیت قوی، بلند پرواز، زنده و سخاوتمند هستند. هیچکس نمی‌گوید من خسیس، ضعیف و ترسو، تملق گو، حسود، تنگ نظر، کینه توز، شهوتران و غیره هستم یا آنقدر قدرت و پول را دوست دارم که حاضرم به خاطر آن دست به هرکاری بزنم. هیچ کس نمی‌گوید من خیالباف و سطحی یا ریاکار و دروغگو، قشری، انعطاف ناپذیر، متعصب خشک، بی‌رحم، سنگ‌دل و یا در مقابل رنج و ناراحتی دیگران بی تفاوت هستم و غیره. اگر افراد معروف چنین عیوبی را به خود نسبت نمی‌دهند تنها به این خاطر نیست که مشاورشان به آنها توصیه کرده است بلکه آنها هم مثل دیگران چنین عیوب بزرگی را جزء شخصیت خود به حساب نمی‌آورند.

پس ما با دو مورد متناقض روبرو هستیم: از یک سو هیچ کدام معتقد به داشتن این عیوب بزرگ نیستیم و از سوی دیگر بروز آنها را در خارج از خود یعنی در دیگران به طور واضح مشاهده می‌کنیم. اکثر ما معتقدیم که اجتماع امروز از نظر اخلاقی دچار «انحطاط بزرگی» شده و با این حال خود را جزء اقلیتی که در این طبقه نیستند محسوب می‌کنیم. از دو حال خارج نیست : یا عیوب و نقایصی که در فوق ذکر شد وجود ندارد ( یا به ندرت و به طور سطحی در بعضی‌ها بروز می‌کند) که در این صورت ما در دنیایی تقریباً کامل زندگی می‌کنیم، و یا هر یک از ما برخلاف باوری که از خود داریم، مبتلا به این عیوب هستیم و از خود و انگیزه‌های واقعی‌مان بی‌خبریم.

اگر کمی دقیق شویم جواب این سؤال را در نحوه‌‌ی برداشتی که از اخلاق داریم می‌یابیم. با اینکه در دنیای امروز اخلاقیات بحثی ظاهراً کهنه و حتی در تضاد با مفاهیم روز تلقی می‌شود (در این زمان افرادی را که در مورد اخلاق صحبت می‌کنند، رد می‌کنیم و حرف‌هایش را کهنه می‌پنداریم)، اما هیچکس منکر اصول اخلاق نیست. از نظر تئوری قبول داریم که نباید به کسی بد کرد یا به جای آزار رساندن به یکدیگر بهتر است به یکدیگر کمک کنیم. اما در عمل، معمولا به اصول اخلاقی توجه نمی‌کنیم. با اینکه زندگی روزمره همواره مملو از موقعیت‌هایی برای عمل به اخلاق است، اما به راحتی از کنار این موقعیت‌ها می‌گذریم. برای درک این موضوع کافی است به خود نگاه کنیم. اول به رفتارمان و بعد به سیل افکار و احساساتی که دائم از ذهنمان می‌گذرد: تحقیر دیگران، خودخواهی و راحت طلبی، بدگویی کردن، بی‌تفاوت بودن نسبت به موقعیت دیگران، خوشحال شدن از شکست دیگران، حسادت، کینه و …….

تمایلات غیر اخلاقی بسیاری از روان ما می‌گذرد و این فرصت در اختیار ماست که با عمل به اصول اخلاقی علیه این تمایلات ایستادگی کنیم. شاید گفته شود اینها کارهای کوچکی است. شاید هم اینطور باشد ولی همین کارهای کوچک وقتی به طور مداوم تکرار شود ارتباطمان را با دیگران عمیقا تغییر می‌دهد و مقاومت فوق‌العاده‌ای در ما ایجاد می‌کند.

برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr