معمای انگیزۀ مفید

25 آوریل, 2015
 

نویسنده: امی ورزسنیسکی و باری شوارتز

هنگامی که فعالیتی را شروع می‌کنیم با دو نوع انگیزه مواجه می‌شویم: انگیزۀ درونی و انگیزۀ مادی. اگر دانشمندی برای کشف حقایق جهان، تحقیقاتی انجام دهد، انگیزه‌اش درونی است، چون این کار با فعالیت تحقیق در ارتباط است. ولی اگر هدفش از تحقیق کسب شهرت علمی باشد، انگیزۀ مادی دارد، زیرا بین شهرت و تحقیق ارتباط چندانی وجود ندارد. مردم معمولاً در فعالیت‌هایشان همزمان از دو انگیزۀ درونی و انگیزۀ مادی برخوردارند.

حال کدامیک از این دو، انگیزه‌- درونی یا مادی و یا ترکیبی از هر دو –برای رسیدن به موفقیت مفیدتر است؟ شاید به نظر برسد دانشمندی که همزمان از دو انگیزۀ کشف حقایق و رسیدن به شهرت برخوردار است، می‌تواند کار بهتری ارائه دهد تا دانشمندی که فقط به یکی از این انگیزه‌ها کشش دارد. شکی نیست که برخورداری از دو انگیزه، محرک بهتری است تا یک انگیزه. اما در مقاله‌ای که اخیرا در مجموعه مقالات همایش آکادمی ملی علوم منتشر شده، ما و سایر همکارانمان اظهار کرده‌ایم که انگیزه‌های مادی همیشه مفید نیستند و چه بسا مانع پیشرفت شوند.

بررسی اطلاعات مربوط به ۱۱۳۲۰ دانشجوی دانشکدۀ افسری در ایالات متحده نشان داده‌اند که دو انگیزۀ زیردر تصمیم آنها برای شرکت در دانشکدۀ افسری تأثیر داشته است: پیدا کردن کار خوب در آینده‌ (انگیزۀ مادی) و تعلیم یافتن به عنوان فرماندۀ ارتش امریکا (انگیزۀ درونی).

چندین سال بعد، موقعیت هر یک از این افسران و نقشی که انگیزۀ آنها از شرکت در دانشکدۀ افسری در پیشرفتشان داشته، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی همان طور که انتظار می‌رفت نشان داد که هر قدر دلایل درونی دانشجویان برای شرکت در دانشکده افسری قوی‌تر بوده، احتمال فارغ‌التحصیل شدن و به مقام افسری رسیدنشان بیشتر بوده است. علاوه بر این، دانشجویانی که انگیزه‌های درونی داشتند، در مقایسه با آنهایی که چنین انگیزه‌ای نداشتند در نیروی نظامی، موفق‌تر بودند (در مدت زمان کوتاهی به مقام بالاتری ارتقا یافته بودند.). و بعد از اتمام دورۀ ۵ سالۀ خدمت اجباری به خدمت در ارتش ادامه داده بودند‌، اما دانشجویانی که در کنار انگیزش درونی،‌ انگیزش مادی نیز داشتند، چنین نتیجه‌ای را نشان ندادند و این برای ما بسیار تعجب‌آور بود.

لازم به گفتن است که دانشجویانی که با انگیزه‌های درونی و مادی قوی در دانشکدۀ افسری شرکت کرده بودند،‌ در قیاس با کسانی که انگیزۀ درونی قوی و مقدار کمی هم انگیزۀ مادی داشتند، در تمام زمینه‌ها عملکرد بسیار ضعیفی ارائه دادند. در این افراد احتمال فارغ‌التحصیل شدن، افسر ممتاز شدن و ماندن در ارتش بسیار پایین بود و به ندرت توانستند فارغ‌التحصیل یا افسر ممتاز شوند و به کار در ارتش ادامه دهند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که باید کوشش کنیم طوری فعالیت‌هایمان را تنظیم کنیم که انگیزه‌مان در انجام کارها فقط رسیدن به نتایج مادی نباشد. اگر به دیگران کمک کنیم بر معنا و اثر کارشان تمرکز کنند و نه منافع مادی‌ای که به همراه دارد، این کار نه فقط کیفیت کارشان را بالا می‌برد بلکه ـ هر چند ظاهراً منطقی به نظر نمی‌رسد- موفقیت مالی بیشتری هم برایشان به همراه خواهد آورد.

وقتی در یک گروه کوچک، کار می‌کنیم و قرار است پروژه‌ای را جلو ببریم، دو نوع انگیزه در ما ایجاد می‌شود:

انگیزۀ اول: این فعالیت به نفع درونم است و باعث پیشرفت نیروی روانی‌ام می‌گردد و به این ترتیب به تعادل بیشتری دست می‌یابم.

انگیزۀ دوم: در این فعالیت باید خود را از نظر ظاهری بالا بکشم و به بقیه نشان دهم که لیاقت واستعداد بیشتری دارم و می‌توانم مسئولیت‌های مهم‌تری به عهده بگیرم.

مسلم است که در انگیزۀ دوم، ایگو فعال است و تمایل شدید شخص به خودنمایی و دست زدن به انواع ترفندها برای به کُرسی نشاندن ایده‌های خود، از فعالیت ایگو سرچشمه می‌گیرد. در حالی که جلو رفتن با انگیزۀ اول؛ باعث پیشرفت ذهنی و روانی فرد می‌شود و در طولانی مدت، موثرتر و مفیدتر از انگیزۀ دوم،‌ در زندگانی‌‌اش خواهد بود.

همین موضوع در روش استفاده از تشویق برای آموزش که توسط معلمان اجرا می‌شود، نیز صدق می‌کند. استفاده از روش «تعلیم برای امتحان» نیز نگران کننده است، زیرا ممکن است سطح آموزش فعلی‌مان را پایین بیاورد. شاید معلمان این کار را انجام می‌دهند، چون تمرکزشان بیشتر بر انجام دادن مسئولیتی است که برعهده‌شان گذاشته شده و این سبب می‌شود که انگیزه‌ی بیرونی جایگزین نتایج مفید یک آموزش خوب (مانند پاداش گرفتن) بشود.


برگرفته از نیویورک تایمز