ملکجان نعمتی
نوشته: لیلی انور
شیخ جانی، وارث تعلیمات معنوی اصیلی است که ادیان ایران باستان، عرفان اسلامی و فرهنگ کُرد را در برمیگیرد، او با در آمیختن تفکر معنوی در زندگی مادی، تلاشی گسترده در راه تجدید سنت عرفانی نمود.
ملکجان نعمتی ملقب به حضرت شیخ درسال ۱۲۸۵ شمسی در روستایی دورافتاده در کردستان ایران به دنیا آمد. او قرن بیستم را به تحقیق، عبادت، و تعلیمات معنوی و به ظاهر دور از هیاهوی زندگی مادی سپری کرد. با این وجود شواهد کسانی که او را میشناختند و همچنین تعلیمات به جا مانده از او که غالب آنها شفاهی هستند، حاکی از آن است که علیرغم تمایلش به زندگی توأم با تعمق، همواره در جریان وقایع جهان بود و زندگی خود را وقف دفاع از حق ضعیفان و بهخصوص حقوق زنان و تفکر دربارهی مسائل فلسفی و اخلاقی زمان خود کرد.
تلاش برای تساوی زن و مرد
روستای جیحونآباد، محل تولد ملکجان که تقریباً او تمام عمر خود را در آنجا بسر برد، در غرب ایران واقع شده است. اکثر مردم آن محل، پیرو مسلک اهل حق هستند. این مسلک که در قرن هفتم هجری بنیان نهاده شد بر فلسفهای معنوی استوار است که ادیان ایران باستان، عرفان اسلامی، و سنتهای کرد را در بطن خود دارد. مسلک اهل حق علاوه بر آیینهای اجتماعی سنتی، شامل مراسم عبادی خاصی است که به ارتباط دائمی میان دنیای مادی و معنوی دلالت دارند. ملک جان در چنین محیط خاصی زندگی کرد و از بسیاری جهات وارث این سنت عرفانی محسوب میشود. با وجود این او همواره میکوشید تا از چارچوب آیینهای ظاهری و تعصبات قومی سنتی فراتر رود و با از میان برداشتن خرافات، اعمال و رفتار قشری و تجدید اصول حقیقی، روح واقعی این مرام را آشکار نماید. جذابیت شخصیت معنویاش، علیرغم زن بودن سبب شد تا بتواند تغییرات مهمی در نحوهی اجرای مراسم آیینی اهل حق که بر طبق سنت فقط در انحصار مردان بود، ایجاد کند. یکی از این تغییرات عظیم اجازهی اجرای مراسم آیینی توسط زنان بود.
ملکجان در دوران زندگانی اش در راه احقاق حقوق زنان تلاش بسیار کرد. او این کار را در کشوری انجام داد که زنان از لحاظ حقوق قضایی و اجتماعی در محرومیت شدید بودند. در چنین محیط اجتماعی که مرد سالاری بر آن غالب بود، توانست شاگردانش را متقاعد کند تا ارث را به طور مساوی بین پسر و دختر خود تقسیم نمایند و یا در صورت طلاق، حق حضانت فرزند به مادر داده شود. او همچنین توانست در محیطی که اکثر مردم آن به کشاورزی اشتغال داشتند، و حق تحصیل برای دختران با عرف آن سازگار نبود، والدین را به تحصیل دادن دختران خود تشویق نماید .علاوه بر این با تمام امکاناتی که در اختیار داشت در راه تساوی حقوق زن و مرد کوشش خستگیناپذیر کرد. سعی او همواره بر این بود که سایرین را از امتیاز استثنایی مساوات بین دختر و پسر به همانگونه که در محیط خانوادگیاش معمول بود، بهرهمند کند.
شاگرد کامل استاد الهی
ملکجان از همان کودکی از تعلیم و تربیتی خاص برخوردار بود. حاج نعمتالله پدر ملکجان عارفی بود که در زمان حیاتش همچون قدیسی مورد احترام همگان بود. او به تعلیم و تربیت دو دختر و پسرش به طور یکسان توجه داشت. این طرز فکر با رسوم رایج در اوایل قرن بیستم و بهخصوص رسوم مناطق روستایی و دور افتادهی ایران متفاوت بود. حاج نعمتالله که شخصیتی فرهیخته و پدری دلسوز و مجرب بود به تربیت معنوی دخترش همت گماشت. بدین ترتیب ملکجان تمامی دوران کودکی خود را در محیطی از معنویت خالص به ریاضت و عبادت پرداخت. پس از آن نیز با وجود زندگی معنوی به طور مداوم در تماس با دنیای بیرون و در جریان آخرین پیشرفتهای علمی بود. او عشق تسکین ناپذیری به آموختن داشت و تا آخرین روزهای زندگی به آموختن علومی چون بیولوژی، جغرافیا و اشعار ادبی ادامه داد.
در زمینهی معنویت، ملکجان کاملترین شاگرد استاد الهی بود. استاد الهی ( ۱۲۷۴ ـ ۱۳۵۳) متفکر برجسته در قسمت دوم زندگی خود روش نوینی از معنویت را که از یک سو بر اساس سنت دیرین عرفانی قرار داشت و از سوی دیگر عاری از تعصبات غیر ضروری از معنویت حقیقی بود ابداع نمود. از نظر استاد الهی معنویت علمی است که باید با عقل و منطق و اصول اخلاق اصیل مطابقت داشته باشد و بیش از تکیه به بُعد ظاهری ادیان ، بُعد باطنی آن را در بر گیرد. او مشی نوین خود را بر اساس « جوهر ادیان»، که مبتنی است بر ایمان به خدای واحد، بقای روح، رعایت حقوق و وظایف نسبت به خود و سایرین، پایهگذاری کرد او معتقد بود که روح تنها در تماس با دنیا و اجتماع میتواند در مسیر کمال حرکت کند. انسان باید در اجتماع زندگی کند و با آزمونهای ناشی از آن مواجه شود. زندگی در عزلت چنین امکانی را برای انسان فراهم نمیکند. معنویت به معنای توجه مداوم است: توجه به حضور الهی در هر چیز و توجه در تماس با دیگران در زندگی روزمره. در چارچوب این توجه دائمی است که مبارزه با امیال منفیِ «خود» میسر میشود و خود شناسی حاصل میشود. ملک جان، با تعمق در تعلیمات استاد الهی و عمل به آنها، این تعلیمات را در خود تحلیل برد. او که امانت دار آموزههای استاد الهی بود، آنها را به سایرین تعلیم و انتقال داد. او در آموزشهای معنوی خود و در اشعار عرفانیاش، همواره از حضور خیرخواه و مؤثر استاد سخن میگوید و همواره تآکید میکند که استاد بود که چشمش را به روی حقیقت گشود و و راه را نشانش داد. از طریق استاد بود که به خودشناسی و سپس به خداشناسی رسید. استاد الهی مأموریت راهنمایی جویندگان حقیقت را به ملکجان سپرد. این افراد گاه از دیار بسیار دور و از آنسوی مرزها برای دریافت نصیحت، راهنمایی، و یا شفایی به دیدارش میآمدند.
