انگیزه هایی برای نوعدوستی (۲)

8 جولای, 2012
 

نوشته کلود ب. ژ

بعد از خواندن مصاحبۀ دکتر بهرام الهی دربارۀ نوعدوستی، نکته‌ای که تأثیر زیادی بر من داشت این بود: «کسی که خواهان سیرکمال معنوی است باید نوعدوستی را عملاُ در برنامۀ معنوی خود قرار دهد». در مقالۀ قبلی مفهوم نوعدوستی و ارزش عمل به آن در زندگی روزمره بررسی شد. در این مقاله به این مطلب می‌پردازم که چرا باید به نوعدوستی عمل کنیم؟

با عمل به نوعدوستی متوجه شدم که این کار بیشتر از همه برای خودم مفید بوده است. اینکه بگوییم نوعدوستی باعث نفع شخصی است ممکن است کمی ناخوشایند باشد و بررسی نوعدوستی از این منظر، ضدونقیض به نظر برسد، زیرا نوعدوستی به معنی عمل بدون توقع و بر حسب وظیفۀ انسانی یا نیت رضایت مبدأ است و باید تنها با نیت نوعدوستی باشد در حالی که در اینجا موضوع نفع شخصی را مطرح کردم.

در واقع، هدفم از این کار ایجاد انگیزه برای کسانی است که مثل من طبیعتاً نوعدوست نیستند. البته کسانی که نوعدوستی ملکۀ فاضله شان شده نیازی به ایجاد انگیزه ندارند، چون قبلاً به فایدۀ این فضیلت پی برده‌اند.

نوعدوستی عملی مفید

نتایجی که بعد از چند ماه تجربه به دست آورده‌ام:

نوعدوستی احساس خوبی در انسان ایجاد می‌کند

این حرف از بدیهیات است. با این حال خوب است دوباره آن را با جدیت در نظر گرفته و به خود یادآوری کنیم که زندگی در اجتماع بر پایۀ نوعدوستی بهتر از زندگی در اجتماع بر پایۀ فردگرایی است.

تجربۀ اول: عازم مسافرتم و با یک چمدان بزرگ و یک ساک سنگین در ایستگاه راه آهن ایستاده‌ام. آدم‌های زیادی دور و برم هستند ولی هر کس به کار خودش مشغول است. وضعیت دشواری است؛ پله برقی از کار افتاده و پایین رفتن برایم فوق العاده مشکل شده است. تابلوی اعلام مسیر‌های قطارها هم از کار افتاده و کسی هم به من توجهی نمی‌کند تا مسیر صحیح را نشانم دهد. در این موقع متوجه مزایای زندگی در اجتماع برپایۀ نوعدوستی شدم.

عمل به نوعدوستی باعث شادی می‌شود (یا لااقل انسان را شادتر می‌کند)

با ورق زدن کتاب‌های روانشناسی مثبت یا حتی کتاب‌های خودیاری ۱ ، مشاهده می‌کنیم که نوعدوستی یکی از عوامل کلیدی است که احساس شادی را در ما ایجاد می‌کند و حتی برای درمان افسردگی نیز توصیه شده است. برای تحقیق درباره این موضوع بعضی از کتاب‌های روانشناسی عملی از جمله کتابی از ریچارد کارلسون به نام: «نگران مسائل کم اهمیت نباش » ۲ را مطالعه کردم که تمرین هایی را توصیه کرده است. چند نمونه از آنها عبارت‌اند از: « بدون تأمل و تردید خیرخواهی کنید، یاد بگیرید به دیگران گوش کنید، در کمک به دیگران پیشقدم شوید و غیره». تمام این تمرین‌ها همواره به یک نتیجه منجر می‌شود و آن این است که حتی اگر آن فرد ارزش کار شما را درک نکند، لااقل توانسته‌اید در ایجاد دنیایی بهتر مشارکت کنید و خودتان نیز احساس آرامش خواهید کرد،‌ و این، در درجۀ اول به نفع خودتان است.

برای اینکه متقاعد شوید که نوعدوست بودن باعث شادی می‌شود کافی است به موقعیت‌هایی که در گذشته به دیگری کمک کرده‌اید فکر کنید و احساس‌ درونی‌ای که در آن زمان داشته‌اید را به یاد بیاورید. احساس افتخار توأم با خوشحالی و گرمای درونی که حاکی از این است که «عملکردتان صحیح بوده است».

نوعدوستی، توجه و محبت به دیگران ما را شادتر می‌کند زیرا به ما امکان می‌دهد توجهمان را از خود برداشته و به طور کلی مثبت‌‌ باشیم. نوعدوستی همچنین باعث جلب محبت دیگران می‌شود که این هم راه دیگری برای شاد شدن است.

