وجوه دوگانه دین
وجوه دوگانه دین
ادیان الهی دارای دو وجهاند: یکی وجه ظاهری یا آیینی( مرحلۀ شریعت)، و دیگری وجه باطنی یا معنوی( مرحلۀ عرفان). از این حیث، اصل دین مانند مغز بادامی است که در پوستۀ خود قرار دارد. با اینکه هدف، گذر از پوسته و رسیدن به مغز است، اما در ابتدا، انسان فقط پوسته را میبیند، بیآنکه تصوری از وجود مغز داشته باشد. هدف اصلی تمامی پیامبران الهی متوجه ساختن انسان به جنبه معنوی دین است و جنبه آیینی دین برای آمادگی او است.
مرحله شریعت
در مرحلۀ شریعت، سر و کار انسان با جنبۀ آیینی دین و اطاعت است. هدف از این مرحله تثبیت نظم و امنیت در اجتماع و آماده ساختن مؤمن برای ورود به مرحلۀ معنویت است. مرحلۀ شریعت مشتمل است بر:
۱- اصول بنیادین، مانند وحدانیت خداوند، روز جزا و… ۲- فرایض اخلاقی مانند اجتناب از دزدی، قتل، دروغ و غیره ۳- احکام، که بر دو نوعاند: الف – احکام اجتماعی و عرفی که ناظر بر نظم، امنیت و رفاه مادی است و شامل مجموعهای است از احکام اجتماعی مربوط به ازدواج، ارث، معاملات و غیره ب – احکام عبادی که عمدتاً شامل اعمال عبادی مانند نماز و روزه، صدقات، نذورات و غیره میشود.
عمل به فرایض اخلاقی و احکام، مؤمن را در مقابل وسوسه ها مقاوم میکند و از ارتکاب به اعمال زشت باز میدارد. این احکام، ناگزیر، بر حسب زمان، مکان، فرهنگ، رشد فکری و روحیات انسانها تغییر میکند. معتبر بودن هر حکمی در دوران و شرایطی معین، الزاماً معنای کارآمد بودن آن در دوران و شرایط دیگر نیست. از اینجاست که چنین احکامی را« فروعات» مینامند. در مقابل، اصول بنیادیناند که هیچگونه تغییری نمیکنند.
در مرحلۀ شریعت، مطالعۀ کتب آسمانی، اغلب محدود میشود به استنباطات ظاهری که غالبا منشأ بروز تناقضات و سردرگمی میگردد. اما در مرحلۀ معنوی، انسان در جستجوی حقایق عمیق آن است و پس از دست یافتن به این حقایق، مشاهده خواهد کرد که هیچگونه تناقض و اختلافی در اصول ادیان آسمانی نیست. در واقع، محدود کردن دین، تنها به جنبۀ ظاهر آن، از جمله عواملی است که باعث بروز اختلافات و تعصبات در میان مذاهب مختلف شده است.
ایمان به اصول اساسی ادیان الهی و عمل به شریعت دین، روح مؤمن را برای ارتقا به مرحلۀ معنویت آماده میکند. مؤمن اگر در این مرحله توقف کند، به بهشت موعود پیامبرش میرسد و اگر خود را به مرحلۀ معنویت برساند، برای نیل به مقام کمال آماده میشود.
مرحله معنویت
کسی که، در طول زندگی فعلی یا در طی زندگیهای گذشتهاش، جنبۀ آیینی دین را در روح خود تحلیل برده باشد، تشنۀ حقیقت میشود. از خود میپرسد معنای زندگی چیست، از کجا آمدهام، چرا آمدهام و غیره. دیگر معنای ظاهری کلمات قانعش نمیکند. چیزی در عمق وجودش او را بر آن میدارد که فراتر رود و شناخت خود را از خداوند ژرفتر کند. چنین حالتی، ورود به مرحلۀ معنوی است.
مرحلۀ معنوی حاصل گذر از مرحلۀ آیینی و ادامۀ آن است. مقصد این مرحله، معنویت خالص است، یعنی جستجوی حقیقت، حیات در عالم بعد، معرفت به نفس خویش و شناخت خداوند. مرحلۀ معنوی، تمام انسانها را، پیرو هر دینی باشند، به یکدیگر نزدیک میکند. از اینجاست که در تمامی اعصار، در بطن هر تمدن و فرهنگ دینی، عرفای حقیقی حضور دارند اینان در حالی که جوهر مرحلۀ شریعت دین را در روح خود به تحلیل بردهاند، زبان واحدی دارند.
برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr
که همه صورتند و معنی او وحده لا الله الا هو
با سلام و تشکر،
مرحلۀ معنوی حاصل گذر از مرحلۀ آیینی و ادامۀ آن است. مقصد این مرحله، معنویت خالص است، یعنی جستجوی حقیقت، حیات در عالم بعد، معرفت به نفس خویش و شناخت خداوند.
سؤال آیا ادامه عبادات و طاعت بصورت آئینی مانع از پیشرفت معنوی است. خواهش از کسانی که تجربه دارند مثالهای عملی ذکر کنند.
با سلام ؛ بنظرم این قسمت مقاله بیشترین اهمیت را داراست :
“ایمان به اصول اساسی ادیان الهی و عمل به شریعت دین، روح مؤمن را برای ارتقا به مرحلۀ معنویت آماده میکند. مؤمن اگر در این مرحله توقف کند، به بهشت موعود پیامبرش میرسد و اگر خود را به مرحلۀ معنویت برساند، برای نیل به مقام کمال آماده میشود.”؛
زیرا با تعمق در مفهوم این پاراگراف میتوان نتیجه گرفت :
۱) عمل به شریعت ادیان الهی است که شخص با ایمان را آماده ورود به مرحله معنویت می کند و این یعنی اگر کسی با ایمانِ صادقانه به شریعت دینی الهی عمل کند؛آمادگی ورود به مرحله معنویت را در خود راهم میکند.
۲) عدم ورود به مرحله معنویت تنها بدلیل توقف شخص با ایمان در مرحله شریعت دین بوده و این به مفهوم اولویت دادن به ظاهر دستورات آن و نه توجه به مفاهیم معنوی آن ؛ است ، لذا برای هر شخصی که علاقه به آینده معنوی خود دارد لازم است تا به اهمیتِ اولویت دادن به مفاهیم دستورات دینی و عبادات و… که به آنها عمل میکند داشته باشد والا در هر مرحله ای که باشد دچار نوعی تظاهر معنوی یا بعبارت دیگر معنویت تظاهری شده و در نتیجه در مسیر حرکت بسوی کمالش متوقف میگردد حتی اگر شخص مورد نظر بظاهر از مرحله شریعت دین هم گذر کرده باشد و به زعم خویش وارد در مرحله ای از مراحل معنوی شده باشد خطر سکون و توقف برای شخص باقی است.لذا اهمیت توجه به مفاهیم و معنا و تجزیه و تحلیلی مبتنی بر اصول اخلاقی روشن میگردد.
