نکاتی دربارۀ عبادت
استاد الهی از دوران کودکی انواع مختلف عبادت را تجربه کرده و در تعلیماتش بارها به شرایط اصلی توجه به مبدأ اشاره کرده است. در زیر تعدادی از این گفتارها آمده است.
• در عبادت، نیت شرط است. انسان در هر دین و آئینی باشد همین قدر توجه به خدا پیدا کند قبول است، حال به هر زبانی باشد.• عبادتمان باید توأم با عمل، با فکر و با ذکر باشد تا اثر داشته باشد.
• عبادت نه زمان لازم دارد نه مکان، حتی در بیابان و یا هر جای دیگر توجه به خدا بکنی خدا هست.
• دعا کردن و دعا خواندن بستگی دارد به نیت و قلب دعا خوان، وقت دعا، حال و کیفیتی که برایش میآید.
• عبادت نباید از روی ترس (از جهنم) و یا ریا (تظاهر و به رخ دیگران کشیدن) و یا طمع (به امید بهشت یا پاداش) باشد بلکه باید از روی خلوص نیت و به قصد لله و برای عبادت به حق باشد .
• در عبادت چرا تکرار هست؟ برای اینکه در اثر تکرار رفته رفته توجه پیدا کند و قوی شود.
• فریب نفس را نخورید بگوید حالا که تو آن طور که باید و شاید عبادت نمیکنی پس نکردنش بهتر است. این حرف نفس است و نباید به آن گوش کرد.
• دعا خواندن اگر با توجه باشد، محاسب کلمه به کلمهی آن را ثبت میکند و همیشه برایتان میماند. کلماتی که با توجه گفته شود، در عالم اعلا مثل ضبط صوت ضبط میشود، اگر وسط دعا حواس پرت شود، آن هم ضبط میشود، یعنی جایش خالی میماند.
• دعا کردن برای والدین، مؤمنین و مؤمنات یک نوع احسان و انفاق و خدمت به جامعه است، زیرا بذر نیکوکاری میکارد.
• منظور از توجه آن است که خدا را مخاطب قرار دهید و او را چنان حاضر بدانید که روبهرویتان نشسته و به حرفهایتان گوش میدهد، یا برای جمعیت کثیری کنفرانس میدهید، سعی میکنید بفهمید چه میگویید. اما اگر بدون توجه باشید، یعنی کلمات را ادا کنید، ولی فکرتان جای دیگری باشد، جایش سفید و خالی میماند.
• دعا خواندن ولو با بیمیلی و اجبار هم باشد بهتر از دعا نخواندن است.
• باید به مرحلهای رسید که عبادت از روی اجبار نباشد بلکه از ته قلب وصمیمت به خدا باشد.
• کسی، دعایی با حضور قلب بخواند اثرش هزاران سال باقی میماند.
• هر جا صدای خدا میشنوید احترام کنید، استقبال کنید، فیض بگیرید و کار نداشته باشید کیست و کجاست و چکاره است؟ من و تو نکنید، زیرا هدف یکی است.
برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr
با سلام به متیس عزیز
خدا رو شکر مدتی است که وقتی عبادت میکنم بیشتر اوقات واقعا او را کنار خودم حس میکنم و میبینمش و چقدر اون لحظات عبادت برایم شیرین میشود .احساس سبکی و فرح میکنم و چقدر در اون روز من میتوانم پیامهای خدا رو بهتر در ک کنم و کلا یه ادم دیگری هستم به عینه متوجه میشوم چقدر مهربون ، با گذشت،صبور و…هستم و مهمر از همه اینکه قلبا توکل پیدا میکنم.
حالت خشوع و خضوع داشتن در عبادت خیلی خوب است.حالت کشتی شکسته ای که در شب تاریک در دریای طوفانی اسیر است و هیچ کس و هیچ چیز دیگر ی نیست که به او کمک کند جز خداوند یکتایی که روبروی اوست.
man beshakhse dige az vaghti farmoodan makan ebadat mohem nist dige sooe estefade mikonam masalan neshastam joloye tv hoseleye doa khundano nadaram va nafsam baram tojih miare ke haminja doato bekhun !dar surati ke man be ghesmat dovom yani hozur ghalb hich tavajohi nemikonam!valiaz in be bad tasmim gereftam ba ta vakol be khoda doahamo hadal emkan ba hozur ghalb bekhunam.
متشکریم از یاداوری به موقع متیس، داشتن برنامه منظم عبادی برای خود خوب است مثل سر ساعت توجه کردن، مناجات کردن و
مشکلى بزرک داشتم با دوستان. صمیمى. مشورت کردم ولى راه حلها. مناسب و عملى نبودند. فراموش کرده بودم. که دست به. دعا بنشینم و با خدا درد دل کنم وقتى مشکلم. را بصورت جدى با او در میان کذاشتم همه جیز دگرگون شد اتفاقاتى افتاد که به فکر هیجکدام ما نرسیده و در قدرت ما نبود
در دعا جدى باشیم که او شنونده. خوبى است
سپاسگزارم از زحمات متیس عزیزو همگی
کارکنان.
توجه دائم با عمل میسر است واعمال مطابق میل خدا، توجه است و اگر یک گوشه بنشینی و فقط فکر کنی،مثل دیوانه ها میشوی.یک نوع دعا کردن داریم که فقط صرف وقت است . در این صورت ثواب وقت صرف کردن داردو یک دعایی داریم که توجه جلب میشود و این،یک لحظه هم باشد خوب است ،دعایی که در ان صرف وقت می شود ،نتیجه اش این است که انسان را می رساند به دعای وصلیه(دعای با توجه)انسان با توجه به اثار و محبت و قدرت خدا به وجود او پی میبرد،همچنین با گوش دادن ،با دقت کردن،با علاقه بستن و دیده ی معنوی و”شناخت ذات در بشر”یک کیفیت است،قلب گواهی میدهد،تا انجا که دیگر نمیتوان چیزی گفت، یک کیفیت است.
غبار نفس است که نمیگذارد خدا را بشناسیم.(ملک جان نعمتی)وقتی مبارزه با نفسی رو بخاطر خدا و با توجه انجام میدهم متوجه خوشحالی روحم میشوم مثل وقتی که غذایی خوب میخوریم و میفهمیم که جسممون چقدر انرژی گرفته. چقدر بخاطر این نوع توجه از استاد ممنون هستم چون بلد نبودم عبادت و توجه واقعی یعنی چه
باسلام وتشکر ازاین امکانات بی نظیرکه دراختیار همگان قرار میدهید. استاد فرمودند زنکته وحدت یافتم حقیقت .تجسم یکتای ملموس کمک موثری برای تمرکز در دعاست ..
با عرض سلام و تشکر و سپاس فراوان ، بنظر حقیر می رسد بهترین نوع عبادت خدمت بی ریا و برای رضای خداوند به مخلوق باشد. دو گفتار از آثار۱چ۵ در این زمینه ۵۷۸ :”نیت و هدف ما باید این باشد، تا می توانیم به جامعه خدمت کنیم .تمام پیغمبران و بزرگان دین هدفشان این بوده که به جامعه خدمت کنند . به هر نحوی که مقدور باشد و انسان بتواند ،باید به جامعه خدمت کند .احکامی هم که از طرف خدا توسط مربیان دین آمده ، هدفشان حفظ آسایش خلق بوده است.بخش عمده ی دیانت ،انسانیت و خداپرستی این است؛ تا می توانیم به جامعه خدمت کنیم.آداب دین برای این است که مارا متذکر کند آنچه نیکویی است به جای آوریم ، و الّا رکوع و سجود کردن و بعد از فراغت نماز از هیچ چیز پرهیز نداشتن ، را خدا قبول ندارد. این دستورات ، ما را متذکر می کند و عادت می دهد که از روی ایمان به جامعه خدمت کنیم ،عبادت به جز خدمت خلق نیست ، به تسبیح و سجاده و دلق نیست.”/۱۶۶۱:”خدا از ما صداقت می خواهد و ایمان ؛ هر کاری میکنیم بی ریا و به قصد خدا باشد و هیچ عبادتی بالاتر از این نیست. پس موثرترین نوع عبادت خدمت به خلقیست صادقانه ، بی ریا و خالصانه برای او.
دعابازدم روح است در قالب کلمات،نیاز به هیج ابزاری بجز عشق خالص وتوجه نیست
با توجه به انتهای بخش سوم سخنرانی پروفسور الهی، هیچکس بدون حمایت انرژی فرا علّی نمی تواند نفس اماره را کنار بزند و در ادامه توضیح دادند که این انرژی با توجه به مبدأ جذب می شود.
حال با دقت روی این گفتارها چگونگی انجام دعا و یا توجه به مبدأ را توضیح داده اند…
در خصوص این گفتار که فرمودند “منظور از توجه آن است که خدا را مخاطب قرار دهید”، من سعی کردم که او را مخاطب خودم قرار بدهم و با او مناجات کنم، ولی آنقدر فکر من درگیر مادیات است که حتی چند ثانیه هم در آن فضا نمی ماند و باید خیلی تلاش کنم تا بتوانم در طول مناجات چند لحظه او را در مقابل خود تجسم کنم.
لطفاً دوستانی که در این زمینه تجربه داشتند راهنمایی بفرمایند که چطور می شود توجه بهتر و طولانی تری را داشت؟
متشکر
سهراب عزیز
تنها چاره کار تمرین و تلقین است
نه تنها عبادت بلکه هر کار مادی رو هم اگر تکرار کنید از آن لذت خواهید برد
مثلا اگر سبک موسیقی جدیدی را بخواهید انتخاب کنید حتما باید آنقدر گوش کنید تا به آن عادت کرده سپس لذت ببرید.