خدمت به خلق، راهنمایی و همدردی
ملکجان زندگی خود را وقف خدمت به دیگران کرد، و در این راه از هیچگونه کمکی مضایقه نکرد. در خانهاش همواره به روی کسانی که برای راهنمایی، تسلای خاطر، یا کمک مالی یا فکری میآمدند، باز بود. علیرغم نابینایی و ضعف جسمانی بی آنکه تفاوتی میان مراجعین بگذارد به درخواستشان رسیدگی میکرد. همواره میگفت: «هر مکتبی، چه ظاهری و چه باطنی، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است.»
او در سال ۱۳۷۲ شمسی در فرانسه در اثر عمل جراحی در گذشت. مقبرهی او در ناحیهی پِرش فرانسه قرار دارد و زیارتگاه صاحبدلانی است که از او الهام گرفتهاند.
برگرفته از سایت Le Monde Des Religion Janvier 2010
واقعا این مطالب چقدر پر معنی و قشنگ هستند. لطفا از این خانم بیشتر بنویسید. میخواهم بیشتر از ایشان بدانم.
ایشان خیلی جرات داشته اند که طرفدری از زنها ، آنهم در روستا را پیشه ی خود کرده اندو به بقیه هم یاد دادند.
چقدر عکس شان زیبا است و در دل عمیق می نشیند.
خیلی ممنون عالی بود
وای خدای من چه عکس قشنگی.
خیلی سخت میشه که چشم برداشت
مرسی
سلام
از مزایای در محضر استاد بودن و داشتن یک راهنما و استاد حقیقی این است که فرد در معنویات چنین پیشرفتی داشته باشد و به کمال معنوی برسد انشاءالله.
زندگی ایشان برای فردی مثل من که تنبل و تن پرور و به دنبال صرفا اهداف مادی این دنیا هستم بسیار عبرت آموز است . با تمام این مشکلات جسمانی و محدودیت هائی که داشتند فقط با قدرت ایمان و استفاده از یک استاد حقیقی توانسته اند واقعا یک انقلاب معنوی بکنند. ایشان همیشه زنده اند.
با سلام و تشکر بسیار از مقاله بسیار زیبا و مفیدتان خواهشمند است بیشتر در رابطه بااین بانوی برجسته که ملقب به حضرت شیخ هستند بنویسید.
من این مقاله را در ماه ژانویه در مجلۀ لوموند خوانده بودم و خیلی هم خوشحال شدم که لوموند دربارۀ یک بانوی عارف ایرانی به این مفصلی نوشته است . امیدوارم افراد جوینده در غرب بیشتر به ارزش های ایران توجه کنند .
به نام خدا
از این که افرادی وارسته در این دوران داشته ایم خیلی خدا را شکر میکنم انشاءالله ما هم از این ابزار بتوانیم استفاده کنیم (نیکی کردن) دعا کنید خدا کمکمان کند
با تشکر از شما بیشتر بنیویسید
ممنونم از اینکه چنین شخصیت خاص و استواری را معرفی میکنید. به نظرم نیکی کردن مداوم انگیزه و پشتکار زیادی میخواهد چطور میشود یک عمر نیکی و خدمت بدون چشمداشت و توقع را وظیفه و شعار خود قرار داد و خسته نشد؟ آرزو دارم که هدفم این باشد ولی خیلی خودم را ناتوان میبینم و خیلی زود از نیکی کردن خسته میشوم.
دیروز خواستم نظرم را در مورد این مقاله بیان کنم اما کلمه ای نتوانستم پیدا کنم که ایشان را توصیف کند کلمات فادر به توصیف ایشان نیستند. فرض کنید در ان زمان و در ان مکان(روستای جیحون آباد) بانویی شالوده سنتها را در هم بشکند و سخن از ارزشهای مدرنیته بزند(ان هم در جامعه سنتی آن زمان) از آوردن برق و تکنولوژی گرفته تا گام برداشتن در راه مساوات جنسیتی آن هم با یک ایدوئولوژی قدرتمند که هیچکس قادر به نفی آن باشد.ایشان ثابت نمودند حرف حق پابرجاست و تعارضی با مدرنیته ندارد.حقیقت ایشان به اندازه ای وسیع است که در ذهن محدود من نمیگنجد
با عرض سلام و تشکر
بابت این همه لطف ممنون ، ان شاء الله در آینده نزدیک بیشتر شاهد معرفی این عزیزان به جوامع باشیم و بیشتر بتوانیم در مورد ایشان بدانیم و به فرمایشات گهر بارشان عمل کنیم. وقتی به ایشان فکر میکنم و بیشتر میفهمم ایشان چگونه شخصیتی هستند هر لحظه از خودم شرمنده تر میشوم کاش از ایشان بیشتر بنویسید هر چند هر چه نوشته شود برای وجودی چون ایشان کفایت نمی کند.
