ملک‌جان نعمتی

21 فوریه, 2010
 
عارفی روشن‌بین

نوشته: لیلی انور

شیخ جانی، وارث تعلیمات معنوی اصیلی است که ادیان ایران باستان، عرفان اسلامی و فرهنگ کُرد را در برمی‌گیرد، او با در آمیختن تفکر معنوی در زندگی مادی، تلاشی گسترده در راه تجدید سنت عرفانی نمود.

ملک‌جان نعمتی ملقب به حضرت شیخ درسال ۱۲۸۵ شمسی در روستایی دورافتاده در کردستان ایران به دنیا آمد. او قرن بیستم را به تحقیق، عبادت، و تعلیمات معنوی و به ظاهر دور از هیاهوی زندگی مادی سپری کرد. با این وجود شواهد کسانی که او را می‌شناختند و همچنین تعلیمات به جا ‌مانده از او که غالب آنها شفاهی هستند، حاکی از آن است که علی‌رغم تمایلش به زندگی توأم با تعمق، همواره در جریان وقایع جهان بود و زندگی خود را وقف دفاع از حق ضعیفان و به‌خصوص حقوق زنان و تفکر درباره‌ی مسائل فلسفی و اخلاقی زمان خود کرد.


تلاش برای تساوی زن و مرد

روستای جیحون‌آباد، محل تولد ملک‌جان که تقریباً او تمام عمر خود را در آنجا بسر برد، در غرب ایران واقع شده است. اکثر مردم ‌آن محل، پیرو مسلک اهل حق هستند. این مسلک که در قرن هفتم هجری بنیان نهاده شد بر فلسفه‌ای معنوی استوار است که ادیان ایران باستان، عرفان اسلامی، و سنت‌های کرد را در بطن خود دارد. مسلک اهل حق علاوه بر آیین‌های اجتماعی سنتی، شامل مراسم عبادی خاصی است که به ارتباط دائمی میان دنیای مادی و معنوی دلالت دارند. ملک جان در چنین محیط خاصی زندگی کرد و از بسیاری جهات وارث این سنت عرفانی محسوب می‌شود. با وجود این او همواره می‌کوشید تا از چارچوب آیین‌های ظاهری و تعصبات قومی سنتی فراتر رود و با از میان برداشتن خرافات، اعمال و رفتار قشری و تجدید اصول حقیقی، روح واقعی این مرام را آشکار نماید. جذابیت شخصیت معنوی‌اش، علی‌رغم زن بودن سبب شد تا  بتواند تغییرات مهمی در نحوه‌ی اجرای مراسم آیینی اهل حق که بر طبق سنت فقط در انحصار مردان بود، ایجاد کند. یکی از این تغییرات عظیم اجازه‌ی اجرای مراسم آیینی توسط زنان بود.

ملک‌جان در دوران زندگانی اش در راه احقاق حقوق زنان تلاش بسیار کرد. او این کار را در کشوری انجام داد که زنان از لحاظ حقوق قضایی و اجتماعی در محرومیت شدید بودند. در چنین محیط اجتماعی که مرد سالاری بر آن غالب بود، توانست شاگردانش را متقاعد کند تا ارث را به طور مساوی بین پسر و دختر خود تقسیم نمایند و یا در صورت طلاق، حق حضانت فرزند به مادر داده شود. او همچنین توانست در محیطی که اکثر مردم آن به کشاورزی اشتغال داشتند، و حق تحصیل برای دختران با عرف آن سازگار نبود، والدین را به تحصیل دادن دختران خود تشویق نماید .علاوه بر این با تمام امکاناتی که در اختیار داشت در راه تساوی حقوق زن و مرد کوشش خستگی‌ناپذیر کرد. سعی او همواره بر این بود که سایرین را از امتیاز استثنایی مساوات بین دختر و پسر به همانگونه که در محیط خانوادگی‌اش معمول بود، بهره‌مند کند.