بله باید خود را با نیروی قهری مجبور به عبادت کرد تا جایی که از آن لذت برد.
در ضمن نا امید نشوید چون این فشار مادیات برای همه هست.
در عبادت برای تجسم مهم این است که تصوریری در ذهن متمرکز شود، چون خدا را نمی توان تصور نمودوجهی از خدا را باید محل تمرکز قرار داد.
در عبادت فروتنی بسیار مهم است. که مواظب باشم اگر عبادتم با حضور قلب و توجه بود، غرور به سراغم نیاید. یعنی به خاطر اینکه عبادت میکنم ، حس نکنم کاری انجام داده ام و در مقابلش خواسته ای داشته باشم. باید خیلی مواظب بود که عبادت فقط برای رضای خدا و از روی انجام وظیفه باشد و نه اینکه فلان مشکلم حل شود یا فلام خواسته ام بر آورده شود. اگر عبادت فقط به قصد رضایت خدا و به خاطر انجام وظیفه باشد، دیگر توقعی به وجود نمی آید.
نکته ی دیگر اینکه توجه به میدا را نباید تنها به مواقع عبادات خاصی خلاصه کرد. به نظرم باید مفهوم عبادت را در زندگی کاملا جای داد به صورتی که توجه به مبدا جزو لاینفک روزمره گردد. این نیاز به تمرین، اراده و برنامه ریزی دارد.
مدتی است که به طور منظم برنامه ی عبادتی برای خودم در نظر گرفته ام و به آن عمل میکنم. از وقتی که این کار را انجام میدهم، بیشتر حسش میکنم. رابطه ام با خدا منطقی تر شده و اعتمادم به او بیشتر. در طول روز سعی میکنم که در تصمیمات و افکارم او را حاظر ببینم و به این فکر کنم که اگر او مرا در این تصمیم گیری و یا رفتارم نگاه میکند، چگونه تصمیمی یا رفتاری باید داشته باشم؟
در سایت Ostadelahi.com مطلبی را در مورد توجه به مبدا خواندم که توجهم را به خود جلب کرد:
عمل به معنویت در زندگی روزمره، یعنی در تمام لحظات زندگی حضور خالق را احساس کنیم و به یاد داشته باشیم که تنها نیستیم و نیرویی مهربان اما دقیق مراقبمان است، و سعی کنیم در هر کاری مطابق با رضایت او رفتار کنیم. این حالتِ توجه دائمی به مبدأ، انگیزهی مثبت و انرژیای در ما میدمد تا به خودشناسی توجه کنیم و اعتماد بیشتری به رابطهی خود با مبدأ پیدا کنیم. همچنین، توجه دائمی، اطمینان و آرامش درونیمان را تقویت میکند.
با تشکر
مدتی بود که با خودم فکر میکردم که من هیچ وقت عوض نمیشوم اما امروز با خواندن این مقاله متوجه شدم که این نفس است و من نباید دست از تلاش بردارم با تشکر ازشما
سهراب عزیز
به نظر من برای توجه و تمرکز بیشتر و بهتر هنگام عبادت
همانطور که سوفی گفتند باید مفهوم صحیح “عبادت” را درک
کنیم یعنی بفهمیم که در طول روز در هر کاری حتی نوشیدن
آب رضایت او را در نظر بگیریم مثلا ” خدایا به خاطر
حفظه الصحه این آب را می نوشم” یا ” به خاطر اینکه تو فرمودی ما حق نداریم ورزش نکنیم چون حق جسم است پیاده روی می روم نه بخاطر دیگر” بعد هنگام گفتگو با او تمرکز
بهتری خواهیم داشت به طور کلی فکر می کنم مثل امتحان می ماند اگر خوب درس خوانده باشیم با تمرکز و تسلط به سئوالات پاسخ میدهیم و اگر کار نکرده باشیم خوب معلوم است و تقریبا همه این را تجربه کرده ایم.
باسلام
این جمله را (هر جا صدای خدا میشنوید احترام کنید، استقبال کنید، فیض بگیرید و کار نداشته باشید کیست و کجاست و چکاره است؟ من و تو نکنید، زیرا هدف یکی است )به دفعات مورد آزمایش قرار دادم ودر همان مکان هائی که با اعتقاداتم منافات داشت ونوع عباداتشان را نمی پسندیدم ولی بنا چار در آن شرایط قرار گرفته بودم به کار بردم اثر مطلوبی دریافت کردم که باور کردنی نیست دریافتم که توجه به مبداء محدود به شرایط خاصی نیست .
امیر جان
استاد خوب چه خوب است.
من هم مثل شما بودم و تا چند سال پیش در این شرایط فقط غرغر میکردم.
