روحم به چه دنیای دیگری خواهد رفت؟
نوشته سوفی لُواسور
سقراط حکیم چند ساعت قبل از نوشیدن جام شوکران، به یکی از شاگردان خود میگوید، دوستدار حقیقت از مرگ هراس ندارد زیرا جسم برای روح همانند قبر و زندگی این دنیا نوعی از خود بیخبری است و مرگ ما را از چنگال آن رها میکند. پس برای کسی که تمام زندگیاش را صرف تحقیق دربارۀ حقیقت و عدالت کرده چه ترسی وجود دارد؟
اعتقاد به بقای روح بعد از مرگ جسم، بی تردید یکی از ویژگیهای اکثر اعتقادات معنوی محسوب میشود. مرگ، رهاییِ روح از قالب جسمانی و تنها یک گذر است و نه پایان. اما این گذر به چه دنیایی منتهی میگردد و ما را به کجا میبرد؟
از نظر ادیان یکتاپرست، دنیای پس از مرگ به طور کلی منتهی به یکی از دو عالم خوشی (بهشت) و عذاب (جهنم) میگردد. اما اگر مانند استاد الهی زندگی زمینی را پیش از هر چیز، محیطی برای سیر کمال در نظر بگیریم، چطور میتوان صرفاً به دو دنیای فوق اکتفا کرد؟ از نظر استاد الهی، مرگ به عوالمی بیش از بهشت و جهنم منتهی میشود: روح بعد از ترک جسم، به مکانی موقت به نام برزخ میرود که اعمال خوب و بد او در زمین در آن منعکس است و در آنجا موقعیت روح با توجه به تغییری که در دوران زندگی زمینی در خود ایجاد کرده است، نمایان میشود. در واقع، برزخ، شرایط جدیدی را برای ادامۀ فرایند سیر کمال روح فراهم میکند.
عالم برزخ
برزخ از نظر لغوی، به معنی حدفاصل میان دو چیز است و به مکانی اطلاق میشود که روح بعد از مرگ جسمانی به آنجا میرود و در انتظار روز قیامت در آن به سر میبرد. از نظر استاد الهی برزخ مکانی است که روح بعد از رهایی از بدن مادی بلافاصله یا با فاصله به آنجا منتقل میشود و به طور موقت در آن اقامت میکند.۱
عالم برزخ، دنیای واسط بین دو زندگی خاکی و یا بین زندگی خاکی و عوالم معنوی ابدی محسوب میشودکه روح بعد از اتمام دورههای زندگی که برای سیر کمال به وی داده شده است به آن ملحق میشود.
عالم برزخ محل گذر و دنیایی موقت میباشد، خواه روح در شرایط خوشایندی قرار بگیرد خواه در شرایطی ناگوار و دردناک. همچنین برزخ، برای روح مکانی است که امکان تغییراتی را برایش فراهم میکند. در حقیقت، در آن جا فرصتی به روح داده می شود تا در شرایط مناسب برای ادامۀ سیرکمالش کار کند : « تمام وسائل تکمیلی نواقص سیر تکامل متوقفه را با مهلت کافی و با کمال تسهیل و بدون رادع و مانع برایش مهیا ساخته، شاید از آن فرصت و مرحمت استفاده نموده رستگار شود.»۲
از این رو، برزخ امکاناتی بیشمار و شرائطی مناسبِ حال هر فرد در اختیار او قرار می دهد. تا آنجا که میتوان گفت هر کس در برزخ خاص خود قرار میگیرد!
مسئله استحقاق و شایستگی
استاد الهی همگام با ادیان بزرگ توحیدی معتقد است که سرنوشت انسان بعد از مرگ و به ویژه شرایط زندگی وی در برزخ، عمدتاً بستگی به کیفیت اعمال او دارد. تأکید بر این نکته از این جهت است که اعمال مورد تأیید اجتماع، معیار واقعی برای ارزیابی اعمال نیست، بلکه برآورد اعمال بر طبق قواعد الهی است که هیچ خطایی در آن روی نمیدهد. در واقع، قضاوت نهایی، بر اساس اعمالی است که نظر خدا بر آن باشد۳. گرچه تشخیص اعمالی که نظر خدا را جلب میکند کار آسانی نیست، اما میتوان تصور کرد که ارزش هر عمل بر مبنای مطابقت آن با اعمال نیک و در نظر گرفتن نفع دیگران و به خصوص نیتی است که سبب انجام آن عمل میشود. به عنوان مثال بعضی اعمال آنقدر ارزشمندند که تنها انجام یکی از آنها میتواند موجب نجات روح شود. این مفهوم را میتوان تا حدودی مشابه موقعیتی در نظر گرفت که در کتاب برادران کارامازوف برای شخصیت کتاب رخ داد. او میتوانست خود را به سبب بخشیدن یک پیاز به نیازمندی نجات دهد… اگر حرص وجود او را نمیگرفت.
«زن شروری میمیرد بیآنکه یک عمل نیک از خود به جا گذارد. شیاطین او را گرفته و در دریاچهای از آتش میاندازند. فرشته نگهبان او نهایت سعی خود را به کار میبرد تا در محضر خدا، برای نجاتش کار نیکی را از او عرضه کند. بعد از تلاش بسیار، عملی را از آن زن به یاد می اورد و به خدا میگوید : “این زن روزی پیازی را از مزرعه آورده و به گدایی داده” خدا پاسخ میدهد :” آن پیاز را بیاور و به آن زن که در دریاچه آتش غرق است بده تا آن را بگیرد و از آنجا خارج شود. اگر بتوانی او را بیرون بکشی به بهشت خواهد رفت. اما اگر پیاز پاره شود در همانجا خواهد ماند.” فرشته بهسوی آن زن رفته و پیاز را به دست او میرساند و میگوید: “بگیر، محکم بگیر” آنگاه با دقت و احتیاط تمام سعی در بیرون کشیدن او نموده و او را بیرون میکشد. گناهکاران دیگر که بیرون آمدن او را مشاهده میکنند برای استفاده از موقعیت به او متوسل شده و به دامن او چنگ میزنند. اما آن زن بد طینت آنها را لگد زده و میگوید: “مرا بیرون میکشند نه شما را، این پیاز از من است نه از شما”. با گفتن این حرف پیاز پاره شده و زن دوباره در آتش میافتد و هنوز در حال سوختن است. فرشته اشک ریزان بر میگردد.” (برادران کارامازف، داستایوسکی، فصل ٣)
از نظر استاد الهی، این گونه اعمال «نجات دهنده» برای شخص ایجاد «ذخیره» میکند. میتوان گفت این اعمال «قدرت خرید» ما را در آن دنیا بالا میبرند. این اصطلاح شاید عجیب به نظر برسد. با این حال استاد الهی، چنین تصویری را از دنیای دیگر ارائه میدهد. در آنجا نیز قوانینی مشابه این دنیا حاکم است با این تفاوت که این دنیا انعکاسی کمرنگ از آن است. همانگونه که در این دنیا چیزی را رایگان به کسی نمیدهند. در آنجا نیز سکه رایجی وجود دارد که همان اعمال نیکی است که بدون ریا و انتظار پاداش انجام دادهایم.
این اعمال نیک ذخیره معنوی ما را افزایش میدهد، و از اهمیت زیادی نیز برخوردار است، ولی به تنهایی برای تغییر ماهیت ما کفایت نمیکند. به عبارت دیگر کسی که از طریق اعمال نیک اندوخته معنوی کسب کرده مسلما لیاقت جایی بهتر را در برزخ به دست آورده اما چنانچه برای تکامل وجود خود همتی به خرج نداده باشد، خود را از لذاتی بس ژرف تر و والاتر برای درک حقیقت محروم نموده است.
عالم برزخ، آئینه وجود ما
در مشی فلسفی استاد الهی، سرنوشت انسان بعد از مرگ تنها وابسته به اعمال نیک در دوران زندگی زمینی نیست. بلکه فضایلی که انسان در خود پرورش میدهد و حقایقی که در وجودش جذب میکند، ماهیت او را تغییر میدهد و سرنوشت او را رقم میزند.
در هنگام مرگ، روح ما مانند بالُنی که در جو زمین رها میشود به عالم برزخ صعود میکند. همانطور که بالُن مطابق قانون ارشمیدس تا حدی بالا میرود که تراکم آن با تراکم هوا در آن ارتفاع مساوی شود، روح نیز در برزخ تا ارتفاعی صعود میکند که با سطح جذب حقایق روح، مطابقت داشته باشد. هر چه روح در دوران اقامتش بر کره خاک، حقایق بیشتری جذب کرده و صفات الهی بیشتری را در خود پرورش داده باشد ظرفیت و استعداد بیشتری برای رسیدن به سطوح بالاتر در برزخ خواهد داشت: شناخت حقایق بیشتر مترادف خوشی، توانایی و آزادی بیشتری خواهد بود.
تصور کنیم روح در جایگاهی در برزخ قرار بگیرد، بی آنکه کمترین درکی از حقایق آن داشته باشد، چه حاصلی برایش خواهد داشت؟ هیچ. چنین روحی به کودکی میماند که در کلاس دانشگاه حضور یابد تا به توضیحات، یک ریاضیدان دربارۀ آخرین کشفیات در رشتۀ ریاضی گوش کند. بی شک چیزی از این کلاس درک نخواهد کرد و آنچه برای دیگر شرکت کنندگان، یعنی کسانی که در خود استعداد درک این مطالب را پرورش دادهاند، جالب و قابل توجه است برای او بیهوده و بیمفهوم جلوه خواهد کرد. حتی اگر کسی سعی کند جزیی از این حقایق را برایش توضیح دهد، باز هم قادر به درک آن نخواهد بود. در برزخ نیز شرایط به همین گونه خواهد بود. یعنی در آنجا ما همان کسی خواهیم بود که در اینجا هستیم. چنانچه ظرفیت و استعداد درک واقعیتی را در در دنیای خاکی در خود پرورش نداده باشیم، در دنیای دیگر نیز در مواجهه با همان واقعیت، مانند شخصی نابینا خواهیم بود که او را در مقابل منبع نور قرار دهند، بدیهی است که چیزی نخواهیم دید.
پس، به منظور آماده شدن برای دنیای دیگر، اعمال نیک به تنهایی کافی نخواهد بود. بلکه مستلزم آن است که فکر خود را با اصول و حقایق صحیح پرورش دهیم. در این حالت است که قادر خواهیم بود از مرحلۀ قبول کورکورانه قشریات قدم فراتر بگذاریم و آگاهانه به انجام کارهای معنوی اقدام کنیم و از علت و اثرات آنها بر روح آگاه شویم.
در اینجا به این سوال که «روحم به چه برزخی خواهد رفت؟» برمیگردیم. استاد الهی پاسخ میدهد که عالم آخرت مانند مرآت است هر کسی صورت خودش در آن میبیند. پس هر کس به فراخور حال خود، در برزخ خاص خود، خواهد بود. مکانی که تمام ذخیرۀ معنوی و کیفیت وجودی او منعکس خواهد شد. خوشی یا ناخوشی و درک حقایق تنها به ماهیت وجود خود ما وابسته است؛ حقایقی که در این دنیا سعی در اکتساب و جذب آنها داریم و صفاتی که در خود پرورش میدهیم.
برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr
۱ – نورعلی الهی، معرفتالروح، ص ۱۰۱
۲ – معرفتالروح ص ۱۰۲
۳ – بهرام الهی، راه کمال ص ۷
با تشکر از همه دست أندر کاران
متن بسیار جالب و یاداورى مفید و جامعى بود
هر کس به فراخورحال خود در برزخ خاص خود خواهد بود مکانى که تمام ذخیره معنوى وکیفیت وجودى اومنعکس خواهد شد
پس پر بارتر به سفر برویم
با نهایت تشکر
با سلام – برگرفته از: http://www.marefatonline.com/category/barzakh/
* فرق عالم برزخ با عالم خاکی را چگونه میتوان تجسم کرد؟ تفاوت بین عالمِ دنیایِ مادی با دنیای عالم برزخی به همان نسبت است که رحم مادر برای جنین و محیط آزاد برای نوزاد، همچنین تفاوت نسبی بین ظلمت و نور قیاس شود * در عالم برزخ، موجودات به چه شکلی آشکار میشوند؟ هر موجودی در این دنیای مادی ناسوتی، هنگام مرگ به هرشکل و هیکل و هیئتی باشد به همان کمیت و کیفیت در عالم برزخ هویدا خواهد شد، و به هر محیطی هم که در دنیای مادی برای سیر تکامل ناقص داشته در عالم برزخ، محیطی به مثل همان محیط و به همان مدتی که لازم است عینا برایش آماده و مجسم میشود. مثلا اگر یک بشری زمان طفولیت بمیرد، بقیهی رشد جسمانیاش را در عالم برزخ درک خواهد کرد و به همین قیاس است سایر موارد
* روح چه مدت در عالم برزخ اقامت دارد؟ توقف روح هم در عالم برزخ، غیرمعلوم و برای همه یکسان نیست. چه بسا روحی بلافاصله به قالب مادی دنیوی بازگشت داده شود و یا مدتی متوقف گردد. زیرا کم و زیاد مدت توقف عالم برزخی هم، برای هر موجودی روی حسابی است که محاسب حقیقی در آن عالم تشخیص میدهد
* آیا روح در عالم برزخ، از وقایع دوران زندگانی جسمانیاش خبر دارد؟ روح، تا هر زمانی که در عالم اخروی توقف دارد و عاری از جسم و جان قالب بشری است، از کلیهی وقایع و حوادث دوران زندگانی جسمانی گذشتهاش چیزی بر او پوشیده نیست. حتی بر او بعضی مقدرات آینده هم مخفی نمیماند
با سلام – برگرفته از ایندپت – کتاب برگزیده
باید فکر آن دنیا را کرد
گ ۳۰ ایندنیا هر چه رنج یا خوشی باشد، سختی یا آسایش باشد میگذرد و تمام میشود. آن دنیا دائم است، این دنیا موقت. حتی برای گنهکاران هم آندنیا بهتر است، و آن دنیا را بر ایندنیا ترجیح میدهند ولو در ایندنیا، شاهی هم بکنند
توضیح: مجازات رااگر در این دنیا پاک کنند، یک نوع کمک و ارفاق است» آثارالحق ج۱، گ ۸۵۰
گرچه آن دنیا محیطی است برای آموزش و پیشرفت، ولی روح اثرات اعمال و رفتار خلاف اصول اخلاقی- الهی که در دنیا انجام داده را به خوبی حس میکند و از انجام آنها نادم و سرافکنده میشود و از آن حالت رنج میبرد . به طور کلی مرگ برای روح به مانند آزاد شدن از زندان است. در آنجا از جسم خاکی و نیازهای حیوانی زحمتآورش خبری نیست. در اثر زایل شدن حجاب روانی، پس از مدتی، روح کمی نسبت به خود و اطرافش هشیارتر میشود و فضایی که در آن زیبایی، محبت، کریمی، بخشش، انصاف و نور الهی حاکم است را تا حدی حس میکند. آگاهی ناشی از چنین حسی به حدی است که مقداری رنجهایش را تحتالشعاع قرار میدهد، به طوری که زندگی همراه با رنج در برزخ را به بازگشت به زندگی زمینی ترجیح میدهد. بنابر اصل قابل و قبول، اگر در این دنیا قدمی برای نزدیک شدن به خدا برنداشته باشد، در آن دنیا قابلیت نزدیک شدن به خدا را نخواهد داشت
با وجودی که معمولاً وضع انسان در آن دنیا در هر حال از این دنیا بهتر است، چرا باید به فکر آخرت بود؟ * اگر در دنیا طوری عمل نکند که موقعیت بهتری را در آن دنیا نصیب خود کند، دچار ندامت میشود توضیح :
عالم برزخ، قبل از هر چیز، عالم روشنایی، رأفت و رحمت است، ولو آنکه کسانی در آنجا ناگزیر از تحمل مجازاتهای موقتی به منظور درمان باشند. عالم برزخ به کسانی که در طول زندگیشان در زمین دچار انحراف و گمراهی شدهاند فرصت جبران میدهد و برای کسانی که پیشرفتی داشتهاند، اسباب رشد سریعتر فراهم میکند. در آنجا، شخص فارغ از قیود مادی، بر آنچه که هست و آنچه که میتواند باشد آگاهی مییابد و در فضایی سرشار از رحمت، مهربانی و همیاری، قادر است به پیشرفت خود ادامه دهد راه کمال، ص ۷۸ عالم برزخ حتی برای کسانی که وضعشان چندان هم مطلوب نیست محلی است برای پیشرفت یا لااقل جایی است برای بالابردن سطح آگاهی معنویت یک علم است، ص۱۵۵
تا در دنیا هستیم، در پوستۀ مهِ شناختیِ ایگو و حجاب روانی محصوریم، در نتیجه در حالت از خود بیخبری معنوی به سر میبریم. در اثر این حالت، نسبت به وضعیت خود ناآگاهیم و شرایط نامساعد روحمان، ما را معمولاً آزار نمیدهد. ولی به محض ترک جسم، حجاب روانی از میان میرود و خودآگاه با ناخودآگاه یکی میشود و نسبت به وسعت میدان آگاهی خویش آگاه میشویم. در آن شرایط، قوای روحی جای قوای جسمانی را میگیرند، در نتیجه قوت و ضعف آن قوا کاملاً برایمان محسوس میگردند. اگر قوا ضعیف باشند، قادر به حرکت و فعالیت نخواهیم بود و اگر قوی باشند، به همان نسبت از آزادی و اراده و احترام و آگاهی بیشتری برخوردار خواهیم بود
از طرفی دیگر در آن دنیا، میزان قدرت، آزادی و نیکبختی روح بستگی به قرب و بُعدش به مبدأ دارد؛ حتی اگر روحی به اندازۀ ذرهای به خدا نزدیکتر باشد، شعف و آزادی بیشتری حس میکند. در این صورت روح اگر تمام تلاش خود را در دنیا نکرده باشد تا موقعیت بهتری برای خود فراهم کند، در آن دنیا از فرصتی که از دست داده بسیار نادم و پشیمان خواهد شد.