اگر امکان دارد خواهشمندیم در مورد آقای دکتر شاهرخ الهی (فرزند استاد الهی )و اینکه تنبور استاد الهی در نزد ایشان به امانت است نیز مطالبی را در اختیار ما قرار دهید تا بیشتر با شخصیت این بزرگوار آشنا شویم البته در کتاب روح نغمات مطالبی در مورد ایشان هست ولی برای کسانی که تشنه شناخت بیشتر ایشان هستند قلیل می باشد . تنبور استاد الهی از سلوکشان جدا نبوده و اینک تنبورشان در نزد فرزندشان به امانت است . پس برای شناخت بیشتر استاد الهی تمنا داریم ما را با شخصیت آقای دکتر شاهرخ الهی نیز آشنا کنید .
ممنون
من با خواندن این مقاله هم غمکین شدم و هم دلگرم. غمگین شدم از این که میبینم در قرن بیستم هنوز زنان ایرانی تحت چه فشارهایی بودند. و دلگرم از اینکه کسی از ان محیط و در آن شرایط توانست نه تنها به زنان آموزش بدهد و ارزش واقعیشان را به خودشان ثابت کنه. حتی توانست طرز فکر مردان ان ناحیه را هم عوض کنه. این شاید برای کسانی که در محیط شهری زندگی کردند خیلی با اهمیت جلوه نکنه. ولی در مخیطی مرد سالار چنیین کاری یک انقلاب بزرگ محسوب میشود.
باور نمی کنم که چنین زنی در یک ده دورافتاده در ایران بوده و نشناخته مانده. چه زندگی اکتیو و پرباری! کاش دربارۀ همسر و فرزند یا فرزندانش هم نوشته میشد و این که چطور بچه ها را تربیت کنیم؟ تربیت بچه در غرب خیلی سخت است و به عنوان یک مادر فرصت ندارم به آنها بپردازم. این خانم چطور این همه وقت داشته است؟ من سعی میکنم به انجمن های زنان کمک کنم و همیشه به مریض های خانم تلقین میکنم که باید شجاع باشند و از تنهائی و مریضی نترسند. ملک جان چقدر شجاع بوده.هزاران براوو!
ممنونم از مطالب جالبتون.مطالعه کتاب ملک جان نعمتی رو برای آشنایی بیشتر با شخصیت ایشان توصیه می کنم.
زندگی این بانوی نابینا برای هر فردی از هر فرهنگ و قشری جالب و مورد توجهه.فردی نابینا اونهم در روستایی دورافتاده به تحقیق در امور معنوی می پردازه و بر خلاف طبیعت اون همه علوم رو یاد میگیره که به ما بفهمونه که نباید شرایطمونو بهونه ی کمکاریهامون بکنیم.در واقع این فرد متعلق به اون زمان نبوده و از افکارش مشخصه که قرنها از زمان جلوتره.
واقعا چه سخن بزرگیست؛ «هر مکتبی، چه ظاهری و چه باطنی، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است.» این نکته را مدتهاست عمل میکنم و چقدر برکت دارد! دنیایی در آن نهفته است !
مردی ومردانگی باید در مقابل شجاعت واستواری این بانوی بزرگوار سر تعظیم فرود آورد از مشی زندگی ایشان بیشتر بنویسید تا چراغ راه زندگی مردم شود خاطرات نزدیکان ایشان حتما شنیدنی وپر از درس آموختنی خواهد داشت.
من فکر میکنم که خانمها تا ابد مدیون فداکاریهای ایشان هستند.
سلام خواستم بگم من با نظر لیلا خانوم موافقم و ما خانمها تا ابد …مدیون هستیم و ای کاش قدردان بزرگواریها و فداکاریهای ایشون برای دفاع از حق خانومها باشیم
آرامش جان بی قرارم
جز دوری تو غمی ندارم…
ضمن تشکر از زحمات شما
واقعا اندیشه استاد الهی و شاگردان آن بزرگوار نظیر شیخ جانی چراغ هدایت انسان امروز است.موفق باشید.
باسلام و تشکر از این مطلب زیبا، اگر ممکن است از جملات گهربار ایشان بیشتر بنویسید زیرا ایشان شاگرد واقعی استاد بودهاند بنابراین تمام فرمایشات ایشان برگرفته از عمل به تعالیم استاد است . شاید به برکت توجه به فرمایشات ایشان، توفیقی حاصل شود تا از این طریق با عمق فلسفه و نظرات استادالهی بیشتر آشنا شویم .
http://www.malakjan.com در این سایت یک تعدادی از جملات حضرت شیخ قرار داده شده
چه انرژی بزرگی این شخصیت دارد که من سنگدل هم با دیدن عکس ایشان متاثر شدم و چه روح بزرگی که تا ابد بر همه ما اثر میگذارند.
با سلام
وقتی سرگذشت و کتاب ایشان را مطالعه کردم هیچ چیز جز خجالت از خودم حاصلم نشد . ایشان با این همه قدرت ، بینائی خودشان را از خدا نخواستند و تمام عمر راضی بودند به راضای خدا . این چنین است که فردی عزیز خدا می شود . فردی بدون امکانات در یکی از روستاهای کشور منشاء چه اثرات ارزشمندی برای بشریت بوده اند بدون اینکه بخواهند شناخته شوند .
با تشکر از دریا که سایت حضرت شیخ را به من معرفی کردند.
با نظر دوستمان محمد موافقم که -چنین است که فردی عزیز خدا میشود-و عزیز خدا شدن چه دشوار است.چه مبارزه با نفسها و چه رنج خود و راحت یاران طلب ها می خواهد.
با سلام
این مقاله خیلی جالب است
سلام
در جواب دوست عزیزمون شقایق خانم عرض کنم هیچ کس از نیکی کردن خسته نمی شود در صورتی که نیکی را به قصد لله انجان دهد و هیچ انتظاری در قبال نیکی که کرده نداشته باشد بلکه آن را سریعا فراموش کند .
و در جواب دوست دیگمون سر کار خانم مریم یاوری عرض کنم که ملک جان نعمتی هیچ همسر یا فرزندی نداشتند . ایشون عمر ، سلامتی و جانشان را در راه حق وآموزش حق پرستی به مردم صرف کردن .
به قدری به گردن جامعه بشری حق دارند که هیچ کس و هیچ وقت نمیشه اون رو ادا کرد مخصوصا برای خانم ها .