ولی از وقتی این درس را گرفتم از موقعیت استفاده کرده و عبادت میکنم و با مقایسه این دو وضعیت خودم باز به این حرف میرسم که:
استاد خوب چه خوب است.
با سلام مدتیست که به لطف خداوند نماز خواندن را شروع کرده ام حقیقتا راستی تک تک جملات گفتار ۴۸۱ را شخصا تجربه کردم که فرموده اند :
“…اطاعت ،آن است که باید اوامر را تعبدا قبول کرد و به جای آورد .به جای آوردنش واجب است و به جای نیاوردنش عقاب دارد . مانند این که در اسلام است که نماز را این طور بخوانید ، روزه را آن طور بگیرید و غیره . نتیجه ی اطاعت این است که ثبت بشود به بندگی و عبودیت خدا . وقتی اطاعت را به جای آورد آن وقت وارد عبادت می شود…”
با سلام،
می خواستم از دوستان محترم خواهش کنم اگر ممکن است دعای مناجات استاد را در حد توانمان بشکافیم.
مثلا : ای خداوند یکتا و بی همتا…… من هر قدر سعی میکنم تفاوت یکتا و بی همتا را تجسم کنم یا بفهمم نمیتوانم و مطمئنا دلیلی دارد که استاد هر دو این کلمات را استفاده فرمودهاند. از کمکهای شما ممنونم.
یک تا همیشه یک تاست ودوتا نمی شود بیهمتا ست بی مثل وشریک است .فقط چنین خداییست که درآن واحد در قلب من وتو وتمام کاینات است هرکدام از مااحساس می کنیم که منم وخدا وچه شیرین است چه عزیز است این یکتای بی همتاواحساس حتی سر سرزنی در کنارش بودن…
یکتا به معنی تک یا یکی است و راستش به جز خداوند هم به چیزی یکتا خطاب نمی کنیم. ولی مثلا خورشید هم تک است یا کره زمین هم یکی است و برزخ کره زمین هم فقط یکی است و اثر انگشت مان هم یکی است ولی اینها مثل و مانند دارند و قابل مقایسه هستند اما وقتی بی همتا شد دیگر قابل قیاس نیست و مثل و مانند و شریکی ندارد. نمیدانم, شاید دوستان بتوانند بهتر توضیح بدهند.
با سلام،
از لطف و راهنماییهای دوستان ممنونم.
یکتا- یعنی واحد : فقط یک خدا داریم
بی همتا یعنی : مثل و مانندی ندارد
مثال برای روشن شدن مطلب در کشور ها پادشاه یا ریاست
جمهور داریم در کشور خودش یکی است ولی در کشور های
دیگر همتا دارد
و اما در کل کائنات و کهکشانها که میتوان ملیاردها
کهکشان را تصور نمود فقط یک خدا وجود دارد که در
کهکشانهای دیگر مثل و مانند او نیست پس همتائی ندارد
توجه کرده ام و متوجه شده ام که دچار بدفهمی در درک اصول معنوی هستم و وقتی اصول معنوی را درست نمیفهمم و به اصطلاح فریب نفس را میخورم عبادتهایم را آنطور که لازم است انجام نمیدهم و برای خودم چیزهای جدیدی میسازم که خلاف آموزشهای استاد الهی است. بطور مثال :” من تا بحال فکر میکردم ، به هر صورتی که عبادت کنم ؛ مثلا خوابیده ، کافی است! دیدم من که در راه بزرگی هستم مسئولم بفهمم این عبادتی که میکنم؛ در مقابل چه بزرگواری هستم و چه میخوانم و معنایش چه میشود. آیا کسی که در شانیتش مرحله حقیقت است؛ میتواند اصول و احکام معنوی را طبق سلیقه شخصی اش رفتار کند؟” و از همینجا متنبه شدم. امیدوارم تجربه ام برای سایرین مفید باشد.
سلام
خوب است برای خودمان قرار بگذاریم ببینیم چرا خدا درسهایی را برای ما پیش آورده و چه طور میتوانیم از امتحانات آنها سربلند بیرون بیاییم.
وقتی دلمان میخواهد برای امور زندگی شور بزند ، به خدا اعتماد کنیم و به خود بگوییم آن کسی که تا امروز مراقبمان بوده، بعد از این به حال خود رهایمان نمی کند
اعتماد کنیم و نترسیم.. سعی کنیم بیشتر خدا را در کنار خود احساس کنیم.
