مدیتیشن طبیعی

2 مارس, 2010
 
نوشته: گروه نویسندگان سایت e-ostadelahi

مدیتیشن طبیعی بدین معنی است که کوشش کنیم در هر جا و در هر لحظه، خود را در حضور خالق خیرخواه احساس کنیم و رفتاری شایسته‌ی چنین حضوری داشته باشیم.

هرکسی، در برابر کسی که دوستش دارد، چنین تجربه‌ای داشته است: حضور محبوب چنان فضای فکری ما را  پُر می‌کند که در هر لحظه و در هر موقعیتی وجودش را احساس می‌کنیم. وقتی کسی را دوست داریم، این حضور خود به‌خود و بدون تلاش در وجودمان جای می‌گیرد و اثرش  را می‌توانیم در هر رویدادی در اطراف  خود مشاهده کنیم. اما اگر این احساس عشق را نداریم، حداقل می‌توانیم با مثبت اندیشیدن در مورد دیگری، احساسی مشابه را  تجربه کنیم. تجربه‌ای درونی، چند جانبه و کم و بیش قوی که شدت آن تا حد زیادی بستگی به توجهی دارد که معطوف آن می‌شود.

حضور خدا هم به چنین تجربه‌ای شباهت دارد، اما این تجربه قوی‌تر و واقعی‌تر از تجربه عشق انسانی است زیرا او فراتر از هر تشبیهی، در واقعیت هرکس و هر چیز حاضر است،  ولی نا‌اگاهی از طبیعت حقیقی‌مان و ذره‌ی الهی‌ که در وجودمان است، مانع چنین درکی می‌شود. اما به محض اینکه به مبدأ توجه کنیم، پیوند فطری‌ای که ما را به او وصل می‌کند، فعال می‌شود؛ و طی فرایندی تدریجی، از حضورش اگاه می‌شویم «در بزنید، او در را باز خواهد کرد!»

چگونه به مبدأ توجه کنیم؟ این کار به کمی تلاش فکری نیاز دارد. یعنی باید او را در درون خود، و در اطراف خود، و در کنار خود، احساس کنیم. برای این کار هر کس می‌تواند از امکاناتی که دین یا مرامش در اختیارش گذاشته، یا از مراجعی که می‌شناسد یا از خلاقیت‌های شخصی‌اش استفاده کند. چرا که در هر یک از این موارد  باید چیزی را در فکر خود مجسم کنیم تا بتوانیم بر وجودی که با حواس ظاهری قابل درک نیست، تمرکز کنیم.

در ابتدا حضور خالق را باید با کوشش در خود تقویت کنیم ولی برای چه منظوری؟ آگاهی از حضور او ما را به دقت و هوشیاری بیشتری در مورد طبیعت و کیفیت انتخاب‌ها، اعمال، و افکارمان هدایت می‌کند. وقتی که می‌دانیم و حس می‌کنیم که نگاه خدا دنبال ماست، و از درون ما می‌گذرد، در ابتدا احساس خجالت، ناراحتی، بی ایمانی، طرد شدن، و… می کنیم. اما هنگامی که چنین احساسی را پشت سرگذاشتیم، حس شأنیت در وجودمان جای می‌گیرد و با حس حضور او، دیگر به خود اجازه‌ی هر گونه رفتاری را نمی‌دهیم و علاوه بر این ترس از تنهایی که در  لحظاتی از زندگی ما را مضطرب می‌کند، ناپدید می‌شود و توکل و آرامش در وجودمان تقویت می‌شود.

مهم‌تر آن که، توجه به مبدأ، که توجه به «خود» نیز هست، پایه‌ی سیرکمال معنوی است. «خود» باید با عمل به اصول الهی و اخلاقی، فضایل الهی را کسب کند. هنگامی‌که حضور الهی در وجود ما جای گرفت، علاوه بر احساس شأنیت، انگیزه‌ی لازم برای عمل مداوم به این اصول در ما تقویت می‌شود. چنین توجهی، انرژی لازم برای ایجاد فضایل که «عناصر» اصلی خود هستند را فراهم می‌کند.