۳)لزوم عمل به شریعت ادیان از این نظر مورد اهمیت قرار میگیرد که شخص با استفاده از دو عامل «ایمان به اصول اساسی ادیان الهی» و «عمل به شریعت دین» روح خویش را آماده این سیرتکامل روحی نموده است ؛ لذا در هر مرحله ای از مراحل بعدی نیز هر دو عامل لازم و ملزوم هستند و توقف هر یک موجب توقف در مسیر حرکت یا سکون یا بازگشت به مراحل قبل از مرحله معنویت و سیر نزولی شخص میگردد؛ البته منظور از عمل به شریعت در مراحل بالاتر از شریعت همان عمل به دستورات معنوی و اخلاق اصیل است و متوقف نکردن دستورات آیین دینی و عبادات و …
-همچنین نکته بسیار مهمی در ابتدای مقاله به چشم میخورد که از دیدگاه اجتماعی از اهمیت بسزایی دارد :”در مرحلۀ شریعت، سر و کار انسان با جنبۀ آیینی دین و اطاعت است. هدف از این مرحله « تثبیت نظم و امنیت در اجتماع» و آماده ساختن مؤمن برای ورود به مرحلۀ معنویت است.” همانطور که مشخص میسازد هدف از انجام مرحله شریعت نظم امور اجتماعی هم هست! و این یکی از مفاهیمی است که لازم است بیشتر در آن تعمق شود زیرا جوامع انسانی مبتنی بر شعائر دینی با تکیه بر اصول از نظم اجتماعی خاصی برخوردارند
البته واضح است که همه این نتایج در صورتی بدست میآیند که ما در حقیقت با ایمان و توجه کامل آنرا مورد عمل قرار دهیم و نه بصورت تظاهری
در کل دقت در مطالب این مقاله در عمق بخشیدن به تفکر معنوی کمک والایی میکند و نکات عملی بسیاری دارد.
با سپاس از زحمات متیس،
هر بخش از این کتاب، دُر و گوهری است گرانبها، وقتی مجموعهء کتاب را میبینید، مثل اینست که گوهری در بین جواهرات دیگر قرار می گیرد، آنقدر به چشم نمی آید. همینکه یک مبحث از آن را جداگانه بررسی می کنید، درخشش اش چشم را خیره می کند. اینست رنگ و بوی حقیقت
این دین و آن دین برایش ندارد. اگر همهء ادیان از نزد یک خدا می آیند، معناً نباید در اصول تفاوتی داشته باشند. ولی برای بنده تا روزی که با تعلیمات استاد آشنا شدم، همیشه این سئوالات مطرح بود و این تناقض میان ادیان برایم سئوال بود. تا اینکه کمی متوجه حقیقت شدم. اینجاست که خواجه حافظ شیرازی می فرماید:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه – چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
سپاس از متیس عزیز
“رویکرد فرد نسبت به احکام و وظایف مربوط به مرحله قبل یا بعد باید چگونه باشد؟”
ممنون می شم اگه کمک کنید جواب سوالم رو تا حدودی بفهمم.
ممنونم .دستتون درد نکند
تشکر از ارسال مقاله گرانبها .
با احترام
با سلام
دوستی بنام محسن در مورد عملکرد و نحوه نگاه شخص نسبت به احکام و وظایفش نسبت به مراحل قبل ( مثلا اگر درست فهمیده باشم ؛ پس از ورود به مراحل معنوی دین چگونه باید به احکام شرعی عمل کند یا حتی تعالیم شرعی را تا چه حد باید عمل نماییم؟) بنظرم وقتی کسی درست و با ایمان صادقانه و بدون حب و بغض و به قصد رضایت الهی به دستورات و اصول الهی شریعت دین عمل کند؛همان راه را برایش روشن میکند و هدایتش میکند منتهی باید توجه داشته باشد.
البته مطمئنم در آثارالحق بهترین پاسخ را خواهید یافت زیرا به تجربه دریافته ام استادالهی همواره کلامش دارای بیشترین معنا در کمترین کلام و ساده ترین شکل بیان بوده به نحوی که تازگی و طراوت آن همیشگی است ؛گویی گوینده همین حالا آنرا بیان میدارد و با زمان کهنه نمی شود.
با سلام – از کتاب راه کمال ص ۱۶۳
مراحل چهارگانه دین هریک دارای قوانین، دستورات و احکام خاصی است که همه در طول یکدیگر قرار دارند. اما در معنویت فطری به گونه ای است که می توان این چهار مرحله را همزمان با هم طی کرد
برداشت شماره ی ۳ خوب است ولی در آخر کامنت نسبتا طولانی خود جوامع تابع شریعت را ارجح دانسته است .
قوانین درست اجتماعی کاملا به جای قوانین شریعت میتوانند اجتماع سالم و خوبی به وجود بیاورند . شریعت دین مربوط به زمان گذشته است و در این زمان باید به جوهر آن عمل شودکه همان اجتناب از بدی و شر است .
ممنون از متیس
عمل به شریعت هر دین آسمانی انسان را آماده می کند که به مرحله معنویت وارد شود.
“هدف اصلی تمامی پیامبران الهی متوجه ساختن انسان به جنبه معنوی دین است و جنبه آیینی دین برای آمادگی او است.”
از این جمله چنین برداشت می شود هیچ تفاوتی بین اصول ادیان نیست، اگه تفاوتی وجود دارد در فروعات یا جنبه آیینی دین است که اون هم در جای خود صحیح است، چون برای مردم همان زمان و با طرز تفکر همون زمان، مکان، و… بوده و مورد احترام است. مثل اینکه قبل از وارد شدن به دبستان، بچه ها رو مهد کودک و یا پیش دبستانی می گذارند تا با دوری از محیط خانواده آشنا شود و آمادگی ابتدایی را به بچه بیاموزند که چطوره تا حدودی از خودش مراقبت کند و تا حدودی وارد اجتماع شود. شریعت دین هم به نظرم چنین جنبه ای برای روح دارد که آمادگی برای ورود به معنویت می دهد.
اگه برای تفهیم مطلب مهد کودک و یا پیش دبساتنی را ادیان رایج که فرستادگانی از طرف خدا دارد بدانیم شاید مقایسه ی خوبی باشد. در مهد کودک و پیش دبستانی اصل اینکه بچه رو آمادگی ابتدایی بدهند برای ورود به محیط بزرگتر دبستان و ورود به دریافت تجربه، ولی نحوه چطور آماده کردن هر مهد کودکی و یا پیش دبستانی روش خودش را دارد و مدیر اونجا بر اساس تجربه و درکش روشهای متفاوتی دارد همه هم در زیر نظر آموزش و پرورش اداره میشن و همه هم مدرک معتبر دارند. شریعت ادیان هم همین طور است، بخاطر همین استاد الهی در اصول ادیان هم تکیه بر عمل به شریعت دین دارد.