خیر پیش
در مورد یک تا ؛چیزی به نظرم میرسد بدین شرح : ” هر معلولی ، علتی دارد و ضمنا ممکن است اتفاق چند پدیده یا معلول خود علتی بشود برای معلول دیگری ؛ مثلا آب و آفتاب علتی میشود برای رشد گیاه که گیاه معلول است و دانه ،آب و آفتاب علت و آب و آفتاب در دنیای علی علت هستند ولی عللی هستند که یک تا نیستند ، سیستم علی تصمیم گیری میکند تا علت عمل کند و معلول متناسب با آن بوجود بیاید. اما ضمنا میدانیم میتوان همین فرآیند را بدون دخالت این دو بصورت آزمایشگاهی بدست آورد یعنی خارج از روال طبیعی و در طبیعت علل دست ببریم ؛ اما باز سیستم علی ؛معلول متناسب را پیش میآورد! این میان خداوند که آن یک تاست و فقط اوست که میتواند هرطور که بخواهد تصمیم بگیرد («حتی بدون دخالت علل»!) چون فوق علتهاست ؛مستقیما دخالت کند و علت بشود برای هر معلولی . متالش را میتوانیم در ریاضیات بهتر درک کنیم بدین ترتیب :” در رشته اعداد طبیعی ؛ ۱ ؛ عدد ۲ را می سازد؛ ۲ ، عدد سه را میسازد وهمینطور تا بی نهایت؛ اما این رشته را میتوان فقط با یک فرمول و یک عدد واحد یعنی عدد ۱ هم ساخت.پس از نظر معنوی یک تا ؛ همان مبدا جاذبه مافوق علی است که همه از او نیرو میگیرند و همه از او نور میگیرند اما بقیه حتما باید با واسطه عمل کنند!
مدیر هر سازمانی برای اعمال قدرتش ؛و برقراری نظم ، یک سیستم را قرار میدهد و همه باید برای کارها از طریق برنامه های همان سیستم عمل کنند ، اما مدیر این حق را دارد مستقیما و بدون واسطه این اعمال را انجام دهد و در این محدوده یکتاست.
har kas ke khodaa parasti raa be maa baa eshgh o kherad micheshaanad khodaa be oo harche ke kheyrash ast bedahad manoon metis jaan
دپ عزیز،
از راهنمایی شما بسیار ممنون هستم. مثال شما خیلی مرا روشن کرد.
همین طور از لطف سایر دوستان سپاسگزارم.
با سلام و تشکر هر با این درس را می خوانم بقدری ارتباط با خدا را حس میکنم که تا یک مدتی احساس بسیار خوبی دارم و بطور عمیقی در زند گی روز انه ام اثر می گذارد مرسی
با سلام فرق عبادت با راز و نیاز چیست آیا هر دو یکی است لطفا. کمکم کنید تا متوجه بشوم مرسی إز متیس بلاگ
با سلام در مورد سوال مهر عزیز ، البته در ادیان و فلسفه های مختلف یا در کتب اندیشمندان مختلف و …قطعا اختلاف در نحوه و مکان استفاده از ایندو کلمه، قطعا بسیار زیادست ،چون هر انسانی برداشت خود را از این دو واژه دارد و استاندارد جهان شمولی هم در این زمینه (مانند ۲۰۰۹ Iso و استاندارد های دیگر که در صنایع وجود دارد) در علوم انسانی متاسفانه بنظر حقیر وجود ندارد ، ولی اگر حوزه سرچ خود را به فسلفه ی استاد الهی محدود نماییم (که موضوع این وبلاگ و فکر میکنم سوال حضرتعالیست)تا جائیکه بنده تا بحال فهمیده ام ایندو کلمه در فلسفه ی استاد الهی مترادفند ،مثلا ً گفتار ۵۳۲ که بطور کامل تفاوت اطاعت را با عبادت ( یا راز و نیاز ) را در آن بیان مینمایند :” ۱-جنبه ی اطاعت : باید دستورات شرع ،طابق النعل بالنعل رعایت بشود ۲- جنبه ی عبادت : جنبه ی عشق و عاشقی و «راز و نیاز» با خداست ، به هر حال و کیفیتی که حالی برایش آید باید مشغول شود و احتیاج به تشریفات ظاهر از قبیل وضو ، قبله ، غسل و غیره ندارد …” .گفتار ۳۵۹:”خیلی ها بودند ، از صحابه ی حضرت رسول که در همان جسم ، عوالمشان را طی کردند و رفتند . بسا اشخاصی بوده اند که به سبب یک پشیمانی و اشکی که از روی ندامت ریخته اند ، خداوند آن ها را به آن جایی که باید برسند رسانده است . عمده ، همان نیت و توجه است ، «توجه ، توجه! »کسی مثلا با تسبیح هزار و یک دانه ، ذکر می گوید و کسی دیگر مانند آن چوپان با زبان ساده با خدا راز و نیاز می کند …خداوند این آخری را دوست دارد ، با فلسفه و غیره کاری ندارد : الاعمال بالنیات.” / پس بنا به گفارهای بالا برای عبادت نیاز به عشق و توجه کامل به خدا وند داریم و آنچه همراه این عشق و توجه ،بین ما و معبودمان رد وبدل می شود را شاید بتوان راز و نیاز نامید.
