دفتر یادداشت : ابزاری برای عمل به اخلاقیات
دفتر یادداشت در موارد بسیاری میتواند در عمل به اخلاقیات مفید باشد و در فرایند شناخت خود کمکی ارزشمند محسوب شود.
مبارزه با فراموشی، شناخت خود
اولین فایدهی بدیهی یادداشت تجربیات شخصی این است که وسیلهای است برای مقابله با فراموشی و کمک می کند تا توجه خود را بر اتفاقات روزمره زندگیمان متمرکز کنیم، ما را به بررسی آنها تشویق میکند و به ما انگیزه میدهد تا در روزهای بعد برای تصحیح و جبران اشتباهات گذشتهی خود برنامهای تعیین کنیم.
مثال: من در حال بازی با دختر ۵ ساله و پسر ۸ سالهام هستم؛ ما دو تیم شدیم، من و دخترم یک تیم شدیم و پسرم هم تیم مقابل. بعد از مدتی چنان جذب بازی میشوم که به کلیفراموش میکنم که تیم مقابل من یک کودک ۸ ساله است. در برابر نگاه تحسینآمیز دخترم، با امتیازات بالایی در بازی برنده میشوم بدون اینکه حتی به پسرم فرصت دهم تا با کسب چند امتیاز موقعیتی در بازی کسب کند. در انتهای بازی ناگهان متوجه میشوم احساسی منفی که شباهت زیادی به غرور دارد بر من غلبه کرده است ولی دیگر دیر شده و پسرم تحقیر شده است و دیگر تمایلی به بازی ندارد و در روزهای بعد هم از شرکت در این بازی خودداری می کند.
دریافت، تفکر، عمل
همانشب، در حالیکه تجربیاتم را در دفتر یادداشتم مینویسم، ماجرای بازی با پسرم را نیز بررسی میکنم، از رفتاری که با او داشتم شرمنده میشوم. در طول بازی به جای اینکه او را خوشحال کنم تحقیرش کردهام! وقتی بیشتر به موضوع فکر میکنم متوجه میشوم که احساس منفی که به نظرم غرور بود، از خودنمایی بوده است. بسیار ناراحت میشوم.
وقتی بیشتر فکر میکنم، موارد مشابه دیگری نیز به یادم میآید: روز قبل از آن، وقتی با پسرم به اسکی رفته بودیم و او مرا دنبال میکرد شروع به سرعت گرفتن کردم، تند دور می زدم و تمرکزم فقط روی حرکات خودم بود، کاملاً مشخص بود که منظورم از این حرکات، آموزش اسکی به او نبوده است!
دوباره از رفتارم شرمنده میشوم و تصمیم میگیرم واکنشی نشان دهم و روی این رفتارم که تا آن روز از وجودش بیخبر بودم توجه بیشتری کنم. فردای آن روز، با پسرم به اسکی می روم با او مسابقه میگذارم این بار بدون اینکه متوجه شود به او فرصت میدهم که برنده شود.
توجه، بررسی
در روزهای بعد از این بررسی، تجربیات دیگری بهخاطرم آمد که به لطف خواندن دفتر یادداشتم مفهومی متفاوت به خود میگرفتند. برای مثال، دیدم که رقصیدن هم همان حس خودنمایی را در من ایجاد میکند. من خوب میرقصم و هر بار که روی پیست رقص میروم، این احساس که مورد توجه همه هستم باعث خوشایند ایگویم میشود. چند هفته قبل از آن، موقعی که با چند نفر از همکارانم میرقصیدم، آنها دور من حلقه زدند و با فریاد و دست زدن مرا تشویق به ادامهی رقص میکردند. متوجه شدم که طعمهی احساساتی هستم که ماهیت آن هنوز برایم روشن نیست. به همین خاطر از ادامهی رقص خودداری کردم. تفکری که از آن روز به بعد روی این موضوع داشتهام سبب شده تشخیص دقیقتری داشته باشم.
یادداشت کردن تجربیات، با توجه بیشتر، به ما امکان میدهد به تدریج اعمال خود را اصلاح کنیم، همچنین با تسریع کار بررسی، ما را به سوی شناخت بهتری از خود و در نتیجه رسیدن به نتایج عمیقتر و بادوامتری هدایت میکند. بهطور کلی کشف هریک از عیب هایمان، روی ما تأثیر میگذارد و در خاطرمان حک میشود. این حالت در ابتدا به صورت تعجب آمیخته با احساس خوشایندی بروز میکند که به احساس یک محقق شباهت دارد که پاسخ مسئله ای که مدت ها روی آن کار میکرده است را کشف کرده است. این اثر شدید، به ما امکان می دهد منشأ و علتهای یک رفتار را درک کنیم و از این رو در فرایند شناخت خود به پیشرفت ما می انجامد. یادداشت کردن تجربیات، هنگامی که با تغییر نحوهی عملکرد، در مدت زمان طولانی، همراه شود، معیار واقعی برای کار روی خود محسوب میشود.
امروز دو ماه از آن زمانی میگذرد که از میل به خود نمایی، حداقل وجود این میل در مقابل پسرم، در خود آگاه شدم و فکر میکنم در این مدت مراقب بودهام که این کار را تکرار نکنم.
تغییر اساسی نگرش
راه دیگری برای استفاده از دفتر یادداشت، بازخوانی نوشتههای خود برای بهیاد آوردن تجربیات است، حتی آنهایی که مدت زمان زیادی از وقوع آنها گذشته است. این کار بسیار آموزنده است و سبب میشود:
۱ـ از تعداد دفعاتی که یک اشتباه تکرار میشود آگاه شویم.
۲ـ مضرات آن را بهخود بقبولانیم.
۳ـ متوجه شویم که شاید بعضی از موقعیتها، فرصتی برای مبارزه با آن عیب بوده است و از آن به بعد این موقعیت های دشوار، برایمان وسیلهای برای درمان محسوب شوند و بهتر آنها را بپذیریم.
مثال: در حال حاضر در شرایط شغلی دشواری قرار گرفته ام. هنگام مصاحبه برای ارزشیابی سالانهی کارم، رؤسای من از نحوهی مدیریتم انتقاد کردند و کمی بعد بیشتر مسئولیتهای شغلیام را نیز از من گرفتند. سپس شرکت ما به یک شرکت دیگر پیوست و تمام اعضای گروهی که در آن کار می کردم به مقام بالاتری ارتقاء داده شدند و به آنها مسئولیتهای دیگری نیز داده شد. حتی یکی از آنها مدیر من شد. بدین ترتیب من در عین حال که عنوان مسئول قسمت راحفظ کرده بودم، به حد یک بازاریاب ساده تنزل مقام پیدا کردم.
در ابتدا تحمل این وضعیت برایم فوق العاده مشکل بود و احساس میکردم تحقیر شدهام. حتی میترسیدم مبادا کارم را از دست بدهم ولی مهمتر از همه، فکر نگاه دیگران آزارم میداد. به تدریج بعد از چند ماه شروع به قبول موقعیت خود کردم، به این ترتیب که بهخودم میگفتم باید علت را در خودم جستجو کنم و اینکه این تحقیر حتماً برای من وسیله درمانی برای مبارزه با یکی از عیوب اصلیام یعنی غرور است.
درک موقعیت
باز خوانی دفتر یادداشت مرا در تأیید این تشخیص کمک کرد: در ماههای اخیر، رفتار یک آدم مغرور را داشتم، آدمی که برای خودش ارزش اغراق آمیز و بیحدی قائل است.
مثلا اگر برای کسی پیام تلفنی میگذاشتم و آن شخص به من تلفن نمیکرد در نظرم آدم بیادبی میآمد و مصمم بودم در اولین فرصت رفتارش را تلافی کنم. زودرنجی من بهخاطر اهمیت زیادی بود که برای خود قائل بودم، و فکر میکردم آنها آنطور که میبایست به من احترام نمیگذارند. هر چه بیشتر فکر میکردم، بیشتر متوجه میشدم که کوچکترین چیز سبب میشود که برای خودم اهمیت و ارزش زیادی قائل شوم و به خودم بگویم: «در محیط کار این مسئولیت را داری پس مقام تو خاص است و غیره…» تنزل مقام در محیط کار و از دست دادن مسئولیتهایم باعث شد دیگر دلیلی برای ارزش دادن بهخود پیدا نکنم و این موقعیتی بود برای پیدا کردن عیب خودم.
تأیید
تجربهی دیگری در بازخوانی دفتر یادداشتم مرا متقاعد کرد که موقعیت جدید شغلیام برایم جنبهی درمانی و ضروری داشته است و به این ترتیب به من امکان داد تا به توجیهات نفس امارهام (حداقل به طور موقت) خاتمه دهم.
یکماه قبل از آن، وقتی که با ماشینم از محل پارکینگ خارج میشدم، ماشین دیگری یکدفعه راه مرا بست. من هم برای اینکه مانع عبورش شوم حاضر نشدم ازجایم حرکت کنم و باین ترتیب ترافیک کوچکی ایجاد شد. با آنکه صدای بوق ماشینهایی که نمیتوانستند حرکت کنند میبایست مرا به حرکت وادارد، اما غرورم توانایی تشخیص را از من گرفته بود و از درستی کار خودم مطمئن بودم (در حالیکه مطابق قوانین رانندگی کارم اشتباه بود). چند دقیقهی طولانی گذشت تا بالاخره به ماشینی که راهم را بسته بود کمی جا دادم تا رد شود، و بدون اینکه به او نگاه کنم کار را طوری برایش مشکل کردم که به دشواری توانست رد شود.