…
بعد از آن هر مذهبی کردی قبول، آنکه نبود بر خلاف این اصول
هست جایز لیک شرطش این بدان، با عقیده کن عمل ز احکام آن
… الی آخر
باسلام ودرودفراون وتشکر اززحمات شما
درکتاب ملک جان فرمودن گه وظیفه شناسى یعنى خدا شناسى بنظر من هروقت ای
جمله در ذهن ودر میدان ادراک جا بگیره انوقت دیگه قبل وبعد
مهم نخواهد بود
محسن عزیز , به عقیده ی بنده:
تصور کنید شما یک مقطع تحصیلی را پشت سر گذاشته اید و وارد مقطع بالاتری شده اید , این بدین معناست که دروس مقطع قبل در شما تحلیل رفته و اکنون باید واحد های مرتبط به مقطع جدید را در خود تحلیل ببرید . تلاش شما میبایست متمرکز بر تعلیمات این مرحله باشد.” استاد در عین بهرهگیری از کشفیات و تعلیمات دانشمندان معنوی دیرین، خود نیز به کشفیاتی نایل شد و مجموعه آنها را به صورت یک سیستم کامل و منسجم، مدون ساخت و در اختیار طالبانی قرار داد که مادیات تنها، برایشان ارضا کننده نیست و روحا در جستجوی معنویات واقعی هستند.”(معنویت یک علم است)
و در گفتاری ایشان فرموده اند : چون که صد آمد , نود هم پیش ماست …
سلام ،
دیگربار باید تشکر کنم از متیس و گروه همکاران ، چقدر احساس خوشبختی می کنم که در این زمان زندگی می کنم و هر آن تازه تر از تازه تری می رسد .
زمان بسیار زیادی را از دست دادم تا توانستم به راه حقیقی دین برسم و گام در آن راه گذارم و بارها به خود گفتم اگر دیر رسیدم مهم نیست ، مهم این است که به واقعیت رسیدم و حال که رسیدم وزمان زیادی فرصت ندارم باید با سرعت هرچه بیشترراه را پیمود تا بتوان از حداقل وقت حداکثر نتیجه را گرفت
با سلام و عرض تشکر فراوان از مدیریت این سایت
در پاسخ به بانو آنچیزی که به ذهن بنده می رسد این است که ما تا زمانی که در این دنیا هستیم نمی توانیم به آن مرحله برسیم که کلا مرحله آئینی دین را کنار بگذاریم و همانطور که در همین کتاب اشاره شده چهار مرحله شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت در معنویت فطری در عرض هم قرار دارند و با هم پیشرفت می کنند پس مرحله آئینی یا همان اطاعت که در مرحله شریعت است همواره همراه ما خواهد بود مگر اینکه به مقامی برسیم که در هر چیزی و در هر لحظه خدا را ببینیم و بیادش باشیم.
مثال عملی فراوان است مثلا اگر شما مدتی نمازتان را کنار بگذارید خواهید دید که در مسائل دیگر که مربوط به پرورش فکر می شود کم کم تنبل خواهید شد و نفس که بسیار قدرتمند و سیاستمدار است با کلاه های شرعی وارد شده و ضربه های فراوان خواهد زد. این را بشخصه تجربه کرده ام و آسیبهای فراوان دیده ام. حتی باعث غرور معنوی هم می شود طوری که به ما تلقین می کند تو دیگر مرحله آئینی را گزرانده ای پس به جایی رسیده ای … و آن می شود که نباید بشود.
با تشکر مجدد
باعرض سلام وتشکر از متیس عزیز
بانوی عزیز دررابطه با سوال شما
(سؤال آیا ادامه عبادات و طاعت بصورت آئینی مانع از پیشرفت معنوی است. خواهش از کسانی که تجربه دارند مثالهای عملی ذکر کنند.)
در آثارالحق و برهان الحق همواره استاد از چگونگی انجام طاعات شرعی که خود انجام میدهند مانند چگونگی انجام نماز و روزه وقراعت قرآن و…صحبت کرده اند باتوجه به اینکه ایشان در موقیت معنوی بالایی بودند همواره به ما از بیان این مطالب می آموزند در کنار هر نوپیشرفت معنوی نه تنهاترک طاعات شریعتی ، جایز نیست بلکه با پرورش فکری که در معنویت کسب شده روش انجام این طاعات نیز تغییر میکند.
سپاس فراوان از زحمات گرانقدرتان
مطلب بسیار عالی و پرمفهومی بود امیدوارم بتونیم عمل کنیم البته به تنهایی نمیتونیم موفق بشیم مگر باکمک و کرم نکته ی وحدت انشاالله.
با سلام از ایلیاشید عزیز سپاسگزارم چون یسیار عالی مطلب رو بسط دادند شریعت و معنویت لازم و ملزوم یکدیگرند اگر اصول رو رعایت نکنی و به شریعت عمل نکرده باشی نمیتوانی مراحل معنوی رو درک کنی و ایمانت رو قوام ببخشی .
با سلام در کامنت شماره ۱۰ نکاتی آورده اند که بنظرم لازم و ملزوم هستند و راهنمایی بجای ایشان موجب شد تا جهت رفع ابهام کامنت شماره ۳ نکاتی را که بنظر مفید باشد اشاره کنم:
۱) در مطلب قبلی برداشتم را از مقاله حاضر نوشتم و بخصوص آنجا که : “در مرحلۀ شریعت، سر و کار انسان با جنبۀ آیینی دین و اطاعت است. هدف از این مرحله « تثبیت نظم و امنیت در اجتماع» و آماده ساختن مؤمن برای ورود به مرحلۀ معنویت است.” همانطور که مشخص میسازد هدف از انجام مرحله شریعت نظم امور اجتماعی هم هست!این یکی از مفاهیمی است که لازم است بیشتر در آن تعمق شود زیرا جوامع انسانی مبتنی بر شعائر دینی با تکیه بر اصول از نظم اجتماعی خاصی برخوردارند.البته واضح است که همه این نتایج در صورتی بدست میآیند که ما در حقیقت با ایمان و توجه کامل آنرا مورد عمل قرار دهیم و نه بصورت تظاهری”
و منظورم این است : ” « میتوان معیاری برای دینی بودن از همین جا بدست آورد که؛ اگر اجتماعی بطور صحیح قوانین و دستورات شریعت را؛ که احکام نام دارند و بازمان تغییر می یابند ؛ عمل کند آنگاه این جامعه آسایش و نظم خاصی در آن حکمفرماست و البته رعایت قوانین شریعت دینی با اجرای قوانین اجتماعی منافاتی نخواهند داشت ؛ لذا به مصداق «چونکه صد آمد نود هم پیش ماست» مطمئنم که رعایت قوانین شریعت ادیان که در اصل برای توجه بیشتر به حقوق و وظایف و مبداالهی و نیز هدف آدمی از زندگی در جامعه هستند؛موجب بهتر شدن اوضاع نظم و انتظامات اجتماعی خواهند بود و لاغیر و همانطور که ایشان هم تذکر داده اند”اجتناب از بدی و شر” اصل است و این اصل در همه زمانها از لحاظ دینی بصورت احکام شرعی بیان می شود.لذا عبادتی که موجب توجه به مبداء می گردد در همه مراحل ؛ شخص را از انجام بدی دور میگرداند و در غیر اینصورت لقلقه لسان است که هیچ ارزشی حتی از نظر شرعی هم ندارد و در مراحل بالاتر البته گناهش بمراتب سنگین تر است «بخصوص» که از آن به «خودنمایی معنوی» و یا «خودبرتربینی معنوی» هم در مقاله قبلی یاد گردیده است.