از تمام زحمات شمامتشکرم.وجودنوروایمانرارااحساس میکنم امیدوارم روزی عمق معانی جملات ایشانرا درک کرده وتوفیق عمل به انهارا پیدا کنم.
با سلام وتشکر فراوان از میتیس عزیز که این مقالات گرانبهارا در اختیار ما میگذارد وماهم استفاد لازم را میبریم
سلام..
من کتاب زندگینامه ایشان را خواندم. چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم. تمام مدت اشکم جاری بود…اثر معنوی در کتابشان موج می زد.
در طی چند روزی که کتاب را می خواندم دنیا برایم مانند تکه کاغذی که در دست مچاله کنند, بی ارزش و خوار شده بود. چه احساس خوبی بود. کاش پا برجا می ماند!! و اینکه چقدر زیاد به این بانوی بزرگوار علاقه پیدا کردم! چقدر لطیف, ملایم و مهربان بوده اند.
کاش نیم نگاهی هم به ما می کردند….به قول حضرت حافظ:
آنان که به نظر خاک را کیمیا کنند آیا بود که گوشه جشمی به ما کنند؟
سلام من واقعآ تحت تاثیر حضرت شیخ قرار گرفتم.لطفآ بیشتر از ایشان بیشتر مطلب بذارید.
با سلا م
نمونه یک زن واقعی است امیدوارم ما با شرایط امروزی که از نظر معنوی در زمستان سختی بسر میبریم بتوانیم اینگونه باشیم وعمل کنیم نتیجه ای که گرفتم این بودکه هیچ وقت مطالعه این مطالب معنوی را روزانه انجام دهیم وخدا توفیق دهد همیشه توجه داشته باشیم
درکتاب ملک جان گفته اند: انسان تا به مرحله ای از رشد روحی نرسد حرفش به خودش اثرنمیکند.اگراینطوراست پس مبارزه بانفس بی ثمرخواهدبود. چون حرفمان به خودمان اثر نمی کند.لطفا کمی توضیح دهید.
دوست عزیز Ali جان ، اتفاقاً چون ما حرفمان به خودمان اثر نمی کند در موردمان مبارزه معنی دارد. یکی از نشانه های راهنمای معنوی اثر کلام داشتن است. اگر چیزی بگوید فوراً اثر می کند و واقع می شود .مثلاً اگر در فیلم “حضرت مسیح” دیده باشید ایشان به محض اینکه به “متی” می فرمایند با من همراه شو، متی تمام کسب و کار خود را درجا رها می کند و همراه حضرت مسیح می رود و حتی حضرت مسیح توضیحی به این شخص نمی دهد این صحنه فیلم را هر وقت من می بینم بغض گلویم را می فشارد. البته این حد بالایی است و اثر گذاشتن از جزئی ممکن است باشد تا حد متعالی آن. مثلاً یک گفتار معنوی ممکن است ایمان را در دل یک شخص زنده کند و عمق اثرش تا این حد باشد. در مورد ما نیز همین طور است ما حرفمان به خودمان اثر ندارد و اگر مثلاً به خود بگوییم امروز عصبانی نشو این حرف به ما اثر چندانی ندارد ولی ممکن است بعد از مدتی شخص به جایی برسد که حرفش به خودش اثر کند. باید آنقدر مبارزه کنیم تا جایی که این اتفاق بیافتد. هر چه برای خود و روح خود بیشتر حیثیت قائل شویم و در شانش انجام امور نفسانی را نبینیم به این موضوع نزدیکتر می شویم….کوشش از ما و نتیجه از او.
به نظر من اینطور می رسد که:
مبارزه با نفس هرقدر هم که کم و کوچک باشد کمک می کند که روح کم کم قدرت پیدا کند. وقتی روح به مرور قوی شد دارای نیروی مثبتی میشود. این نیروی مثبت همان نیروئی است که باعث میشود در اثر معاشرت با چنین افرادی انگیزه انجام کارهای معنوی در ما بیشتر شود و همچنین حرفشان اثر می گذارد. مثلا اگر از زودگذر بودن دنیا و به فکر آن دنیا و پرورش ارزشهای واقعی سخن می گویند حرفشان رویمان اثر می کند و به اصطلاح تحت تاثیر قرار می گیریم.
حضرت شیخ می فرمایند که در واقع روح باید از یک حداقل قدرتی برخوردار باشد تا حرفش روی خودش اثر بگذارد یعنی اگر خودش را نصیحت می کند یا ارزشهای واقعی را به خودش یادآوری می کند باید به آن حداقل رشد روحی رسیده باشد تا این حرفهایش روی خودش اثر کند.
حال اگر به آن مرحله از رشد روحی نرسیده ایم که حرفمان روی خودمان اثر کند باید به مبارزه با نفس هر قدر هم کم و کوچک باشد ادامه دهیم تا روح به مرور قوی شود و به آن میزان از رشد روحی برسد که دیگر صحبت ها و نصحیتهایش روی خودش اثر کند.
پس : ثمره مبارزه با نفس به دست آوردن قدرت روحی و تقویت روح است و یکی از نتایج آن اثر گذاشتن حرفش روی خودش است.
. سعی می کنم شجاعت و استقامت حضرت شیخ را در زندگی ام به کار بگیرم. انشا الله. و امیدوارم تمام زنان دنیا حضرت شیخ را الگوی خود قرار دهند.
من سعی میکنم گفتار های حضرت شیخ را در زندگی ام به کار بگیرم. از خدا می خواهم یاریام دهد در این راه موفق باشم
matlab besyar jaleb bud az hame jaleb tar barayam in ke yek zan dar maghame sheykh beresad va hedayate mardom ra be ohde begirad in besyar azim ast va man be onvane yek zan eftekhar mikonam va omidvaram be lotfe parvardegare merban betavanam be osuli ke ostad elahi va in sheykhe bozorg far mudand amal konam ,be madade parvardegare eshgh va mehrbani.motshakeran az matkabetun va baz ham benevisid ,say mikonam ketabe sheykh ra tahiye konam
در مکتب حقیقت، هیچ مذهبی فرق نمی کند. هیچ نژاد و رنگی مطرح نیست و فرقی هم بین اناث و ذکور نیست. نور علی الهی
بد نبود
با سلام خدمت کمال آقا:
اگر منظورتان این است که برای بیان چنین شخصیتی این چند پاراگراف محدود بد نبود، خوب مسلماً هر چه در وصف این بزرگوار نوشته شود و از این دریای بی کران دانسته شود کم است.