تغییر وضعیت
وقتی عیب خود و تعداد دفعات تکرار آن و نشانههای مضر بروزات آن را در معرض دید قرار دادم، خواندن دفتر یادداشت کار تلقین به خود را برای قبول موقعیت جدید کاریام آسان کرد. با خود گفتم غرورم آفتی بود که باعث کدورت روابط من با دیگران میشد و بهتر است برای مدتی رنج بکشم تا این که تا آخر عمر، یا بدتر از آن حتی در آن دنیا، دچارش باشم.
به برکت این کار و دعاهایم که در آنها از مبدأ تقاضای کمک میکردم، بهتدریج تیرگی از میان برداشته شد و امروز بهتر متوجه میشوم که امتحانی که برایم پیش آمد نوعی دارو و درمانی مفید و ضروری بود. کمکم شکرگزاری تقریباً اجباریام تبدیل به شکرگزاری صادقانهتری شد.
نتایج و پیشنهاد عملی
مثل هر مورد دیگر میزان فایدهی استفاده از دفتر یادداشت بستگی به کوشش شخص دارد. هر چه تلاش روزمرهی بیشتری در توجه به عیوبمان و مبارزه با آنها بکنیم ، با خود صداقت بیشتری داشته باشیم و انگیزهمان را بهتر بشناسیم، استفادهی بیشتری میبریم.
اگر بهطور مداوم به هدف خود توجه نکنیم – در پی عمل به اخلاق نباشیم و در صورت ایمان داشتن به دنبال جلب رضایت مبدأ نباشیم- اثر درس هایی که از طریق تجارب خود میتوانیم بگیریم را از دست میدهیم، چون دراین صورت از طبیعت افکار، نیات یا اعمالمان آگاه نیستیم. فایدهی دفتر یادداشت این است به ما امکان میدهد نبض عمل معنوی خود را بهدست گیریم. اگر مطلب زیادی برای نوشتن نداریم مفهومش این است که درست توجه نکردهایم یا این که راه استفاده از آن را بلد نیستیم، چرا که در هر روزی که میگذرد درسهای فراوانی وجود دارد. حتی وقتی مریض و بستری هستیم میتوانیم مورد حملهی افکار منفی واقع شویم و هر یک از اینها موقعیتی است برای مبارزه و در نتیجه پیشرفت در جهت انسان شدن.
باز خواندن یادداشتها در درازمدت دورنمایی کلی از رفتار و زندگی درونیمان میدهد که میتواند در ما انگیزه ایجاد کند تا کوشش بیشتری کنیم و تکرار بروز بعضی اشتباهات را کاهش دهیم.
در مورد خودم الان پانزده سالی است که سعی می کنم برنامهی عملی معنوی بگذارم و تا قبل از استفاده از دفتر یادداشت هرگز بهطور جدی متوجه تکرار اشتباهات و احساسات منفی خود نشده بودم. بعد هم فراموشی کار خود را میکرد و خیالم را راحت می کرد! اما وقتی صبورانه حکایت بیانتهای اشتباهات، افکار و احساسات منفی خود را میخوانیم، بهتر از طبیعت تمایلاتی که بر ما مسلط میشوند و غالباً در خلاف جهت هدف اخلاقی ما قرار دارد آگاه می شویم.
و در انتها، یک پیشنهاد عملی: برای استفادهی مطلوب از دفتر یادداشت، بهترین کار این است که تجربههایمان را بین ۱۲ تا ۲۴ ساعت و حد اکثر ۴۸ ساعت بعد از پیش آمدن آن یادداشت و بررسی کنیم. اگر تجربیاتمان را بلافاصله بعد از وقوع ماجرا بررسی کنیم ممکن است هنوز تحت تأثیر احساساتمان باشیم، همچنین اگر بررسی آن را برای مدت زمان زیادی به تعویق بیندازیم ممکن است در اثر فراموشی بعضی از عوامل مهم در ماجرا را از قلم بیندازیم.
برگرفته از سایت e-ostadelahi.fr
باخودمی اندیشیدمکهغرورندارم.دیروزبرای نوهامیک نقاشی کشیدم.من استعدادی در نقاشی ندارم.شوهرم با دیدنعکسی که من کشیده بودم.با اینکه چندان جالب هم نبوددرحالیکه آنرا با تعجب نگاه میکرد.با قاطعیت تاکید کرد که من مطمئنهستم که تو نمیتوانیاین را کشیده باشی!کلمه نمیتوانی مثلپاره آجری به سرم خورد.آنقدر این نمیتوانی در من اثر بدی داشت.درونم را بهمریخت.گفتم باورکن خودم کشیدم.تکرار کرد نمیتوانی.این بارخودم راازدرونجمع وجورکردم وخوب فهمیدم که این کلمه نمیتوانی برای این درمن اثر کردکه به غرورم بر خورده است.جالب است همین دیروز با خود تصمیم گرفتم هر روز این تجربه های ارزشمند به ظاهر کوچک را در دفتر یاد داشت روزانه ام یادداشت کنم.با خواندن این مطلب عزم خود را برای این کار جزم کرده ام.به شرط توفیق
با نام و یاد خدا – متیس عزیز از مقاله جالبتان به سهم خویش سپاسگزارم زیرا که یاد آور نقاط بسیار ارزنده ای طبق روال همیشگی میباشد
بسیار مقاله جالبی بود ممنون
من کاری که سالهاست انجام می دهم محاسبه و مراقبه در آخر شب است که در واقع مرور رفتارم در ۲۴ ساعت گذشته می باشد اما حدود دوسالی است که بدلیل فراموشی کارهای ریزی که اتفاق می افتد این مرور وقایع را به سه بخش تقسیم کردم از صبح تا ظهر از ظهر تا غروب از غروب تا شب و این خیلی مفید بود و مچ نفسم را در بسیاری موارد می گرفتم اما فکر می کنم دفترچه یادداشت بسیار بهتر باشد به امید خدا شروع به تمرین با این روش میکنم و اگرفرصت شد و نتیجه بهتری گرفتم تجربیاتم رامینویسم.
با سلام
این مقاله را درسایت e-ostadelahi.fr خوانده بودم.واقعا ممنون از A عزیز که این مقاله را نوشته اند و ممنون از سایت محترم بابت ترجمه آن.
مثالها و تجربه های نویسنده واقعا دقیق, زیبا و عالی بررسی شده بود.خیلی محققانه و دقیق حالات و منشا آنها را بررسی و ریشه یابی کرده است. من دقیقا این تجربه ها را داشته ام. از میان تجربیاتش تایید نقاط ضعفی که در خودم پیدا کرده بودم را به خاطر وجه اشتراک تجاربمان دیدم.
من از یادداشت روزانه استفاده می کنم ولی فقط برای بررسی تعادل بین رعایت حق جسم و روح است و به این صورت یادداشت روی نقاظ ضعفم و موردی که روی آن کار می کنم ندارم که فکر می کنم ایده خیلی خوبی باشد.
به نظر من یادداشت کردن تجارب روزانه به خصوص اشتباهات میتواند تاثیر زیادی در پیشرفت معنوی داشته باشد.
سال گذشته چند هفته به عنوان کار عملی خودم این کار رامیکردم.واقعا در رفتارم تاثیر مثبت می گذاشت.در ضمن با انجام این کار برای زندگی معنویم برنامه ریزی می کردم.
با سلام
مطالب بسیار جالب و بروزی بود، بسیار سپاس گذارم برای این تجربه ها. کارهای فردا و قرارهایم را در دفتر سررسید یاداشت می کنم،خیلی کمکم می کند که وقتم را تنظیم کنم و مرتب و منظم باشم. ولی تجربه هایم را تا الان یاداشت نکرده ام، که باز خوانی کنم و نقاط ضعف و قوتم را برای خودم تجزیه و تحلیل کنم. اما این را کمی عادت کرده ام که اعمالم را در مواقعی که فرصت پیدا می کنم، بررسی کنم که کجا و کدام یک از اعمالم، به چه مقدار برای جلب رضایتش بوده . تجربه خوبی پیشنهاد کردید، ولی من حوصله نوشتن تجربیاتم را ندارم، من خیلی پر تلاش و جنبش بودم، مدتی که انگیزه ام برای کارهای معنوی کم شده و آن هم مال این است که افکارم در مورد بعضی ها منفی شده و همین امر باعث کم شدن انگیزه لازم برای امور معنویم شده. خدایا به تو پناه می برم از شر نفس و وسوسه درون، لطفا کمکم کن، بی کمک تو من نابود می شوم، لطفا توفیق مبازره را با این وسوسه به من بده. متشکرم از اینکه حوصله می کنی و به حرفهایم گوش می دهی، و بنده گناهکارت را راهنمایی می کنی.
سلام خدمت متیس عزیز و تشکر به خاطر همه زحمات شما.