با سلام و تشکر از همگی،
تجربه شخصی: طاعت، عبادات و مشی استاد فکر کنم باهم تناقضی ندارد. بلکه مشی استاد کیفیت توجه و تکامل انسان را بسیار بیشتر و قویتر میکند. البته تنها عمل ماست که حائز اهمیت میباشد. از زمانی که با تعلیمات استاد اشنا شدم. معنویت و اثر آن در زندگیم بسیار عمیقتر شده دوری از گناه، مطالعه ، تعمق و تفکر – اینکه «او» همیشه و همهجا حاضر و ناظر است. و اینکه معنویت از زندگی روزنهام قابل تفکیک نیست گرچه همیشه برایم اینطور نبوده.
تا قبل از آن به خانه آمدن در را بستن و دعا و نماز بجا آوردن طلب بخشش از گناهان کوچک و بزرگ کردن. تفاوت با امروز اینست که هیچوقت تنها و نیستم در همه حال در عبادت بودن. هرچند هنوز موفّق نیستم. عبادات در اجتماع و در زندگی روزمره.اینکه درک کنم وظایف یک بنده خوب خدا چیست + عمل ، نه آنچه دوست دارم و مورد پسنده اجتماع و خودم است!
سلام:
عبادت واطاعت بصورت آئنی مانع پیشرفت معنوی نمیشود .گام اول معنویت شریعت است .ما باید علم معنوی رایاد بگیریم وبه آنعمل کنیم .کارهای معنوی خود رابا توجه کامل به مبداًانجام دهیم .آنگاه شور حال وذق معنوی می آید .حق را می شناسیم .با غذای مناسب ؛ روح ملکوتی وعقل سلیم راتقویت میکنیم چون معنویت پختگی کامل روح است.
بانو ی عزیز،
اگر به کامنت اشرف عزیز دقت فرمائید که از کتاب راه کمال ص ۱۶۳، چنین آورده:
“در معنویت فطری به گونه ای است که می توان این چهار مرحله را همزمان با هم طی کرد.”
تجربهء من این بوده که، ادامه عبادات و طاعات بصورت آئینی، تا زمانیکه باعث جلوگیری از اجرای دستورات مرحلهء معنوی نشود، اشکال ندارد که هیچ، بلکه برای ایجاد نظم و ترتیب بسیار هم خوب است. .
با عرض سلام و تشکر از متیس و دوستان
با اجازه، قیاسی را در نظر می گیریم:
اصول مانند دارویی هستند که مغزی دارند و آن مغز است که موثر است. پس از مدتی لاجرم لایه و روکشی روی این مغز را می گیرد و آن را غیرقابل هضم و یا حتی گاهی آن مغز موثر نیز خاصیت درمانی خود را از دست می دهد. که باید روکش عوض شود یا دارویی که خاصیت درمانی خود را به علت کهنگی از دست داده احیاء شود.
پس در هر زمانی به علت رشد فکری انسان و عوض شدن شرایط او می طلبد که اصول به صورتی مناسب ارائه و بدان عمل شود مثل عبادت. عبادت همیشه بوده و هست و کسی بی نیاز از آن نخواهد شداما نحوه انجام عبادت ممکن است تغییر کند مثلا در قالب مدیتیشن طبیعی.
این تغییر ساده نیست و برای من انسانی که اسیر تعصبات و عادت شده ام مشکل است اینجا اطاعت می تواند خیلی کمک کند، اطاعت از مبدا و محل صدور اصول و احکام.