با سلام وتشکر إز کمک دوست خوب (د) و إز یاد آوری ایشان در مورد درس استاد الهی .سپاسگزارم خیلی کمکم می کند
چرا خدا را در طول روز فراموش میکنیم؟
.غفلت چیست؟ بی خبری از کجا ناشی میشود؟
.اصل در عبادت چیست؟
باسلام و تشکر از دوستان عزیزم من مشکلی دارم که خیلی نیاز به یاری شما دوستان دارم . مدتی بود که خیلی به خدا نزدیک شده بودم تا حدی که هر شب بدون خواندن نماز شب خوابم نمی برد . اما یک مدت به دلایلی نتوانستم ادامه دهم به طوری که مدتی نماز روزانه را هم نمی توانستم بخوانم اماالان با وجود خواندن نماز و دعا ونیایش احساس قبل را ندارم واحساس می کنم به چیز دیگری نیاز دارم . یعنی دعا و نماز ونیایش و… دیگر جوابگوی من نیست به طوری که دیگر رغبتی به یادو نیایش ندارم و فقط سکوت و فکر میکنم.نمیدانم چه کنم ؟
با سلام در مورد سوالهای اول و دوم naghme ی گرامی ، فراموشی بواسطه ی نفس اماره و… تا در این دنیا هستیم امریست عادی و کم و بیش گریبانگیر همگیمان میباشد چنانچه در گفتار ۸۷ از آثار چاپ ۵ میفرمایند :”…هر کس ادعا کرد فراموشی نداشته است می تواند ادعا کند گناه هم نکرده است”. و اما در مورد دلایل غفلت ،حداقل یکی از مواردش عدم توجه به علت حضورمان در زمین و عدم توجه به زندگی و سرنوشت اخرویمان و خطراتیست که در این زمینه ما را تهدید می نماید ،چنانچه در گفتار ۲۲۵ می فرمایند :” تا می توانید فرصت را از دست ندهید ، زیرا عمر بشر موقت و زودگذر است . این دنیا برای آن است که انسان در این مدت کم آذوقه ی کافی برای آن دنیا ذخیره کند . اگر انسان عمر را در غفلت و بطالت بگذراند، می رود به آنجا هیچ ، بر می گردد هیچ، عاقبت هم هیچ. مثلی است می گویند وقت طلاست بدین معنی است که وقت خود را صرف گردآوری ذخایر اخروی کنید، چون اگر هیچ نداشته باشید، به آن دنیا می روید خوار و زار باید دیگران را نظاره کنید. آن دنیا هم مثل این دنیا نیست که کسی چیزی به دیگری بدهد ، هر کس هر چه دارد برای خودش است.” و در گفتار ۲۲۲ نیز می فرمایند :”کاری کنیم که از این کوچ رورو ،یعنی آمد و شد ِ دونادون خلاص شویم ، از برزخ خلاص شویم و به مقام خودمان برسیم.”، اگر به مشکل یا خطر یا سود و زیان ِ مسئله ایی که پیش رویمانست فکر کردیم و آنرا جدی گرفتیم ناخودآگاه برای قدم بر داشتن در جهت حلّ آن مشکل یا رسیدن به آن سود و جلوگیری از آن زیان و زجر، قطعاً حرکتی خواهیم کرد.پس اگر روزانه دقایقی به زندگی اخرویمان و عذاب یا خوشی که ناشی از اعمال و افکارمان می باشد فکر کردیم قضیه را جدی تر میگیریم و کمتر دچار فراموشی خواهیم شد.
در مورد سوال سوم نغمه عزیز در گفتار ۵۲۰ بتلخیص می فرمایند :”اصل عبادت توجه دائم به خداست…”، و در مورد شیوه ی تقویت توجه از راه تمرین و تمرکز و… در گفتار ۵۲۱ می فرمایند :” …باید به خدا توجه داشت و الا عبادت و خداپرستی نیست . توجه ، تمرکز ذهن می خواهد ، تمرکز ذهنی هم وقتی پیدا می شود که نقطه ایی باشد روی آن تمرکز کند ،پس مظهر را مورد تمرکز قرار بده…”. گفتار ۵۲۲:”…برای تقویت توجه تمرین باید کرد . به محض این که خیال متفرقه ای گذر کرد ، آن را پس بزند. چنان که در هیپنوتیزم و منیتزیم و غیره تا تمرین نباشد ، آن قوه در اشخاص تقویت نمی یابد.به طور کلی تمام چیزها از قبیل عبادت ، ذکر ، فکر و غیره ، مقدمه ای هستند برای به دست آوردن توجه، وقتی توجه پیدا شد از آن پس احتیاج به هیچ چیز دیگری نیست …”و در گفتارهای ۲۶۶ و ۵۳۲ عشق به مبداء را به نوعی باعث ِتقویت این توجه و تمرکز فکر دانسته اند :”علم رسمی سر به سر قیل است و قال ، نه از آن کیفیتی حاصل نه حال ،علم نبود غیر علم عاشقی ،مابقی تلبیس ابلیس شقی.ما باید عاشق حق بشویم و از حق چیزی نخواهیم ، آن وقت حال برایمان می آید . و الا اگر بخواهیم معامله ی پایاپای بکنیم …که نمی شود…”،”…جنبه ی عبادت: جنبه ی عشق و عاشقی و راز و نیاز با خداست ، به هر حال و کیفیتی که حالی برایش آید باید مشغول شود و احتیاج به تشریفات ظاهر از قبیل وضو ، قبله ، غسل و غیره ندارد….