پیشنهاد دفترچه یادداشت روزانه، بسیار عالی است. برای کارامد شدن بیشتر آن، خوب است که دوستان جزئیات بیشتری از آن را (چه ساده و چه پیچیده) باز و حلاجی کنند. مثلا:
– شکل و ابعاد فیزیکی چنین دفترچه ای
– تعداد صفحات آن
– دفترچه باشد یا کلاسور (یا سررسید)؟
– چطور سریع تر یادداشت کنیم؟
– از ابتدا چگونه یادداشت کنیم که بعداً جستجوی واقعیتها در لابلای آنها آسان تر و سریع تر باشد؟ مثلا می توانیم یادداشتهای هر روز را در جدولی کلاسه کنیم: در خانه، در اجتماع، در اتومبیل، در محیط کار، …
– استنتاج عیوب صفاتی (صفات منفی) خود در مقاطع زمانی معین، و فهرست کردن آنها. مثلا افتخارطلبی، حسادت، کینه، شهوت، عصبانیت و غیره.
– کمّی سازی (نسبت دادن عدد) به هر واحد صفاتی، برای امکان نشان دادن تقریبی شدت بروز هر صفت با عدد و رقم، به منظور امکان احتمالی تجزیه و تحلیل بعدی آن
– …
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما زحمتکشان متیس و با تشکر از مطالب مفیدتان.
به نام خدا
با سلام نوشتن کار های روز مره در دفترچه یادداشت را حدود یکسال و نیم است که شروع کرده ام لبته یکی از دوستان این پیشنهاد را به من داد اثرات مثبت زیادی دارد یکی اینکه همانطور که فرموده اید مرور کار روزانه باعث میگردد به حافظه فشار آوریم ومسائل را به خاطر بیاوریم فکر میکنم حافظه ام تقویت شده دوما اینکه وقتی فکر میکنم باید اعمال روزانه ام را بنویسم سعی میکنم عمل اشتباهی مرتکب نشوم که یادداشت کنم چون از این دفترچه دیگران هم آگاه هستند بعضی وقت ها پسرم میگوید من هم میتوانم بخوانم چون باید صادقانه نوشته شود نمیخواهم الگوی بدی بردارد برای خودم اخر شبها را گذاشته ام که بعضی وقت ها از فرط خستگی قادر به نوشتن نیستم و میخوابم باید حواسمان جمع باشد نفس اصلا از انظباط خوشش نمی آید چون امسال در مقایسه با سال گذشته هم کمتر مینویسم هم آنرا خلاصه میکنم بعضی چیز ها را هم نمینویسم با این مقاله متوجه شدم که مدتی را باخته ام انشاءالله از امشب مجددا کامل خواهم نوشت از شما متشکرم
با تشکر از این مقاله زیبا، اگر لینک مقاله را در سایت اصلی ،معرفی بفرمایید سپاسگزار خواهم شد .
با عرض سلام و تشکر به خاطر مقاله مفیدی که ارائه کردید.
فکر می کنم یکی از روش های خوبی که شاید در این مورد بتونه بهتر به ما کمک کنه اینه که رفتار و اعمال خوب و بد خودمون را به همراه تجربه ای که برایمان اتفاق افتاده در آخر هر روز مرور و یادداشت کنیم.
اگر بتونیم این یادداشت ها رو روی یک “برد آماری” ببریم و عرض یابی کنیم و برای خودمون برنامه بزاریم که هر هفته ، هر یک ماه یا هر شش ماه یکبار ببنیم جهت تغییرات در ما به سمت خوبی بوده یا بدی فکر می کنم در تغییر رویه ما تاثیر زیادی خواهد داشت.
یکی از فواید دیگر در یادداشت این تجربه ها اینه که ما میتونیم با بارزترین صفات بد یا خوبمان آشنا شویم.فکر میکنم در مبارزه با نفس شناخت بارزترین صفات بد خیلی به ما کمک خواهد کرد.
تجربه یادداشت کردن را من هم داشته ام و دارم. برای من دفترچه یادداشتم دوست صمیمی و ساکت و صبوری هست که من همیشه با صداقت و بدون پرده پوشی همه چیز را همان طوری که اتفاق افتاده با این دوست در میان گذاشتم. این دوست در آن لحظه نه مرا شماتت کرده و نه قضاوت. فقط حرفهایم را مثل ضبط صوت ؛ دقیق و روشن ضبط کرده و با راز داری برایم حفظ می کند. بعد من در اولین فرصت دوباره رفته ام و آن مطلب ثبت شده را خواندم. چند بار و درباره آن فکر کردم. نکته عملی هر چیزی که پیش آمده در مغزم شیار انداخته. اگر از ثبت هر ماجرا و سناریو در دفتر روزانه ام حتی یک نکته کوچک عملی هم دستگیرم شده ؛ بسیار راضی بودم. دوباره خواندن نوشته ها همیشه مرا وادار کرده که به علت کارهایم فکر کنم. چرا این کار را کردم و یا چرا این ماجرا این طوری پیش آمد؟ این روش باعث شده که من بیشترین وقتم صرف « خودم » بشود.
در نوشتن هر موردی که برایم پیش آمده ؛ از آن جا که مجبور بودم به آن چه که می نویسم توجه کنم ؛ تمرین بسیار عملی برای « توجه کردن » هم بوده.
یک تجربه عملی از نوشتن :
امسال برای چک آپ پزشکی پیش دکتر رفتم. قبل از هر چیز آزمایش و سی تی اسکن سال قبل را میخواست. دلیلش را پرسیدم. دکتر گفت : در مقایسه با آزمایش و سی تی اسکن سال گذشته من می توانم تشخیص بدهم که بیماری شما در چه مرحله ای هست ؟ ایا بیماری متوقف شده؟ بهبود پیدا کرده؟ یا پیشرفته؟
با دوباره خواندن دفترچه یادداشت ؛ در مورد افراط کاری های نفس همین روش جواب میدهد.
سالهاست که این دفترچه ها کمک کارمن در مورد خودشناسی ام بوده اند.
تازه چون همیشه مجبور بودم به آن چه که دارم می نویسم؛ فکر کنم؛ بهمین دلیل توفیق این را هم پیدا کردم که خدا را بیاد بیاورم. به نقش او را در هر اتفاقی که افتاده فکر کنم.
با تشکر فراوان
برایم جالب است که نویسندگان این مقاله و مقاله قبلی ایگو را متهم کرده اند دراین مقاله مورد توجه همه بودن را خوشایند ایگو ذکر کرده اند یا در مقاله قبلی علامت تحقیر شدن یا برتری جویی را به ایگو نسبت داده انددر حالیکه همه این حالات برگرفته از غرور است و روح ملکوتی که ایگو جزئ اصلی آنست مطلقا غرور ندارد و باید این موارد را به « اید» یا نفس اماره نسبت داد؟؟!!
خدمت رضای عزیز
لینک سایت فرانسه را خدمتتان می گذار:
http://www.e-ostadelahi.fr/eoe-fr/le-carnet-de-bord-un-outil-pour-pratiquer-l-ethique/
با سلام به دوستان
با پیشنهاد مهریار عزیز کاملا موافقم.اگر دوستان نظراتشان را بفرمایند تا استفاده ببریم عالیست.
من به این صورت عمل می کنم:
– از سر رسید استفاده می کنم که دیگر لازم نباشد زحمت بکشم و هر روز تاریخ بزنم! (:
– یک سررسید بزرگ(نه در سایز کوچک) که هر روز آن یک صفحه است را فقط مخصوص محاسبه مراقبه شبهایم و در منزل گذاشته ام. یعنی سررسید محل کارم جداست و برنامه ریزی کارم در سررسید دیگری است.
– حدود ۱۵آیتم هست که در اولین صفحه سررسید نوشته ام و این موارد را هر شب باید چک کنم.
– این آیتم ها جهت رعایت حق جسمم- روان و روحم- حق خالق و تا حد کمی هم حق اطرافیانم در آن است. مثلا چند مثال از این موارد به این صورت هستند: شکرگزاری …ورزش…تغذیه صحیح.. مطالعه معنوی…خدمت به خلق…توجه به مبدا و…
– اگر موفق شده باشم که تیک میزنم وگرنه خیر.
– متاسفانه هر شب بررسی نمیکنم که انشاءالله اگر خدا توفیق بدهد با جدیت بیشتری کار کنم. به خاطر مرتب وارد نکردن موارد , فعلا هر سه ماه یکبار یک نمودار میله ای میکشم تا پیشرفت یا پسرفت خودم را روی موارد درج شده بفهمم.
– یک آیتم کلی به اسم مبارزه با نفس دارم که بررسی می کنم آیا روی آن صفتی که دارم کار می کنم- که هر از مدتی ممکن است عوض شود- آیا مبارزه و یا توجهی داشته ام یا خیر.
– نکته مهم این مقاله برایم این است که تجربه هایم را خلاصه بنویسم. اگر طولانی باشد به مرور شاید از نوشتن خسته شوم ولی مختصر و مفید به نظرم خوب است.
منتظر نظرات تکمیلی دوستان هستم.