با تشکر و درخواست نظر برای تصحیح اشتباهات
با سلام و سپاس از نکاتی که دوستان از تجربیاتشان گفته اند ؛ بخصوص نظرات کامنت ۲۳ و اشاره ایشان به مراتب سیر تکاملی عبادت نکاتی به نظرم رسید که البته به نوعی سوال هم میتواند باشد :
۱) همانطور که دوستان هم اشاره کرده اند عبادت هم مراحل دارد که البته همانطور که در کامنت اشرف عزیز هم آمده است در معنویت فطری این چهار مرحله دین، میتواند همزمان با هم طی شود ؛ اما سوال اینست آیا میتوان بدون یک عمل به معنی رسید؟ آیا بدون اعمال عبادی میتوان عبادت کرد؟ حتی تمرین فکر وذکر هم از فکر شروع میشود؛ پس باید فکری باشد تا دکری بیاید. ما برای اینکه بتوانیم به او توجه کنیم نیازمندیم که تصوری از «او» داشته باشیم لذا مراحل چه همزمان و چه در طول یکدیگر و به ترتیب باید به عمل در آیند ؛ چه بسا اوقاتی که با یک تبسم ساده ،دلی را بدست میآوریم ؛ اما برای توجه دائمی فقط تبسم ساده نیست! زمانهایی هم هست که در طی شبانه روز برای توجه به مبدا قرار میدهیم! این توجه در ساعتی خاص و با برنامه و از پیش تصمیم گرفته شده است و اهمیت دادن به آن ؛ نه از روی اولویت دادن به ظاهر بلکه از روی اهمیت دادن به اصل عبادت و توجه به مبداء است. گاهی همزمان میتوانیم هر چهار مرحله را در یک نمازمرحله شریعت انجام دهیم و هم اطاعت را به جای آوریم و هم طریقت را هم با توجه بخوانیم و با معرفت باشد و هم با حس حضور او و نیست شدن در حضورش تا مرحله چهارم را هم درک کنیم. اما سوال اینست :” آیا میشود با نیست شدن در حضور الهی؛ مرحله اول و دوم را هم که انجام اعمالی قرار دادی است ؛ همزمان انجام نداد ؟” و در قیاس « زمین را نکنیم و دانه را نکاریم و آبیاری نکنیم » و محصولی رابرداشت کرد؟
شخصا خود را مقید به قیدی ندانسته ام؛ و اولویت را به اصول معنویت داده ام , اما شخصا مدیتیشن طبیعی را با عبادت شرعی اسلام (نماز یا روزه) مخالف نمیدانم از آنجاکه در نماز هم اعمال فیزیکی هست که به نوعی حفظ الصحه است و هم نظافت بدن است «که نشانه ایمان است و حفظ الصحه» و «هم ذکر است» و هم «تمرین فکر و ذکر است» و هم به نحوی مرحله اول شریعت دین است و هم احترام به عقاید دیگران و هم… و هم اگر با توجه به آن ذات یکتا انجام شود آن زمان نه تنها اطاعت است بلکه عبادت هم هست و همان است که استاد می فرماید :”چون که صد آمد نود هم پیش ماست”
دین ان است که خدا به بشر اموخت تا او رابشناسد .بنا بر این دین یعنی خدا شناسی.فصل ۲۵ کتاب راه کمال مراحل تکامل در دین را توضیح میدهد و همانطور که اذر مهر عزیز توضیح دادند مراحل چهار گانه دین هر یک دارای قوانین ودستورات و احکام خاصی است که در طول یکدیگر قرار دارند. اما در معنویت فطری به گونه ای است که می توان این چهار مرحله را همزمان با هم طی کرد.به دوستان توصیه میکنم پاراگراف اخر گفتار۹۱ از برگزیده را با دقت مطالعه کنند و در نظر داشته باشند که استاد پیروی کورکورانه و اجباری رامردود میداند و با مطالعه زندگی شخصی ایشان میبینیم که هرگز عبادت را ترک نکردند اما انچه اهمیت دارد نیت و توجه شخص در هنگام عبادت است
با سلام خدمت دوستان
گاها نفس ما را بر آن می دارد با چسباندن برچسب طریقت به خود بر تکالیف مشخص شده در شریعت چشم پوشی نموده و وجدان خود را آرامش بخشیم ولی سوپر ایگوی فعال همواره ما را سر زنش کرده و ایگو همواره در کشمکش این دو قوه بر سر تکالیف مشخص شده شرعی است. واقعیت این است که قضاوت برای هر کدام ما مشکل است. به نظر اگر به عبارت گفته شده در مقاله دقت شود: (این احکام، ناگزیر، بر حسب زمان، مکان، فرهنگ، رشد فکری و روحیات انسانها تغییر میکند. معتبر بودن هر حکمی در دوران و شرایطی معین، الزاماً معنای کارآمد بودن آن در دوران و شرایط دیگر نیست)متوجه خواهیم شد با صداقت با خودمان و قدری خود شناسی بایستی تکالیفی متناسب با زمان و نیاز های مبرممان انتخاب نمود که کار آمد بوده و ما را در مسیر هدفمان یاری دهد. البته نفس اماره همیشه در کمین است.یکی از دامهای نفس رد راهکارهای مفید برای ماست که بایستی به آن دقت کنیم.
باسلام
یک چیزرا در این مدتی که درسهای متفاوتی عرضه شده فهمیدم
اینکه چه جوری راه ( چشم ) گفتن به اوامر خدا در عمل وخیلی صادقانه و بدون هیچ چشم داشتی را انجام دهم .
تمام دلمشغولی و دلخوشی این روزهایم با این رویا سپری میشود.هرچند فشار زندگی گاهی امانم را میبرد اما امدن این ایده به درونم شادی کودکانه ای برایم به ارمغان اورده .
با سلام وعرض تشکر از متیس عزیز ودوستان
به نظر من همانگونه که استاد فرموده اند : در هر دینی هستیم در مورد اطاعت در آن باید طابق النعل بالنعل آن را انجام دهیم ولی مهم این است که زیاد خودمان را درگیر فروعات نکنیم که اصل را از دست بدهیم در جنبه عبادت متفاوت است .و اینکه ما در هرحالی وهر لحظه ای وبه هر شکلی می توانیم عبادت کنیم آثارالحق ج ۱ گ ۶۹۴
بارها فرموده شده عبادت به جز خدمت خلق نیست الی آخر
این مسئله توجه دائم و انجام هرکاری برای رضایت خدا به نظر بنده هم شریعت است و هم معنویت هیچ چیزی جای توجه
به آن یکتا را پر نمیکند هر چه توجه بیشتر انگیزه تلاش و کوشش قوی تر….در عین اینکه این تعادل جهاررکن را نگهمیداریم به سوی یک زندگی طبیعی آهسته و پیوسته
پیش میرویم. با تشکر
وقتی این دین و ان دین برایت باقی نماند و همه ی ادیان را بر حق دیدی انگاه وارد عرفان شده ای. آثار الحق ج۱
با عرض سلام و ادب
سوالی دارم با این مقدمه:
در متن مقاله آمده که، مرحله شریعت مشتمل است بر:
۱٫ اصول بنیادین
۲٫ فرایض اخلاقی
۳٫ احکام(اجتماعی و عرفی – عبادی)
در مورد احکام آمده که: «این احکام، ناگزیر، بر حسب زمان، مکان، فرهنگ، رشد فکری و روحیات انسانها تغییر میکند. معتبر بودن هر حکمی در دوران و شرایطی معین، الزاماً معنای کارآمد بودن آن در دوران و شرایط دیگر نیست.»
خواهش می کنم دوستان مثالی در مورد این احکامی که بر حسب زمان و مکان و فرهنگ و … تغییر می کنند بزنند
با سپاس فراوان و استدعای همکاری و همفکری
با سلام و عرض ادب . سپاسگزارم از متیس عزیز برای این مقاله بسیار زیبا و روشن . بینهایت سپاسگزارم .
چون کامنت ۲۸ با نظر به گفتار ۶۹۴ آثارالحق جلد ۱ چاپ سوم نظر شان را بیان فرموده اند، خوب است تمام این گفتار کوتاه آورده شود:
“جنبۀ اطاعت: باید دستورات شرع طابق النعل بالنعل رعایت بشود.
جنبۀ عبادت: جنبۀ عشق و عاشقی و راز و نیاز با خداست،به هر حال و کیفیتی که حالی برایش آید باید مشغول شودو احتیاج به تشریفات ظاهر از قبیل وضو و قبله و غسل و غیره ندارد.