> اینکه عموماً ارواح برزخ را به این دنیا ترجیح میدهند به این معنی نیست که وضعیت همۀ آنها خوب است. ولی حتی اگر وضعیتشان خوب هم نباشد، باز آن را به دنیا ترجیح میدهند چون شرایط زندگی در آنجا — حتی در طبقات پایین آن — از کره زمین مطبوعتر است
با سلام – کتاب ملک جان نعمتی – ص ۱۳۷
رشد و پرورش روح ملکوتی در زمین و برزح به روش قیاس
هسته ی هلو را ابتدا، به طور موقت، در جایی می کارند ، تا جوانه بزند. بعد آن را در جای مناسب تری می کارند، تا به قدر کافی رشد کند
روح ملکوتی هم وقتی به بشری دمیده میشود، آن جامۀ بشری برایش حالت زمین موقت دارد
وقتی روح از جامۀ بشری مفارقت حاصل کرد، رشدش را در عالم روحی ادامه می دهد
خاصیت اینکار این است که روح وقتی جسم نداشته باشد، سبک تر است و بهتر می تواند رشد کند ، دیگر هوا و هوس نفسانی نمی تواند جلوی پیشرفت او را بگیرد
با سلام و تشکر
جمله آخر مقاله بسیار جالب توجه است و سرشار از لطف و کرم الهی:
“پس هر کس به فراخور حال خود، در برزخ خاص خود، خواهد بود. … خوشی یا ناخوشی و درک حقایق تنها به ماهیت وجود خود ما وابسته است؛ حقایقی که در این دنیا سعی در اکتساب و جذب آنها داریم و صفاتی که در خود پرورش میدهیم.”
حتی صفاتی که سعی در جذب آنها داریم در تعیین کیفیت اقامت ما در برزخ تاثیر گذار خواهد بود.
اما دریغ که آنقدر حال داشته باشم که بتوانیم از شر نفس به خدا پناه ببریم. و حتی برای کسب حقایق الهی سعی کنیم.
سلام و خسته نباشید، مقالهء خیلی خوبی بود، ممنون.
با سلام وتشکرفراوان از شما متیس عزیز
با سلام و تشکر از دوستان عزیز در متیس بلاگ،
مقاله بسیار جالب و آموزنده بود. انشاالله توفیق آن را داشته باشیم که با کوشش هر چه بیشتر بتوانیم در جهت حذف صفات ناخوشایند و تبدیل آنها به فضایل الهی کار کنیم.
با تشکر فراوان
با سلام اینقدر این مقاله زیبا تاثیر گذار است که فکر کردم اگر تشکر نکنم نوعی قدر ناشناسی است ممنون ممنون وباز هم ممنون.
Ba salam wa taschakor baraye in matne zieba
Rastesch az khodam khyli naomidam wa wagean nemidunam na in daste khali Che konam
Dar donyaye digar ????
سلام
از مقاله های خوبتون بسیار ممنونم. همیشه فکر می کردم که خیلی وقت ندارم ولی هیچ کاری هم نکرده ام.وقتی هم به اعمالم توجه می کنم، هیچ تغییر مثبتی در خودم ندیده ام. با خواندن این مقاله امیدواریم زیاد شد و اینطور برداشت کردم، که بهتر است در حدی که می توانم،اصول اخلاقی- الهی صحیح را عمل کنم و نتیجه را به او بسپارم.
مثلا با اینکه چند سالی است که فکر و ذکر را تمرین می کنم، ولی فکرم پراکنده می شود و بدون ذوق و شوق، تمرین می کنم. از این به بعد، اگر خدا بخواهد سعی می کنم، حتی اگر با شوق نیست، ولی عبادتم را طبق آنچه یاد گرفته ام، انجام دهم و به نتیجه هم کاری نداشته باشم.
باعرض سلام خدمت متیس عزیز و همکاران گرامی .
سپاسگزارم از ارسال این مقاله بسیار آموزنده .
با احترام
با سلام و تشکر از مقاله خیلی خوبتون
در جواب دوست عزیز کامنت ۱۰ خواستم سایت
ostadelahi-inpractice.com را که برای من خیلی مفید بوده است پیشنهاد بدهم. می تونید برای خودتون کارعملی تعریف کنید و هر روز اون رو ارزیابی کنید.اینطوری حداقل تلاشی کرده ایم.
ممنون
ممنون از مطالب دوستان به ویژه اشرف عزیز که زحمت کشیدند جهت درک بهتر، مطالب مختلف را در کنار هم قرار داده اند.
با سلام – برگرفته از: ایندپت – برگزیده
بررسی اصول:
«علیت»-«اتصال»-«عمل اینویوُ»-«قابل و قبول»
گفتار ۵۴:اگر ایندنیا نباشد نمیتواند از فیض آندنیا بهره ببرد.