ممنون
با درود و سپاس
من نیز سالهاست که به ثبت افکار ونیات و اعمالم و همچنین به برسی پیامدهای آن می پردازم که در شناسایی خود خیلی بمن کمک کرده است ضمنا من همیشه یک دفترچه کوچک نیز در کیفم میگذارم که در هر مکان و زمان که مرتکب اعمالی میشوم که فلبم می لرزد یا فکری یک دفعه به مغزم می رسد فورا به یک کلمه رمزی آنرا یادداشت میکنم که از خاطرم نرود و بعد سر فرصت و زمان مناسب به تحلیل آن میپردازم.حتی کنار تخخوابم نیز قلم و کاغذ دارم که هر موقع شب نیز فکری بسرم آمد فورا آنرا یادداشت میکنم. از این طریق من تا بحال پاسخ خیلی سئوالاتی که ذهنم را مشغول کرده است و از خداوند کمک خواسته بودم دریافت کرده انم.
سلام
من در این زمینه مشکلی دارم راهنمائیم کنید
۱: من در نوشتن تنبل هستم و بعلت مشغله کاری که دارم بیشتر مواقع جزئیات عملکردم را فراموش میکنم( شاید نوعی تلقین باشد)
۲: شاید اگر سعی کنم بنویسم خیلی از اشتباهات روزمره رانمیخواهم افراد اطرافم بعنوان مثال همسرم متوجه شود در صورتیکه قادر نیستم دفترچه را از او پنهان کنم یا به او بگویم دفترچه را نخواند(شاید به غرورم برمیگردد و ترس از قضاوت دیگران دارم)
ممنون از توجه شما دوستان خوب
خیلی روش جالبی است. من هنوز به مرحله ای که از خدا خجالت بکشم و خطا نکنم، نرسیده ام. ولی از ترس اینکه مبادا کسی یادداشتهای مرا ببیند، سعی خواهم کرد که از اشتباهات خودم کم کنم. بخصوص اینکه بعضی از خطاهایم آنقدر شرم آور است که اصلاً قابل نوشتن نیست. خدایا خودت کمکم کن
با تشکر از دوست خوبمان .. عزیز بدلیل ارائه لینک مقاله.
با سلام
سالها با خودم فکر میکردم که اگر شبها بصورت شفاهی کارهای روزانه ام را مرور کنم کافیست و فرقی با نوشتن هم ندارد.
روزی یکی از دوستانم گفت برای مدت کوتاهی هم که شده امتحان کن.
از آنجاییکه قرار است روی عقایدمان حب و بغض نداشته باشیم تمرین را شروع کردم .
باور نکردنی بود با یک تیر چند نشانه زدم :
۱- تصمیم به مبارزه گرفتم و چندتا از نقاط ضعفم را انتخاب کردم۰ ( مثلا یکی از آنها که خیلی برایم اهمیت داشت این بود که در طی روز حداقل یکبار قبل از اینکه به کسی جوابی بدهم یا بخواهم کاری کنم با خدا مشورت کنم مثلا خدایا چی بگم ؟ یا اینکه بخرم نخرم ؟بکنم نکنم ؟و….(شاید تا یکماه اول یکبار هم موفق نمیشدم ولی امروز که از آن تاریخ ۳ سالی میگذرد حداقل چندین دفعه مشورت میگیرم.
۲- توجهم به خدا بیشتر شده است.
۳- منظم تر و جدی تر شده ام . ( چون اثرات مثبتش را میبینم .)
۴- شبها هر چقدر هم خسته باشم تا به آیتم هایی که انتخاب کردم تیک نزنم نمیخوابم .
۵- مبارزه با تنبلی (حقیقتا چند دقیقه هم بیشتر طول نمیکشد.)
۵- مشاهده پیشرفت تدریجی (همین باعث ایجاد انگیزه شده است.)
۶- حرف شنوی (عمل به توصیه ها )
۷- در هر سال تحصیلی جدید بنا به شناختی که از خودم پیدا کرده ام حد اقل ۲ کار عملی دیگر به لیستم اضافه میکنم .
شما هم میتوانید امتحان کنید! ولی مطلب مهم این است که از کم شروع کنیم تا بتوانیم بدون درد و خستگی عضله های روحمان را قوی کنیم.
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
همیشه از دوست عزیزم هم قدر دانی میکنم .
امیدوارم همگی موفق باشیم.
با تشکر
با عرض سلام و تشکر بابت مقاله بسیار جالبی که در اختیار ما گذاشتید…
متاسفانه هیچوقت این کار را نکرده ام. تنها گاهی شبها اعمال روزانه ام را در ذهن مرور می کنم ولی مطمئن هستم که اگر این کار را شروع کنم مچ خودم را در خیلی جهات می توانم بگیرم که همیشه در کارهایی که در طی روز انجام می دهم حق با من نبوده و نیست همینطور در افکارم. و می توانم در خود تغییر رفتار, گفتار و اعمال ایجاد کنم.
تازگی ها نفس از این راه به سراغ من می آید که بابا خدا آنقدر بزرگ است که از دریچه کرم وبخشش به تو نگاه می کند و ترا می بخشد وبرای همین در مبارزه سست شده ام و آنرا خیلی جدی نمی گیرم چون امیدم به کرم اوست که می بخشد اما بعد با یادآوری گفتاری از گفتارهای استاد به خود نهیب می زنم که باید کار کرد و تنها امید داشتن کافی نیست باید عمل کرد چون “این راه راه حرف نیست راه عمل است”.
با سپاس از متیس و یاران
چقدر به جا و به موقع این مقاله را خواندم.
همین امروز داشتم با خدایم حرف میزدم و از اینکه در جایی خودم را مطرح کرده بودم ابراز شرمندگی میکردم.حال خوبی نداشتم،فکرم مشغول این ماجرا بودکه یادم آمد قبلاٌهم این صحنه را داشته ام،اما جون رویش توجه نکرده بودم به نظرم نیامده بود که کارم از سر منم و غرور بوده.
نتیجه اینکه:چون جاذبه زندگی مادی باعث فراموشی میشود ،اگراعمال روزانه خود راکه از ما بروز کرده یادداشت و ریشه یابی کنیم کمک بزرگی به شناخت درونی خود کرده ایم(از کوزه همان برون تراود که در اوست)
در مورد دوستمان محمد رضا وایمان(شماره ۱۷)حتی اگر بر حسب اتفاق هم، دیگری یادداشت ما را بخواند،چه باک؟!
۱-بهتر اینکه خوشایند خدا باشیم تا بنده خدا.
۲-رو شدن اشتباهاتمان شاید اسبابی شود که غرورمان ترک بر دارد.
در مورد سوال محمد رضا وایمان (کامنت ۱۷)، به نظرم در کامنت ۱۸ از آذرمهر ، جواب خوبی نهفته است. می توان دل را به دریا زد و نوشت.
حالا که از خدا نمی ترسیم (معمولا به دلیل فراموشی و عدم توجه)، چه اشکالی دارد که از راهکار دیگری (در اینجا: از ترسِ غیرخدا)، در جهت رضای خدا عمل کنیم. مگر در راه راست، هدف و خواسته ای جز رضای خدا داریم؟ این یک عمل معنوی است؛ آن را کلید بزنیم. بنویسیم.
من هم دوست ندارم کسی احیانا تجربیاتم را در این دفترچه بخواند. نمی دانم صرفا مربوط به غرور است یا خیر..ولی آخه شاید این تجربه ها دقیقا در ارتباط با خود آن افراد باشد!!