با عرض سلام مجدد
در مورد کامنت ۳۱ جناب”ک”:
در ابتدای اسلام قبله مسلمان ها رو به بیت المقدس بود.یهودیان خطاب به مسلمانان خرده گرفتند که چطور دین اسلام از خود قبله جدا ندارد.بنا به مصلحت آیه نازل شد و به فرمایش پیامبر جهت قبله از بیت المقدس رو به مکه تغییر کرد.
با عرض سلام
به نظرم مثال مربوط به احکام در پاراگراف قبل از آن در توضیح احکام آمده است.
در تمرین فکر و ذکر موردی است که توجه مرا بیش از هر چیز به خود جلب کرده، و آن حدود نیم ساعتی است که برای این کار زودتر از خواب بیدار می شوم. به نظرم خیلی برایم موثر بوده، زیرا فکر می کنم که ایجاد حق می کند تا او به ما نظری بیافکند و الا کار بخصوصی نیست. گاهی احساس می کنم که تمام روز به او توجه دارم و در زمان لازم او را در مقابل خودم می بینم. جلودارم نمی شود، بلکه دیدن رویش شرمسارم می کند. چقدر زیباست، چه شیرین است.!
از کتاب ملک جان نعمتی ص ۶۱:
فروعات دین که از نظر او, برحسب نیاز زمانه, در مقاطع تاریخی خاص نازل شده, با مرور زمان ضرورتا تغییر می کند, و در تمامی احوال وسیله است در دست رهرو معنوی؛ و توقف در فروع, راهبر به مقام کمال هرگز نیست. بر رهرو راه کمال است که, در همه حال, از فروع فراتر رود.
با تشکر از عزیزان
به نظر من اگر بدانیم برای چه نماز می خوانیم و اطاعت خدا می کنیم دیگر روی شکل خاصی تعصب نخواهیم داشت. درضمن مفاهیمی که در مناجاتهای استادهست جامع است در مناجاتهای استاد ضمن اینکه به توصیف خدای یکتا و بی همتا وصمد ومالک یوم الدین می پردازد مفاهیم افزونتری نظیر آمرزش گناهان -دعای خیر وبرکت برای والدیم و مومنین ومومنات -توفیق برای انجام رضایت خدا و… وجود دارد
با عرض سلام و تشکر از متیس عزیز
ر.س عزیز کامنت ۱۵
در مورد مثال عملی شما،تجربه من کاملا مخالف تجربه شماست. در قسمتی از مقاله،مرحله معنویت فرمودند:چیزی در عمق وجودش او را بر آن می دارد که فراتر رود وشناخت خود را از خداوند ژرف ترکند چنین حالتی،ورود به مرحله ی معنوی است.
من قبلاً به جنبه ی آیینی دین عمل می کردم نماز می خواندم،روزه می گرفتم و….یک روز به خدا گفتم با این عبادتی که می کنم راضی نیستم نمی توانم بنده گی ترا بجا بیاورم حتمآ باید راهی بالا تر از اطاعت من باشد…….
بتد ریج مدیتیشن طبیعی را آموختم وعمل کردم متوجه شدم در وقت نماز دایمآ افکارم متوجه اطرافم است (صحبت کردن دیگران،رفتار بچه ها و……..)اما زمان هایی را که برای عبادت در نظر داشتم با توجه وتمرکز خیلی بیشتری انجام می دهم.
در مورد روزه هم متوجه شدم بعداز دو،سه روز ریا ضت سیستم بدنم به وضع جدید کاملآ عادت کرده ومانند زمانی که روزه نیستم است.تصمیم گرفتم ریاضت فکری در نظر بگیرم باتوجه به نقاط ضعفم کارهای عملی بر می دارم واین روش نه تنها باعث تنبلی من نشده حتی باعث شده بیشتر با ترفند های نفس آنشنا شوم ودر حد توانم مبارزه کنم.
هدف مبارزه با نفس اماره وفاصله گرفتن از ایگو و وسعت بخشیدن به هادی درون ونهایتآ رشد عقل سلیم و انشاءاله رسیدن به عقل رحمانی است.
حالا در این فرایند شما با نماز خواندن در مقابل نفس مبارزه می کنید،من با مد یتیشن طبیعی ودیگری……
با سلام به دوست عزیز ک
مثلا نوع حکومت هرکشور مخصوص یه خودش است . نمیشود الزاما در کشور دیگری ان حکومت و متعلقاتش را اجرا کرد
مثلا در یک جا پوشش بخصوصی را باید رعایت کرد در جاهایی ممکن است مسخره بنظر بیاید اما فقط در مورد اخلاقیات و باطن دین است که در تمام دنیا زبان واحد دارد مثلا در تمام دنیا قتل و جنایت و دزدی و غارت بد است … .
با سلام دوباره ،
زیبایی سخنان استاد الهی در اینست که برای انسان باشعور بسیاری راهها گذاشتند تا به خدا برسد، نه اینکه فقط با تکرار به شریعت دین دچار توهم شود. بسیارند کسانی که اصلا از دین بویی نبردهاند ولی اعمالشان نشان از بزرگی روحشان دارد استاد نمیخوهند که شاگردانشان فقط با تقلید کورکورانه به بیراهه بروند.
بعد از آن هر مذهبی کردی قبول، آنکه نبود بر خلاف این اصول
هست جایز لیک شرطش این بدان، با عقیده کن عمل ز احکام آن
بهتراست که ما بیشتر به فکر عمل خیر انجام دادن باشیم تا اینکه حساب دو دو تا چار تا بکنیم و ببینیم که بهشتی هستیم یا دوزخی، خداوند با اعمال ما کار داره در نتیجه دینی که به شما احساس آرامش و نزدیکی به خدا را میدهد انتخاب کن، و به اعمالش عمل کن، باقی حسابها با خداوند است. .
با سلام
اثار الحق جلد اول گفتار ۱۳۸
چه بسا کسی در اینجا دو ساعات رامتوجه مبدا میکندو اجر هزار سال عبادت یک عابد را که سر بزمین کوبیده است میبرد.پس تا قضاوت مبدا در باره عبادت چه باشد،وگرنه به نوع عبادت نیست.من خودم شخصا عبادتی که این زمان دارم بیشتر از عبادتهای سالهای قبل قبول دارم بیشتر به خدا توجه میکنم .قبلا موقع عبادت حواسم همه جا بود غیر از پیش خدا
“در تمامی اعصار، در بطن هر تمدن و فرهنگ دینی، عرفای حقیقی حضور دارند. اینان در حالی که جوهر مرحلهء شریعت دین را در روح خود به تحلیل بردهاند، زبان واحدی دارند.”
وقتی شخص به این مرحله رسید، تفاوتی بین وجه ظاهری یا آیینی ( مرحلۀ شریعت) دیگرادیان برایش نمی ماند، زیرا جنبه آیینی دین برای آمادگی است.