حاضر دانستن خدا یعنی طوری رفتارکنیم که گویی او همزمان در درون ما، در افکار ما و در بیرون از ما حضور دارد. اما نه حضوری غالب یا بازجویانه که هدفش قضاوت کردن است، بلکه، حضوری نیک‌خواه و خیراندیش که با در نظر گرفتن اختیار فردی، به سلامتی معنوی ما توجه دارد، و در انتخابات و اعمال و افکارمان، عملکرد صحیح را به ما الهام می‌کند.

چگونه چنین توجهی را حفظ کنیم و پرورش دهیم؟ دستورات عبادی‌ای که در طول قرن‌ها وارث آن بوده‌ایم پاسخی به این سؤال بوده‌اند ولی تنوع روش‌ها و تکنیک‌های مختلف این خطر را دارد که با از دست دادن اصل، به بیراهه کشیده شویم. برای توجه به مبدأ به مکان خاص یا زمان خاص یا مراسم خاصی احتیاج نیست. دوباره مثال عشق مادی را در نظر بگیریم. وقتی می‌کوشیم به شخصی که دوستش داریم، نزدیک شویم، به طور غریزی رفتارهایی را پیش می‌گیریم که خوشایند او است. با خدا نیز باید همین‌گونه رفتار کنیم. اگر فردی می‌خواهد خود را به خدا نزدیک کند و حضور او را در وجودش جای دهد، کافی است اعمال و افکاری را برگزیند که موجب رضایت خالق است. البته بین آنچه که خدا می‌خواهد و آنچه که نفع واقعی ما در آن است، و ما را به سوی کمال می‌برد هیچ تضادی نیست. چنین رفتاری از اجرای هر گونه آداب دینی خاصی فراتر می‌رود و در محیط کار و در اجتماع قابل اجرا است. این رفتار بر توجه به اصول اخلاقی، انجام دادن وظایف ، احترام به شأنیت روح، خدمت به خلق وغیره متمرکز است.

جستجوی حضور مبدأ سبب می‌شود، عملکردی صحیح داشته باشیم. هر چه رفتار ما بهتر شود بیشتر به مبدأ نزدیک‌ می‌شویم، به این دور، دورِ صحیح و مثبت می‌گوییم.

در این فرایند، عبادت نقش کاتالیزور دارد. اصل در عبادت، توجه به مبدأ است فرای محتوا‌ ، نیت یا لفظ. اگر عبادت از روی صداقت و خلوص نیت باشد توجه را به سوی او معطوف می‌کند، مانند گلی که به سوی آفتاب می‌چرخد، «خود» نیز نورِ الهی لازم برای رشد را جذب می‌کند. پیامبران ادیان مختلف الهی مردم را به عبادت روزانه در زمان‌های مختلف برای درخواست بخشش، برکت، امنیت تشویق می‌کردند تا به تدریج حضور الهی را در خود احساس کنند و رضایت او را جستجو کنند.

این دور صحیح و مثبت، در فلسفه‌ی استاد الهی، مدیتیشن طبیعی نامیده شده. «مدیتیشن»، به معنای توجهی درونی است که انسان را به تعمق دعوت می‌کند. مفهوم«طبیعی» که با مدیتیشن همراه می‌شود ناظر بر دو معناست : از یک سو این مدیتیشن منطبق با نیاز‌های حقیقی خود است، و از سوی دیگر، جایگاه عمل به آن اجتماع و در طول فعالیت‌های زندگی روزمره است. جهانشمولی .کارآرایی مدیتیشن طبیعی، تحولی واقعی، در ادراک و  ارتباط انسان با مبدأ، با خود و دیگران ایجاد می‌کند.