توضیح: اگر در طی زندگیهای محدودی که به این دنیا میآییم و باز میگردیم، قدمِ مثبتی برای تأمینِ زندگیمان در آن دنیا برنداریم و وقت و انرژیمان را صرفِ «پوچیات» و چیزهای گذرا کنیم، بنابر اصلهای علیت و قابل و قبول، زندگیمان در آن دنیا مطلوب نخواهد بود
* چرا وجود این دنیا برای بهره بردن از فیض آن دنیا ضروری است؟ چون اصولاً دانۀ عقل سلیم را تنها در محیط این دنیا میتوان به جوانه رساند. توضیح: زندگی این دنیا به منظور طی مقطع پایۀ سیر کمال روحی است که اصولاً برای بشر، تنها در مدرسۀ کرۀ زمین انجام میپذیرد. روح میتواند در صورت پرورشفکر لازم، قابلیت بیابد مابقی مراحل خودشناسی (مخصوصاً دورۀ عالی آن) را در عالم دیگر طی کند. اصول علیت، اتصال، عمل اینویوُ و قابل و قبول در هر دو دنیا کاربرد دارند. بدونِ گذر از این اصول، هیچ پدیدهای، نه در جهان مادی و نه در جهانهای معنوی به وقوع نمیپیوندد
* وقتی کسی فهمید عالمی دیگر هست، آنوقت برای راه یافتن به آن عالم، باید راهی را انتخاب کند.
توضیح: بر اساس این اصل، سیرکمال روحی حتماً اتصال میخواهد. بنابر این برای راه یافتن به عالم کمال باید به هدایت الهی اتصال پیدا کرد
گفتار ۷۶: هر چه نقطهضعف بیشتر باشد، مقام روحی پایینتر میآید.
توضیخ: قرب و بُعد به یکتا، با مقام روحی نسبت مستقیم دارد. به طور کلی هر چه روح به مبدأ نزدیکتر باشد، شریفتر، محترمتر و تواناتر است و از آزادی وسیعتری برخوردار است.
هر چه مقام روحی بالاتر باشد، روح در آن دنیا در عالم نزدیکتری به مبدأ قرار میگیرد. ارواحی که به کمال میرسند دارای مرتبه و مقام خاصی هستند. مقام بستگی به کوشش شخص دارد آح ۲، گ۹۸
* از میان نقاط ضعفی که شخص داشته باشد، برای مبارزه از کدامیک باید شروع کرد؟ابتدا با نقطهضعفی باید مبارزه کرد که بیش از بقیه مانع سیر کمال میشود. توضیخ: به طور کلی برای شروع به مبارزه باید موارد زیادی را در نظر گرفت. به عنوان یک اصل کلی از نقاط ضعفی باید شروع کرد که منجر به پایمالکردن حق میشوند: مثل سنگدلی و بیتوجهی به حق دیگران و …. یا در ارتباط شخص با مبدأ خلل ایجاد میکنند: شک، بیایمانی، تکبر در برابر حقیقت و …..
با سلام – مقالات متیس درباره برزخ
* دنیا و برزخ : الهام یا فرضیهای منطقی؟
http://www.metisblog.com/2013/07/دنیا-و-برزخ-الهام-یا-فرضیهای-منطقی؟
* برزخ
نوشته: گروه نویسندگان سایت e-ostadelahi.fr
http://www.metisblog.com/2010/08/برزخ
* هفت اصل از اندیشه استاد الهی (قسمت آخر)
عوالم، برزخ، زندگی های متوالی
http://www.metisblog.com/2009/06/هفت-اصل-از-اندیشه-استاد-الهی-قسمت-آخر
با سلام و تشکر از این مقاله مفید ، در رابطه با این قسمت که گفته شده است: ؛به منظور آماده شدن برای دنیای دیگر اعمال نیک بتنهایی کافی نخواهد بود بلکه مستلزم آن است که فکر خود را با اصول و حقایق صحیح پرورش دهیم .؛ اگه دوستان لطف کنن و این موضوع بازتر کنیم کاربردی تر خواهد شد .
با سلام و تشکر بسیار از مقاله زیبایتان به ویژه از این پاراگراف خیلی استفاده کردم ” ، به منظور آماده شدن برای دنیای دیگر، اعمال نیک به تنهایی کافی نخواهد بود. بلکه مستلزم آن است که فکر خود را با اصول و حقایق صحیح پرورش دهیم. در این حالت است که قادر خواهیم بود از مرحلۀ قبول کورکورانه قشریاتقدم فراتر بگذاریم و آگاهانه به انجام کارهای معنوی اقدام کنیم و از علت و اثرات آنها بر روح آگاه شویم.
سلام
از مقالتون بینهایت ممنونم که تلنگری میشه تا یکمی به خودمون بیاییم و فکری به حال روح مون بکنیم از لطف بینهایت قدر دانی میکنم
ممنون از این مقاله زیبا وآموزنده .
امیدوارم بتوانیم عمل این ویوو به تعالیم ودروس معنوی نماییم .
در پاسخ کامت ۱۷ (N):
سیر کمال در دو نکته خلاصه می شود مبارزه با نفس و خدمت به خلق.
مبارزه با نفس در واقع اشاره به عمل این ویوو دارد منجر به رشد عثل سلیم می گردد. تا در نهایت به عقل الهی قابل تبدیل گردد. اما در همان حال داشتن حق الناس منجر به لزوم تسویه حساب خواهد گردید. به این معنی که حتی اگر از لحاظ رشد عقل سلیم به حد قابل قبول رسیده باشد باید حق الناس را ادا کند. حال اگر اندوخته معنوی در اختیار داشته باشد لزومی به بازگشت به زندگی زمینی نخواهد داشت. حال اگر فقط اندوخته معنوی داشته باشد این اندوخته هیچ کمکی به رشد عقل سلیم وی نخواهد کرد و مصداق همان بچه ای میشود که در کلاس ریاضیات نشسته و هیچ درکی از موضوع نخواهد داشت. لذا ضروری است که شخص عقل سلیمش را رشد دهد.