ولی اگر اصل موضوع و در مورد خود ایشان می فرمایید بد نبود، بهتر است در باب منزلت ایشان بیشتر مطالعه بفرمایید و مورد مداقه قرار دهید!!!!!! زیرا هر کس با اندکی غور در زندگی و اعمال ایشان متوجه می شود چقدر باید شرمنده باشد ، زیرا که نمونه وجود ایشان را هرگز نمی یابد.بنده به عنوان دختری که حدود ۱۰۰ سال پس از ایشان در حال زندگی روی کره خاکی هستم ، حتی به تصورم نیز نمی آید روزی یک عمل از اعمال ایشان را بتوانم انجام دهم. آن هم در آن محیط بی امکانات و سنتی که برای زنان ارزش زیادی قائل نبودند. شاید باید بیشتر تعمق شود……………………
با سلام
اصولا بدی وجود خلقتی ندارد , بدی عارضی است. یعنی من و شما یا هر موجود دیگری که اختیار دارد, می توانیم با اعمال و افکار و رفتارمان بد بشویم و بد ببینیم یا اینکه خوبتر بشویم و خوبتر ببینیم. ولی در اصل بد خلق نشده ایم.
بستگی به این دارد که چه اصولی را در ذهنمان قرار دهیم و در فکرمان بچرخانیم و براساس آنها عمل کنیم.
.
باعرض سلام
پیرو تعدادی از نظرات، همچنین جملاتی از متن مقاله فوق، مضافا سطوری از کتاب گرانقدر ملک جان نعمتی، معروضاتی ذیلا تقدیم حضور می شود:
بزرگان معنوی همواره نگاهی ورای مقولاتی همچون جنس، ملیت، نژاد، مذهب و … به نوع مخلوق داشته اند. حضرت شیخ نیز ،چنانچه اصراری بر آن باشد که دفاعی از حق نموده اند، دفاع از حق مخلوق فرموده، بی آنکه منظور و ترجیحی، شامل جنس خاصی شود.
به گواه و شهادتِ زائرین و سعادتمندانی که شرفِ حضور یافته و اندک توفیقی در غور و تفحص، در آن آسمانِ فلک الافلاک بی منتهای الهی را داشته، امواجی از آن “تلاقی دو دریا” را به رأی العین، متحیرانه نظاره گر بوده اند، منظور از ظهور و حضور ایشان در میان خلایق، نمودارِ آرمانها و اهداف، و پدیدارِ آفاق و سمواتی می باشد، که بزرگان معنوی معاصر و آینده را به وادی “حیرت” رجعت داد و اولیای گذشته را در “طلبش” بی خبر فرمود…. که از “اثرات” چنین نمود و پدیدِ شگرف و بی سابقه ای علی الظاهر عناوینی نیز مطروح گشته، من جمله: تساوی حقوق زن و مرد…
تساوی ای که در هیچ دوران از دورانهای متمادی زندگانی نوع بشر، سابقه ای از آن را نمی توان یافت؛ مصدر امر در هر دوره و تمدنی یکی از طرفین تساوی بوده؛ در این دوران نیز گواه این امر، همین تاریخ رایجِ مرسوم است که چنانچه علاقه مند باشید در دسترس است.
ناگفته نماناد که معناً، چنین تساوی ای به خیر و صلاح هر دوی طرفین تساویست، بلا ترجیح یک سویه.
ای کاش این مفهوم تساوی، و نتایج و گزاره های مترتب، عمیقاً مورد بحث و بررسی قرار می گرفت، که خدای ناکرده به تفسیر و تعبیر نادرست و یک سویه کمینه نامی، در میان سطور و واژه های گرانقدر منابعِ سه گانه مذکورِ در ابتدای عرایض، معنا، مفهوم و مصداقی از یک جنس گرایی یا فمنیسم و زیرمجموعه های مرتبطش به ذهن متبادر نگردد، که دور نیست چنین برداشتی از جانب مخاطب نا آشنایی همچون کمینه.
حال آنکه دل به “اثرات” چنین کامله گوهری بستن و چشم از آن اهداف و اوراق معنوی ای که به حضور مبارکش قلم خورد بستن، جز پشیمانی و افسوس، نتیجه ای را شامل نخواهد شد.
در خاتمه مستدعیست درمورد “اثر” و افتراقش با مابقی ترشحات ممکنه وجودی، جهت درک مفهوم نارسا و گنگی که حقیر قصد طرح آن را به این نیت داشته است که توسط مطلعین و محققین حاضر تصحیح و اصلاح گردد، دقت نظر بیشتری شود.
با سلام
سرور گرامی کمینه عزیز,
چه زیبا و به جا فرمودید . در مورد تساوی حقوق زن و مرد خیلی مهم است که این مساله را درست درک کنیم. چون همانطور که فرمودید تساوی حقوق زن و مرد “مفهوم و مصداقی از یک جنس گرایی یا فمنیسم و زیرمجموعه های مرتبطش” را ندارد. و در واقع همانطور که فرمودید “بزرگان معنوی همواره نگاهی ورای مقولاتی همچون جنس، ملیت، نژاد، مذهب و … به نوع مخلوق داشته اند. حضرت شیخ نیز ،چنانچه اصراری بر آن باشد که دفاعی از حق نموده اند، دفاع از حق مخلوق فرموده، بی آنکه منظور و ترجیحی، شامل جنس خاصی شود.”
خیلی مهم است که این مساله را درست درک کنیم.
تلاش ایشان برای احقاق حق مخلوقی بوده است نه “زایل کردن” یا “کم کردن” حق مخلوقی دیگر. و اینکه تساوی با تشابه تفاوت دارد. تلاش جهت تساوی زن و مرد به معنی تلاش برای شبیه سازی بین زن و مرد و شبیه کردن خصوصیات واخلاق زن به مرد یا مرد به زن نیست.
با تشکر از توضیحات زیبایتان
مهمترین مطلبی که از ایشان آموختم این بود که با همه مهربانی هایشان وقتی امر شد چگونه بر طبیعت خود مسلط گردیدند
سلام”ممنون از مقالات بسیار خوبتون ملک جان و استاد نورعلی و دکتر بهرام را خیلی دوست دارم”واقعا سخنان همشان دلنشین است وباید سخنانشان را الگو قرار بدهیم
چقدرگفتار بزرگان معنوی زیباودلنشین است.امادراین زمستان معنوی عمل کردن به ان سخت ودشوار.
باسلام
با تشکرازکسانی که درگرداوری کتاب ملک جان زحمات زیادی را
کشیده اندتاما که ان بزرگواررادرقیدحیات زیارت نکرده ایم
وبازندگی ایشان اشنا نشده ایم حالا توسط این کتاب باشخصیت والای ملک جان اشنا شویم.ودراخرممنون ازمقاله ی خوب شما بخوصوص قسمت تساوی زن ومرد.
با تشکرازمیتیس عزیز
با تشکر از مطالب معنوی و اموزنده
اشاره به نابینایی حضرت شیخ وکارهای بر جسته ای که انجام داده اند کرده اید . بعرض می رسانم
حضرت شیخ چشم دلشان بینا و به مافی ضمیر سایلین اگاه بودند بمصداق
چشم دل باز کن که جان بینی انچه نادیدنی است ان بینی
انشاءاله مواردی با استنادات تقدیم خواهد شد
باسلام
بعد از مدتها دوباره این مطلب را مطالعه کردم ، واقعا این بار منقلب تر از دفعه پیش بودم . در جواب خانم مریم یاوری . لطفا کتاب ملک جان نعمتی را مطالعه کن ، خیلی برای زندگی این زمان مفید است و درسهای بزرگی دارد که باید هزار ها دانشمند جمع شوند و نظریه پردازی کنند تا اگرشد یکی از این جمله ها را که حضرت شیخ با آن حال و زمان برای بشریت بیان کنند .( کاری غیره ممکن )مریم عزیز ایشان ازدواج نکرده اند . خانم لیلا فلاح درست فهمیدید ، بشریت تا قیامت مدیون زحمات حضرت شیخ است .( مخصوصا خانمها ) ایشان تلاش و زحمات بسیاری کشیدند البته طبق فرمایش حضرت شیخ امیدواریم که خانمها ارزش امتیاز تساوی را بدانند و تا بی نهایت از این امتیاز در جهت پرورش فکر و کمال از آن استفاده کنند . اگر آقایان هم به این امتیاز ارزش بدهند و با خانمها هم فکر و همسو شوند در امتیاز معنوی این عمل شریک هستند . چون اطاعت امر می کنند . متشکرم
مدتها در این فکر بودم چگونه ممکن است خدا به تمام افکار واعمال انسانها در کرات مسکونیاگاه وانهارا نظارت نماید ودر اخرت هر کس نتیجه اعمال خود را ببیند تا اینکه سعادت دیدار حضرت شیخ را یافتم خانمی با باطنی استوار وایمانقوی. متقی .پارسا .دوستدار انسانهاوخداشناس وخدا پرستی واقعی.که عمق سلوک وافکارش وصل بخدا بودوباباطن امر سر وکار داشت نه ظاهر کلام.بافکار ونیات وبطون قلبی حقیر تسلط کامل وانچه حاق واقع بود بزبان جاری می ساخت وقتی در برابر این تسلط وعظمت روحی قرار گرفتم معظل درک نظارت خدا بر بندگان حل وخود را در حیطه قدرت معنوی روح بزرگ حضرت شیخ دیدم …بدانید که دو چشم مدام مراقب اعمال و افکار ماست اثارالحق جلد ۲گفتار۵۷۲
با سلام،
با اینکه سالهاست سعی کردم شاگرد استاد باشم مدتی است احساس می کنم نمی توانم آدمهای دورو برم را ( به غیر از کسانی که انتخاب می کنم ) دوست داشته باشم درواقع آن لطف عامی که استاد داشتند ندارم . وقتی رفتارو افکارو به خصوص سواستفاده آنهارا از مطالب دینی رامیبینم بیزارو دل زده می شوم و فکر می کنم چطور می شود این آدمها را دوست داشت و به آنها نیکی کرد.
ولی با خواندن مطلبی که حضرت شیخ فرمودند«هر مکتبی، چه ظاهری و چه باطنی، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است.» سعی می کنم با یادآوری این مطلب و درنظر گرفتن نقاط ضعف و بدی های
خودم این بازی نفس را بی اثر کنم امیدوارم حضرت شیخ کمکم کند.
با سلام و تشگر از این مقاله سراسر نیروبخش ملک جان همیشه زنده هستند و امید که بتوانیم با نصایخشان نیکی را به خلق خدا یاد بگیریم تا بتوانیم بیشتر از وجود این والا مقام فیض ببریمو خدا یار همه مان.
با عرض سلام خدمت همه دوستان
قصد اظهار نظر راجع به شخصیت حضرت شیخ را ندارم چون در مقام اظهار نظر نیستم.
راجع به ایشان نکته بسیار زیبایی که به ذهنم خطور میکند این است که استاد الهی میفرماید(نقل مضموم) من و جانی یک روح در دو جسم هستیم.
تمام شاگردان مدیون تعالیمی هستند که حضرت شیخ با زبانی ساده و بر اساس درک وفهم ما .ما را با اخلاقیات وچگونه رفتار کردن در اجتماع و مبارزه با شیطان درون وجودمان [نفس]اشنا کردن وروش مبارزه را به ما یاد دادند
با سلام به آقای محسن ملکی
فقط خواستم جهت یاد اوری عرض کنم که استاد الهی میفرماید: من و جانی یک روح و یک قالب هستیم.
البته این جمله جای بسیار فکر دارد
اشخاص معنوی با باطن امر کار دارند نه ظاهر کلام روزی بفکرم چنین آمد حال که شیخ جانی مامور استاد شده اند ولی در ظاهر مانند استاد به مسایل دینی و علمی و فلسفی ومنطقی و شرعی احاطه ندارند آیا میتوانند مانند استاد جوابگوی سؤالات مردم باشند .
در دل گفتم سؤالی طرح کنم و بروم امتحان کنم. چنین کردم، در دل برای آزمودن شیخ ودر ظاهر با طرح سؤال ومنتظر ماندن برای جواب.
شیخ جانی پس از مکث کوتاهی فرمودند این سؤال تو نیست می خواهی مرا امتحان کنی . شرمندگی و خجلت سراپای وجودم را گرفت . انچه در استاد بود عینآ در فکر و زبان ایشان جاری است.
سالها با مشگلات عدیده دست بگریبان بودم علاج ممکن نبود راه کارهای متفاوت تجربه ولی بی اثر بفرمایشی از حضرت شیخ رسیدم دیدم نظر ایشان با انچه در مغز من میگذرد متفاوت است
فرموده اند شما انتظار داریدمشگلات دنیائی را راه معنویتان حل کند این کار هلاک کننده است روح را ضعیف میکند.
ان( جهش اخر )موقعی ممکن می شود که روح پخته بر طبیعت تسلط پیدا کند ……… عامل جهش هم در وجود خودش است چگونه :
در اثر سختی کشیدن پیدا میشود. وقتی سختی امد از ان سختی شاداب می شود مثل ایوب …….
فقط طبیب معنوی میداند مریض را چگونه معالجه نماید.
با تشکرمیخواستم بگویم حضرت شیخ دلسوزترین و مهربانترین بوده اند .امیدوارم همیشه قدر دان زحماتشان باشیم.
سپاس فراوان خدمت شما متیس عزیز بابت جمع اوری مطالب زیبا و اموزنده
با سلام
با تشکر از متیس بلاگ برای ترجمه فارسی
چرا ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است ؟
با سلام > در جواب ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است
برگرفته از: http://www.saintejanie.com
# خدمت به خلق، در تمامی عمر، سرلوحهی کار ملکجان بود، و از طریقِ محبت هرگز از هیچ کوششی فروگذار نکرد. درِ خانهاش به روی کسانی که در طلبِ مشورت و مرحمت، یا کمک مالی یا آرامش روحی نزدش میآمدند، همیشه باز بود. با وجودِ نابینایی و ضعفِ جسمی، به کارِ یکیکِ آنها یکسان میرسید و میانشان فرقی نمیگذاشت. میگفت: هر مکتبی، چه ظاهری و چه باطنی، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است، حتی اگر مردم ناسزا هم بگویند مهم نیست. ما چیزی غیر از این نداریم. خدا نیکی در اختیارمان گذاشته نباید هم به خاطر مردم بکنیم.
# مادیات، محبت را از بین میبرد، حتی محبت اولاد را.
برای کسی که در معنویات فعال است همیشه منفی درست میشود. اگر انسان محبت نکند، اثر منفی انسان را تکه تکه میکند. همیشه باید قوهی منفی در برابر سالک باشد و باید به واسطهی این منفی خود را تصفیه کند.
نیکی باعث می شود که بسیاری از افراد از کرده ی بد خویش پشیمان شوند و آموزش عملی بگیرند و اصلاح شوند ،ولی تنها ابزار دفاعی ما محسوب نمی شود بلکه مهمترین ابزار می باشد (باید باشد) مثلا در روز در مقابله با بدیها مثلا در ۹۵ درصد حالات باید از این ابزار استفاده نماییم ولی در مثلا ۵ درصد موارد دیگر باید احقاق حق از طرق شرعی و عرفی و قانونی وقوای قهریه و… باشد و همواره پیشگیری های لازم را هم برای دفاع از حقوق حقه خود بنماییم و این منافاتی با سخن گهربار بالا ندارد چه اینکه استاد بارها در موقع لزوم به احقاق حق در جای خود اشاره فرموده اند ولی سلاح اصلیمان همانگونه که حضرت شیخ بیان فرموده اند در پاسخ به بدی دیگران ، نیکیست . که هم باعث نیک بختی خودمان می شود و هم دیگران.
ولی عموما حقیر متاسفانه در روز ۵% ازین ابزار مسالمت آمیز و خوشبخت کننده استفاده میکنم و ۹۵% از ابزارهای ناصواب و خشونت آمیز و قهریه دیگر استفاده مینمایم ):
از کتاب “ملک جان نعمتی” :
☼ برای کسی که در معنویات فعال است همیشه منفی درست می شود .اگر انسان محبت نکند ،اثر منفی انسان را تکه تکه می کند. همیشه باید قوه ی منفی در برابر سالک باشد و باید به واسطه ی این منفی خود را تصفیه کند.
☼ هر مکتبی ،چه ظاهری و چه باطنی ، یک نوع ابزار دفاعی دارد؛ ابزار دفاعی ما نیکی کردن به مردم است، حتی اگر مردم ناسزا هم بگویند مهم نیست.ما چیزی غیر از این نداریم. خدا نیکی در اختیارمان گذاشته نباید هم به خاطر مردم بکنیم.
☼ رسیدم به جایی که “میم” ندارم: می کنم،…می گویم،… می خواهم،و….مرحله ی تسلیم و رضاست . در این مرحله شخص بدون تفاوت(بر حسب وظیفه) کار می کند.
باسلام وتشکر فراوان از خانم انورودوستان عزیز:
کسی به اندازه حضرت شیخ در هموار ساختن راه معنوی و کمک به شاگردان راه معنویت دلسوز و دقیق نبوده
تا توان داشت می کوشید موانع ( معنوی و ظاهری )را از سر راه سالکان بر دارد و آنها را در مسیری قرار دهد که سهلتر
بتوانندبه مشساءمشگلات پی برده و در زدودن آثار زیان بار آن سعی و اهتمام نمایند.
.
در یکی از اشعارش چنین می فرماید:
جانی بودم بی جان مرده ی قبرستان
استادم زنده کرد دست نشانده کرد
بارها وبارها در اوج ناراحتی وغم وافسردگی ونومیدی کتاب ملک جان را خوانده ام کلمه به کلمه اش سرشار از قدرت وانرژی بوده .اینست گل دست نشان استاد بودن هیچ کلمه ای بلد نیستم که وصفت کنم
وقتی فکر می کردم چرا شیخ جانی جان مطالبش همه اش شفاهیه ومطالب مکتوب کمتر داره ؟چون او بردلها هدایت داره نه برچشم ومغز ظاهری..