اما ورای تمام اینها، به نظرم آنچه باعث شادی انسان می‌شود این است که احساس می‌کند عملی انسانی انجام داده و مانند یک انسان واقعی رفتار کرده است. این احساس نشاط و شادی درونی، ناشی از برآورده کردن خواسته‌های عمیق روح است ( که با خواسته‌های عمیق ایگو که غالباً به آنها عمل می‌کنیم، در تضاد است)، خواسته‌ای اخلاقی – تؤام با اختیار – که انسانیت را در ما رشد می‌دهد. عمل به انگیزش‌هایی که ما را به اعمال نیک و ارتقا به بُعد انسانی خود تشویق می‌کنند، احساس شادی حقیقی را در ما ایجاد می‌کنند. درک این شادی و این احساس که مطابق طبیعت واقعی خود رفتار کرده‌ایم فقط از طریق تجربه شخصی میسر است.

برای کسانی که شادی حاصل از نوعدوستی برایشان کافی نیست، عامل دیگری که می‌تواند مشوقشان باشد این است که عمل به نوعدوستی دنیا را زیباتر می‌کند! وقتی کسانی را برای اولین بار ملاقات می‌کنم، طبیعتاً آنها را از روی ظاهرشان قضاوت می‌کنم ولی از زمانی که عمل به نوعدوستی را آغاز کرده‌ام، ظاهر افراد را نمی‌توانم از شخصیت و صفات اخلاقی‌ شان جدا کنم حتی تأثیر صفات اخلاقی بر ویژگی‌های ظاهری پیشی گرفته‌اند و در حال حاضر کسانی را زیبا می‌بینم که صفات انسانی دارند و به نظرم «انسان‌های خوبی هستند».

البته برای کسانی که به سیرکمالشان اهمیت می‌دهند تمام اینها در درجه دوم اهمیت قرار دارد زیرا از دیدگاه معنوی، مهم‌ترین نکته این است که تلاش در جهت نوعدوستی باعث پیشرفت معنوی‌مان می‌شود.

جایگاه نوعدوستی در سیر کمال معنوی

عمل به نوعدوستی محور اصلی در معنویت فطری است. در عمل به نوعدوستی مواجه شدن با بعضی موانع اجتناب ناپذیر است. نوعدوستی مستلزم پرورش مجموعه‌ای از خصوصیات اخلاقی است که به آنها صفات اصلی می‌گویند: مهربانی، سخاوت، گوش دادن و توجه به دیگران، محبت، و غیره. برای پرورش این صفات اصلی باید با مجموعه‌ای از عیوب به خصوص خودخواهی و غرور مبارزه کرد.

موقعیتی برای مبارزه با نقاط ضعف

ـ مقابله با خودخواهی
در نظر گرفتن راحتی دیگران و صرف کردن مقداری از وقت و پول خود برای این منظور مبارزه با خودخواهی محسوب می‌شود. اما خودخواهی می‌تواند به صورت‌های مختلفی بروز کند.

ـ تجربۀ دوم: می‌خواستم برای دوستم کاری انجام دهم، تصمیم گرفتم دسته گلی برایش بخرم. در ابتدا، این کار بدون توقع و فقط برای خوشحال کردنش بود. اما همین که وارد گل‌فروشی شدم حملات ایگو شروع شد (خودخواهی‌ای که به صورت خساست بروز کرد) : «نباید این قدر پول خرج کنی، به مخارج این ماه فکر کن، تازه موقعیت خاصی هم پیش نیامده… .» در ابتدا زیبایی گل‌ برایم مهم بود ولی ناگهان تغییر عقیده دادم و فقط قیمت آن برایم مهم شد. در نهایت دسته گلی انتخاب کردم ولی وقتی به خانه دوستم رسیدم، گل‌ها اصلاً جلوه‌ای نداشتند گویی خساست من روی‌ آنها تأثیر گذاشته بود. البته دوستم خیلی خوشحال شد ولی خودم به خوبی می‌دانستم که عملم آن طور که به نظر می‌رسید، محبت‌آمیز نبوده است. برای جبران کارم، تصمیم گرفتم دفعات بعد، تمام توجهم به مقایسه قیمت‌ها جلب نشود بلکه زیبایی را نیز در نظر بگیرم. از این تجربه نتیجه گرفتم که خودخواهی (که در اینجا به صورت خساست بروز کرده) می‌تواند ما را از انجام عملی که برای شاد کردن دیگری است منصرف کند.

البته خودخواهی و خودپسندی می‌تواند به صورت‌های مختلفی بروز کند مثلاً حوصله نداریم به درددل دیگری گوش کنیم، یا به بهانه عجله داشتن، حاضر نیستیم کمی راهمان را طولانی‌تر کنیم و همکاری را به منزل برسانیم… . در واقع ، برای انجام هر عمل نوعدوستانه، خودخواهی مانعی ایجاد می‌کند که باید با آن مبارزه کرد.

