فروتنی ۲ – تعریف

21 اکتبر, 2012
 
نوشته: ایزابل نجار

… بدین ترتیب او تفکری دوگانه داشت : یکی تفکری که بر طبق آن شاه‌‌وار رفتار می‌کرد و دیگری تفکری که حالت حقیقی وجودش بود. یعنی آگاه بود که موقعیت کنونی‌اش بر حسب اتفاق بوده است. ( …) ارتباطش با دیگران از طریق طرز فکر اولی بود و برخوردش با خودش از طریق طرز تفکر دومی. (پاسکال)

فروتنی از برجسته ترین صفات در خودشناسی است و مستلزم درکی است روشن و شفاف از آنچه واقعاً هستیم و جایگاهی که در جهان داریم. فروتنی همچنین مستلزم این است که به خود بی‌طرفانه یا حتی دورادور نظر کنیم و حتی به این معنی است که بتوانیم با طنز به خود نگاه کنیم.

همان‌طور که در مقاله قبلی توضیح داده شد فروتنی می‌تواند نقطۀ‌ پیوند میان دو شکل از من ( روانی و متافیزیکی) باشد: پذیرفتن موقعیت متافیزیکی‌ام (اینکه من هیچم) حتی وقتی مانند دیگران در اجتماع و با مردم هستم. یعنی آگاه بودن از ناچیزی‌ام (ضمن داشتن فعالیت‌های اجتماعی روزمره و ضمن دفاع از حق‌ام و انتظار احترام از جانب دیگران) با در نظر گرفتن این « دوگانگی فکری»که پاسکال به آن اشاره کرده است.

اغلب فروتنی را شکسته نفسی در نظر می‌گیریم. در حالیکه شکسته نفسی تظاهرات بیرونی فروتنی است و فضیلتی اجتماعی محسوب می‌شود. فروتنی فقط به مؤدب و مهربان بودن و به رخ نکشیدن موفقیت‌های خود محدود نمی‌شود، بلکه فروتنی مقدم بر این صفت‌هاست. شما می‌توانید دروناً فروتن باشید ولی شأن‌تان را حفظ کنید و در مواقع ضروری قدرتتان را اِعمال کنید. همان طور که می‌توانید ظاهری متواضع داشته باشید و به دیگران احترام بگذارید ولی دروناً خودتان را برتر از آنها ببینید. روشفوکو می‌گوید: «فروتنی، یکی از نیرنگ‌های غرور است که برای پیروز شدن سر خم می‌کند. هر چند که غرور به هزاران راه، شکل عوض می‌کند اما بهترین راه برای فریب دیگران و مخفی کردن خودش هنگامی است که نقاب فروتنی بر چهره می‌زند». این حرف در صورتی کاملاً صحیح است که فروتنی را به فضیلتی اجتماعی محدود کنیم. در حالی که مفهوم فروتنی در اینجا معنای دیگری هم دارد. حالتی ذهنی و کاری فکری و درونی است که بنا بر موقعیت ممکن است در رفتارمان بروز کند یا فقط درونی باقی بماند.

فروتنی احساسی است شامل آگاهی از آنچه که هستیم، یعنی بفهمیم که هیچیم و خودمان را آن چنان که هستیم قبول کنیم. با توجه به این معنی، فروتنی شرط لازم برای سلامت روانی ( احساس خوبی داریم چون خود را چنان که هستیم قبول کرده‌ایم) و پیشرفت در اخلاقیات است ‍(فرد از تصویر نادرستی که ایگو از خود نشان می‌دهد دور می‌شود و دیدی که از خود دارد به حقیقت نزدیک‌تر می‌شود).

غرور ذاتی

تعریف یک واژه با استفاده از معنای واژه متضاد آن غالباً بسیار مؤثر است. در اینجا برای توضیح غرور از همین روش استفاده می‌شود. یعنی اگر فروتنی و خودشناسی ملازم یکدیگرند، غرور مترادف جهالت و بی‌خبری از خود است. پس غرور از جهالت است. در اینجا بهتر است ارتباط تنگاتنگ میان فروتنی، شناخت و حقیقت را کمی عمیق‌تر بررسی کنیم. اغلب گفته می‌شود که برجسته‌ترین دانشمندان، متواضع‌ترین افرادند. چرا چنین برداشتی داریم؟ علتش واضح است زیرا کسی که در زمینۀ‌ علمی، مثلاً فیزیک، عالِم است علم خود را به رخ دیگران نمی‌کشد. دانشی که کسب کرده به او امکان می‌دهد تا نگرشی روشن در زمینۀ علم امروز داشته باشد و از وسعت آنچه هنوز کشف نشده، آگاه باشد. بنابراین، او با در نظر گرفتن تمام چیزهایی که هنوز نمی‌داند، متواضع است. دانش او در حدی است که می‌داند مسائل بسیاری هستند که باید آنها را یاد بگیرد. می‌توان گفت او از ناآگاهی خودش آگاه است. اکنون موقعیت دانشجوی سال سوم فیزیک را در نظر بگیریم. این دانشجو در حال یادگیری بعضی قوانین پایه‌ای حاکم بر جهان است و همین اندک دانش برای پُر کردن میدان ادراک محدودش کافی است. او تصور می‌کند که به کمک همین چند قانون از راز جهان آگاه شده و از دامنۀ آنچه باید یاد بگیرد بی‌خبر است.

بنابراین، غرور از جهالت ناشی می‌شود و ریشه در کمبود شناخت از خود دارد و باعث می‌شود تصویری نادرست از خود را در ذهن بسازیم که به آن ایگوی تصوری می‌گوییم. این فرد مغرور هر یک از ماییم. زیرا غروری که دربارۀ آن صحبت می‌کنیم منظور خصوصیتی روانی نیست که فقط در بعضی از ما وجود دارد و برخی دیگر درگیر آن نیستند (مثلاً به همان صورتی که بعضی ها عصبانی یا تنبل‌اند و بعضی دیگر آرام یا سخت‌کارند…) این را نباید با خودخواهی و تکبر اشتباه کرد. زیرا اینها بروزات بیرونی و واضح حالتی درونی‌اند که غالباً پنهان هستند. غروری که درباره آن صحبت می‌کنیم شامل تمام خصوصیات روانی ماست و چنان ما را در خود جذب کرده که از آن آگاه نیستیم. این غرور با هستی ما هم‌ماهیت است و غالباً در ارتباط نزدیک با احساس وجودی است که در هر یک از ما وجود دارد.

این احساس شامل تمام افراد می‌شود از جمله افراد مهربان، خجالتی، رازدار یا حتی کسانی که اعتماد به نفس ندارند و خود را دست کم می‌گیرند.

برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr