گفتارهایی از کتاب برگزیده

18 ژوئن, 2014
 
paroles-de-verite_couverture-183x300زندگی استاد الهی الگویی است برای کسانی که به اختیار خود، مایلند با عمل به تعلیمات او و استفاده از تجربیات شگرف معنوی‌اش، تحصیل در «طب جدید روح » را به عنوان هدف زندگانی خود انتخاب کنند و موانع توفیق: واقعیت‌های موجود، دیگران، قوای متضاد درون، گناهان دیروز، ضعف‌های امروز، موانعی که از اعماق وجودمان برمی‌خیزد، همه و همه را با جدیت پشت سر بگذرانند و با کسب توفیقِ الوهیت، در نهایت قادر شوند مقطع پایه و چه بسا مقطع عالی سیر کمال روحی را طی کنند.

انتخاب زندگانی معنادار به شیوۀ استاد الهی، تحولی اساسی در زندگی انسانی است که تعلیمات او را نه به عنوان «یک راه » میان راه‌های دیگر، یا حتی در رقابت با راه‌های دیگر، بلکه به عنوان راه نجات همسو با فطرت انسانی، برمی‌گزیند.

استاد الهی در تعلیمات شفاهی‌اش، که همانند تألیفاتش منبع ارزشمندی محسوب می‌شود، بیشتر وجوه عملی اندیشۀ معنوی خود را ارائه داده است. این تعلیمات بعدها به صورت گفتارهایی منتشر شد. کتاب برگزیده، چکیده‌ای از این گفتارهاست که پیش از این فقط در دسترس فارسی‌زبانان بود و اکنون به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شده است. مجلۀ فرانسوی سایکولوژی (PSYCHOLOGIES) در تاریخ ژوئن ۲۰۱۴ در مورد آن می‌نویسد:


نورعلی الهی (۱۲۷۴-۱۳۵۳)، قاضی،‌ موسیقیدان و فیلسوف ایرانی که بیشتر با نام استاد الهی شناخته شده است تمام زندگانی‌اش را صرف جستجوی حقیقت – از خودشناسی گرفته تا سیرکمال روحی – کرد که آن را «طب جدید روح»نامید.

او از نخستین کسانی بود که جنبه‌های مشترک ادیان و اعتقادات متعدد را در مجموعه‌ای منسجم و همخوان با زمان ارائه نمود. این کتاب برگزیده‌ای از تعلیمات شفاهی اوست. « حقیقت این است که انسان بداند چه هست، از کجا آمده،‌ اینجا چه وظایفی دارد و به کجا می‌رود. وقتی اینها را شعار خود قرار داد، عمل کرد و فهمید، به حقیقت رسیده است. » این کتاب فرصتی است برای مطالعۀ متنی زیبا برای تعمق و تفکر و آشنایی با متفکری برجسته.

در زیر گفتارهایی از کتاب برگزیده در مورد عبادت آمده است. از نظر استاد الهی عبادت نیز همانند سیرکمال روحی مراحل مختلفی دارد و هرکس در هر مرحله‌ای که باشد به فراخور آن می‌تواند با یکتا ارتباط برقرار کند.

•    به طور کلی تمام این چیزها از قبیل عبادت، ذکر، فکر و غیره، مقدمه‌ای هستند برای به دست آوردن توجه، وقتی توجه پیدا شد از آن پس احتیاج به هیچ چیز دیگری نیست.

•     عبادتمان باید توأم با عمل، با فکر و با ذکر باشد تا اثر داشته باشد. مثلاً باید رحم و کرامت داشته باشیم تا بتوانیم به خدا بگوییم خدایا تو کریمی. تمام صفاتی که برای خدا ذکر می‌کنیم، باید به آن‌ها عمل کنیم (در خود پرورش دهیم) تا توقع داشته باشیم که خدا هم همان طور با ما باشد.

هر کس، آنچه در عبادت می‌گوید باید آن‌قدر در وجود خود به آن توجه دهد تا ملکۀ فاضله‌اش بشود؛ تا حتی خواب هم می‌بیند، ببیند که دارد عبادت می‌کند. در این صورت است که وجودش در عالم معنا منعکس می‌شود و آن صفاتی را که برای خدا ذکر می‌کند، مانند رحمت، جود، کرامت و غیره، برای خودش منعکس می‌گردد.

•     خداوند ما را از کتم عدم به وجود آورده که به فیض برسیم و کمال پیدا کنیم. بنا بر این وظیفۀ مخلوقیت و انسانیت ماست که او را عبادت کنیم تا خود، به فیض برسیم و الا او احتیاج به عبادت ما ندارد.

بعضی‌ها عبادت می‌کنند، در درجۀ اول برای این‌که در این دنیا از بلیات محفوظ باشند و خداوند به آن‌ها انواع نعمت‌ها را بدهد. و در درجۀ دوم برای این‌که بعد از مرگ به بهشت بروند و از نعمت‌های آنجا استفاده کنند. اما در راه سیر و سلوک نباید این‌طور باشد. یعنی سالک باید عبادت حق را وظیفۀ خود بداند و در مقابل عبادتی که انجام می‌دهد هیچ توقعی نداشته باشد.

•    منظور از توجه آن است که خدا را مخاطب قرار دهید و او را چنان حاضر بدانید که روبه‌رویتان نشسته و به حرف‌هایتان گوش می‌دهد، یا برای جمعیت کثیری کنفرانس می‌دهید، سعی می‌کنید بفهمید چه می‌گویید. اما اگر بدون توجه باشید، یعنی کلمات را ادا کنید، ولی فکرتان جای دیگری باشد، جایش سفید و خالی می‌ماند.