“جوهر دین به انسان امکان میدهد با خدا ارتباط برقرار کرده و سیرکمال روحی خود را طی کند.” بنده فکرمی کنم که عکس اینهم صدق می کند. یعنی اگر خود را در پیچ و خم ظاهر ادیان مشغول نمائیم، ایست کرده، خود را وارد جنگ هفتاد و دو ملت نموده ایم، و چاره ای جز ره افسانه زدن نخواهیم داشت.
فکر و ذکر یکی از راههای برقراری ارتباط با خداست و به نظر بنده، وقتی مناجاتی از استاد را می خوانم، هم شریعت است، هم طریقت است، هم معرفت است و هم حقیقت.
“وقتی نور دیگری چشم شما را خیره کند، شما اطراف و ارواح دیگر را نمی بینید.” آج۲ گ ۶۹
با سلام مجدد
اداب دین برای اینست که ما را متذکر کند انچه نیکویی است بجا اوریم،والا رکوع و سجود کردن و بعد از فراغت نماز از هیچ پرهیز نداشتن ،این را خدا قبول ندارد . این دستورات ،ما را متذکر میکند و عادت میدهد که از روی ایمان به جامعه خدمت کنیم.
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست .
اثار الحق جلد اول گفتار ۱۵۸ پاراگراف دوم.
صد که آمد نود هم پیش ماست :
کسی که جنبه آئینی دین را در روح خود تحلیل برده باشد
تشنه حقیقت می شود – دیگر معنای ظاهر کلمات قانعش نمی
کند چیزی در عمق وجودش او را برآن میدارد فراتر رود و
شناخت خود را فراتر کند . هر کس این سعادت و لیاقت را داشته باشد خدای زمان خود را بشناسد می تواند از اصول اصلی الهی بهره گیرد
به دوستانی که عنوان کرده اند که در وقت نماز فکرشان به همه چیز بوده دلیل بر بی محتوایی نماز نیست بلکه اشکال کار در بی توجهی هنگام نماز بوده.در نظر داشته باشید که در مناجات استاد شما سوره حمد را قرائت میکنید همان را در رکعات نماز میخوانید.انچه که مسلم است انسانها با هم متفاوت هستند و راهای زسیدن به ارامش و توجه دائم بسیار .الزاما نمیتوان یکی را بر دیگری برتر دانست چه کسی میتواند بطور قاطع بگوید که در کدام مرحله از تکامل دین قرار دارد و مقیاسش برای ان چیست؟پس بهتر است که جانب احتیاط را رعایت کنیم و در نظر داشته باشیم که برای رسیدن به مغز باید پوسته را بشکافیم……..
با تشکر از همه دوستانی که در این مورد با نظرات خویش زمینه تفکر و فراگیری بهتری برای بنده و سایرین فراهم نموده اند ؛ امروز که مجددا برای چندمین بار مقاله و نظرات دوستان را میخواندم دچار نوعی حس تفاوت بین مقاله و هدف اصلی آن از یک سو و نظرات خوانندگان از سوی دیگر شدم و امیدوارم بتوانم توفیق داشته باشم آنچه را در دل حس کرده ام بدرستی بیان نمایم بدین شرح : ” در حالیکه با خواندن مقاله به نوعی احساس همگرایی و نزدیکی با سایرعقاید و افکارِ در سایر مکاتب و ادیان الهی را حس میکنم؛ اما در نکاتی که دوستان ذکر فرموده اند و به خصوص آنان که در صدد توضیح اصل عبادت در و توجه دائمی به مبداء بوده اند ، نوعی تمایزطلبی و انشعاب حس میکنم؛ چیزی که در اصل مقاله نیست اما برداشتها و توصیه های دوستان به نحوی است که حس افتراق و تفاوت را القاء میکند”
البته با اینکه در حرکت و تکامل بودن لازمه تغییر است شکی ندارم اما ؛ میخواستم بگویم همانقدر تحول و تکامل در اندیشه استادالهی هست همانقدر هم اتحاد و همگرایی هست به نحوی که غالبا با مطالعه آثار ایشان هرگز وجوه افتراق به ذهن متبادر نمیگردد ؛ بلکه همواره شخص مطالعه کننده به وضوح سیر تکاملی را در آنها حس میکند. امیدوارم لطف الهی شامل حال همه ما بشود و همه در پرتو نور هدایتش قرار گیریم
با سلام خدمت دوستان
میخواستم وبسایت زیر را معرفی کنم
http://www.ostadelahi-indepth.com
.برای کسانی که با این وبسایت اشنا نیستند و یا مایلند که در سوالات روزانه و همچنین آزمون نهایی شرکت کنند.و ضمنا میتوان زبان وبسایت را در قسمت بالا به فارسی تعیین کرد.
از این حیث، اصل دین مانند مغز بادامی است که در پوستۀ خود قرار دارد. امروز دوباره شروع کردم مقاله رو مطالعه کنم، البته از کامنت ۴۷ ایلیاشید متشکرم که باعث شد. خط دوم که به آن اشاره کردم همین جا ایست کردم فکرم مشغول کلمه “پوسته خود” شد و چنین برداشت کردم، کلمه پوسته به اعتباری وجه ظاهری یا آیینی ادیان و مذاهب است و کلمه “خود” اصول حقیقی منبعث از مبدا، شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت است. اینجا مفهوم اصول عقاید: … بعد از آن هر مذهبی کردی قبول، آنکه نبود برخلاف این اصول، هست جایز لیک شرطش این بدان، با عقیده کن عمل ز احکام آن و … رو خیلی لمس کردم. تشریفات ظاهری و آیینی ادیان متفاوت است و بر اساس فرهنگ و درک و مردم آن زمان گذاشته شده و مسئله اصلی به نظرم آن شرایطی است که انسان را به مغز ( اصول منبعث از مبدا) برسونه، حالا مهم نیست چه دین یا مذهبی داشته باشی فکر می کنم این مهم باشه که اصول باید همخوانی با اصول عقایدی که استاد الهی فرموده اند داشته باشد. شرایط راهنما و نحوه ارتباط شاگرد با استاد هم در کتب راه استاد الهی هم بیان شده، هر کس می تونه خودشو با این شرایط بسنجه. استاد الهی هرگز از شاگرد، دین خاص یا مذهب خاصی اسم نبرده اند و هر کس در هر فرهنگی و هر دینی و هر مذهبی می تونه از دانشگاه استفاده بهینه ببره و با عمل خودشو در راه سیر کمال پیش ببره. فکر می کنم باید بیشتر وارد گود عمل شویم تا بیشتر درک کنیم و تجربیاتمان هم بدرد بخور باشد.