کاش این قدرت را به ما می دادند که بتوانیم این دفترچه را غیب کنیم و در موارد نیاز ظاهرش کنیم! (:
man baray 3 mah kar amali moshakhas karde va har shab dar daftari movafaghiat ya adame movafaghiat va dalayele an ra mineveshtam.in kar favayedi dasht az jomle :
۱-majbour bodam har shab be vojdane khodam javab bedam
۲-dar payane hafte makanha va zamanhaei ke bishtar shekast mikhordam ra motevajeh mishodam va az anha dori mikardam
با سلام به دوستان عزیزی که نمی خواهند کسی دفترچه آنها را مطالعه کنند. من گناهکار اینچنین عمل می کنم، شاید صداقت یک راهکار باشد.استاد می فرماید طوری رفتار کن که اگر در خفا کاری کردی، مجبور نباشی در ظاهر آن را پنهان کنی. من دفترچه کارهای عملی خودم را همیشه روی میز می گذارم و جلو همسر و بچه هایم تیک می زنم، با این کارم بچه هایم یاد گرفته اند که چیزی برای پنهان کاری ندارم، مثلا گوشی موبایلم، چه در محل کار و چه در منزل اجازه داده ام که در صورت نبودن من جواب بدهند. طوری رفتار کرده ام که بعد از مرگم خانواده و اطرافیانم برایشان مشکلی پیش نیاید، همسرم بطور کامل در جریان کارهایم هستند، باور کنید اگر گناه هم بکنم به ایشان می گویم. البته خیلی مبارزه کرده ام و خیلی سخت بود تا با همسرم اینطوری رفتار کنم، ولی خواستن توانستن است، الحق هم همسرم خیلی فهمیده است و موقعیت را درک می کند. بیشتر پیشرفتم را مدیون ایشان هستم، این باعث شده بچه هایم را تحت تاثیر قرار دهد و مشکلاتشان را با ما در میان می گذارند. هیچ چیزی بالاتر از صداقت نیست، من گناهکار این تجربه را کرده ام و نتیجه مثبت گرفته ام. انشاءالله طوری رفتار کنیم که هیچ وقت احتیاج به پنهان کاری نداشته باشیم. اگر آثار استاد را عمیقا مطالعه کنیم به جایی برخورد نمی کنیم که رفتاری کرده باشد چه در پنهان و چه در ظاهر، که پنهان کاری کرده باشند. الگوی ما استاد است. متشکرم
با سلام به دوستان عزیز. به نظر من ،اینکه تجربیاتمان توسط دیگری خوانده نشود حق طبیعی ماست. در واقع این دفتر حریم شخصی ماست.اما از طرف دیگر نباید خیلی نسبت به این موضوع حساسیت نشان داد. یعنی به این دلیل نباید از نوشتن صرف نظر کرد. من این روزها درگیر تجربه و درسی بسیار مشکل هستم. سال ها پیش اشتباهی مرتکب شده بودم که این روزها تاوان آن را پس می دهم. اوایل که درگیر این موضوع شدم یکی از مهم ترین مسائلی که برایم اهمیت داشت این بود که کسی از این عملی که من سال ها پیش مرتکب شده بودم با خبر نشود. چرا که می ترسیدم آبرویم برود. بعد که بیشتر و بیشتر در این قضیه وارد شدم و کم کم افرادی هم متوجه شدند، این ترس اولیه کم رنگ تر شد. وقتی پیش خودم صادقانه سبک سنگین کردم دیدم یکی از بزرگ ترین معایب من غرور بی جا ست که طی این آزمون بزرگ -خدا را شکر- در حال له شدن است. ترس از رفتن آبرویم،در واقع ترس نفس اماره ام از له شدن غرورش بوده. ترسم این بوده که آن “خود ظاهری” بی عیب و نقصی که ساخته و پرداخته بودم فرو بریزد و “خود واقعی” که پر از عیب و نقص است برای همه آشکار شود. بنابراین درس گرفتم همان طور که در کامنت ۲۳ به زیبایی بیان شده، بهتر اینکه خوشایند خدا باشیم تا بنده ی خدا و بهتر اینکه هرچه غرور بی جا داریم به همین شکل ها ذره ذره نابود شود.
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان.درباره ی مطلب شماره ی ۱۷ (محمد رضا و ایمان)تجربه ی ناچیزی دارم که امیدوارم کارآمد و عملی باشد;در سالهایی که نوجوان بودم,هر وقت عید نوروز به منزل یکی از اقوام که کارمند هم بود میرفتیم,ایشان به عنوان عیدی یک سررسید به بنده میدادند و بنده هم ناراحت میشدم و در دلم میگفتم :سررسید هم شد عیدی؟ اما پس از چند سال در دورانی که کمی پرورش فکربه دست آورده بودم تصمیم گرفتم از اولین روز عید نوروز که سررسید جدیدی عیدی میگرفتم ,برای هر روز یک خط بنویسم.در این نوشته ها اغلب طوری مینوشتم تا اگر کسی مطالبم را خواند به نفع بنده رای دهد و بعضا دروغ هم مینوشتم,اما پس از سالها به این نتیجه رسیدم که صداقت در نوشته هایم از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار است و باعث پیشرفت معنوی بنده نیز خواهد شد و در ضمن قضاوت دیگران نیز بر روی بنده واقعی تر خواهد بودو با این طرز فکر به سراغ نوشته هایم رفته آنها راتصحیح کردم و به این مطلب هم فکر کردم که اگر کسی واقعیات مکتوب مرا بخواند چه میشود؟اما تنها جوابی که داشتم این بود که کار درست را باید انجام داد حتی اگر به ضررم تمام شودو مهم ایجاد صفت صداقت در وجودم است.امروز که پس از ۹ سال هر روزم را بدون حتی یک روز تعطیلی نوشته ام به نتایج بسیار مثبتی رسیده ام که عبارتند از : ۱-بنده را که تقریباآدم بی نظمی بودم به فردی منظم تبدیل کرده. ۲-یاد گرفته ام هر گز کار امروز را به فردا موکول نکنم. ۳-از ترس اینکه مبادا مطالبم را شخصی بخواند توجه بیشتری نسبت به اعمال و گفتارم لحاظ میکنم. ۴-بنده که معمولا تولد دوستان و عزیزان را و یا تاریخهای سالگرد فوت عزیزی را فراموش می کردم به فردی تبدیل کرده که در یادآوری این موارد به بستگان ونزدیکان پیش قدم هستم. ۵-دیگران که بر حسب اتفاق مطالبم را خوانده اند آنها را مطالبی شجاعانه و صادقانه توصیف کرده اند. ۶-در خلال این سالها به روز ها و تا ریخ ها و وقایعی بر خورده ام که وقتی توجه کرده ام متو جه شده ام که در تاریخهایی خاص وقایع مشابه خاصی پیش می آید که جالب بوده است.
از تجربه بی نام (۲۹) و ع-علی (۲۷) در ارتباط با سوال کامنت شماره ی ۱۷ (محمد رضا و ایمان) لذت بردم، استفاده کردم و به شجاعت آنها غبطه خوردم.
خودم هم چند سالی است که در یک کلاسور، جدولی درست کرده ام که تعداد ستونهای اصلی آن سی تاست (به تعداد روزهای هر ماه) است و تعداد ردیف های آن به تعداد معایب عمده صفاتی ام که حدود بیست تاست. هر شب قبل از خواب، مروری می کنم بر خطاهای آن روزم و متناسب با شدت خطا، جلوی صفت مربوطه، امتیاز منفی می دهم، سپس جمع می زنم، این می شود برایند نمره من از عملکرد آن روزم. وقتی نمره ام خیلی خراب است از خجالت می خواهم آب شوم به زمین فرو بروم… اما همواره شکرش می کنم که توفیق راه راست را داده است.
هر چند وقت یک بار، کارهای ساده آماری هم از روند تغییرات ام انجام می دهم که خیلی جالب است. با خودم می گویم، کلاسورهای اصلی و مفصّل حساب و کتاب واقعی، آن طرف است. ما هم فقط بابت انجام وظیفه و تا جایی که عقلمان می رسد، حساب و کتابمان را می کنیم. تا نظر او چه باشد.
این کلاسور کاملا در دسترس خانواده است. اما چون جزئیات زیادی در آن نیست، از بابت دیدنِ دیگران نگران نیستم. گاهی همسرم می گوید: چرا اینقدر به خودت نمره منفی داده ای، تو که امروز کار بدی نکردی؟ می گویم خودم می دانم و خدا که در درونم چه بوده … او هم دیگر بیشتر نمی پرسد.
اما با خواندن مطالب فوق الذکر از دوستان، چیزی در این میان ذهنم را مشغول کرد. یکی رعایت احتیاط و دیگری اینکه مراقب باشیم نفس اماره، ما را خیلی از فراست و زیرکی دور نکند و مبادا به دام ساده لوحی بیفتیم. استاد بر موقع شناسی هم بسیار تاکید کرده اند. نمی دانم، به هر حال هر کس جسم-محیط و شرایط خاص خودش را دارد و باید خودش چگونگی کارهایش را بر اساس تعالیم راه راست، خودش تشخیص دهد.
فکر می کنم که «همه چیز» را فقط خدا می داند و فقط با او هم باید همه آنها را بازگفت و درد دل کرد. محرم بزرگ همه اسرار ما فقط خود «او» باید باشد.
با تشکر از مقاله بسیار مفید
عیب بسیار بزرگ بنده عصبانیت و تصمیم بر روی عصبانیتم است البته به گفته اطرافیانم در مورد محق بودن در مسائل مطمعنم ولی بنده نباید عکس العمل شدید نشان دهم چو ن همانطور که استاد فرموده اند آدم عصبانی حقش زائل میشود و بعد از چنین عکس العملی شدیدا پشیمان میشوم نه به علت اینکه حق نداشته ام بلکه
به علت عدم حاکمیت به خود عدم کنترل نفس عصبانیت چون میشود آنچنان عکس العمل سلوکی و سنجیده ای نشان داد که
شایسته باشد چون برای ما رضایت او مطرح است ما ماموریتی برای اصلاح دیگران نداریم آنهم با روش غلط امیدوارم منهم با روش مراقبه کتبی بتوانم عصبانیتم راکنترل کنم . با تشکر.
خیلی استفاده کردمم حتماٌ اینکار راخواهم کرد وتجربه هایم را اعلام میکنم سپاسگزارم
واقعا مقاله و نظرات دوستان عالی و قابل استفاده است ولی متاسفانه بنده تابحال تجربه ثبت اعمالم را نداشته ام که فکر میکنم دلیل اصلی آن تنبلی باشد با تشکر از همه دوستانی که تجربه خود را با ما در میان گذاشتند
با سلام وخسته نباشید به همه عزیزان
سالها بود که به صفت غرور وزیر مجموعه های ان پی برده بودم ولی همیشه نقطه ضعف بزرگم خودنمایی وبهتر بگویم بزرگنمایی ام بود واین صفت ازراههای مختلف …. وبه شکلهای متفاوت بروز میکرد .. ومن همیشه تلاش میکردم با این مساله مبارزه کنم وتاحدی فکر میکردم موفق شدم تاینکه اخیرا دوستی به من تلفن کرد وراجع به موضوعی از من سوالی کرد من بیش از حدی که پرسیده بودم جوابش دادم یک سوال کرد یک جواب میخواست !!پس از خداحافظی خوشحال بودم که خیلی راهنماییش کردم ولی احساس حوبی نداشتم !!!! یکی دو روزی با خود کلنجاررفتم تا فهمیدم پرگویی وزیاده گویی من از غرور بوده او یک سوال کرد میتوانستم یک پاسخ دهم انهمه حرافی ومن من کردن برای اگاهی دادن , به ان شخص ,نبود بلکه ارضاء غرور ومورد تحسین وتایید او قرار گرفتن واظهار وجودوخودنمایی بود میخواستم مورد تایید بیشتر او باشم .خدایا از شر نفس اماره وترفندهایش به تو پناه میبرم .