با سلام و خسته نباشید خدمت همه دست اندرکاران متیس عزیز که با مقالات سودمند خود گرمای معنوی را به ما هدیه میکند.با تشکر از شما وشکر به درگاه خداوند مهربان که این امکانات را به ما ارزانی داشته است،
با سلام > برگرفته از مقاله متیس:سخنرانی پروفسور بهرام الهی، بخش سوم: عقل سلیم
http://www.metisblog.com/2012/01/سخنرانی-پروفسور-بهرام-الهی،-بخش-سوم-عق
اهمیت اصل اتصال:
چگونه و با کمک چه قوه یا نیرویی در روح، می توانیم دوره ی تحصیلی متوسطه ی معنوی را طی کنیم و گواهینامه ی پایه ای آن را بگیریم؟ با عقل سلیم. ……… برای رشد آن باید به اصول اخلاقی و الهی صحیح عمل کرد
…………
این اصول صحیح را کجا باید یافت؟
این اصول همیشه توسط هدایت “او” دراختیارمان قرار داده شده اند. هدایت “او” همیشه روی زمین حاضر است و هر کسی که با صداقت، “حقیقت” را جستجو کند، هر کجا زندگی کند و هر فرهنگی داشته باشد، اگر صادقانه مطابق اعتقادش در جستجوی حقیقت باشد آگاهانه یا ناآگاهانه به این هدایت وصل خواهد شد و بدون اینکه بداند به سوی این اصول هدایت خواهد شد و به آنها عمل خواهد کرد.
….. برای اینکه بتوانید عمل کنید، باید این مانع را که نفس اماره تان است کنار بزنید. اما، همین که می خواهید آن را کنار بزنید می بینید که نمی توانید. او بسیار قوی است، نمی توانیم آن را کنار بزنیم. چه باید کرد؟ حمایت انرژی فراعلی را جستجو کنید. بدون حمایت انرژی فراعلی این کار غیر ممکن است. هیچکس نمی تواند. هیچکس! هیچکس! هیچکس! غیر ممکن است.
انرژی فراعلی را از کجا دریافت کنیم؟ از مبدا. توجه خود را به سوی مبدا بگردانید، انرژی فراعلی را جذب خواهید کرد. وقتی انرژی فراعلی را جذب می کنید می بینید که می توانید.
با سلام ،
جالب در این است که هرچه علم رشد بیشتری کند و دانشمندان وکسانی که در زمینه علم معنویت تحقیق می کنند ، به این نتیجه می رسند که گفته های استاد الهی اصل است و باید به آن استناد کنند .
اگر ما بتوانیم خالصانه به گفته های استاد الهی عمل کنیم ، به همان طنابی دست یازیدیم که در قران مجید از آن یاد شده است .
عــروه الــوثـقـی
با سلام
به نظرم بتوان اعمال نیک و ذخیره معنوی را به ثروت معنوی تشبیه کرد و آشنایی با حقایق معنوی و رشد عقل سلیم را به علم معنوی.طبق توضیح مقاله ثروت معنوی به تنهایی کافی نیست بلکه نیاز است که ما علم معنوی خودمان را افزایش دهیم که با رشد عقل سلیم و خودشناسی بیشتر میسر میشود.
زمانی که در جهت مبارزه با نفس و در جهت خودشناسی قدم برمیداریم هم علم معنوی خودمان را افزایش میدهیم و هم به ثروت معنوی مان افزوده میشود(طبق گفتاری که فرموده اند مبارزه با نفس ایجاد ذخیره می کند).
ولی ممکن است ذخیره معنوی جمع کنیم ولی لزوما به علم معنوی افزوده نشود.مثلا شخصی که با دارایی خود خیرات و مبرات میدهد به ثروت معنوی خود می افزاید ولی اگر همین شخص در جهت صفات خود و راههای ورود نفس و غیره آگاهی ای حاصل نکند علم معنوی اش افزوده نشده است.
استنباطم این است که در معنویت، علم معنوی مهمتر است و در واقع علم معنوی است که تایید کننده است در عوالم معنوی بالاتر رسوب نکنیم و بتوانیم در آن مرحله قرار بگیریم.
امیدوارم اگر اشتباه عرض کردم دوستان اصلاح فرمایند.
باسلام خدمت متیس عزیز وتشکرازمقاله خوبتان
داستان برادران کارامازوف مرابه یاد گفتاری ازاستاد انداخت
گفتار ۷۹ازآثارالحق جلد۲
درقاموس ما کلمه “به من چه”وجود ندارد. به همان اندازه که کسی ازفیض الهی برخوردار میشود
باید به دیگران استفاده برساند .نباید فقط قصدش نجات خودش باشد وبس.
با سلام
با خواندن کامنت ۲۵ ، گفتار ۴۰۹ آثارالحق جلد ۲ بخاطرم آمد:
[ سئوال شد کردار کردن بالاتر است یا تسلط بر نفس؟ استاد فرمود] :
دومی اولی است، زیرا وقتی تسلط بر نفس نباشد ، کردار بر باد میرود.
باسلام وخسته نباشید باید عرض کنم علم معنوی هم اگر فقط در حد یاد گیری باشد وبدون عمل به اصول ان نمیتواند صفت اخلاقی را به ملکه فاضله تبدیل نماید تا براساس اصل قابل و قبول مبدل به فضیلت الهی گردد.درنتیجه با عمل کردن بیک اصل اخلاقی الهی است که میتوان درعوالم معنوی به مراحل بالاتری صعود کرد.
عالم بدون عمل وعامل بدون علم دومی از اولی بهتر است.
« عالم آخرت مانند مرآت است ، هرکسی صورت خودش در آن می بیند»
« در خود فرو رو تا خدایابی ، چون خدا یابی هرچه خواهی یابی »
کاش آنقدر توفیق داشته باشیم که در چنین سطحی از رشد وآگاهی روح به برزخ برویم.
با سلام و تشکر از ارسال همه مطالب مفید و آموزنده و سپاس فراوان از شما متیس عزیز .
سلام
مقاله ی خوب و منسجم و نکته سنجانه ارائه کردید ممنونم.