با سلام
الف عزیز متشکر از کامنت خوبتان ولی هیچکسی خدای نکرده نماز را بی محتوا فرض نکرده و نمیکند چرا ؟ چون همه ما اگر راه حقیقت را بدست اورده ایم بابت نمازی است که خوانده و میخوانیم.اما ممکن است نمازی که من الان میخوانم با نماز چندین سال پیشم از نظر پوزیشن کمی تفاوت کرده باشد اگر نه هیچ چیز دیگری عوض نشده.دیشب اثار الحق جلد ۱ را مطالعه میکردم رسیدم به گفتار ۲۷۱ دیدم چقدر استاد عالمانه فرمودند که خدا از ما چه میخواهد :میفرمایند خدا از ما صداقت میخواهد و ایمان،هر کاری که میکنیم بی ریا و به قصد خدا باشد ،و هیچ عبادتی بالاتر از این نیست.
زمانی در نجف مشغول یک چله ریاضت بودم،شبی در حال دعا دیدم کسی در میزند و معلوم بود خیلی هم عجله دارد.همه در خواب بودند و کسی صدای در را نمیشنید ،دعایم را ترک کردم و در را باز کردم.شخصی بود که در نهایت عجله سراغ مستراح را میگرفت،نشانش دادم،و حتی افتابه را هم بر ایش پر کردم….در خواب به من گفتند :”یک چله ریاضتی که کشیدی و دعائی که خواندی باندازه این کارت ارزش نداشت”.
من هم بشما نصیحت میکنم تا میتوانید خدمت به خلق بی ریا و برای خدا انجام دهید،و محبت ،محبت،محبت کنید.اگر قلبها را بدست بیاورید،خدا را بدست اورده اید .چون تا ذره ای از خدا در ذی روحی نباشد،جان ندارد و زنده نیست.مثلاوقتی کسی قلب صد نفر را بدست اورد،توجه صد ذره از خدا را به خود جلب کرده است،بالعکس وقتی قلب صد نفر را رنجاند ،غضب صد ذره از خدا را بخود جلب کرده است. ببخشید زیاد حرف زدم اما هر کسی باید خودش صادقانه تشخیص بده که با چطور عبادتی میتونه به خدا خودش رو نزدیکتر بکنه همون کارو انجام بده انقدر که ما بندگان خدا سخت میگیریم خدا سختگیر نیست.
با سلام و سپاس از متیس
بایدتلاش کردتافقط درپوسته نمانیم وبه مغز برسیم
راه واندیشه استادتمام مراحل رادرخوددارد. ارتباط با خدادرتمام مراحل وجودداردوبسیارمهم است منتهی شیوه
ارتباط متفاوت است.
آیاشیوه ارتباط ما بامعلم خود درکلاس اول،مانندارتباطی
است که دردانشگاه بااستادخودداریم؟مسلماخیر
اما مبینیم که ارتباط درتمام مراحل تحصیلی وجودداردومهم است هرچقدر مرحله بالاتر باشد مسئولیت بیشتراست.
ازطرفی سلوک کاری فردی است وشیوه ارتباطمان باخداوند
بستگی به مرحله مادارد، یک نسخه واحدبرای همه نمیتوان
صادرکرد.
استاد الهی در برهان الحق مثالی (نقل به مضمون)برای مراحل شریعت ،طریقت،معرفت و حقیقت میآورند بدین مضمون که یک بنای چهارطبقه است و شریعت طبقه اول و زیربنای ساختمان است و بقیه در طبقات بالاتر بنا به پیشرفت سالک قرار دارند و در این مثال برای رسیدن به مراتب بالاتر باید از طبقات پایین به بالا رسید و برای بنای ساختمان نمیتوان ستونها و زیربنای ساختمان را رها کرد!؛ در مثالی هم که سایر دوستان آورده اند (مثلا کامنت ۵۰) دقیقا همین است شیوه حل مسائل ریاضی هم در مدارس ابتدایی مثلا محاسبه مساحت دایره از روی فرمول یا با استفاده از انتگرال متفاوت است ! اما به هرحال ما برای اینکه بتوانیم وارد هر آموزشگاهی بشویم باید از درب ورودی و کانال آن وارد شویم ( منظور قوانین است) و نمیشود بدون رعایت قانون و ظاهر ( یا فرمول) چیزی را محاسبه کرد و یا وارد حوزه تحت آن قانون شد!
در مثال کامنت ۴۵ نیز ((کسی که جنبه آئینی دین را در روح خود تحلیل برده باشد
تشنه حقیقت می شود – دیگر معنای ظاهر کلمات قانعش نمی
کند چیزی در عمق وجودش او را برآن میدارد فراتر رود و
شناخت خود را فراتر کند )) اینکه کسی بخواهد به حقیقت برسد بهرحال لازم است از کلمات یا اعمالی که طبق آن هست عمل شود و بدون عمل یا بدون توجه نمیشود وارد مرحله ای شد!
اما در کل هیچوقت هم نمیتوان (در مثال لایه های پیاز یا پوسته و مغز بادام) بدون پوسته یا لایه به مغز رسید و اصولا موجودیتی که پوسته نداشته باشد مفهومی از مغز هم برایش نمیتوان متصور شد!داستان شیر بی یال و دم و اشکم در مثنوی مولوی است
در کل مثالهای بالا هیچکدام دال بر این نیست که یک نفر که دریک راه معنوی باشد و خود را بصورتی متفاوت از ادیان الهی جلوه دهد به نحوی که انگشت نماشود یا او را به عنوان بدعت گذار بشناسند(البته بدعتِ به مفهوم منفی آن)
زیرا بسیاری از مردم جامعه با دیدن رفتارهای خارج از ادیان الهی شخص را بدعت گذاربدانند! !
به نام خدا
با سلام
به نظر میرسد از تعریف عبادت برداشتهای متفاوتی می شود، ممکن است فردی نماز را عبادت بداند و فرد دیگری فکر وذکر را و دیگری …. اما با توجه به اینکه خدا نیازمند عبادت ما نیست بلکه عبادت عاملی برای تقرب به اوست ،هر کس شخصا با توجه به روحیات خود باید ببیند که کدامیک از آن اعمال با چه کیفیتی باعث حرکت و نزدیک شدنش به خدا می شود.
گفتار۶۷ برگزیده : عبادتمان باید توام با عمل ،با فکر و با ذکر باشد تا اثر داشته باشد …هر کس آنچه در عبادت می گوید باید آن قدر در وجود خود به آن توجه دهد تا ملکه ی فاضله اش بشود ….این چنین عبادتی است که عابد را از کارهای زشت باز می دارد ،غفلت نمی کند ،آنچه پسند خد است به او الهام می شود و به طور خلاصه دیگر شیطانی پیدا نمی شود که بیاید وسوسه اش کند و گولش بزند.