باسلام ارائه این مقاله برای من بسیار هشدار دهنده بود زیرا مدتی در یادداشت کردن و علامتگذاری کارهایم وقفه افتاده بود وخواندن این مقاله بخصوص نظرات دوستان که بعضی از آنها سالهاست که اینکار رامرتب انجام میدهند باعث شد منهم جدی ترومنظم تر روی این موضوع کار کنم.باتشکر فراوان از تمام زحمات.
با سلام خدمت دوستان کوشا و مهربان. ۲ سوال برای من مطرح است. یکی اینکه: همان موقع که صحنه پیش می آید که نمی شود دفتر در آورد و نوشت. در پایان روز هم بیشتر وقایع فراموش می شوند. برای بنده اینطوری است که اکثرا فردای روزیکه بد عمل کرده ام یاد اشتباهاتم می افتم. یعنی وجدانم به یادم می اندازد و اکثرا تا تحلیل نکنم و به نتیجه ای نرسم، دست از سرم برنمی دارد. اما این فقط شامل موارد بزرگتر می شود که درونم را به طریقی به هم ریخته باشد و نه موارد ریز روزانه (که در پایان روز فراموشم می شوند). آیا این صحیح است که دفترچه برای موارد عمده تر است یا شاید به علت این است که من به اندازه کافی در این مورد تمرین نداشته ام؟
سوال دوم اینکه: به نظر شما آیا این دفترچه شرط لازم است برای یک دانشجوی خوب بودن؟ یا یکی از راهکارهای ممکن برای تعمق و تحلیل صحنه هایی است که پیش می آیند؟
در مورد سوال کارما متاسفانه جواب دقیقی ندارم ولی فقط خواستم موردی را یادآوری کنم و اینکه رهنمودهایی که در مقالات یا نظرات دوستان میاید وسیلهای است تا ما را به فکر فرو ببرد و از آن طریق خود را ارزیابی کنیم. ولی هر کس بنا بر روحیه و موقعیت خود میتواند آنها را در زندگی روزمرهاش بکار گیرد. مثلا مراقبه و محاسبه اعمال جزو کار یک دانشجوی معنوی است ولی نحوه اجرای جزئیات برای هرکس متفاوت است و باید آن را طوری انتخاب کند که بتواند به طور مستمر آن را به عمل درآورد. حال بعضیها اینکار را چند بار در روز و یا بعضی یکبار در روز انجام میدهند. اگر کسی که در ابتدای تمرین است بخواهد روزی چند بار اینکار را بکند به قول معروف سنگ بزرگی است که میتواند علامت نزدن باشد و بعد از چند وقت دلسرد شود. دوستانی راجع به فرمات و یا نوع دفتر صحبت کردند اینها روشها ی عمل هستند و وارد اینگونه مسائل شدن و توحه زیاد از حد دادن به آن شاید حواس ما را از اصل ماجرا دور کند. طبق روش استاد محاسبه اعمال امکان جلو رفتن را بهتر فراهم می کند چنانکه استاد میگویند هر شب قبل از خواب اعمال خود را محاسبه میکردند . به نظر من اگر همان موارد بزرگ را که در خاطرمان است بررسی کنیم کار مهمی انجام شده است و همین کم کم سبب میشود موارد کوچک تر هم به یادمان بیایدسخت گیری و خود را در وسواس انداختن شاید کمکی نباشد و سبب ناامیدی شود.
با سلام و تشکر از نظرات دوستان. منهم مشکل کارما را داشتم و برای مدتی همراه خودم دستگاه ضبط دیجیتال کوچکی میبردم و اعمال خود را هر وقت که متوجه میشدم فورا و کوتاه ضبط میکردم. مثلا فلان صحبت را با فلان شخص کردی. بعدا دوباره که به موارد ضبط شده گوش میکردم اعمالم یادم میامد و میتوانستم تعمق کنم.
همانطور که در تیتر این مقاله آمده دفترچه یک ابزاره. چنانچه بر حسب تمایل اشخاص، وسائل دیگری هم موجود هستند که میتوانند همان کار را انجام دهند. اساس کار داشتن آماری هستند که بتوان سنجشی دقیق از خود به دست آورد.
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان.درباره ی سوالات دوست عزیز کارما باید در ابتدا عرض کنم بنده در جایگاهی نیستم که بتوانم پاسخی جامع و مانع خدمت شما عرض کنم اما در حد فهم و شعور ناچیز و بضا عت خود عرض میکنم اولا به مرور با تمرین آنقدر حافظه ی شما قوی می شود که اعمال و گفتار و افکار چند روز قبل خود را نیز میتوانید به یاد بیاورید و ضرورتی به ثبت اعمال در همان لحظه نیست و بهترین زمان یک روز بعد و بعد از حلاجی کامل اعمالمان است و ثانیا بنده به وضوح دیده ام که افراد دیگری که در اطرافم هستند ,مثل همسرم,با اینکه هرگز دفترچه ای نداشته خیلی بیشتر از بنده مراقب اعمال و رفتار خودش است و خیلی دقیق تر رفتار خود را حلاجی میکند.در آخر بنده نیز در تائید فرمایشات دوست عزیزSEDA 12 عرض میکنم هر کس آن راه و روشی را بهتر است در معنویت علمی برگزیند که با شرایط (روحی-روانی-جسمی-زندگی-شغلی)خودش مناسب تر باشد .با تشکر.
با سلام و تشکر از مطالب بسیار آموزنده و کار بردی متیس عزیز وبیان تجربیات دوستان که صادقانه آنرا عنوان می کنند،یادداشت نمودن اشتباهات راه کار بسیار خوبی است ،مضافا اینکه صبح که از خواب بر می خیزیم از خدا کمک بخواهیم تا در طول روز به او توجه داشته باشیم و او را حاظر و ناظر بر اعمالمان بدانیم تا دچار وسوسه های نفس اماره نشویم.من سعی می کنم که دائم به او توجه داشته باشم و تا آنجا که در توانم است وظایفم را به درستی انجام دهم .
سلام متیس عزیز. من هم دقیقا همین مشکل را دارم و با انتقادها و متاسفانه پیشنهادهای سازنده اطرافیانم به هم میریزم و در بعضی موارد از آن شخص دلگیر میشوم. در این مورد با دوستی صحبت کردم و ایشان نظرش این بود که بخاطر احساسات بیش اندازهای است که من در خود دارم. آیا این احساسات همان غرور است؟
متاسفانه اشکالات اخلاقی و رفتاری در من وجود دارد که تا چند وقت اخیر از آنها بی خبر بودم و با خواندن بعضی از کتابهای استاد تازه متوجه نقایص خودم شدم، مشکل است که یک نفر بتواند اشکالاتی نظیر حسادت، غرور، بد بینی و… را در خود ریشه کن کند و امیدوارم با این روش این امر ممکن شود. الان که این نظر را مینویسم حدود ۲۰ درصد در تصمیمم پیشرفت داشتهام و این را در قویتر کردن ایمانم میدانم که متاسفانه قبلا ازش غافل بودم.
بی نهایت از پاسخهای دوستان عزیز (seda12، کاوه و بی نام) متشکرم. تا اینجا فهمیدم که اصل مراقبه است و نوشتن یک نوع تمرین است برای مراقبه. ۳ روز سعی کردم که عمل کنم و باا اجازه تجربیاتم را به عنوان یک مبتدی، در اینجا می آورم:
در اولین قدم با این مواجه شدم که: قبل از اینکه بخواهم شروع کنم به نوشتن، لازم است بفهمم چه چیزی را می خواهم بنویسم؟ دفتر خاطرات، گزارش کار یا شرح حال مریض؟
متوجه شدم که گزارش کار را قبلا تجربه کرده ام: وقتی که یک یا چند کارعملی برای خودم انتخاب کرده و سعی می کنم به آنها عمل کنم. مثلا برنامه می نویسم، جدول موارد موفقیت و عدم موفقیت و موارد جبرانی و … تعیین می کنم و در پایان روز پر می کنم. این آسانتر است چون موارد محدود و مشخص است. حال شاید قدم بعدی آن است که بتوانم به موازات آن، «شرح حال» خودم را بنویسم. همان روز اول که نیت عمل به این مطالب را داشتم، به طور “ظاهرا” تصادفی به این مطلب برخوردم:
مبانی معنویت فطری صفحه ۷۹: « معنی در خود فرو رفتن چیست؟ برای درک بهتر مطلب مثالی طبی بیاوریم. برای تشخیص بیماری پزشک « در خود فرو می رود» یعنی عمیقا تفکر می کند، علائم بیماری را یک به یک مورد مداقه قرار می دهد، اما برای آنکه این مداقه صورت بگیرد و ثمر بدهد، پزشک باید از قبل، مسائل طبی درست را، اعم از نظری و عملی، آموخته باشد و آموختهها را عمیقا درک کرده، جزئی از وجود خود ساخته باشد. در معنویت نیز کار بر همین منوال است. برای خودشناسی، که کلید خداشناسی و شناخت تمام کائنات است، باید در خود فرو رویم، و برای آنکه در خود فرو رویم، باید اول حقایق درست معنوی را بدانیم و به آن حقایق عمل کنیم تا جزء وجودمان شود. آنگاه، از طریق مشاهده میتوانیم در خود فرو رویم، بیندیشیم و بفهمیم. به این ترتیب، به تدریج خواهیم توانست بیشتر در خود فرو رویم، بیندیشیم و بفهمیم.»