با سلام ژاله ی گرامی خودِ سکوت وفکر به مبدا، گاهی اوقات بسیار زیباست ،ولی کلاً در سیر و سلوک گاهی در قبض و گاهی در بسطِ معنوی هستیم و حالمان همیشه یکسان نیست ولی خوش بحال افرادی که اطاعتشان در هیچ حالی ترک نمی شود حتی اگر این اطاعت گاهی به مرحله ی عبادت (راز و نیاز همراه با عشق به مبداء و حال و وجد و…)نرسد . گاهی اوقات شاید امتحانی باشد که اگر حس و حالِ ما را ازمان بگیرند باز هم بر حسب وظیفه، عبادت او را انجام میدهیم یا خیر… خودم زمانهایی بوده که حس معنوی خیلی خوبی داشته ام ولی قدر آنرا ندانسته و سرگرم بازیچه هایی دنیوی شده ام و مطالعه و توجهم به معنویت کم شده و آن حال و شرایط و ارتباطِ خوب با خداوند را کم کم از دست داده ام.گاهی اوقات به خاطر کمتر درگیر شدن با متونِ معنویِ واقعی، و بازیگوشی و عدم مبارزه با نفس اماره ،این حالتِ رخوتِ معنوی به من دست داده است ،بهر حال عموما هر وقت معنویت را جدی تر گرفته ام ،معمولاً عشق به مبدا و راز و نیاز و ارتباط ِ بهتری با او هم پیدا کرده ام البته هزاران دلیل و حالت متفاوت معنوی می تواند وجود داشته باشد که واقعا قابل حدس زدن توسط یک فرد عادی چون من نیستند.یک راه هم اینست که عمیقاً در خود بگردید که از کِی و چرا این حال برای شما اتفاق افتاده ،یا چه تغییری در زندگیتان باید بدهید تا بتوانید به روزهای ِ خوب گذشته ی خود با خداوند برگردید … گاهی اوقات هم ممکنست بلحاظ معنوی مرحله ایی را گذرانده باشیم و برای اینکه به مطالب ِ جدیدتری ،تلاش کرده و برسیم تشویقات ِ معنوی قبلی را از ما دریغ میکنند، مانند کودکی که وقتی مثلا نوشتنِ حرفی را یاد میگیرد معلم او را تشویق میکند ولی اگر بر نوشتنِ همان حرف، بیش از حدّ باقی بماند و درجا بزند ،دیگر نه تنها خبری از تشویق نیست که ممکنست تنبیه هم بشود. داشتن مربی معنوی خوب هم بینهایت مفید است مثلا فکر و ذکر ،راهی بسیار زیبا برای ارتباط با خداوند است که معلوماتِ عملی بسیار زیبایی در این زمینه شخصاً برایم دارد که هزاران سال اگر بدون استاد معنوی، خودم می خواستم جستجو کنم آنها را پیدا نمی کردم ،متشکرم.
من هنگام عبادت خیلی حواسم پرت میشه شاید در کل دعا چند ثانیه توجه داشته باشم ولی با توکل برخدا سعی خودم رو میکنم صدم به صدم ثانیه به توجهاتم اضافه کنم .. واقعا چه خوب است انسان یکیرو داشته باشه و باهاش درد دل کنه. مرسی از متیس بلاگ
به نام خدا
با سلام
سهراب گرامی کامنت ۱۱ ،تجربه من در این زمینه، از خواندن مناجات با در نظر آوردن تصویر یکتای ملموس شروع شد اما موفق به تمرکز در کل زمان خواندن مناجات نمی شدم . فکر کردم شاید،اگر به جای مناجات ،حرفهایی که در قلبم است و از او می خواهم را بگویم ارتباط بهتری ایجاد شود اما دیدم وقتی که تمرکزم انقدر خوب است که به قلبم رجوع کنم همان جملات مناجات به ذهنم می آید.درمرحله بعد سعی کردم (همانطور که می فرماینداو را چنان حاضر بدانید که روبهرویتان نشسته و به حرفهایتان گوش میدهد )،آن تصویر را به صورت زنده و با صفت شنوا تجسم کنم که البته این نحوه ،زمان برقراری ارتباط را بیشتر کرد .اما به مرور متوجه شدم برداشت من از شنوایی خدا کامل نبوده است به این معنی که منظور از “شنوایی خدا” این نیست که اوفقط می شنود . مؤثر ترین ارتباط وقتی بدست آمد که هر جمله ای از مناجات را که می خوانم و از او در خواستی دارم(مثلا: مستدعی ام با عفو جمیع گناهان بی پایان دوره زندگانیم تا هستم همیشه به راه راستم ببرید) بدانم که شنیده است و پاسخ او را بشنوم و مطمئن شوم که او (با همه رذالتهایم )اینکار را خواهد کرد.