در مورد نیکی هم که ابزار دفاعی ماست ،خدا مظهر نیکی است ما هم اگر طالب «او» ئیم باید مظهر تمام خوبیها ونیکی به همه باشیم
گر چه اظهار نظر کردن در مورد ایشان برای من ناچیز زیاد است اما از شما ممنونم که با نوشتن این مطالب به ما یاداوری میکنید که در این دنیاتنها نیستیم.استاد و راهنمایانی داریم که با تکیه به آنها این امتحان را هم انشا الله پشت سر خواهیم گذاشت.
باسلام
وقتی نام شیخ جانی به میان می آید، همۀ شاگردانش به یاد محبت بیدریغ و رایگان و صادقانه ایشان میافتند. در زمانی که کسی اهمیت به ما روستاییان نمیداد، درب خانه شیخ جانی به روی ما باز بود و صادقانه ما را مورد لطف و محبت قرار میداد. تلاشش این بود که همواره به یاد داشته باشیم خدا هست، روح هست و حساب و کتاب هم هست…. با محبت از ما انتظار خداپرستی، خدمت به خلق و عمل به تعلیمات داده شده داشت. اگر بخواهم از کشف و کرامات ایشان بگویم میترسم حمل بر تعصب نسبت به ایشان شود. تقاضا دارم از کسانی که خاطراتی از ایشان دارند در اینجا بیان کنند تا باعث استفاده دیگران شود. ( حیف است آن خاطرات ملکوتی فراموش شود.)
باسلام و تشکر
حضرت شیخ برای نجات. از سردی دنیا میفرمایند :
تمام کارهایی را که خدا دوست دارد انجام بده و از عملی که خدا دوست ندارد پرهیز کن و وسواس نکن.
در مورد ( وسواس نکن ) مطالبی خوانده یا شنیده اید بنویسید سپا س گذارم .
حضرت شیخ
———
زنی اهل عمل
« به اندازه ی موریانه ای نا داشته باشیم باید راه برویم
{کار معنوی کنیم}
——————————————————–
توجه دائم با عمل میسر می شود . اعمال مطابق میل خدا ، توجه است.اگر یک گوشه بنشینی وفقط فکر کنی ، مثل دیوانه ها می شوی!
پس تفکر وایمان به تنهایی کافی نیست .برای فهمیدن باید به عمل پرداخت ودانسته ها را تجربه کرد. ص۵۷ “ملک جان نعمتی “
گفتاری از حضرت شیخ
——————-
بشر همیشه می خواهد همه چیز را زود به دست بیاورد ، ولی سلوک این طور نیست. روح رشد دارد، ولی چون نفس اماره در برابرش است، رشد روح را پنهان می کند ومی گوید «چه رشدی در خودت دیدی؟»نفس راضی نمی شود که رشد روح معلوم شود، بنابراین سالک خسته می شود؛ والا سالک روز به روز تغییر دارد.
از تمام کلمات حضرت شیخ جانی اثر وانرژی میگیرم.
شکر گزارم از تعلیمات این بزر گان معنوی که تمام زحما تشان برای من بشر است که به عاقبت درستی دست یابم واستفاده ببرم
با مطا لعه زنگی شیخ جانی متوجه شدم ایشان چقدر زحمت کشید ند وهمه درس ها بطور ساده و عملی بیان شده که در زندگی روزانه برایم قابل استفاده باشد. سپاسگزارم
محو بودن أیشان در مقابل خدا با وجود عظمت و بز رگی مرا وأدار به فکر کردن میکند واز خود شرمنده ام
خواهش میکنم اشعار کردی ایشان را در سایت قرار دهید
باسلام به متیس عزیز ودوستان
همیشه به خود تلقین می کنم «ای خدا،امیدوارم چنان مرا پرورش بدهی که غیرازتوازچیزی لذت نبرم.»
تلقین این مطلب کمک می کند انسان دنبال لذات دنیوی نرود.
باسلام
از شخصیت برجسته استاد الهی وخواهر گرانقدرش ملک جان ممنونیم .که زحمات بسیاری برای ما کشیدند .وامید است که بتوانیم ذره ای از زحماتشان راجبران کنیم.
باسلام وتشکر . از زمانیکه کتاب ملک جان رامطالعه میکنم مخصوصا قسمت مبارزه باترس که چگونه با ترس دروجودم مبارزه کنم نیرویی رادرخودم احساس میکنم که میتوانم بهتر بخدا توکل کنم وباخدا صمیمی تر باشم طوری که او مرا میشنودوبه من جرات مقابله با ترس رامیدهد .سعی میکنم این مطلب رامرتب بخودم یاداوری کنم تاثیر انرا درزندگیم دیده ام.
سلام. ممنون از اینکه با نوشتن این مطالب انسانهایی که در تاریکی مطلق دنبال کوره راهی میگردن رو اشنا میکنید و صد افسوس که ما انسانها وقتی میفهمیم که چنین شخص بزرگواری در بین ما بوده که یه کم دیره و چرا نمیخواهیم باور کنیم که هیچوقت کره زمین با این عظمت خالی از نماینده خدا نیست حتی یک لحظه. کاش این سخنان از جنس خدایی را میفهمیدم
واقعا ایشان شاگرد واقعی استاد الهی بودهاند
باسلام و تشکر از شماعزیزان
چند وقت پیش کتاب ملک جان را میخواندم(قسمت سوال و جوابها)
متوجه شدم که حضرت شیخ در پاسخ به خیلی سوالها اشاره به تلقین کردن فرمودن مثلا ص ۱۴۹ برای تقویت اراده یا در مورد مبارزه با ترس ص ۱۴۶وخیلی موارد دیگر. در حقیقت خیلی موضوع تلقین فکرم را مشغول کرده خواستم ازتون خواهش کنم مرا در این مورد راهنمایی کنید چطوری میشه از این نیروی قوی درونی بطور مثبت استفاده کرد. ممنون از زحماتتون.