البته که در همین چند خط، دریایی حقیقت وجود دارد که بنده هنوز متوجه نشده ام. اما اینبار نظرم به عبارت « از طریق مشاهده» جلب شد.
دیدم برای مشاهده، دیدن وضعیت خودم و شرح حال نویسی، باید سعی کنم خودم را از بیرون ببینم. یعنی از بالا یا روبرو… مثل اینکه دارم فیلم خودم را تماشا می کنم. برای اینکه برایم قابل فهم بشود، در آخر روز به خودم گفتم، خب، برویم فیلم امروز « کارما» را ببینیم. فیلم امروز؟! … با تعجب دیدم که چند صحنه از روز و حرکات و حرفهایی که زده ام، به سرعت به ذهنم می آیند. نیاتم را هم (اکثرا) می توانم بازبینی کنم. بعد چند سوال از خودم پرسیدم. چند آیتم بخصوص که می شناسم را چک کردم. به ذهنم آمد که مثل چک کردن علائم حیاتی بیمار است، به عنوان نمونه: خدمت به خلق و توجه. بعد سعی کردم به یاد بیاورم از نقطه ضعفهایی که در مورد خودم می شناسم امروز کدامیک بروز نموده؟ مثلا خود نمایی، غرور، لذت جویی، تنبلی، ایراد گرفتن به دیگران، زیاده خواهی و حرص، ناشکری، نادیده گرفتن حق همسر و… و بعد یک بیلان کلی: امروز چند درصد در کارهایم رضایت خدا را دنبال کردم؟ (البته درصد من چون متاسفانه پایین است، شاید بهتر باشد امیدوارانه تر از خودم بپرسم که در چند مورد به رضایت خداوند فکر کردم؟ و بخاطر او، تصمیم یا رفتارم را تغییر دادم؟ و مثلا از حداقل ۳ مورد در روز شروع کنم) و …
همیشه فکر می کردم که این کار برای من سخت است. حالا دیدم که شدنی است و اصلا یک مقدارش را بلد هستم. باید انشاءلله بیشتر اراده کنم و درونا خودم را موظف کنم که به آن عمل کنم.
از همه دوستان که تجربه های عالی خود را سهیم می شوند (به سهم کوچک خودم) خیلی متشکرم.
من هم از یکهفته پیش تمام کارهایم را یاددداشت برداشتم واز خدامی خواهم کمک کند بتوانمبااراده وتلاش در جهت رضایت وباتوجه به او به وظایفم عمل کنم .
سلام به دوستان عزیز…
من قبلا در آخر روز مواردی را بررسی می کردم که انجام داده ام یا خیر ولی پس از خواندن این مقاله خواستم که تجربه یا امتحانی که روی کارعملی هایم پیش آمده یا تلاشی که در جهت آن کرده ام را بنویسم.
نتیجه اینکه…… این روش عالییییییی است… به قدری این روش در شناخت خود آدم اثر دارد که حد ندارد!!
مثلا یکی از کار عملی های من مبارزه با غرور است… به این صورت که در درجه اول دقت کنم ببینم چه رفتار یا رفتارهایی در من از غرور ناشی می شود.. در درجه بعد اگر تشخیص دادم مبارزه ای انجام دهم. ولی برای امتیاز دادن آخر روز, حتی اگر غرور را در موردی تشخیص داده باشم هم به خودم مثبت می دهم ..
در این روزها به قدری در حالات و رفتارم به طور” ظریف” غرور را مشاهده کردم که قبلا به این صورت ندیده و نشناخته بودم.
– داشتم یک مساله ای را برای همکارم توضیح می دادم در واقع از من سوال کرده بود..من هم همزمان با توضیح دادن رویم ( ظاهرا غیر عمدی ولی در حقیقت عمدی!!!) سمت دیگری بود و کار خودم را هم انجام می دادم. یک لحظه احساس کردم چه احساس عجیبی دارم.. همان احساسی سرخوشی!! غرور … فهمیدم برای اینکه طرف خیلی مشتاقانه به حرف من گوش می دهد و به من هم خیلی احساس “مهم بودن” دست داده است. کارم را قطع کردم و رو به طرف, درحالیکه به او نگاه کردم سعی کردم متواضعانه توضیحاتم را ادامه دهم.
-چند روز پیش داشتم کاری انجام می دادم که قسمت مهم کار به گردن من بود و همکارم در حالت تواضع ( و شاید عجز) داشت ماجرا را پیگیری میکرد که من به نتیجه رسیدم یا نه. بعد از کار, شب به او sms دادم که درست شد.. او به من Sms داد که خیلی ممنون و شرمنده که این کار به گردن تو افتاد. از کلامش کاملا این حالت مشخص بود که احساس میکرده نمی توانسته این کار را انجام دهد. اول گفتم خب پیام تشکرش در جواب Sms من است و دیگر جواب دادن ندارد! بعد فکر کردم نه!!!! لحن کلامش توام با شرمندگی بود و من هم همان احساس سرخوشی!! غرور را داشتم.. برای مبارزه با این غرورم, جواب پیامش را متواضعانه دادم که وظیفه ام بوده و غیره.
اینها را برای این گفتم که عرض کنم قبل از نوشتن تجربه ها , هیچ وقت اینقدر دقت روی کارها یا احساساتم نداشتم و واقعا این یادداشت کردن تجربیات به خودشناسی خیلی کمک می کند.
با سلام تجربیات دوستان (کارما S.M و…) بسیار زیبا بودند ولی ایکاش این دوستان مخصوصا کارمای عزیز بیشتر در مورد این آیتم تجربیات و یافته هایشان را با جزئیات و تفصیل بیشتری بنویسند در اینصورت باعث استفاده بیشتر حداقل برای بنده خواهد شد چون من تاکنون این شیوه را امتحان نکرده ام و کلا وضعیتم در کار عملی هایی که تا بحال انجام نداده ام متاسفانه وحشتناک است یعنی کلا از کودکی همیشه در دروس عملی و کارگاهی بسیار ضعیف بودم ولی دروس تئوریکم خوب بود با تشکر .
مجید عزیز. خیلی متشکرم که قابل دیدید. ولی راستش منهم دقیقا همینطور که فرمودید هستم و تئوریم خیلی از عملم بهتر است.
کامنت شما باعث شد امشب بنشینم بنویسم. چونکه چند روز است که در پایان روز و قبل از خواب یک مروری روی اعمال و گفتار و سکناتم انجام می دادم اما نمی نوشتم، ولی حالا که شما بنده را تشویق کردید خجالت کشیدم و تصمیم گرفتم که بنویسم. خیلی ممنون.
فعلا همان روش مبتدی را اجرا میکنم: مثبتها و منفی هایی را که در روز انجام داده ام می نویسم. از توجه به مبدا و رعایت حقوق دیگران (بخصوص همسر)، خواندن مناجات، توجه به حفظ الصحه، تغییر در عملی منفی ( به طور کلی و چند مورد خاص هم هست) به نیت رضای خدا مثالهایی از مثبتهایم هستند. منفی ها را شرمنده هستم اجازه بفرمایید ننویسم!
با s.m. عزیز کاملا موافقم که روشی بسیار عالی است. در همین مدت اندک، باعث شده که به زشتی یک صفت جدید در خودم پی ببرم. چون حالت و سکنات خودم را در آخر روز در حافظه ام تماشا می کنم و فهمیدم که یک عادت رفتاری ام خیلی بد است.
همانطور که عرض کردم روش بنده خیلی ابتدایی است و مطئمن هستم که دوستان دانشمند بسیاری هستند که سالهاست به این کارعملی عمل نموده و تجربیات ارزنده ای دارند که مقداری از آنها را در این مبحث مرقوم فرموده اند. امید که پرگویی بنده را عفو بفرمایید.