همچنین خواستم از *اشرف* عزیز بابت توضیحات کاملی که موجب درک بهتر موضوع شد تشکر کنم خیلی استفاده کردم.
با تشکر وسپاس فراوان برای این مطلب ممنون از لطف شما که حقایقی را برای من بازکردید خسته نباشید وسپاسگزار از زحمات شما
سلام و خسته نباشید
انسان وظیفه دارد دنیا را مزرعه کشت آخرت بداند و کوشا باشد نیک بکارد تا نیک بدرود.
با سلام
ممنون از زحمات بی اندازه پر بار شما متیس عزیز
و ممنون از کاربران عزیز که با کامنت های مفیدتون کمک میکنین.
ممنون ازاشرف عزیز به خاطر مطالبی که به اشتراک میگزارین.
خیلی استفاده میبرم…
با سلام و تشکر از همه عزیزانی که وقت عزیزتون رو صرف کردین و این مطالب بسیار گرانبها رو در این سایت گذاشتین. واقعا استفاده کردم. ممنون
با سلام حضور همه دوستان؛ مدتیست این مقاله را میخوانم و حالات مختلفی را که ممکن است من با آنها در برزخ مواجه شوم با خویش مرور میکنم :
۱- آیا ممکن است در برزخ در سطحی بهتر از این سطح فعلی ام قراربگیرم!؟ آیا سطح فعلی خود را میشناسم؟ آیا در حالِ تحقیق هستم؟ آیا میتوانم خودم را دانشجوی معنوی بدانم؟ آیا در ترک عاداتی که از نظر خودم یا دیگران از لحاظ معنوی مضر یا منفی بشمار میرود تلاشی پیگیر داشته ام؟ چرا موفق نبوده ام؟آیا بدون عمل موثر و این ویوو در اینگونه موارد میتوانم در همین سطح فعلیم در برزخ به تحصیل معنوی ادامه دهم؟ آیا چنین فرصتِ نجاتی را واقعا قدر شناخته ام؟
۲- آیا از این نظر که این موقعیت و زندگی فعلی ام مابین زندگی قبلی و بعدی ام میباشد؛ خود نمیتواند اشاره ی به برزخی نوعی باشد؟ از این لحاظ آیا میتوانم از این موقعیت فعلی ام پی به گذشته ام ببرم؟
۳- در برزخ چطور میتوانم از افکار یا عاداتِ منفی ام فاصله بگیرم یا آنها را ترک کنم در حالیکه در حال حاضر هنوز با آنها مشکل دارم و برایم سخت است که عادات فکری یا رفتاریم را تغییر دهم!!!؟
با سلام وتشکر از متیس عزیزوسایر دوستان
در رابطه با کامنت ۳۶ ، آنچه به نظر این حقیر می رسد اینست که چون در برزخ از زندان جسم وبخصوص نفس اماره خلاص شده ایم ، پیشرفت در جهت سیر کمال آسان تر وسریع تر انجام می گیرد، مضافا اینکه فرموده اند درعالم برزخ جوی پر از شفقت ومهربانی حکمفرماست . اینک هرچه سعی وتلاش برای تغییر دادن عادات فکری ورفتاری دراینجا به خرج دهیم ، ولو اینکه موفقیت زیادی هم بدست نیاوریم، طبعا باعث می شوددر برزخ درمرحله جلو تری در راه سیر کمال قرار گیریم.می دانیم هرچه باآگاهی بیشتروارد برزخ شویم از موقعیت بهتری برخوردار خواهیم بود. آگاهی نسبت به شناخت خود نیز بخشی از آگاهی است که ما را یک مرحله جلو می برد.
با عرض سلام و خسته نباشید …
طی طریق در دو چیز خلاصه میشود: «توجه به مبدأ» و «نیکی به خلق».
با سلام حضور ایلیاشید عزیز از بیان اینهمه سئوالات و اینهمه مطالب مطرح شده که خود مستلزم ساعات متمادی نوشتن و مطالعه کردن را می طلبد .بنده حقیر در حد بضاعت تجربه خود و مطالعات و استنباطاتم شاید بتوانم با چند تا مثال ساده دوسه تا سئوال شما را تقریبا پاسخگو باشم .
برای مثال فرض کنیم اگر برزخ نباشد که قرار است به انجا برویم بیاییم تصور کنیم میخواهیم برای اقامت به یک کشور مثلا نیویورک برویم .ایا زمانیکه پایمان به فرودگاه برسد ما اتوماتیک عوض میشویم ؟ مثلا خودبخودچاق یا لاغر میشویم ؟ایا اگر سیگاری باشیم فورا سیگارمان ترک میشود ؟ ایا اگر در اینه نگاه کنیم خودمان را به یک شکل دیگر می بینیم ؟ مطمئنا خیر.یعنی ما همانی هستیم که به انطرف میرویم .در قسمت دیگر ایا اگر قبل از رفتن به انجا برای اموزش زبان انجا تلاشی نکرده باشیم فی الفور با تزریق یک امپول زبانمان مثل انها میشود ؟یا اینکه در اینجا باید اهسته اهسته قبلا زبان انها را بیاموزیم ؟ مرحله بعد ایا انقدر جربزه در اینجا به خرج داده ایم که برای انطرف یک اشنای دلسوز برای خود دست و پا کنیم که هوای مارا داشته باشد و فرضا کسی را با پلاکارد برایمان بفرستدکه مارا به محل امنی راهنمایی کند ؟از همه مهمتر در داخل چمدانهای ما چقدر دلار یا ارز مورد قبول ان سرزمین وجود دارد که بتوانیم به پشتوانه انها زندگی ارام و راحتی را شروع کنیم ؟چون همه میدانیم در غربت کسی به کسی مجانی کمک نمیکند . هر کسی خودش باید ذخیره داشته باشد در ضمن کتاب راه کمال ص ۲۴۶در مورد چگونه دانشجوی معنوی باشیم توضیح داده اند میتوانید استفاده کنید ..حالا باهمین مثالها فکر کنید در برزخ هستید چقدر مبارزه با نفس میکنیم که در انجا ذخیره داشته باشیم ؟ چقدر برای شناخت خدای زمان خود تلاش کرده ایم ؟ چقدر به زبان برزخ مسلط شده ایم ؟ چقدر اصول اخلاقی و الهی صحیح را جذب وجودمان کرده ایم ؟چقدر با خدای خود صادق و یکرنگ بوده ایم ؟چقدر از جان و مال و انچه که خوشایند نفس است در راه خدا گذشته ایم ؟در ضمن بنده از بقیه سئولات خوبتان دقیقا متوجه نشدم اگر میشود کمی واضح تر بنویسید شاید بتوانم بافکر کردن و تجربیات خودم برای خودم هم مفید باشم .با تشکر از شما و متیس عزیز .