به نام خدا
با سلام
نغمه گرامی کامنت ۳۴،علتهای غفلت را تا آنجایی که از یک دوست شنیده ام و به یاد دارم عنوان می کنم :
– نا آگاهی از آن پرده ای که حایل است (حجاب روانی )
– به حاشیه راندن خدا
– فکر وذهن مادی
– بی توجهی به اصول و اخلاق الهی
– به چالش نکشیدن افکار و غرایز
– نا دیده گرفتن اثرات نفس اماره
سلام دوستان.من الان چند ساله که دارم رو خودم کار میکنم . خودسازی و توجه و خدمت به خلق و …اما هیچ کدومشون به اندازه مناجات کردن و نماز خواندن بهم آرامش نمیده. توجه به مبدا و توکل بهترین حالتیه که یه سالک میتونه داشته باشه اگه این دو همیشه باشن بقیه خصلتها ناخواسته به سراغ آدم میان.مثلا وقتی دایم توجه داشته باشیم خوب مسلما دنبال کارهایی هستیم که خیر هستن و ذخیره معنوی ما میشن.من که اینطوریم.امیدوارم خدا همیشه با همه ما باشه و هرگز ما رو به حال خودمون رها نکنه.
با سلام
از بدو خلقت تا کنون هرچه دین آمده خدا برای هر کدام از آنهاروش مخصوصی برای عبات بنا نهاده که در ظاهر هیچ شباهتی با هم ندارند .اصل در عبادت اینه که خدا را حاضر وناظر بدانیم.توجه به مبدا چیست؟استاد الهی فرمودند.توجه به مبدا این است که هیچ وقت خودرا تنها حس نکنیم.وهرکار که میخواهیم انجام دهیم در پی رضایت خدا باشیم .(عبادت به جز خدمت به خلق نیست به تسبیح وسجاده ودلق نیست)در دانشگاه سیر کمال استاد الهی عبادت کردن تابع زمان ومکان نیست.خداوند بی نهایت بعدیست با بی نهایت بعد میشه با او ارتباط بر قرار کرد.(هرکس به زبانی حمد وثنای تو گوید)
“کلماتی که با توجه گفته شود، در عالم اعلا مثل ضبط صوت ضبط میشود، اگر وسط دعا حواس پرت شود، آن هم ضبط میشود، یعنی جایش خالی میماند.”
وقتی موفق به تمرکز در کل زمان خواندن مناجات نمی شویم شاید این راهها کمکمان کند:
– چطور وقتی با ضبط صوت چیزی ضبط می کنیم قسمتی که خالی مانده را بر میگردیم از اول پر می کنیم اینجا باید از آن جایی که تمرکز قطع شده برگشت و با تمرکز ادامه داد و این کار را آنقدر که می شود تمرین کرد
– سعی کنیم با فکرمان مناجات را بخوانیم. نه با کلمات. یعنی کلمه به کلمه اول تصور کنیم بعد به کلمه بعدی برویم.
– زمان بیشتری به عبادت اختصاص بدهیم و با پشتکار آنقدر تکرار کنیم که به آن حالت تمرکز برسیم بدون توقع دریافت حال خاصی.
گفتارها از کتاب ملک جان نعمتی:”عمل صحیح,اصل کار است. کسی که اعمالش درست باشد, خود به خود به طرف عبادت کشیده می شود. اگر کسی به عبادت کشش ندارد, بهتر است عمل صحیح انجام دهد.”
با تشکر از مقالات و انتخابهای زیبایتان.
با درود،
به عقیده حقیر، عبادت جز وظیفه تام یک مخلوق نیست، دلایل جنبی به نحوی خواسته مضاعف است، یکتا را میپرستیم به دلیل اینکه یکی از وظایف اصلی مخلوق است و باید توأم با شرایط بی نهایت عالی و بی نقص باشد چرا که مبدأ شایسته بهترین های موجود است !
عبادت به هر شکل که باشد اگر با حضور قلب انجام شود به مبدا می رسد چنانچه با شور و هیجان همراه باشد اثر بیشتری دارد. مدتی است زمان خواندن مناجات ,تمرکز و حضور قلبم کم شده ..
با عرض سلام خدمت شما از این نکات برداشت خوبی کردم تشکر
متشکرم از اینکه کمک به تشویق به اینویو میکنید.