حریف بزرگ دیگر : غرور

ـ مقابله با غرور
همانطور که گفتیم نوعدوستی واقعی باید بدون توقع باشد و در ازای آن شخص منتظر هیچ پاداشی نباشد. در اینجا غرور حداقل دو دام بزرگ بر سر راهمان قرار می‌دهد:

اولین دام، انتظار تشکر و قدردانی است. یک مثال ساده این است که هنگام رانندگی وقتی به عابر یا راننده دیگری راه می‌دهیم، انتظار تشکر نداشته باشیم. باید اقرار کنم وقتی عابر یا راننده‌ای بی تفاوت و بدون تشکر به راه خود ادامه می دهد دروناً اعتراض می‌کنم. این تمرین ساده « کمکِ بدون توقع» را می‌توان در موقعیت های مختلف انجام داد. مثلا وقتی در اتوبوس یا مترو جای خود را به کسی می دهیم انتظار تشکر نداشته باشیم. متوجه شده‌ام تمرین کردن در موقعیت های پیش وپا افتاده به ما کمک می ‌کند در موارد پیچیده‌تر نوعدوستی، غرورمان را آسان‌تر کنترل کنیم. این کار مستلزم تجربه و مبارزه دراز مدت است.

دام ظریف‌تری که غرور ممکن است سر راهمان قرار دهد این است که تصور می‌کنیم وجود ما برای دیگران ضروری است. وقتی سعی می‌کنیم رفتاری نوعدوستانه داشته باشیم، احساس می‌کنیم که دیگران واقعاً به ما احتیاج دارند و ما مهم‌تر و بالاتر از آنها هستیم. در حالی که نوعدوست واقعی فروتن و رازدار است و دروناً در انتظار کسب افتخار یا اعتبار نیست. متوجه شده‌ام که وقتی به کسی کمک می‌کنم، دوست دارم دربارۀ آن صحبت کنم و با به نشان دادن آن خودنمایی کنم. در این حالت، غرور می‌خواهد کار خوب را به خود نسبت دهد. تمرین مناسب برای مبارزه با این تمایلِ منفی این است که کارهای خیرمان را بازگفت نکنیم.

موقعیتی برای تعمق بیشتر

در معنویت فطری، عمل به نوعدوستی مانند عمل به هر صفت مثبت دیگری مستلزم تفکر و تشخیص است. همان طور که در هر شرایطی واکنشی خاص و مناسب با آن شرایط ضروری است در عمل به نوعدوستی هم که موقعیتی برای پرورش عقل است باید موقعیت، تعادل و حقوق افراد در نظر گرفته شود، تجزیه و تحلیل تمام این جوانب در سیرکمال ما نقش دارند.

در مقیاسی بالاتر می‌توان گفت نوعدوستی «لطف خدا» را برایمان به ارمغان می‌آورد.

نوعدوستی موقعیتی برای جلب رضایت مبدأ

آیا نیکی، محبت و سخاوتمندی از مطمئن ترین کارها برای جلب رضایت مبدأ محسوب نمی‌شوند‌؟ «نیکخواهی برای دیگران و خیر رساندن به آنها» اصل مشترک در تمام ادیان است. عمل به این اصل و به دست آوردن قلب‌ دیگری به نیت قرب خدا حس فوق‌العادۀ «هم طول موج بودن با مبدأ» را در ما ایجاد می‌کندو مطمئن می‌شویم که خدا از ما راضی است و این احساس در ما ایجاد انگیزه می‌کند.

بازگشت به واقعیت : با وجود اینکه از اهمیت نوعدوستی آگاهیم عمل به آن برایمان بسیار دشوار است. مثل اینکه نوعی تنبلی بر ما چیره شده است. عمل به نوعدوستی مستلزم تلاش است زیرا باید با تمایل شدید جلب منفعت ظاهری و راحتی شخصی خود مبارزه کنیم. مثلاً برای کسی غذای مورد علاقه‌اش را آماده کنیم، زمان استراحت خود به درددل دیگری گوش کنیم، روز تعطیل برای کمک به دوستی زودتر از خواب بیدار شویم، همکار یا دوستی را با ماشین خود به منزل برسانیم و غیره. حتی گاهی انجام کارهای خیلی ساده از قبیل جستجوی خودکار یا حتی دستمال برای کسی در کیف یا جیبمان برایمان دشوار است و نیاز به تلاش زیادی دارد.

تنها راه رویارویی با این مقاومت منفی وارد گود عمل شدن است.


برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr


*************************************************************

۱- self help این گونه کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا استعدادهای خود را بشناسیم و از این طریق کیفیت زندگی‌مان را بهبود دهیم.
۲- Don’t Sweat the Small Stuff at Work