ضمن تشکر از دوستان و راهنمایی های مفید و ارزشمند شان؛ هدف اصلیم از طرح این سوالات و اشتراک گذاشتنشان با خوانندگان گرانقدر سایت متیس؛ این بود که : ۱- ارزیابی خودم از خودم نشان میدهد که اولا : ” شاید مطالعه ای در زمینه معنوی و دینی داشته باشم اما صادقانه بگویم تلاشی موثر نداشته ام! لذا هرچند تلاشی پراکنده و یا در بازه های زمانی کوتاه «هدفمند» داشتم اما با این روش فقط تاثیرش در حدّ پی بردن به ناتوانیهایم و ضعفهایم بوده و آنگاهافزودن بر شکستهای دلسردکننده ! بخصوص در مورد ضعفهای اخلاقی یا عاداتِ زشتی که هرکدام ازما ممکن است داشته باشد و از اعلام آنها به دیگران یا باخبر شدن دیگران از آنها سر افکنده و خجل شویم و بخاطر همین آنها را برای خودم مخفی کرده ام! و شاید در ابتدا در اثر یک کنجکاوی به آن رفتارها و مکانیسم عملشان پی برده باشیم … « منظورم اینست که برخی چیزها در عرف جامعه معروفتر هستند؛ برخی دور از ذهن اما زشتی و بدی به شهرت اینگونه عادات بد نیست بلکه به تاثیرشان در روح و جسم و جامعه است و مهمتر از همه قضاوت الهی»… یعنی ممکن است عواقبی نظیر حق الناس یا تسلسل در زنجیره عواقب اعمال موجب وخامت اوضاع شود!!! لذا اصلا عاقبت خوشی برای خودم نمی بینم. علاوه بر این اینگونه مسائل راه حلِ عمومی هم ندارند و متاسفانه بی مشاوره هم بنظر لا علاج باشند و خلاصه در یک چرخه ذهنی ای اسیر میشوم که چطور میشود شروع کرد و چطور میشود ادامه داد؟ امیدوارم مثل همین سایت متیس بلک برای اینگونه رفتارهای نفس(عادات بد) هم راهکارهای عامی بتوان یافت و به لطف الهی موجب پیشرفت امور و مبنایی برای اثر خیر شد.
با تشکر از مقاله مفید و توضیحات و قیاس های زیبای دوستان ، در جواب دوست عزیز ایلیاشید باید بگویم سئوال هایی رو مطرح کردن که شاید خیلی ها در ذهن داشته باشن از جمله خودم اما تجربه بمن ثابت کرده که مهم نیست از کجا شروع کنیم بلکه تنها کافییت قدم برداشته و پیوسته تلاش کنیم . این پیوستگی کلید پیشرفت ماست زیرا هرگاه به دلایل عمدا مادی از مبارزه با نفس و توجه به مبدا و … غافل بودم نه تنها سنگینی و کسالت روح ام را حس کرده ام بلکه پس رفت معنوی در رفتار و اعمالم کاملا مشهود بوده بطوری که اطرافیان نزدیکم هم متوجه تغییرات شده اند ، پس ما باید در هر شرایطی منتهی تلاش مداوم خود را کرده و نتیجه را به او واگذاریم
با سلام و تشکر بسیار عالی بود
ضمن تشکر فراوان از متیس گرانقدر و همچنین مطالبی که خوانندگان محترم مخصوصا اشرف ارایه کردند، خواستم بگویم خواندن این مطلب وتفکر در باره مطالب ان انگیزه عمل به اصول اخلاقی صحیح مخصوصا رعایت حقوق دیگران را در من بیشتر کرد .
باسلام باتشکر فراوان از این مطالب گرداورئ شده که به به ماانگیزه میدهد تلاش بیشترئ برائ عمل به اصول اخلاقئ الهئ صحیح داشته باشیم وغفلت نکنیم .
ممنون از مطالب خوبتان
با سلام به دوستان عزیز ومتیس گرامی :
در مشی فلسفی استاد الهی، سرنوشت انسان بعد از مرگ تنها وابسته به اعمال نیک در دوران زندگی زمینی نیست. بلکه فضایلی که انسان در خود پرورش میدهد و حقایقی که در وجودش جذب میکند، ماهیت او را تغییر میدهد و سرنوشت او را رقم میزند.
در ادامه ،،،،،،،،،،بعضی اعمال آنقدر ارزشمندند که تنها یکی از انها می تواند موجب نجات روح شود.
در کتاب برادران کارامازوف موقعییتی که برای شخصیت کتاب رخ داد می توانست سبب بخشیدن او به خاطر اون یک پیاز شود اگر حرص او را نمی گرفت.
همجنین استاد الهی ، تصوری را از دنیای دیگر ارایه می دهند ، اعمال نیک همان سکه رائج انجا است که بی رَیَا و بی انتظار ، انجام شود ، ولی به تنهایی برای تغییر ماهییت ما کفایت نمی کند.
که بطور کامل در این مقاله توضیح داده شده. که می تواند برایمان کمکی باشد تا به خودمان یاد اوری مجدد کنیم که هدفمان از امد روی کره خاکی چیست.