شاگرد کامل استاد الهی

ملک‌جان از همان کودکی از تعلیم و تربیتی خاص برخوردار بود. حاج نعمت‌الله پدر ملک‌جان عارفی بود که در زمان حیاتش همچون قدیسی مورد احترام همگان بود. او به تعلیم و تربیت دو دختر و پسرش به طور یکسان توجه داشت. این طرز فکر با رسوم رایج در اوایل قرن بیستم و به‌خصوص رسوم مناطق روستایی و دور افتاده‌ی ایران متفاوت بود. حاج نعمت‌الله که شخصیتی فرهیخته و پدری دلسوز و مجرب بود به تربیت معنوی دخترش همت گماشت. بدین ترتیب ملک‌جان تمامی دوران کودکی خود را در محیطی از معنویت خالص به ریاضت و عبادت پرداخت. پس از آن نیز با وجود زندگی معنوی به طور مداوم در تماس با دنیای بیرون و در جریان آخرین پیشرفت‌های علمی بود. او عشق تسکین ناپذیری به آموختن داشت و تا آخرین روزهای زندگی به آموختن علومی چون بیولوژی، جغرافیا و اشعار ادبی ادامه داد.

در زمینه‌ی معنویت، ملک‌جان کامل‌ترین شاگرد استاد الهی بود. استاد الهی ( ۱۲۷۴ ـ ۱۳۵۳) متفکر برجسته‌ در قسمت دوم زندگی خود روش نوینی از معنویت را که از یک سو بر اساس سنت دیرین عرفانی قرار داشت و از سوی دیگر عاری از تعصبات غیر ضروری از معنویت حقیقی بود ابداع نمود. از نظر استاد الهی معنویت علمی است که باید با عقل و منطق و اصول اخلاق اصیل مطابقت داشته باشد و بیش از تکیه به بُعد ظاهری ادیان ، بُعد باطنی آن را در بر گیرد. او مشی نوین خود را بر اساس « جوهر ادیان»، که مبتنی است بر ایمان به خدای واحد، بقای روح، رعایت حقوق و وظایف نسبت به خود و سایرین، پایه‌گذاری کرد او معتقد بود که روح تنها در تماس با دنیا و اجتماع می‌تواند در مسیر کمال حرکت کند. انسان باید در اجتماع زندگی کند و با آزمون‌های ناشی از آن مواجه شود. زندگی در عزلت چنین امکانی را برای انسان فراهم نمی‌کند. معنویت به معنای توجه مداوم است: توجه به حضور الهی در هر چیز و توجه در تماس با دیگران در زندگی روزمره. در چارچوب این توجه دائمی است که مبارزه با امیال منفیِ «خود» میسر می‌شود و خود شناسی حاصل می‌شود. ملک جان، با تعمق در تعلیمات استاد الهی و عمل به آنها، این تعلیمات را در خود تحلیل برد. او که امانت دار آموزه‌های استاد الهی بود، آنها را به سایرین تعلیم و انتقال داد. او در آموزش‌های معنوی خود و در اشعار عرفانی‌اش، همواره از حضور خیرخواه و مؤثر استاد سخن می‌گوید و همواره تآکید می‌کند که استاد بود که چشمش را به روی حقیقت گشود و و راه را نشانش داد. از طریق استاد بود که به خودشناسی و سپس به خداشناسی رسید. استاد الهی مأموریت راهنمایی جویندگان حقیقت را به ملک‌جان سپرد. این افراد گاه از دیار بسیار دور و از آن‌سوی مرزها برای دریافت نصیحت، راهنمایی، و یا شفایی به دیدارش می‌آمدند.

خدمت به خلق، راهنمایی و همدردی

ملک‌جان زندگی خود را وقف خدمت به  دیگران کرد، و در این راه از هیچگونه کمکی مضایقه نکرد. در خانه‌اش همواره به روی کسانی که برای راهنمایی، تسلای خاطر، یا کمک مالی یا فکری می‌آمدند، باز بود. علی‌رغم نابینایی و ضعف جسمانی بی آنکه تفاوتی میان مراجعین بگذارد به درخواستشان رسیدگی می‌کرد. همواره می‌گفت: «هر مکتبی، چه ظاهری و چه باطنی، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است.»

او در سال ۱۳۷۲ شمسی در فرانسه در اثر عمل جراحی در گذشت. مقبره‌ی او در ناحیه‌ی پِرش فرانسه قرار دارد و زیارتگاه صاحبدلانی است که از او الهام گرفته‌اند.



برگرفته از سایت Le Monde Des Religion Janvier 2010