با سلام به تمامی همراهان عزیزم : بی نهایت از متیس عزیز و بقیه دوستان و الخصوص خدای مهربون بخاطر این مطالب گهربار متشکرم. چقدر خوشبختم که به این تعالیم و تجارب دوستان عزیزم دسترسی دارم بدون اینکه کوچکترین هزینه ای بکنم.تشکر ویژه ای دارم از دوست خوبمان بی نام عزیز خیلی از تجربه ات لذت بردم و به این اراده و پشتکارت افرین گفتم و از خودم خجالت کشیدم که تو ۹ روز پشت سر هم نمیتونی از خودت بیلان کتبی بگیری تازه صداقت در نوشته هایت هم که نداری . اما از این همه مطالب مفید سایت انگیزه پیدا کردم و از امروز به کمک خدای مهربون شروع کردم انشاالا من هم روزی بتونم بنویسم که چند سال هست که دارم از خودم بیلان میگیرم و بیشتر وقت خودم رو روی خودم گذاشتم و دارم خودم رو مداوا میکنم با تشکر از همه دوستان
دفتر جه یاد داشت رابرای بر رسی کارهای روز مره زندگی عادی
بسیار مفید و موثر می دانم انشاءاله بتوانم از این طریقه مفید و موثر استفاده نمایم.
واما در کنار این کار حقیر برای جلوگیری از تفرقه فکر حدود پنج سطر از مطالبی که برایم مهم است و باید بدانم
یاد داشت می کنم و روزانه مرور می نمایم اگر این کار تداوم پیدا کند در دانستن مطالب مهم و ضروری و عمل بسیار موثر خواهد بود
با سلام و تشکر
از زحمتهای بی دریغ شما نهایت تشکر دارم .
ba salam va tashakor az zahamat shoma doste aziz khili astefade kardam ama enghadr khata karam ke khejalat mikesham karhae rozmare ra yadasht konam lotfan rahnamaem konid tashakor
فیروزه جان.. همه مان خطاکاریم ولی این یادداشتها یا برآوردها خوب است.. به مرور توجه در ذهن ایجاد می کند که کارهای اشتباهمان را تکرار نکنیم. به نظر من نباید به نفس اجازه بدهیم که به این بهانه ها از زیر حساب و کتاب در برود… خودم در این روند یادداشتها خیلی افتان و خیزان میروم ولی باز هم خدا رو شکر.. حداقل می فهمم روی چه صفاتی بهتر است کار کنم. بعد از شناخت هم می توانیم مثلا در یک دوره برنامه بگذاریم که با آن مساله مبارزه کنیم یا آن صفتی که کم داریم را تلاش کنیم در خودمان به وجود بیاوریم.
با تشکر من هم از فردا می خواهم شروع به یادداشت برداری کنم و تجربیات خودم را با یقیه به اشتراک می گذارم
اولین تجربه ای که دارم این است که نه این است که آخر روز خودت با دست خودت می خواهی به حساب و کتابت برسی، بنابر این در طی روز مواظب خودت هستی که کار بر خلاف رضایت او انجام ندهی ولی باید در کنار آن از توجه به خدا غافل نشوی و نیز مواظب نفس اماره نیز بود
با سلام وخسته نباشید
من حدود ۲۵ روز است که از دفتر یاداشت برای مبارزه با صفات بدم مثل عصبانیت و مبارزه با افکار منفی وتنبلی وغیبت استفاده می کنم خودم که خیلی راضی هستم با یادداشت کردن اعمال روزانه خود طی روز تجربیات خود رامورد بررسی قرار می دهم و برای هر کار منفی خودم جریمه در نظر می گیرم با توکل به خدا فکر می کنم بهتر مواظب اعمالم هستم امیدوارم بتونم بااین کار برای پیشرفت معنوی خودم کاری کرده باشم
سلام من از اندیشه استاد الهی شناخت و آشنایی دارم ولی در عمل متأسفانه مشکل دارم و درست نمی توانم اندیشه های استاد الهی در زندگی روزمره ام بکار ببرم و از این بابت تأسف میخورم و با پیدا کردن این سایت انگیزه ی دوباره ای در من بوجود آمده امیدوارم که بتونم… با کمال تشکر از شما میتس عزیز
در موردیاداشت مطالب و انجام کارهای عملی به این دقتی که شماالف عزیز گفتید بسیار عالیست و من در حد بسیار کمی از آن استفاده میکنم و نتیجه خوبی دارد اما اینکه مطالب گذشته خود را مرور کنم فراموش میکنم و پی گیر نیستم امیدوار از تجربه شما استفاده کنم و وضعیتم بهتر شود باتشکراز ارائه این تجربه مفید.
این مطالب وبعد هم نظریات دوستان خیلی خیلی درشناخت من نسبت به کار عملی هایی که برمیدارم یاری رسان بوده من همیشه نسبت به انتخاب کارعملی هایم دچار اشتباه بودم و خودم نمیدانستم اما با مطالعه ی این مطالب و نظردوستان متوجه اشتباهات خودم شدم و حالا میدانم چطور کارعملی انتخاب وبه آن عمل کنم واقعا ازهمه سپاسگزارم
با عرض سلام و احترام
از دوستان راهنمایی میخواهم در ارتباط با مبارزه با افکار منفی
من ذهن مشغولی دارم
نمیدونم چطور میشود به صورت تدریجی این بیماری را رفع کرد.
با تشکر از تجربیات دوستان عزیز
دفتر یادداشت بسیار کمک میکند تا لحظه ای که تجربه ای را کسب کردیم را یادداشت کنیم و فراموش نکنیم تا بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم و برای بقیه مفید باشیم در ضمن من تا زمانیکه خودم به وسایل شخصی دیگران بدون اجازه دست نزنم هرگز از این ترس ندارم که الان که مثلا خونه نیستم کسی داره دفترم رو می خونه بنابراین به این صورت خیالم راحت است
با تشکر
در رابطه با افکار منفی دو حالت دارد ابتدا که فکر منفی می آید ممکن است ما اصلا متوجه نباشیم و به آن ادامه بدهیم و متأسفانه آن را هم عملی کنیم
حالت دوم ما افکار منفی میکنیم و می دانیم که فکر منفی است و سعی میکنیم به آن فکر منفی عمل نکنیم ولی فکر رو پس نمیزنیم
حالت سوم این است که فکر منفی تا به ذهن ما می آید یک حس بدی هم در ما بوجود می آید که باعث میشه سریع اون فکر رو مثل مگس کثیف از خودمون دور کنیم
پس ما باید به این باور برسیم که فرق بین یک فکر سمی و مسموم کننده با یک فکر مثبت و مفید چیست و چه اثراتی برای روح ما دارد که این کار مستلزم تمرین و کمک گرفتن می باشد
ممنون وباز ممنون
بسیار عالی بود . به من انگیزه ی زیادی داد .
با سلام و تشکر بابت این مقاله مفید.
یاد گفتاری از آثالحق افتادم که استاد در مورد یادآوری تمام اتفاقاتی که در روز براشون افتاده بود،در شب- قبل از خواب فرمودن. پس این روش از آن دسته روشهای کلیدی است که استاد هم به ما آموزش داده اند. برای خودم متأسفم که تا بحال از این روش فقط برای یادآوری خاطرات خوش هر روز استفاده کرده ام!!!!
با سلام خدمت همه دوستان عزیز وبا تشکرفراوان از متیس. سمانه عزیز من تجربه ای ک در مقابله با افکار منفی دارم اینه ک همون لحظه ذکر یا یک دعایی میخونم حتی چندین بار تکرار میکنم خیلی تاثیر داره.امیدوارم شما هم با این روش موفق باشی
با عرض سلام وشکر از درگاهش ، تشکر فروان از متیس عزیز ، و سایر دوستان که در درک بیشتر با کارهای عملی شان کمک حال مان است.
امروز که بر حسب نه اتفاق ، چون می گویند اتفاق وجود ندارد و ،،،،،،،،،،،.،.روی این مقاله قرار گرفتم.
من هم مدتی است که سعی می کنم که کارهایی بعنوان کار عملی در روز برای خود تعیین کنم و انرا در اخر شب در جدولی که تهیه کرده ام ، اگر البته فراموش نکنم ، علامت بزنم ، که به این صورت توجه ام در طول روز بیشتر شود و نقاط ضعفم را بتوانم بهتر ببینم. با خواندن این متن و همچنین روش های متفاوت دوستان که البته شراط هرکس متناسب با موقعییت هر کس فرق می کند ،. نقاط ضعفی را دوستان مطر ح کردند که به نظر م نمی امدم و به انها کمتر توجه می کردم که با خواندن انها ، از لابلای سالها و روزهای گذشته خود را به من نشان دادند ، که با ریز بینی بیشتری توجه کنم و یا خودم را بتوانم بهتر انالیز کنم ، ونقاط ضعف و روشهای درست تری را برای انجام انها پیدا کنم. که امیدوارم بتوانم هر چه بیشتر در جهت درست تر و با اراده قوی تری و توفیق از (او )قدم بر دارم .
با سلام و تشکر از متیس عزیز که مقاله ی پر ارزشی را در اختیارمان قرار داده ، همچنین تشکر از تمام دوستانی که تجربیاتشان را در اختیار همه قرار داده اند .
من هم با خواندن مقاله و تجربیات شما عزیزان مصمم شدم از فردا شروع به یادداشت برداری بکنم امیدوارم بتوانم با کمک یکتا قدمی در جهت شناخت خود و جلب رضایت خدا بردارم .ان شاالله بعد از چند هفته تجربیاتم را با شما در میان خواهم گذاشت.